مهدویت
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: مهدویت
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفیعی
تاريخ پخش: 29-02-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
مي ايستم امروز خدا را به تماشا *** اي محو شکوه تو خداوند سراپا
اي جان جوان مرد به دامان تو دستم *** من نيز جوانم، ولي افتاده ام از پا
آتش بزن آتش به دلم، کار دلم را *** اي عشق مينداز از امروز به فردا
آتش بزن آتش به دلم اي پسر عشق *** يعني که مکن با دل من هيچ مدارا
با آمدنت قاعده ي عشق به هم خورد *** ليلاي تو مجنون شد و مجنون تو ليلا
شریعتی: سلام عرض میکنم خدمت شما خوشحال هستیم در کنار شما هستیم افتخار داریم در خدمت آقای دکتر رفیعی باشیم به رسم چهارشنبهها سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید روز ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام بر شما مبارک باشد.
دکتر رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان عزیز. یک سلام ویژه به جوانان عزیز دارم روز جوان را به جوانان تبریک عرض میکنم. سالروز میلاد جوان رشید اباعبدالله اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِ الله بود دعا هم میکنیم به برکت این جوان رشید متدین مومن این فرزند شهید اباعبدالله علیه السلام خداوند جوانهای ما را مومن و متدین و اهل نماز قرار بدهد و با علی اکبر علیه السلام محشور بکند.
شریعتی: ان شاء الله سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد امروز برای ما چه به ارمغان آوردید؟
دکتر رفیعی: بحث ما دربارهی حضرت حجت بوده در آستانهی میلاد هم قرار داریم عید بزرگ تولد منجی عالم بشریت در نیمهی شعبان که غیر از عید تولد حضرت حجت خود نیمهی شعبان هم جزء شبهایی است که در روایات داریم پروندهی اعمال در چنین شبی خدمت امام معصوم میرسد. به نوعی شب قدر است و احیائش هم مستحب است لذا من اجازه میخواهم در دو بخش صحبت بکنم ابتدا بحث حضرت مهدی ارواحنا فداه ادامه میدهیم و یک قدری رویش صحبت میکنیم در بخش دوم نکاتی در مورد حضرت علی اکبر و جوانان عرض میکنیم. در ارتباط با وجود مقدس حضرت حجت نکاتی عرض شد در گذشته، حضرت حجت در قرآن در روایات در منابع اهل سنت حتی در کتب آسمانی قبل از اسلام و همچنین نسبت به وظایفی که مردم در زمان آن حضرت دارند فکر میکنم در مورد فلسفهی غیبت راههای ارتباط با حضرت در این رابطه صحبت شد چون فرصت زیادی نیست به ماه رمضان میرسیم باید اندک اندک این بحث را جمع بکنیم به ویژه این که قول دادیم در مورد ولایت فقیه هم صحبت بکنیم. بحث امروز من این است که ببینید در آستانهی ظهور یا نه در دوران غیبت دورهی آخرالزمان که الآن است در روایات ما آمده است یک تغییراتی در عالم صورت میگیرد که به دنبال آن تغییرات امام ظهور میکنند و طبیعتا اصلاح ایجاد میکنند منتها این بحث را دوستان بیشتر دقت بکنند ما نمی خواهیم تشویق به این نا به سامانیها بکنیم. نه اینها توصیف است. مثل این که شما میگویید یک مدرسهای من بچه ام را ثبت نام کردم که اینها همه نمراتشان پایین است اما این معنایش این نیست که شما به بچه تان بگویید برود نمرهی پایین بیاورد اتفاقا آن بچه باید برود آن جا درس بخواند حواسش را جمع بکند این توصیف است توصیف هیچ گاه به معنای تشویق نیست نکتهی دوم این است که بالاخره مردم باید بدانند کار بد بد است کار خوب هم خوب است چه دوران حضور امام در جامعه باشد چه در دوران عصر غیبت باشد. معنای این که مثلا میفرماید در دوران آخرالزمان رباخواری زیاد میشود این نیست که پس ما هم رباخواری بکنیم نه اتفاقا برعکس در روایات ما تاکید میشود که در این دوران افرادی هستند قلب هایشان محکم است ایمانشان استوار است آماده میکنند آمدن امام را يخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَيوَطِّئونَ لِلمَهدي سُلطانَه (كنز العمال، ح 38657) اینهایی که عرض میکنم این برداشت نشود. نه کار زشت زشت است کار خوب هم خوب است خبیث خبیث است طیب طیب است سیئه سیئه است حسنه حسنه است. اما از روایات استفاده میشود این روایات نسبتا در کتب معتبر آمده است شاید موردی یکی دو مورد سندشان ضعیف باشد ولی مجموعهی روایات ما را به این رهنمون میکند در دوران آخرالزمان و فقدان امام از نظر فیزیکی در بین مردم یک سری دگرگونیهایی در جامعه اتفاق میافتد که ائمهی ما برای این دوران اشک ریخته اند ندبه کرده اند و برای این دوران توصیه کرده اند به مردم. مثلا فلان دعا را بخوانید، با علما ارتباط داشته باشید، در شهرها مثلا فلان منطقه زندگی میشود. چون دیدن داری سخت میشود. تغییر ارزشها ایجاد میشود. مثل این میماند که شما الآن بگویید مثلا در دوران سال 1420 هوای تهران آلوده تر میشود آیا این به این معنا است که شما هوای تهران را آلوده بکنید؟ نه اگر کسی سی سال پیش میگفت که در سال 95 که الآن ما هستیم در تهران ترافیک سنگینی خواهد شد این معنایش این نبود که ما هم یک ماشین بیاوریم به ترافیک اضافه بکنیم نه توصیف میکند که با این شرایطی که پیش میرود این اتفاق پیش میافتد و الا همین الآن هم در همین شرایط ترافیک و آلودگی یک کسی در هوای خوب زندگی بکند در روستایی خانهای داشته باشد این استرسها را نداشته باشد. اگر اطبا میگویند استرس بیماریهای روحی افسردگی در مردم زیاد شده اینها توصیف میکنند نمی خواهند بگویند شما افسردگی داشته باش استرس داشته باشد. نکتهی دوم خود این توصیف یک خط به متدینین میدهد و آن این که شما این کارها را نکنید شما پرهیز بکنید شما ماشین برندار بیا بیرون شما اگر قلبت ناراحت است در این هوا بیرون نیا شما اگر دغدغهی ایمان داری دغدغهی قیامت و اولاد داری در این بازار آشفتهای که ما الآن توصیف میکنیم ورود پیدا نکن لذا من در پنج شش قسمت این دگرگونیها را به سرعت خدمت بینندگان عرض میکنم. اول دگرگونی در زندگی فردی مردم است یعنی اشخاص و خود شخص. این روایت در کافی مرحوم کلینی است فرمود آن دوران و َرَأَیتَ الرَّجُلَ اِذَا مَرَّ بِهِ یَوْمٌ وَلَمْ یَکْسِبْ فِیهِ الذَّنبَ العَظِیمَ مِنْ فُجُورٍ اَوْ بَخْسِ مِکْیالٍ اَوْ مِیزانٍ اَوْ غِشیَانِ حَرامٍ اَوْ شُرْبِ مُسْکِرٍ کَئیباً حَزِیناً (کافی، ج8، ص40) یک دورانی میآید که اگر یک کسی آن روز گناه نکرده باشد یک خطایی نکرده باشد یک کلاهی سر مردم نگذاشته باشد ناراحت است میگوید ئه؟ نشد کلاه سر یکی بگذاریم. یعنی افتخار میکند به معصیت. به عبارت دیگر بالیدن به گناه یک افتخار میشود. نمونهی دیگر که در من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق است یَظْهَرُ فی آخَرِ الزّمانِ و اقْتِرابِ السّاعَةِ - وَ هُوَ شرّ الازمِنَةِ - نِسْوَةٌ کاشِفاتٌ، عاریاتٌ مُتَبَرِّجاتُ مِنَ الدِّينِ دَاخِلَاتٌ فِي الْفِتَنِ مَائِلَاتٌ إِلَى الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَى اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلَّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِي جَهَنَّمَ خَالِدَات (من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 390) یک نکتهای را هم بگویم بعضی از این علائم بحث آخرالزمان است بعضی هایش هم آستانهی قیامت هم است یعنی در این رابطه به هر حال دورانی که الآن ما در آن سپری میکنیم را دارد توصیف میکند. این آخر الزمان است بدترین زمانهایی است زنهایی میآیند در آن زمان زنان کشف حجاب میکنند رو به عریان بودن پیش میروند. زینت هایشان را آشکار میکنند از دین خارج میشوند شهوت رانی زیاد میشود به عبارت دیگر منظور شهوت حرام است همین که الآن ما در جامعه میبینیم متاسفانه گاهی رابطهی جنسی حرام قبح ندارد اما حلال قبح دارد. اخیرا یک جلسهای بودیم یکی از همین مسئولین شهر تهران میگفت دوازده میلیون مجرد در کشور داریم. این خیلی است در جلسهی مقام معظم رهبری هم اتفاقا بودیم آن آقا به حضرت آقا نقل کردند در آن جلسهای که حضرت آقا فرمودند در جلسهای که گاهی ایشان دارند و افراد برای برنامه هایشان گاهی خدمت میرسند ایشان فرمودند من سه چیز را رویش تاکید دارم ازدواج آسان طلاق سخت و سلامت خانواده. و هر سه الآن برعکس است ازدواج سخت طلاق آسان است و سلامت خانواده به خطر افتاده غربیها چیزی برای خانواده نگذاشتند ما کاری به آن نداریم آنها این فرهنگ را در کشورهای دینی القا میکنند آقا یکی از قوای انسان هم قوای جنسی است چه نیازی است انسان تشکیل خانواده بدهد این یعنی پاشید قوام جامعه از هم دیگر این خیلی نکتهی مهمی است من همین جا عرض بکنم عزیزانی که متولی امر سینما و فیلم هستند توجه به این نکته بکنند که یک وقت خدای نکرده در دامن این تبلیغات نکنند.
