باران مِی گرفته به ساغر چه جاجت است ، به آب زمزمه کوثر چه جاجت است ، آوازه ی شفاعت ما رستخیز شد ما خود قیامتیم محشر چه حاجت است ، کِی اعتنا به نیزه و شمشیر میکنیم ، ما کشته ی توئیم به خنجر چه حاجت است ، بی سر دوباره می گذریم از پل صراط تا ما بر آن سَریم به آن سرچه حاجت است ، بسیار آمدند و فراوان نیامدند ، من لشکرم خداست ، به لشکر چه حاجت است ، بنشین به پای منبر من روضه خوان ، بخوان تا نیزه ها بپاست به منبر چه حاجت است .
سوال – درباره ی ماه محرم ، ماه عزاداری امام حسین (ع) نکاتی بفرمایید .
پاسخ – اگر شما به یک بوته ی گل آب بدهید ، گل به شما گلاب میدهد یعنی همان چیز را بهتر به شما برمی گرداند . وجود ائمه و سید الشهدا که در این روزها در سوگ او هستیم از جنس گل هستند .اینها گلهای عالم هستی هستند. هر کسی به این ها به هر نحوی و به هر نوعی اظهار ارادت و محبت کند ، این ها هم مثل گل کرامت و بزرگواری می کنند و این لطف کم ما را با لطف بسیار خودشان جبران می کنند . قرآن می فرماید : اگر کسی به شما اظهار لطف و محبت کرد ، شما به او زیباتر اظهار لطف و محبت بکنید . اهل بیت اهل قرآن هستند و قرآن مجسم هستند . تمام آیات الهی در دل و جانشان جای گرفته است ، این است که اگر کسی به این ها اردات و محبتی ابراز بکند قطعا آنها زیباتر پاسخ می دهند . این را گفتم که هرکس به هر نوع و نحویی که میتواند خودش را از این سفره ی کرم الهی محروم نکند .
سوال – ترجمه ی سوره فجر را بفرمایید .
پاسخ - ان ربک لبالمرصاد : الان در مغازه هایی که پوشاک دارند یک مانکن هم دارند ، هر لباسی که می آورند تن این مانکن ها می کنند معنایش هم این است که اگر هیکل شما هم سایز این باشد این لباس به شما می آید ، وقتی شما این را بپوشید چنین شکلی پیدا می کنید . قصه هایی که قرآن از فرعون ،عاد و ثمود می گوید حکم مانکن را دارد . در حقیقت خدا میخواهد بگوید که اگر شما مثل اینها زندگی می کنید ماهم مثل اینها با شما برخورد میکنیم. همان برخوردی که با فرعون کردیم با شما هم می کنیم . همان برخورید که با قوم عاد و ثمود کردیم با شما هم میکنیم . می فرماید : خدا در کمین است و دارد تماشا می کند . ببیند چه کسی مثل چه کسی رفتار می کند . اگرکسی مثل فرعون رفتار کرد خدا هم مثل فرعون با او رفتار میکند . اگر کسی مثل موسی زندگی کرد همان کاری که خدا با موسی کرد ، با او می کند .
-فاما الانسان اذا ...ربی اهنن : یک کشاورز روزی در زمین بذری می کارد و یک روز هم درو می کند . یعنی هرچه داده پس می گیرد ، اصلا ریشه کن می کند . نه آن موقع که به زمین بذر می دهد به آن احترام می گذارد و نه وقتی درو می کند به زمین بی احترامی کرده است . خدا در قرآن میگوید که ما کشاورز هستیم . یعنی اگر ما چیزی به شما می دهیم دلیل بر احترام نیست . معنی اش این نیست که انسان محترمی هستید یا اگر از شما چیزی میگیریم معنایش اهانت نیست . مثل وزن کشی است که کشتی گیران قبل از کشتی خودشان را وزن می کنند . نه وقتی بالای ترازو می روند به آنها احترام می کنند و نه وقتی پایین می آیند به آنها بی احترامی می کنند فقط می خواستند وزنشان را مشخص کنند . وقتی هم که مشخص شد میگویند که پایین بیایند . هر نعمتی که خدا میدهد حکم همان ترازو را دارد . یک پست و منصبی امروز به شما میدهد و فردا میگیرد ، فقط می خواهد وزن معرفت ، انسانیت و ایماننت را مشخص بکند . غرض احترام یا اهانت نبود . قرآن می فرماید : اگر چیزی به کسی میدهیم فکرمیکنند که برای احترام است و اگر چیزی از کسی می گیریم فکر میکنند اهانت کردیم . اصلا اینطوری نیست .
