در مورد شخصیت امام حسین (ع) توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – یکی از شخصیت برجسته ی امام حسین (ع) مردم داری و جود امام است .پیامبر فرمودند : حسین دو چیز را از من به ارث برده است یکی سخاوت و یکی شجاعت را.( در جامعه ی کبیره می خوانیم که روش ائمه احسان و جود است.)اگر قرار بود سخاوت تندیس بشود امام حسین(ع) می شد. در زیارت اربعه داریم که حسین جانش را داد تا مردم نجات پیدا کنند. شخصی نزد امام آمد و گفت که من گرفتار هستم و امام به او گفت که بنویس چقدر لازم داری و او نوشت که پانصد دینار بدهکار هستم . امام هزار دینار به او داد. و گفت که بقیه را به خرج زندگی ات بزن و مشکلاتت را حل کن .(اگر کسی بخواهد از ما صد تومان قرض بگیرد ما پنجاه تومان بیشتر نمی دهیم.) امام به او نصیحت کرد که اگر گرفتار شدی به سراغ کسانی برود که متدین، جوانمرد و با اصل ونسب باشند. روی شمشیر امام حسین (ع) حک شده بود :انسان بخیل ناپسند است، انسان حریص محروم است و انسان حسود مغموم است . یعنی خدا از بخل بدش می آید و جواد است و از انسان بخیل خوشش نمی آید، انسان حریص هرچه دارد باز احساس کمبود می کند و انسان حسود همیشه احساس غم می کند. یکی از ویژگی های امام تقدیر از مردم بود. همسرانی هستند که پنجاه سال با هم زندگی می کنند ولی یک بار از هم تشکر و قدردانی نمی کنند. در صحرای محشر خدا از عده ای می پرسد که شکر کرده اید ؟ آنها می گویند : بله ولی خدا می فرماید که در پرونده ی اعمالتان این شکر وجود ندارد. زیرا شما شکر واسطه ی نعمت را بجا نیاورده اید . خدا می فرماید که شکر من و والدین تان را بجا بیاورید. زیرا والدین واسطه ی نعمت هستند و باید از آنها هم تشکر بشود. وقتی حضرت خدیجه از دنیا رفته بود باز هم پیامبر از او تقدیر می کرد. مسلم بن عقیل در کوفه شهید شد و امام فرمود: دیگر زندگی بعد از مسلم به درد نمی خورد. بعد امام دختر مسلم را بر زانویش نشاند و دست بر سرش کشید . در گودی قتلگاه امام وقتی می خواست شهدا را صدا بزند اول مسلم را صدا زد و بعد قاسم و ... را یعنی از او هم در کربلا تقدیر کرد .در شب عاشورا امام به بستگان مسلم گفت که شما بروید زیرا شهیدشدن مسلم برای شما کافی است .وقتی حبیب بن مظاهر شهید شد امام به بالای سر او آمد و فرمود : خدا به تو جزای خیر بدهد، توفاضل بودی و یک شب ختم قرآن می کردی و مادرت تو را حُر نامید . غلام سیاه شهید شد و امام در بالای سر او فرمود : خدایا او را با ابرار محشور کن و او را سفیدروی بگردان . امام می فرماید :من خانه ای را دوست دارم که رباب (همسر امام )در آن باشد. امام صادق می فرماید : باید دوستی را ابراز کنید و به فرد بگویید. ویژگی دیگر امام حسین (ع) تواضع است. روایت داریم کسی که تکبر بورزد خدا اورا به زمین می زند و کسی که تواضع کند خدا او را بالا می برد . امام حسین (ع) در کنار فقرا می نشست و غذا می خورد و آنها تعجب می کردند ،می فرمود که خدا از انسانهای متکبر خوشش نمی آید. بعد امام فقرا را به منزل شان دعوت کردند .آیا ما در میهمانی ها و عروسی ها فقرا را دعوت می کنیم ؟ آیا با آنها به مسافرت می رویم ؟ویژگی دیگر امام عفو و گذشت ایشان بود. وقتی حُر به امام گفت که من اشتباه کردم، امام او را بخشید و پذیرفت. عصام فردی از اهل شام و دست پرورده ی بنی امیه بود .در مسجد مدینه به امام گفت که تو پسر ابوطالب هستی ؟ امام فرمود: بله .بعد از روی حسادت به امام و پدرش فحش داد .امام چیزی نگفت و از مشکلات او پرسید و رفتار کریمانه با او کرد که عصام شرمنده شد. وقتی او داشت از پیش امام می رفت گفت که کسی محبوبتر از شما و پدرتان پیش من نیست یعنی فردی که با کینه آمده بود با محبت برگشت .ویژگی دیگر امام حسین (ع) عبادت است .درمورد امام داریم که فراوان به نماز می ایستاد و روزها را روزه می گرفت . در شب عاشورا امام به حضرت ابوالفضل فرمود که از دشمن یک شب مهلت بگیر، بخاطر نماز، استغفار، دعا و قرائت قرآن .