شریعتی: یعنی آن نوع نگاه و تفکر را آن قدر با زرق و برق نشان میدهند یک وقتی ما ناخواسته ساز همانها را کوک میکنیم
دکتر رفیعی: بله آن ساز را حداقل کوک نکنیم. این دگرگونی در صحنهی فردی است اما در بخش دوم دگرگونی در ارتباط با مسئلهی دین است. دین یکی از ارکان است لا حیاةَ إلّا بالدِّینِ، ولا مَوتَ إلّا بجُحودِ الیَقینِ (بحارالانوار، ج 74، ص 420) حیات انسان به دین است این روایت از رسول گرامی اسلام است که باز مرحوم کلینی در کافی آورده است سَیَأْتی عَلی اُمَّتی زَمانٌ لایَبْقی مِنَ الْقُرآنِ اِلاّ رَسْمُهُ وَلا مِنَ الاِْسْلامِ اِلاّ اِسْمُهُ یُسَمُّونَ بِهِ وَهُمْ اَبْعَدُ النّاسِ مِنْهُ مُساجِدُهُمْ عامِرَةٌ وَهِیَ خَرابٌ مِنَ الْهُدی (ثواب الاعمال، ص 253) زمانی میآید که از قرآن رسم و خط هایش میماند و از اسلام فقط نامش میماند. نام میبرند و مردم از مفاهیم قرآن دور میشوند فرمود دورانی میرسد که مسجدها آباد است اما از هدایت گری خالی است. الآن شما مسجدها را میبینید خیلی شیک است خیلی میرسند صحن و سرایش اما نقش هدایت گری باید باشد. مسجد در زمان پیغمبر گرامی اسلام کانون هدایت بود کانون ازدواج بود کانون گسیل نیرو به جبهه بود کانون پاسخگویی به شبهات بود شبهه داشت طرف میآمد مسجد. همسر میخواست میآمد مسجد مشکل مالی داشت میآمد مسجد. مسجد یک کارکرد این طوری داشت. باز روایت دیگری که این روایت هم در منابع معتبری آمده است این است که من از بحار جلد 71 نقل میکنم فرمود یَأْتی عَلَی النّاسِ زَمانُ دینُهُمْ دَراهِمُهُمْ وَهَمُّهُمْ بُطُونُهُمْ (مستدرک الوسائل، ج 11، ص 379) دین مردم میشود پولشان. برای پول حاضر است صد قسم بخورد صد حقه بازی بکند همهی همتشان میشود شکم. یعنی دین در واقع یک حالت حاشیهای پیدا میکند. این تعبیر در نهج البلاغه است نهج البلاغه کتاب با سند هزار ساله است از سید رضی منابع اش هم از زمان حضرت امیر جمع آوری شده است خطبهی 103 فرمود اَیُّهَا النّاسُ! سَیَأْتی عَلَیْکُمْ زَمانٌ یُکْفَأُ فیهِ الاِْسْلامُ، کَما یَکْفَأُ الاِناءُ بِما فیهِ (نهج البلاغه، خطبه 103) زمان زمانی بر شما میگذرد که تعبیر حضرت این است که فرمود که اسلام چنان ظرفی که واژگون میشود واژگون میشود شما الآن این ظرف را واژگون بکنید هرچه آب دارد میریزد یعنی محتوای دین از بین میرود و یک پوسته و نامی از دین میماند. همین جا باز در پرانتز این را بگویم همهی این حرفهایی که میزنیم اتفاقا عکسش هم گفتند گفتند مردمانی در این دوران هستند ایمانشان محکم است نمازشان چنین است لقمهی حرام در زندگی شان نیست حفظ دین مثل نگهداری آتش در کف دست است واقعا نگه داری مشکل است این عبارت را شیخ صدوق در جلد چهارم من لا یحضره الفقیه دارد که پیغمبر گرامی اسلام به حضرت علی علیه السلام فرمودند يَا عَلِيُّ أَعْجَبُ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَي بَيَاض (من لا یحضه الفقیه، ج 4، ص 366) بینندگان این روایت را دقت بکنند عجیب ترین و شگفت آور ترین مردم از نظر ایمان و بزرگ ترین آنها از نظر یقین مردمی هستند که در آخر الزمان هستند به پیغمبر متصل نبودند ندیدند و امامشان هم محجوب است در پس پردهی غیبت است سواد یعنی خط نوشته بیاض یعنی کاغذ به یک سلسله نوشتههایی روی صفحهی سفید ایمان آوردند ما این طور هستیم الآن شما باز میکنید مرحوم کلینی در کافی این را گفته امام زمان که برای شما نفرموده. یا میگویید مثلا فرض کنید با دقت حضرت علی در نهج البلاغه به جمع آوری سید رضی. همهی ما الآن ایمانمان از روی نوشتههای روی کاغذهاست حضرت دارد مدح میکند این افراد را افرادی که به پیغمبر ملحق نبودند امامشان هم در پس پردهی غیبت بوده است اما در واقع این ویژگی و خصوصیت در آنها یافت میشود. پس یکی فردی را گفتیم یکی در بخشدین بخش سوم در صحنهی اجتماع است سیاسی یا روابط اجتماعی اسمش را بگذارید باز جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند رسول خدا فرمود خْرِجُ اللهُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ - عليه السّلام - تِسْعَةً مِنَ الْأئِمَّةِ اُمَناءَ مَعْصُومُونَ مِنّا مَهْدِيُّ هذِهِ الْأُمَّةِ إذا صارَتْ الدُّنْيا هَرَجاً و مرجاً وَ تَظاهَرَتْ الْفِتَنُ وَتَقَطَّعَتِ السُّبُلُ (أنوار البهيه، ص 174) مهدی امت از ماست وقتی که دنیا هرج و مرج میشود یعنی همه چیز به هم میریزد و فتنهها آشکار میشود و امنیتها سلب میشود شما الآن دنیا را ببینید؟
شریعتی: چه زیبا و دقیق روزگار امروز ما را توصیف کردند.