-کلا بل لا تکرمون الیتیم : اگر ما نعمت را از شما گرفتیم دلیل دیگری دارد . ما امتحان کردیم و تو امتحان را خوب پس ندادی . تو هوای زیرمجموعه ها را نداشتی ، هوای فقیر بیچاره ها را نداشتی ، ما یتیم در کنار تو گذاشتیم که از آنها سرپرستی کنی . در بازی شما وقتی توپی به شما می دهند می خواهند که این را به آنکسی که نزدیکتر است پاس بدهی نه اینکه زیر پایت نگه داری . حق نداری زیر پایت نگه بداری . ما به شما نعمت هایی دادیم و قرار بود که شما منتقل کنی ، خودت بهره ببری و دیگران هم از آن بهره مند بشوند . شما این کار را نکردید و هرچه بود برای خودت برداشتی . ما نعمتها را از شما گرفتیم زیرا شما از محرومان و در راس آنها یتیمان و بی سرپرستان یاد نکردید .
-ولا تحاضون علی طعام المسکین : حالا ممکن است کسی بگوید که من این قدر نداشتم که به کسی بدهم . و اگر می دادم برای خودم چیزی نمی ماند . خودت نمی توانی چای تلخ را شیرین کنی ولی میتوانی دو تا حبه ی قند از قندان برداری و داخل آن بیندازی و آنرا شیرین کنی . شما خودت نمیتوانستی دیگران را شیرین کنی ، تلخ کامی را از آنها دور کنی ، می توانستی دست چند تا انسان ثروتمند را بگیری ، قلم که داشتی ، زبان که داشتی ، می توانستی دیگران را تشویق کنی ، چرا نکردی ؟ تشویق نکردی و آنچه که ما به تو دادیم از تو گرفتیم .
-و تاکلون الثرات اکلا لما : بعضی وقتها وقتی چیزی از انسان می گیریم قاطی می کند مثل ماشین که آب روغن قاطی میکند و ببینید که چه خسارتی ببار می آید . وقتی قطره آب در روغن داغ می ریزد چه سرو صدایی راه میافتد . چون آب و روغن قاطی شده است . این ها حلال و حرام را قاطی می کنند . وقتی قاطی می کنند خسارت بار میشود . یکی از خسارت هایش همین است که عرصه به خودشان تنگ میشود . قاطی شدن حلال و حرام در ارث و میراث ها خیلی اتفاق می افتد . وقتی پای تقسیم می آیند ، آنهایی که زورشان بیشتر می چربد با تبصره ، قانون و ماده راحت بالا می کشند . می گوید: شما کسانی هستید که ارث و میراث ها را می خوردید و مال دیگران را با مال خودتان قاطی کردید پس ما آنچه به شما دادیم از شما گرفتیم .
-و تحبون المال حبا جما: یکی از چیزهایی که خدا مجبور میشود بگوید حب مال است . اگر حب مال فراوان باشد و زیادی باشد خطرناک میشود . البته حب مال خوب است . انسان باید مال را دوست داشته باشد . انسان باید ماشین و زندگی اش را دوست داشته باشد ولی اگر زیادی شد ، خطرناک میشود . می گوید که ما از او میگیریم . شما اگر یک قاشق روغن حیوانی به غذا بزنی بوی عطرش بلند میشود طعم و خاصیت پیدا می کند اما اگر بجای یک قاشق بیست تا قاشق زدی ، سم میشود ، خطرناک و مهلک میشود . لذا اگر شما طرف را دوست داشته باشی بشقاب را از جلویش برمی داری . میگوید : علت اینکه ما مال تان را از شما گرفتیم این بود که شما زیادی آنرا دوست داشتی . زیادی هر چیزی بد است . هر چیز مثبتی چه افراط و چه تفریط آن غلط است . مثل خیابان است ، این طرفش جوی است و آن طرفش هم جوی است . هر دو طرفش بد است . باید از جاده یعنی وسسط عبور کنیم . خوبی هم همینطور است . حب مال خوب است ولی اگر زیادی شد ، بد است . اگر حب مال هم کم باشد کسی دیگر کار و تلاش نمی کند ، بی عار و مصرف کننده میشود ، تولید کننده نیست .قرآن می فرماید : علت اینکه ما گرفتیم اهانت نکردیم ، شما مال را زیادی دوست داشتی .
