چهارشنبه 14 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

رنجبر 17/7/89

سوال – این فراز از نهج البلاغه در مورد خصایص اهل بیت : " ای مردم هر کسی که از ما بمیرد در حقیقت نمرده است و چیزی هم از ما کهنه نمیشود . آن چیزهایی را که نمی دانید نگویید . پس بسیاری از حقایق در اموری است که شما نا آگاهانه آن را انکار میکنید . " را توضیح بدهید .

پاسخ – اهل بیت ویژگیهای فراوانی دارند . دو تا از آنرا امیر المومنین در این فراز بیان میکند . می گوید که ما اهل بیت مردگی نداریم . ما اهل بیت کهنگی نداریم . می میریم مثل بقیه ولی مرده نیستیم . مرده کسی است که منشا اثر و تاثیر نباشد . ولی این چه مرده ای است که شما کنار قبر حضرت علی (ع) می روید و میگویید که من شهادت می دهم که سخنان من را می شنوی و پاسخ سلام من را می دهی ، پس آنها مرده نیستند . بله مثل بقیه دفن می شوند ، ظاهرا می میرند ولی حقیقتا مرگ ادامه ی زندگی است منتها به نوع بازتری . می گوید که ممکن است تن ما هم زیر خاک بپوسد ولی ما پوسیده نخواهیم شد . کهنگی بر نمی داریم . چیزی کهنگی بر می دارد که بی ارزش باشد و خاصیت نداشته باشد . فرش های دست بافت و فرش های ماشینی خیلی تفاوت دارد . یکی از تفاوتهایش این است که فرش های ماشینی وقتی پا می خورد از قیمت می افتد . هر چه بیشتر پا بخورد بی ارزش تر و فرسوده تر میشود ، رنگ و لعابش را از دست می دهد ولی فرش دستی این طوری نیست ، هر چه بیشتر پا بخورد قیمتی تر میشود و رنگ و لعابش جاذبه ی بیشتری پیدا می کند . اهل بیت هم دست پرورده ی خدا هستند . دست بافته ی خدا هستند به همین خاطر هر چه اینها در جامعه کوبیده تر بشوند ، قیمتی تر میشوند . هر چه بمانند ، ارزشمندتر میشوند . حافظ سِرش را می گوید که بارها گفته ام و بار دگر می گویم که من دل شده این ره نه به خود می پویم ، در پس آینه طوطی صفتم داشته اند آنچه استاد ازل گفت : بگو ، میگویم ، من اگر خارم و گر گل ، چمن آرایی هست که از آن دست که می پروردم می روید . می گوید که من طوطی صفت هستم و هر چه او می گوید ، من می گویم . هر چه او بخواهد می خواهم ، وصل به او هستم . اگر او کهنه شد ، من هم کهنه میشوم . اگر خدا مرد ما هم می میریم . ما متصل به او هستیم . خدا حی لایموت است ، این ها هم حی لایموت هستند . البته امیر المومنین می گوید که این سخن مال من نیست . مردم این حرف رسول خداست . توصیفی را هم که بکار می برد خاتم النبیین است. خاتم را همان نگین انگشتری می گویند . حلقه ی انگشتر را بخاطر نگین آن می سازند . زیبایی آن هم به نگین آن است . اگر هم بخواهند روی آن چیزی بنویسند روی نگین آن می نویسند و هیچ گاه نگین را از انگشتری جدا نمی کنند . همیشه با هم هستند . پیامبر اکرم نسبت به پیامبران چنین نسبتی دارد . همه ی آنها آمدند تا پیش زمینه ای برای پیامبر باشند . پیامبر نگین آنهاست . خدا هر حرف تازه ای که داشت روی این نگین حک کرد . حرفهای تازه مال اوست . البته این نگین را هم نمیشود از آنها جدا کرد . یعنی شما نباید پیامبر را از عیسی و موسی جدا کنید . خدا در قرآن می گوید که ما مصدق هستیم و همه ی انبیاء را تصدیق می کنیم . هم پیامبر را و هم پیامبران پیشین را . ما به عیسی معتقد هستیم و ما مسیحی واقعی هستیم . ما مسیح را قبول داریم باضافه ی تو . کلیمی واقعی ما هستیم . ما موسی را قبول داریم باضافه ی تو . همه ی آنها باضافه ی تو را قبول داریم . اگر تو از آنها جدا بشوی و همه ی آنها دست به دست هم بدهند ، فریاد رس بشر امروزی نمی توانند باشند . چرا این ها فریاد رس بشر روزگار خودشان بوده اند ؟ بشر مثل یک طفل نابینای پنج ساله است . یک عصای سفید به این بچه می دهند که اندازه ی خودش است . استقامت و استحکام آن هم به اندازه ی وزنش است . اگر این بچه ده سالش بشود ، دیگر آن عصا را به او نمی دهند . عصای بلندتر و مقاوم تری به او میدهند . اگر سی سالش شد باز عصا را تغییر می دهند . عیسی ، نوح و ابراهیم عصا هستند برای انسانهای نابینای دیروز . اگر امروز بخواهی عصای مسیح را دست بشر بدهید ، اصلا نمی توانند با آن حرکت بکنند . همین مقدار افق دیدی هم که دارند از دست می دهند . این پیامبران مقدمه ای هستند برای وجود نازنین پیامبر اکرم و نمی شود پیامبر را از آنها جدا کرد . لذا میگوید این سخن را از نگین انبیاء بگیرید .