دکتر رفیعی: بله حتی یک روایتی من این جا دیدم که فرمود این روایت هم در الغیبة مرحوم نعمانی است که اِخْتِلاَفُ اَهْلِ الشَّامِ بَیْنَهُمْ (بحارالانوار، ج 52، ص 233) اهل شام که سوریهی امروز باشد اختلافهایی که در آن جا در میان مردم آشکار میشود. حتی در بعضی از روایات خروج پرچمهای سیاه هم اشاره شده است. این جا را میخواهم عرض بکنم این روایتی که دارم از جابر میخوانم فرمود مهدی ما آن زمان ظهور میکند که امنیتها سلب میشود و بعضی به بعضی هجوم میآورند غارت میکنند کشورها را چپاول میکنند. وَأَغَارَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ ، فَلا كَبِيرَ يَرْحَمُ صَغِيرًا ، وَلا صَغِيرَ يُوَقِّرُ كَبِيرًا (کفایة الاثر، ص 62) بزرگ به صغیر به بچه رحم نمی کند، کوچک احترام بزرگ تر را حفظ نمی کند، در چنین زمانی مهدی ما که نهمین از نسل امام حسین است ظهور میکند ببینید من باز روی این نکته تاکید میکنم اینها دارد بیان میکند یک چنین اتفاقاتی خود به خود با این ظلم و ستمگران و این حکومتهای غارتگر به این جا میرسد اما هر کس توانست در این وادی خودش را حفظ بکند این هنر است و لذا وقتی خدمت امام میرسند بعضیها میگویند حالا چه کار کنیم میفرماید مثلا دعای غریق بخوانید رَضِیتُ بِاللهِ بخوانید اَللهُمَّ عَرِّفنِی نَفسَک بخوانید دعای تمجید که در مفاتیح است بخوانید دعای خیلی قشنگی است که خداوند خودش را آن طوری تعریف و مدح میکند. یا مثلا بیندیشید. این هم خیلی مهم است مَن کانَ عاقلاً خُتِمَ لَهُ بالجنّةِ (ثواب الأعمال، شیخ صدوق، ص۲۹) هر کس با اندیشه و فکر جلو رود عاقبتش به بهشت ختم میشود أَعْقَلُ النَّاسِ أَنْظَرُهُمْ فِی الْعَوَاقِب (تصنیف الغرر، ص 52) عاقل ترین مردم کسی است که هر کاری را میخواهد بکند پایان و فرجامش را بسنجد لذا در همین دوران اتفاقا و جالب است که یاران حضرت حجت در همین دوران باید آماده شوند نه 313 نفر. این 313 نفر کابینه هستند حلقهی اول هستند امام زمان دهها هزار نیرو از میان همین جمعیت میخواهد که کمک بکنند حکومتش ایجاد شود رزمندههای سپاهش باشند ما الآن میبینیم شما در این شهدایمان وصیت نامه هایشان همین الآن عزیزانی که مدافع هستند دارند جانشان را میدهند و اصلا آدم یک چیزهایی گاهی از انفاقها از کمکها میشنود که واقعا فکر میکند که این زمان این آدم اگر پیغمبر اکرم هم حضور داشت اگر حضرت امیر هم حضور داشت این تعبیر من شاید ناقص باشد ولی او بهتر از این نمی توانست باشد یعنی شما در همین زمان آیت الله بهجتها قاضی طباطبائیها رشد کردند و اینها حجت هستند. این هم یکی دیگر از نکاتی که است. بعضی از توصیفها هم توصیفهای درونی است. یعنی قلبی است یعنی وضعیت درونی مردم است. مثل این روایت که میگوید در چنین دورانی قَدْ طَالَ هَذَا الْأَمْرُ عَلَیْنَا حَتَّی ضَاقَتْ قُلُوبُنَا وَ مِتْنَا کَمَداً (الغیبة، ص 181) قلبها سینهها تنگ میشود و حالت خستگی به مردم رخ میدهد. اینها توصیف آخرالزمان است حالا وظیفهی مردم در این شرایط سخت چطور است باید برویم در بحث غیبت صغرا و غیبت کبرا و بعد وظایفی که مردم در زمان غیبت کبرا دارند و نحوهی حفظ دینشان و اعتقاداتشان را ان شاء الله بعدا عرض خواهیم کرد.