-کلا اذا دکت الارض دکا دکا و جاء ربک و الملک صفا صفا : باز هم میگوید که اهانت نیست . ما قصد اهانت و جسارت به شما نداشتیم . و شما هم این را نمی فهمید . یک روزی می فهمید که آن روز ، روز قیامت است . وقتی به صحنه ی قیامت آمدی تازه می فهمی که چه آن وقتی که به شما دادیم و چه آن وقتی که ندادیم یکسان بود . اگر دادن ما احترام و اکران بود ، ندادن هم احترام و اکران است . چه آن وقت که دادیم و چه آن وقت که گرفتیم ، هر دو برای حفظ شما بود . وقتی یک پلاکارد را از این طرف خیابان به آن طرف می خواهند نصب کنند سوراخش می کنند که به طناب محکم ببندند و آن را حفظ کنند تا اگر باران آمد پاره نشود . قیامت جایی است که ما این زمین را درهم می کوبیم . آن روز خدا و فرشته ها می آیند که حسابرسی کند . در قیامت ما از یک طرف آتش می ریزیم و در هم میکوبیم و از آن طرف هم فرشته ها به کار شما رسیدگی می کنند .
-و جاء یومئذ بجهنم بحیات : آتش قلیان را روی قلیان درست نمی کنند . در روی منقلی درست میکنند و بعد روی قلیان می گذارند . آتش جهنم هم همینطور است ، در جهنم درست نمی کنند ، در جای دیگر درست می کنند و آنجا هم دنیا است یعنی هرکس آتش جهنم خودش را خودش تهیه می بیند . ما چیزی بنام جهنم برای شما در نظر نگرفته ایم . خدا می فرماید : آن روز جهنم آورده میشود یعنی هرکس جهنم خودش را با خودش می آورد . بهشت هم همینطور است . هر کسی بهشت خودش را از اینجا با خودش می برد . اینجا خودت بهشت درست می کنی . مثلا حلوا که در مغازه است ولی در مغازه درست نمی کنند . در جای دیگر درست می کنند و مغازه عرضه می کنند . شیرینی را که پشت ویترین قنادی درست نمی کنند . شیرینی بهشت را اینجا درست میکنند. حافظ گفت : من که امروزم به بهشت نقد حاصل میشود ، وعده ی فردای زاهد راچه باور،بده ساقی می باقی که درجنت نخواهی یافت،کنارآب رکن آبادوگلگشت مصلا.
آن چیزی که شما را مسحور می کند ماده و مایه اش را باید در اینجا تهیه ببینی ، از اینجا باید با خودت ببری . قرآن جهنم را میگوید که شما بهشت را خودت بفهمی .
-یتذکر الانسان و انی له الذکری یقول یالیتنی قدمت لحیاتی : اگر یک تشت آب وسط باشد و شما یک استکان از آن برداری ، نشان نمی دهد . اما اگر به لبه ی ظرف نگاه کنی نشان میدهد که پایین رفته است . این دنیا مثل وسط تشت است هر خلافی که در دنیا بکنی خودش را نشان نمی دهد. قیامت مثل لبه ی تشت است . وقتی رفتی تازه می فهمی که چه داده ای و چه قدر از دست داده ای و خسارت دیده ای . می فرماید : آن روز انسانها متوجه میشوند که چه از دست داده اند و این تذکرهم هیچ سودی ندارد .اینجا اگر انسان متوجه بشود می تواند جبران کند ولی آنجا راهی برای جبران ندارد . آن روزی است که با افسوس می گوید که ای کاش برای زندگی ام چیزی از پیش فرستاده بودم .
-یومئذ لایعذب عذابه احد : میگویند که گل پشت و رو ندارد . اتفاقا دارد .یک طرف گل مخمل وار است ولی پشت آن این طور نیست ، آنان رنگ و لعاب را ندارد . خدا هم گل هستی است . خدا هم پشت و رو دارد . این طور نیست که با همه رئوف باشد و رافت داشته باشد . خدا در قیامت نسبت به مومنین رافت دارد و نسبت به دیگران خردکننده است . خدا میگوید که اما انتقام می گیرم . خدا دو چهره دارد و دوچهره را در این سوره نشان می دهد . آن روزی است که هیچ کسی چنین عذابی نکرده باشد. آن روز خدا انسانها را به بند می کشد که تا آن روز هیچ کس این را کار را نکرده باشد . در آیه ای می فرماید : وقتی انسانهای خطاکار تقاضای بخشش می کنند خدا به آنها میگوید : گم شوید و حرف نزنید .(اخسو عربها برای درو شدن سگ بکار می برند ) شما ظالم ها را پدید آوردید ، اگر شما نبودید فرعون هم نبود . فرعون مثل سوزن بود و شما مثل نخ دنبال سر او راه افتادید و هر کاری خواست برای خودش کرد . شما امروز عذابی میشوید که خود فرعون نمیشود . این قدر که پیروان فرعون را عذاب میکنیم خود فرعون را عذاب نمی کنید . چون اینها فرعون پروری کردند .