شما وقتی می خواهید سفر بروید اشیاء قیمتی را جایی پنهان میکنید که به ذهن کسی خطور نکند . در قدیم طلا را سیاه می کردند و آنرا قاطی زغال ها می انداختند . به ذهن کسی خطور نمی کرد که لای زغال ها طلا باشد یا پیر زنها پول را در متکا میکردند . مرحوم بهلول در راه مشهد هر بار که از ماشین پیاده می شد ، یک دستمال کثیف داشت که روی صندلی می گذاشت و پیاده می شد و تهران جایی رفت و سیصد هزار تومان به طرف داد و گفت این سیصد هزار تومان لای دستمال کثیف بود و چون دستمال کثیف بود ، کسی به آن نگاه نمی کرد . حضرت علی (ع) می گوید که چون حقیقت با ارزش است خدا آن را جایی میگذارد که شما به ذهنتان هم خطور نکند و منکر میشوید . پس اگر چیزی شنیدید منکر نشوید . حرفی در باره ی آن نزنید . نه آن را رد کنید و نه آنرا تایید کنید. شاید حق و حقیقت باشد . الان خیلی چیزها از عرفا نقل می کنند و طرف می گوید که من قبول ندارم . چرا قبول نداری ؟ قبول نداشته باشد ولی رد هم نکند . شاید درست باشد . انکار نکن دلیلی بر رد آن داشته باشد . با دلیل تایید کن و یا رد کن . هر چه که با ذهن تو جور نیست رد نکن . خیلی از چیزها با ذهن تو جور نیست. چیزی که نمی فهمید نگویید . نه در تاییدش نه در رد آن . بیشتر حقیقت ها در همان جاهایی است که شما منکر هستید.
- مردم عذرخواهی کنید و معذور بدارید کسی که هیچ دلیلی بر ضدش ندارید و آن شخص من هستم.
انسان باید یا معیارهای خوش آمدن هایش یا خودش باشد یا خدا باشد. گاهی وقتها می گویید که من از فلانی خوشم نمی آید . می گوییم که چیزی هم بر علیه او داری؟ میگوید : نه . علی میگوید که خدا از این خوش آمدن های تو خوشش نمی آید . تو وقتی میتوانی بگویی از فلانی خوشم نمی آید که دلیل داشته باشی . حق نداری به او بی توجهی و بی اعتنایی بکنی . معذور بدارید کسی که شما هیچ حجتی بر علیه او ندارید . مصداق روشن این سخن من ، خود من هستم . شما به من بی توجهی می کنید و خیلی به من بدی میکنید و هیچ شاهدی ندارید . به من بی توجهی و بی اعتنایی نکنید .