شریعتی: يا اَللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحِيمُ يا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِکَ آقای دولابی میفرمودند که یک سوار قبل از این که بیاید از دور آن گرد و خاک را ما میبینیم این توصیفات و آن گرد و خاکی که در عالم است نوید بخش روزهای خوب آمدن است که ان شاء الله همه مان در روزگار آمدن باشیم. مشرف میشویم به ساحت نورانی قرآن کریم صفحهی 219 را تلاوت میکنیم آیات 89 تا 97 سورهی مبارکهی یونس
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قَالَ قَدْ أُجِيبَت دَّعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٨٩﴾ وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لَا إِلَـهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٩٠﴾ آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿٩١﴾ فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ ﴿٩٢﴾ وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جَاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿٩٣﴾ فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿٩٤﴾ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّـهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٩٥﴾ إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿٩٦﴾ وَلَوْ جَاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿٩٧﴾
ترجمه:
[خدا] فرمود: دعای شما دو نفر پذیرفته شد؛ بنابراین [در ابلاغ پیام خدا] پابرجا واستوار باشید واز روش کسانی که جاهل و نادانند، پیروی نکنید. (۸۹) وبنی اسرائیل را از دریا گذراندیم، پس فرعون و لشکریانش آنان را از روی ستم وتجاوز دنبال کردندتا هنگامی که بلای غرق شدن، او را فروگرفت، گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی جز همان که بنی اسرائیل به او ایمان آوردند، نیست و من از تسلیم شدگان [در برابر فرمانهای حق] هستم. (۹۰) [به اوگفته شد:] اکنون [که به نابودی خود یقین داری و زمان بازگشت به خدا سپری شده ایمان میآوری؟!] در حالی که پیش از این عصیان میورزیدی و از تبهکاران بودی؟ (۹۱) پس امروز تو را با بدن بی جانت نجات میدهم [وبر بلندایی از ساحل دریا میگذارم] تا برای آیندگانت نشانهای [از قدرت ما و زبونی و خواری گردنکشان] باشی؛ و یقیناً بسیاری از مردم از نشانههای ما بی خبرند. (۹۲) به راستی ما بنی اسرائیل را در جایگاهی [خوش آب و هوا و منطقهای سرشار از نعمت ها] جای دادیم و به آنان از انواع روزیهای پاکیزه، روزی بخشیدیم [ولی آنان در نبوّت موسی و در دین خدا روی به اختلاف آوردند]؛ و اختلاف نکردند مگر پس از آنکه دانش [به حقایق و معارف] برای آنان آمد؛ یقیناً پروردگارت روز قیامت میان آنان درباره آنچه در آن اختلاف میکردند، داوری خواهد کرد. (۹۳) و [به فرض محال] اگر از آنچه بر تو نازل کردیم در شک و تردیدی، از آنان که پیش از تو کتاب [آسمانی] میخواندند بپرس [کتابی که نزول قرآن را از سوی خدا خبر داده] تا روشن شود که حق از سوی پروردگارت به سوی تو آمده؛ بنابراین از تردیدکنندگان مباش. (۹۴) و هرگز از کسانی مباش که آیات ما را تکذیب کردند که از زیانکاران خواهی شد. (۹۵) مسلماً کسانی که عذاب پروردگارت بر آنان محقق و ثابت شده، ایمان نمی آورند. (۹۶) گرچه همه نشانهها و معجزهها برای آنان بیاید تا آن زمان که عذاب دردناک را ببینند [که آن هنگام ایمان آوردنشان هیچ سودی نخواهد داشت.] (۹۷)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: پیامک برنامه 20000303 است میتوانید نظرات انتقادات پیشنهادات و سوالاتتان را برای ما ارسال بکنید. ان شاء الله راهگشا باشد برای ادامهی برنامه. اشارهی قرآنی را بفرمایید و بخش دوم گفتگویمان منور به نور حضرت علی اکبر باشد