-یا ایتها النفس المطئنه ارجعی ...جنتی : این بشارت است . مصداق بارز آن سیدالشهدا است .ای کسی که سراپای وجودت اطمینان و اعتقاد بود و سیاهی لشکر به چشمت نیامد چون به ما تکیه کرده بودی . وعده ی ما را باور داشتی ، بیا به سور پروردگار خودت هم تو راضی هسیت و هم ما راضی هستیم . اول بیا کنار خوبان و جَدّت ، بعد وارد بهشت بشو . بهشت بدون آنها صفا ندارد .
و در آخر قرآن مثل شیشه ی عطر سربسته است . تا این سرباز نشود و به جامه زده نشود فایده ای ندارد . باید سرش را باز بکنی و استفاده بکنی ، هم خودت استفاده بکنی و دیگران هم بهره مند بشوند . قرآنی که به جلوی ماشین نصب کرده ایم خیلی فایده ای ندارد وقتی فایده دارد که در زندگی انسان بیاید . تا وقتی آیه قرآن بری ما باز نشود خودش را نشان نمی دهد . مثل طاقه ی پارچه ای می ماند که تا باز نشود خودش را نشان نمی دهد . آیه قرآن مثل پارچه است تا باز نشود انسان مشتری نمیشود و راه باز شدن آن هم با تفکر ، تامل و انس است . اگر کسی با قرآن مانوس بشود و آیه ای برایش روشن شود دائم پیرامون آن تامل کند ، خدا به او نورانیتی می دهد و آیه باز میشود . حالا کتاب خوبی یا استاد خوبی سر راهش سبز میشود و آیه برایش باز میشود و یکی از راههای باز شدن عمل به آیه و دنبال کردن آیه است . گاهی با دنبال کردن خودش را نشان می دهد .
سوال – سوره ی آل عمران آیات 200- 195 را توضیح دهید
پاسخ – اگر شما یک شاخه ی گل ، دست یک بچه بدهید سریع آن را پرپر میکند اما اگر این را دست بزرگتری بدهید آن را در ظرف آب می گذارد و آنرا حفظ می کند . خدا می گوید که اعمال شما مثل گل است ، دست هرکس بدهید آن را پرپر میکند و آن را ضایع میکند .تنها کسی که اعمال شما را حفظ میکند و در جای خودش قرار می دهد من هستم . می فرماید: من عمل هیچ عمل کننده ای را ضایع نمی کنم چه زن باشد و چه مرد باشد. اگر اعمالشان برای جلب رضایت من باشد ، آنرا حفظ می کنم .
سوال – درباره ی اشک بر امام حسین (ع) بگویید .
پاسخ – اشک انسان را سرپا میکند . شمع چند قطره اشک می ریزد و بعد روی آن سرپا میشود .اشک بر سید الشهدا انسان را سرپا میکند .اشک هم وقتی هست که یک روشنی باشد . شمع وقتی اشک می ریزد که روشن باشد. اگر معرفت و روشنی اتفاق بیفتد انسان اهل اشک میشود و دیگر لازم نیست که شما یک مرثیه ای بخوانی و اشک بریزی ، همین که یک معرفتی نسبت به سیداشهداء پیدا بکند ، این چراغ در وجود او روشن بشود که عندالحسین مصباح اهل اشک هم میشود . اشک به انسان انعطاف می دهد . نان های محلی خیلی خشک هستند و زود می شکنند ولی وقتی چند قطره آب به آن می پاشند و در سفره می پیچند نرم و لطیف میشود . اشک بر امام حسین (ع) یک عاطفه ی عجیبی در انسان ایجاد میکند . اگر این اشک حرمت و قداست دارد بخاطر تاثیرش است . انشاءالله این نعمت را خدا به ما بدهد . انشاءاله خدا به ما توفیق بدهد که عزادار با معرفتی برای امام حسین (ع) باشیم .