-آیا من به قرآن که همان ثقل اکبر است عمل نکردم و آیا عطرت نبی شما را در میان شما باقی نگذاشتم ؟
یک ساختمان که بر اساس نقشه ساخته شده باشد ، مشخص است که حساب شده بالا رفته است. یک فرش هم که بر اساس نقشه ساخته شده است همین طور است . امیر المومنین میگوید : بافت وجودی شخصیت خودم بر اساس نقشه ساخته شده ، من هیچ عملی انجام نداده ام مگر بر اساس قرآن . قرآن نمی گوید ، می گوید : ثقلل الاکبر . به قرآن هم ثِقل می گویند هم ثَقََل می گویند. ثقل یعنی سنگین ، ثقل یعنی سنگینی . قرآن چون سنگینی دارد به آن ثقل می گویند . هر سبکی با یک حرف جابجا میشود ، با یک هوا و هوس جابجا میشود ، چیزی که سبک هست اگر چیز سنگینی روی آن بگذاری حفظ می شود . مثلا در بیابان وقتی فرش را باد می زند روی آن چیز سنگینی میگذاری که تکان نخورد . هیچ چیز نمی تواند آنرا جابجا کند . عرب به هر چیز قیمتی ثقل میگوید یعنی گران بها به معنی زاد و توشه مسافر هم هست . ما هم چون در این دنیا مسافر هستیم ، قرآن زاد و توشه ی ماست یعنی ثقل ماست . از یک طرف هم نفیس و گرانبهاست . لذا می گوید : من در بین شما به قرآن که ثقل است عمل نکردم ؟ منتها اهل بیت هم ثقل هستند . کسانی جابجا میشوند که از علوی و حسینی شناختی ندارند . پس قرآن ثقل اکبر و اهل بیت ثقل اصغر هستند . دلیلش هم این است که امام حسین (ع) خودش را قربانی قرآن کرد . گقت که من قیام کردم چون به قرآن عمل نمی شد . پس معلوم میشود قرآن بالاتر از اهل بیت است . آیا من نگذاشتم در میان شما اهل بیت را ؟ اینجا تَرَک یعنی چیزی که می گذارد کسی که می میرد می گویند ماترک یعنی رها کردن . یعنی امام حسن (ع) وامام حسین (ع) را با تمام وجود از خیلی از حوادث حفظشان نکردم ؟ در جنگ جمل حضرت به محمد حنفیه می گفت : برو . حمله کن ، هجوم کن . او میرفت و دوباره برمیگشت و حضرت دوباره به او فرمان حمله می داد . بعد از چند دفعه که این اتفاق افتاد ، او نگاه معنا داری به امیر المومنین کرد و حضرت فهمید که می خواهد بگوید چرا همه اش من ؟ چرا به حسن و حسین نمی گویی ؟ حضرت فرمود که تو فرزند علی هستی ولی این دو فرزندان رسول خدا هستند ، خودت را سپر اینها قرار بده . یک وقتی علی شمشیر ذوالفقار را می خواست به چهار درهم که خیلی ارزان بود بفروشد و می گفت چون جان حسن و حسین از گرسنگی در خطر است این را می فروشم و بیایید آن را بخرید . می گوید که من این ها را از میان تمام حوادث برای شما حفظ کرده ام و شما در جریان هستید .
- آیا پرچم ایمان را در بین شما استوار نکردم ؟ آیا من آگاهتان نکردم از حد و مرز حرام و به شما آگاهی ندادم ؟

کسی که در چهار سال قبل از مرگش یازده هزار خطبه ، نامه و کلمات قصار دارد و بیست و چند سال سکوت می کند ، شوخی نیست . می گوید که اگر حرف زدم برای این بود که عَلم ایمان نیفتد ، اگر سکوت کردم برای این بود که علم ایمان نیفتد . همه ی این ها بخاطر این بود که پرچم ایمان و علم دین برقرار باشد و شما اهل ایمان باشید . من در بین شما پرچم ایمان را با سکوت و صحبت خودم استوار کردم . یکی از خواننده ها می گفت : من در تمام عمرم لب به انگور نزده ام چون انگور برای تارهای صوتی یک خواننده خوب نیست . یک خواننده هم اگر بخواهد آواز خوشی داشته باشد ، یک محدودیت هایی دارد ، ممنوعیت هایی دارد و یک دانه ای تلخی باید مصرف بکنند تا آن آواز خوش از دست نرود . اگر کسی هم می خواهد دین دار باشد ، باید یک محدودیتها و ممنوعیت هایی را بپذیرد . یک جاهایی ورود کند و یک جاهایی ورود نکند . این را حدود حلال و حرام می گویند . می گوید که من بودم که آن مرزها را برای شما تعیین کردم ، من بودم که شما را آگاه کردم بر مرزهای حلال و حرام .