دکتر رفیعی: این آیات اشاره به عبور حضرت موسی علیه السلام از دریا و غرق شدن فرعون و لشکرش است. جالب است میفرماید آن لحظهای که غرق قطعی شد و فرعون میان آبها گیر کرد «قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لَا إِلَـهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ» گفت من ایمان آوردم حق همانی است که حضرت موسی و بنی اسرائیل پذیرفتند «وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ» پس بدترین آدمها هم ممکن است به یک نقطهای برسند که بفهمند اشتباه کردند منتها در بعضی روایات داریم بعضی از انسانها گاهی آن قدر پرونده شان سیاه میشود که ذَنبٌ لَا یُغفَر دیگر گاهی قابل آمرزش نیست اگر لکهای روی پارچهی سفیدی بیفتد ممکن است بشویید قابل استفاده شود اما آن قدر لکه روی لکه روغن روی روغن باشد که میگویند بیندازید دور قابل استفاده نیست خدا به فرعون میگوید دیگر فایدهای ندارد الآن که داری نابود میشوی ایمان آوردی. بعضیها میگویند مگر نمی گویند تا لحظهی آخر؟ بله به شرطی که انسان توجه پیدا بکند خودش برسد اما این که آب دارد او را میبرد و الآن بناست من خفه شوم پس بگویم ایمان آوردم این ایمان ایمان از روی اختیار نیست و ارزشی ندارد. خداوند تبارک و تعالی در روایت داریم جوان را خیلی دوست دارد مخصوصا جوانی که دو ویژگی دارد یکی عابد است یکی تائب است عابد که معلوم است چرا تائب؟ چون جوان ممکن است پایش بلغزد حس غریزهی معصیت دارد اگر زود توبه کرد خدا هم زود از او میگذرد و یکی از چیزهایی که در جوانی خدا خیلی دوست دارد سفارش شده جوانی است که با قرآن انس دارد در روایت داریم شاب و جوانی که با قرآن بدنش انس پیدا بکند این خودش یکی از امتیازات است و موجب عاقبت به خیری میشود یاران حضرت مهدی هم همه شان از جوانها هستند پیغمبر گرامی اسلام هم در یک نقلی دارد فرمود وقتی خدا من را مبعوث کرد اول جوانها به من بله گفتند إنَّ اللّه َ بَعَثَني بَشيرا ونَذيرا فَحالَفَنِي الشُّبّانُ وخالَفَنِي الشُّيوخُ ((کتابالحديث، ج ۱، ص ۳۴۹) جوانان با من بیعت کردند یکی از اشکالهایی هم که ابوسفیان به پیغمبر میگرفت میگفت خَرَجَ فِینَا رَجُلٌ یُدّعی أَنَّهُ رَسُولُ الله سفّه اَحلَامَنَا و سبّ آلهتنا، و افسد شباننا، و فرّق جماعتنا (بحارالانوار، ج 8، ص 19) این مرد جوانان ما را به فساد کشیده فسادی که او میگفت. من به بهانهی میلاد حضرت علی اکبر به همهی بینندگان میگویم نه جوانان چون بینندگان ما اقشار مختلفی هستند به عنوان عیدی عرض میکنم که این حرفی که در مورد حضرت علی اکبر زده شده است بی نظیر است که ایشان خَلق اش خُلق اش و منطق اش شبیه پیغمبر بود. خَلق یعنی چهره ظاهرا این طور استفاده میشود که شباهت ایشان به پیغمبر از امام حسین بیشتر بوده است لذا خود امام حسین هم میگوید هر وقت دلمان به پیغمبر تنگ میشد به علی اکبر نگاه میکردیم. ما داشتیم کسانی که شباهتهایی به پیغمبر داشتند مثلا حضرت حجت را داریم یا حضرت زهرا را داریم که وقتی راه میرفتند راه رفتنشان مثل پیغمبر بود حضرت زینب وقتی سخنرانی کرد در دروازهی شام گفتند گویا حضرت علی سخن گفت. این خَلق. خُلق یعنی اخلاق منطق هم به معنای گفتار یا اندیشه. ما هم میتوانیم خُلقا به پیغمبر شبیه شویم یا نه راه را بسته اند و فقط علی اکبر و امام حسن؟ من میخواهم بگویم خلق را نمی توانیم هر کدام از ما قیافهای داریم این صورت است اما سیرت میشود خُلق میشود. بعضی از اوقات وقتی ما از معصومین یا فرزندانشان تعریف میکنیم بعضیها فکر میکنند اینها را باید گذاشت در عرش و نشست روی فرش و فقط نگاهشان کرد نه قرآن این را نمی گوید میفرماید «لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/ 21) درست است پیغمبر خیلی بالاست ولی شما هم به او اقتدا بکنید حضرت امیر میفرماید به پیغمبر تاسی بکنید. من با این مقدمه میخواهم یک روایتی را بخوانم که پیغمبر خدا رو کرد به اصحاب فرمود به شما بگویم کدام یک از شما از نظر خُلق به من شباهت دارید؟ پس این شدنی است گفتند بله فرمود اگر کسی چهار ویژگی داشت از نظر خُلقی به من شباهت دارد. ببینید بحث نماز و روزه و حج و اینها نیست فرض این است که یک نماز خوان یک روزه بگیر یک آدم متدین یک آدم مذهبی را پیغمبر خطاب میکند چون رو کرد به اصحاب در مسجد این روایت در تحف العقول است أَ لا اُخبِرُكُم، بِأَشبَهِكُم بى خُلقا؟ قالَ: بَلى يا رَسولَ اللّهِ قالَ: أَحسَنُكُم خُلقا، و َأَعظَمُكُم حِلما، و َأَبَرُّكُم بِقَرابَتِهِ و َأشَدُّكُم مِن نَفسِهِ إِنصافا (من لا یحضره الفقیه ج 4 ، ص 370) البته این روایت شبیه هم دارد چند تا. منتها من این نقلش را عرض میکنم ان شاء الله این چهار تا را بگویم. بگویم چه کسی از نظر اخلاقی به من شباهت دارد؟ گفتند بله فرمود آن کسی که خوش اخلاق تر است هزینه ندارد خوش اخلاقی. خوش اخلاقی عمر را طولانی میکند رزق را زیاد میکند آدم را محبوب میکند از صراط عبور میدهد پروندهی اعمال را سنگین میکند رایگان هم است. بعضیها ذاتا خوش اخلاق هستند مثل جناب عالی بعضیها هم اگر نیستند خوش اخلاقی را تمرین بکنند. آقای شریعتی ببینید ما بخواهیم یکی را خیلی تعریف بکنیم میگوییم شب زنده داری و روزه داری صائم و قائم. حدیث میگوید إِنَّ حُسْنَ الْخُلُقِ يَبْلُغُ بِصَاحِبِهِ دَرَجَةَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ (اصول كافى، ج 3، ص161) خوش اخلاقی انسان را به درجهی صائم و قائم میرساند. خود پیغمبر این طور بود خاندان حاتم طایی به اخلاق پیغمبر جذب شدند مسلمان شدند اکثر افرادی که مسلمان شدند نیامدند از پیغمبر برهان برای خدا شناسی بخواهند معجزه بخواهند چرا بودند کسانی که میخواستند سنگریزه حرف بزند درخت حرکت بکند، ولی غالب نبودند. الآن هم در این کوچه خیابانها چپ و راست مینویسند استرس نداشته باشید افسرده نباشید ناراحتی روحی نداشته باشید همهی اینها یعنی خوش اخلاق باشید و متاسفانه بعضی از من عذر میخواهم از همهی عزیزان مذهبی مان بعضی از اصلا مال این کشور نه پشت کوه قاف بعضی از متدینین ما یعنی نمازشان نماز شبشان به قول یک آقایی حاشیهی مفاتیحشان روزه هایشان ترک نمی شود اما در خانه بد اخلاق هستند به من میآیند میگویند همین آقایی که خیلی هم اهمیت میدهد ببین وقتی خانه میآید زن و بچه واقعا احساس میکنند عزرائیل وارد شده است. البته حضرت عزرائیل که ملک مقرب خداست. آن طوری که برای بدها ظاهر میشود. و الا عزرائیل ملک مقرب خداست. یا بعضی از خانمها آقایانشان میگویند مخصوصا سن که بالا میرود به تعبیر من جای پاها که دیگر محکم میشوند میدانند باید زندگی بکنند بیست سی سال گذشته بدخلقیهایی که بعضی زنها در زندگی دارند کانون خانواده را سرد میکنند مرد انگار سیبل تیر ندازی برخوردهایشان میدانند مثل این که همهی مشکلات در ورود به او باید به او برخورد بکند اینها خوب نیست این که روایت داریم اگر زنی به مردش بگوید من در خانهی تو خیر ندیدم نماز و روزهای که آن روز خوانده و گرفته هبط میشود اینها نکات دقیقی است. اول حسن خلق است دوم کسی که بزرگ ترین حلم را داشته باشد من حلم را معنا میکنم. گاهی در جامعه در یک شرایط برخورد قرار میگیریم یعنی با ما برخورد میشود حدیث هم داریم اتفاقا فرصت نیست بخوانم که حلم جایش این جاهاست. مثلا شما راست میگویی به تو میگویند دروغ میگویی. شما حقت را میخواهی میگویند حقت نیست شما عزیز بودی الآن ذلیل شدی تا دیروز رئیس بودی امروز تو را برداشتند اینها روایت است اَلحِلمُ سِراجُ اللّه الْحِلْمُ يَدُورُ عَلَى خَمْسَةِ أَوْجُهٍ أَنْ يَكُونَ عَزِيزاً فَيُذَلَّ أَوْ يَكُونَ صَادِقاً فَيُتَّهَمَ أَوْ يَدْعُوَ إِلَى الْحَقِّ فَيُسْتَخَفَّ بِهِ أَوْ أَنْ يُؤْذَى بِلَا جُرْمٍ أَوْ أَنْ يَطْلُبَ بِالْحَقِّ فَيُخَالِفُوهُ فِيهِ فَإِذَا آتَيْتَ كُلًّا مِنْهَا حَقَّهُ فَقَدْ أَصَبْتَ (بحارالانوار، ج 68، ص 422) روایت میگوید جای حلم چند جاست چطور شجاعت جایش میدان جنگ است حلم مال آن جایی است که شما یک جایی تحقیر میشوید یا توهین میشوید فشار که میآید آن جا خودت را کنترل بکن به این میگویند حلم لذا فرق حلم با صبر در این است. صبر در مصیبت است حلم در خشم و توهین است امام سجاد فرمود دو جرعه را فرو بدهید نگذارید بیرون بیاید پایین بدهید یکی جرعة مِنْ أَحَبِّ السَّبِیلِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جُرْعَتَانِ جُرْعَةُ غَیْظٍ تَرُدُّهَا بِحِلْمٍ وَ جُرْعَةُ مُصِیبَةٍ تَرُدُّهَا بِصَبْرٍ (کافی، ج 2، ص 110) آن مصیبت را فوران مصیبت را با صبر کاهش بدهید فوران خشم را با حلم کاهش بدهید. حلم صفت خداست چندین بار در قرآن است