امام شب شهادت را یک شب عقب انداخت به خاطر اینها. وقتی پیامبر مبعوث شد شیطان ناله زد و به بچه هایش گفت که دیگر کسی بت نمی پرستد و همه خدا پرست می شوند. یکی از شیاطین گفت که آمال و آرزو را در آنها تقویت می کنیم تا کارهای خوب را به فردا بیندازند. شیطان او را بوسید و گفت که این راه خوبی است. فردی در روز عاشورا نزد امام آمد و امام گفت که تو انسان خوبی هستی بیا و ما را یاری کن .او گفت باشد بروم و بعد می آیم ولی او رفت و دیگر نیامد. ما هر کار خوبی را باید از همین الان شروع کنیم . خواندن یک صفحه قرآن در خانه خیلی خوب است .اباعبدالله می فرماید که جدم فرمود : بعد از نماز چیزی بالاتر از شاد کردن قلب مومن نیست .امام حسین(ع) در خیابان دید که غلامی داشت نان می خورد و تکه ای هم به سگش می داد و می گفت : خدایا من را نجات بده .امام ماجرا را از او پرسید. او گفت که ارباب من یهودی است و من می خواهم که خدا به من رحم کند و نجات پیدا کنم بخاطر همین به این سگ رحم کردم. روایت داریم :رحم کنید تا خدا به شما رحم کند. امام دویست دینار به ارباب آن غلام داد تا او را آزاد کند. ارباب وقتی دید که او امام حسین (ع) است ، غلام را بدون پول آزاد کرد و امام هم آن پول را به غلام داد. و ارباب هم باغی به او داد.
ادخال سرور در دل مسلمان با لغو و بیهودگی فرق دارد .غم برداشتن از دل مومن با تمسخر و استهزا تفاوت دارد.
سوال – سوره ی فاتحه الکتاب(حمد) و آیات ابتدایی سوره ی بقره را توضیح بفرمایید.
پاسخ – سوره حمد مشتمل بر مجموعه معارف دینی ما است . مرحوم مجلسی می فرماید که من هزاران بیمار را با این سوره دوا کردم .داریم :کسی که به دیدن بیمار می رود هفت مرتبه سوره ی حمد را بخواند. آغاز این سوره با چهار کلمه ی رحمت است .ربوبیت و الوهیت خدا با رحمانیت آمیخته است. خدا مهربان است . اگر ما درست عمل کنیم لطف خدا شامل ما خواهد شد .امام سجاد(ع) در نماز آیه مالک یوم الدین را زیاد تکرار می کردند.
سوال – در مورد اهمیت قرآن توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ – ما می خواهیم بحث بایدها و نبایدهای قرآنی را شروع کنیم . انتظار خدا در قرآن از ما چیست ؟
داریم که قرآن را بخوانید. در چهار جای قرآن خدا در مورد تدبر صحبت می کند: در سوره ی مومنون آیه 68 ،سوره ی نساء آیه 82 ،سوره ی محمد آیه 24 و سوره ی ص آیه 29 . تفسیر با تدبر فرق می کند: تفسیر کار فکر است ولی تدبر کار دل است ، تفسیر کار تخصصی است ولی تدبر برای همه است ،در تدبر مخاطب خودمان هستیم ولی تفسیر مخاطب مردم هستند. تدبر یعنی اینکه ما قرآن را بفهمیم و به اندازه ی ظرفیتی که داریم در زندگی مان آنرا پیاده کنیم. ابو ایوب انصاری قرآن می خواند : شما به نیکی نمی رسید مگر از آن چیزی که دوست دارید انفاق کنید. او پیش خودش فکر کرد که او باغی دارد که آنرا خیلی دوست دارد .او نزد پیامبر آمد و آن باغ را انفاق کرد. یعنی او در این آیه تدبر کرد و به آن عمل کرد. مرحوم آقا شیخ عباس قمی سوره ی یس را می خواند :این همان جهنمی است که به شما وعده دادیم . او شروع به گریه کرد و نتوانست ادامه ی آیه را بخواند، این یعنی تدبر در قرآن. حدیث داریم که چهار چیز غریب واقعی است : قرآنی که در خانه ای باشد و خوانده نشود، قرآنی که در دست ظالم باشد یعنی آنرا می خواند ولی تدبرنمی کند ،مسجدی که مردم در آن نماز نخوانند و فرد خوبی که در میان انسانهای پست باشد. در قرآن داریم : ما قرآن را آسان کردیم که همه بفهمند. پس چرا خیلی از مسلمانها با آن انس ندارند؟ خوب است که آیات و روایات قرآن را در روی دیوارها بنویسند تا جلوی دید همگان باشد.
مقدمات فهم قرآن چند چیز است : معرفت قرآن . ما باید اول کلام قرآن را بشناسیم ، تکریم قرآن یعنی تعظیم کردن در قرآن و تدبر در آن ، تامل و تأنی در قرآن و طهارت ظاهری و باطنی . دلی که از حسد خالی بشود قرآن را بهتر می فهمد.
قرآن باید در زندگی دانشجوها ،اساتید و طلبه ها پر رنگتر بشود.