-لباس عافیت را با عدل خودم بر تن تان پوشاندم و آیا معروف را با حرفها و عمل خودم در بین تان رواج ندادم ؟
عدل را در جامعه به لباس تشبیه می کند . چون همان ویژگی های لباس را هم دارد . لباس انسان را از گرمی و سردی حفظ می کند و مایه ی زینت و زیبایی است . جامعه ای هم که در آن عدل حاکم باشد ، جامعه ی تندرست و سالمی است و از طرفی در آن جامعه مردم باعدل باهم رفتار می کنند . می گوید که من بودم که آن جامعه ی عافیت را با عدل خودم بر تن شما پوشاندم . معروف را گسترش و توسعه دادم با سخن و عمل خودم و فقط هم حرف نزدم عمل هم کردم و بکار بستم تا پیش شما مجسم بشود و بفهمید که این حرفها قابل عمل است . لذا اول عمل می کرد و بعدا می گفت .
-آیا کرامات اخلاقی را به شما نشان ندادم ؟ آیا ملکات اخلاقی را به شما یاد ندادم ؟
یک وقت شما به من خوبی می کنی و من هم در ازای آن به شما خوبی می کنم ، به این حسن خُلق می گویند . حالا یک وقت شما بدی می کنی و من به شما خوبی میکنم ، به آن کرامت اخلاقی می گویند . می گوید که آیا من به شما کرامت اخلاقی نشان ندادم . شما به من بدی کردی و من به شما خوبی نکردم . مثل کاری که زمین به آسمان می کند که زمین گرد و غبار به آسمان می دهد و آسمان قطرات باران می دهد .
-در آن موارد که بینش تان ژرفای آن را درک نمی کند و تفکرات تان از نفوذ در آن ناتوان است ، رای غلط بکار نبرید .
این تکرار همان مطلب اول است . این قدر مهم است که باز می گوید که چیزی را که نمی فهمید نگویید . این قدر آدمها از همین نقطه زمین می خورند که باز تکرار می کند . چیزی که دید شما به آن کشیده نمی شود ، اعمال رای نکنید . ابن سینا میگفت : هر چه را می شنوید در بُعد امکان بگذارید . آنجایی که فکرتان نمی رسد اعمال نظر نکنید .
-سوره بقره صفحه 12را توضیح بدهید .
در این صفحه ی قرآن می فرماید : یا به همه ی آیات ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید زیرا کارتان مشکل میشود . ببینید قرآن دکه ی میوه فروشی نیست که دست چین کنی وگل چین کنی و انتخاب کنی ، هر کدام خوشت آمد برداری و هر کدام خوشت نیامد زمین بگذرای ، حق انتخاب نداری . یک انتخاب می توانی بکنی . یا همه را بردار یا برنداری . کاری که پیامبرکرد ، به همه آنچه که نازل شد ایمان آورد . ولی ما جدا میکنیم . قرآن می گوید : دزدی و غیبت نکنید . خوب ما دزدی نمی کنیم ولی غیبت می کنیم . ما احساس می کنیم قبح آن کمتر است ولی خدا می گوید : هر دو قبیح است . من اگر پاک کن شما را بردارم می شود دزدی ولی اگر آبروی شما را ببرم خیلی بدتر است . خانم حجاب دارد ولی سخن چین است . خانمی را دیدم که خیلی بد حجاب بود و ذکر می گفت ، خوب همان قرآنی که می گوید ذکر بگو ، همان می گوید حجاب داشته باشد . چرا جدا میکنی ؟ مثلا طرف روزه می گیرد ولی ربا می خورد . حج می رود ولی خمس نمی دهد . قرآن می گوید : شما ایمان به بعضی و کفر به بعضی دارید . دو تا اتفاق برای شما می افتد ، در دنیا خار میشود و در آخرت هم دچار عذاب شدید میشوید . چرا جدا کردید ؟ قرآن مثل طناب است و می خواهید با آن بالا بروید . شما باید تمام قسمتهای طناب را محکم بگیرید . آیه های قرآن مثل قسمتهای طناب هستند ، باید تمام آیه ها را محکم بگیرید و اگر یک آیه را سفت نگیرید از همان نقطه سقوط میکنی . ما یک ایمان داریم و یک عمل داریم . یک وقت طرف ایمان به حجاب دارد ولی عمل نمی کند . یک وقت ایمان ندارد . این مخصوص کسانی است که ایمان ندارند .

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group