در شبهای احیا میگوییم یَا حَلِیما لا یَعْجَلُ (دعای جوشن کبیر) تو حلیم هستی عجله نمی کنی بینی و بین الله اگر خدا میخواست مثل ما با گناه کار برخورد بکند چیزی در کرهی زمین نمی ماند. پس دوم حلم. حلم همان است که آقا آمده به امام سجاد توهین کرده میگویند توهین کرد فرمود چه کنم گفتند جوابش را بدهید فرمود برویم آمدند مقابل همان آقایی که توهین کرده فرمود آقای عزیز شما الآن هر چه خواستی به ما گفتی إنْ كُنْتَ صَادِقًا فِيمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَهَ أَنْ يَغْفِرَلِي؛ وَ إنْ كُنْتَ كَاذِبًا فِيمَا تَقُولُ فَاللَهَ أَسْأَلُ أَنْ يَغْفِرَ لَكَ اگر راست گفتی خدا ما را ببخشد اگر دروغ گفتی خدا تو را ببخشد و برگشت. این هم دوم است مخصوصا شرایط امروز حلم بیشتری میخواهد ماشینها میآیند بیرون یکی ترافیک ایجاد میکند یکی بد پارک کرده یکی جملهای میگوید سوم داریم کسانی را میگوییم که به پیغمبر شبیه هستند کسی که به خویشاوندانش بیشتر برسد. این قرآن است اول سورهی نساء آیهی 1 میفرماید «وَاتَّقُوا اللَّـهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا» (نساء/ 1) ارحام را کنار خدا آورده است میگوید مردم تقوا داشته باشید در مورد خدایی که سوال میشوید از او و در مورد ارحام. رحم خیلی مهم است پدر و مادر و برادر و خواهر. الآن روز جوان است امروز در آستانهی نیمهی شعبان هستیم واقعا اگر افرادی قهر هستند اختلاف دارند الآن وقتش است ببینید شما حلیمهی سعدیه وارد شده پیغمبر بلند شده تمام قد عبا را پهن کرده زیر پایش. مادرش است. مادر رضاعی اش است چند ماه به او شیر داده آن وقت مادری که گاهی بیست سی سال برای این جوان زحمت کشیده بعضیها داد میزنند سر مادر. در شنوندهها و بینندههای ما نیستند همان پشت کوه قاف هستند. خیلی بد است عمرشان بی برکت میشود. آثار وضعی در زندگی شان دارد یا برادر ببینید آقای شریعتی اینها نکات دقیقی در اسلام است فاصلهی امام حسن و امام حسین مگر چند سال است؟ از یک سال کمتر است چون اگر در همین تقویم نگاه بکنیم امام حسن نیمهی رمضان است امام حسین سوم شعبان است حالا کمتر هم گفتند ولی خیلی اینها با هم فاصلهی سنی ندارند اما نوشتند امام حسین هیچ گاه جلوی پای امام حسن راه نمی رفت یعنی جلوتر از او جایی که امام حسن بود امام حسین تکلم نمی کرد فقیر آمد در مسجد دیه به گردنش آمده بود. مثل حالا بیمه که نبوده باید کمک میکردند رفت خدمت امام حسن گفت دیه به گردنم است دین دارم آقا پانصد درهم به او داد رفت خدمت امام حسین آقا چهارصد و نود درهم به او داد. ده درهم برای امام حسین مهم نیست که ایشان هم پانصد تا میداد این یعنی چه؟ یعنی احترام برادر بزرگ تر من یک مرحله آمدم پایین تر رفت سراغ عبدالله جعفر چهارصد و هشتاد درهم داد. دکتری باش مهندسی باش آیت اللهی باش برادر بزرگ ترت است احترام واجب است لازم است خیلی کمرنگ شده است یعنی ایشان چون مثلا متخصص است پزشک است یا نه آیت الله است نه استاد دانشگاه است در هر شغلی چون ما یک شغلی را که مثال میزنیم به بعضی از اقشار بر بخورد هر شغلی باشد شما فوق لیسانس هستی ایشان لیسانس است ولی او از شما بزرگ تر است. هر جایی که هستیم. بعد همین طور سایر بستگان. چهارم کسی که انصاف را نسبت به خودش رعایت بکند. انصاف با عدل فرق میکند عدل یعنی به هر کسی به اندازهی استحقاقش بدهی. الآن در یک کلاسی کسی که درس خوانده میشود بیست یکی نخوانده میشود دو این عدل است اما گفتند در هر کلاس یکی یک کیک به دانش آموزان بدهید این را باید به همه مساوی بدهیم کاری به درس خوان و غیر درس خوان ندارد این انصاف است انصاف از نصف میآید یعنی تساوی انصاف مال حقوق اجتماعی است هر چه برای خودت میپسندی برای مردم بپسند برای خودت نمی پسندی برای مردم نپسند رسول خدا فرمود شبیه ترین شما به من از نظر خلق که اشبه الناس چه کسی بوده؟ حضرت علی اکبر که روز میلادش است کسانی هستند که خوش اخلاق باشند حلیم باشند به خویشاوندان برسند انصاف را رعایت بکنند. این فرمول چهار مادهای است حرف خوب خیلی است عمل مهم است این که انسان اینها را به کار ببندد و عمل بکند.