عشق از من نگاه و تو تعریف می شود گاهی تمام من به تو تبدیل می شود ، وقتی به داستان نگاه تو رسیدم یک باره شعر وارد تمثیل می شود ، ای عابر بزرگ که با گام های تو از انتظار پنجره تجلیل می شود تا کی سکوت مبهم شبهای انتظار بر دیدگان غمزده تحمیل می شود ، یک روز هم به پاس غزل های چشم تو بازار وزن و قافیه تعطیل می شود ، آن روز هفت سین اهورایی بهار موعود با سلام تو تکمیل می شود .
سوال – درباره ی نهج البلاغه توضیح بدهید .
پاسخ – روز یک مرتبه شب نمی شود بلکه آرام آرام شب می شود . شب هم یکباره روز نمی شود بلکه آرام آرام روز می شود . ما انسانها مثل روز و شب هستیم . بعضی از ما انسانها روزهستیم و نور الهی برما تابیده و نورانیتی داریم ولی بعضی از ما انسانها شب هستیم ، شب صفت و شب گونه هستیم . گرفتار ظلمانیت هستیم . معاصی و گناهان زندگی ما را تاریک کرده است . آنهایی که روزهستند نباید مغرور باشند چون ممکن است که آرام آرام شب بشوند . آنهایی که شب هستند نباید مایوس باشند چون ممکن است آرام آرام به سمت روز حرکت کنند . خیلی هها روز بودند و شب شدند . حافظ می گفت : زاهد خلوت
نشین دوش به میخانه شد از سر پیمان برفت برسر پیمانه شد . کسی که زاهد بود و اهل خلوت و دل بود در ابتدا طبق آیات الهی حرکت می کرد ولی آخر این پیمان را زیر پا گذاشت . بخاطر همین اولیاءالهی توصیه به مراقبه می کنند . به کسانی که شب هستند می گویند که ناامید نباشید . روایت داریم : کسی که هفتاد پیامبر را به ناحق کشته باشد نباید ناامید باشد . بکوشیم اگر روز هستیم روز بمانیم ، اگر شب هم هستیم مثل شب که به روز تبدیل می شود و بخاطر همین مقدس است و خدا به آن قسم می خورد . و لیلی اذا یسر قسم به شب که حرکت می کند و خودش را به خورشید می رساند ، خودمان را به
خورشید برسانیم . چطور شب با خورشید روز می شود ما هم با امیرالمومنین به نور و نورانیت دست پیدا می کنیم . با کلام او و تعابیر حکمت آمیز او بهره می بریم .
سوال – حکمت 256 نهج البلاغه را توضیح دهید .
پاسخ – حضرت می فرماید : سلامتی تن و جسم در دوری از حسادت است .
ما همه به هم می گوییم که تندرست باشی ولی نمی گوییم چطور و چگونه . در نگاه امیرالمومنین جسم ما مثل یک گلدان و روح و روان ما مثل گل می ماند . اگر یک گلدان شکسته و فرسوده باشد و ترک خورده باشد هیچ گاه در آن گل رشد نمی کند و خشک می شود زیرا ریشه نمی تواند آب جذب کند . امیرالمومنین می فرماید که بدن شما مثل گلدان است مواظب باشید که ترک برندارد و نشکند . بعد می گوید که چه چیزی این گلدان را می شکند و چه چیزی به این گلدان بیشترین آسیب را می زند . حسادت بدن را از پای در می آورد . اجازه ندهید که حسادت وارد بدن و دل بشود. دل ما حالت نایلونی
دارد ، حسادت شبیه خار ، تیغ و سنجاق است و اگر آنرا در نایلونی بریزید آنرا پاره می کند و از اطراف آن بیرون می زند و مشخص می شود که داخل آن چیست . حسادت به انسان آسیب می زند و دیگران می فهمند که طرف حسود است و خودش را نشان می دهد . امیرالمومنین می فرماید : اگر می خواهید تن شما سالم باشد حسادت نداشته باشید . البته الان می گویند که باید ورزش بکنید و تغذیه سالم داشته باشید تا بدن تان سالم بماند . اینها هم اشکالی ندارد . حضرت طبیب است و ناشی نیست .کسانی که برای از بین رفتن حسادت راه کار می دهند آنها ناشی هستند . می گوید : حسادت مثل آتش است
و دل شما مثل یک فرش ابریشمی است .وقتی یک خال آتش روی فرش می افتد . شما راه کار آنرا پیدا می کنی که چطور آتش را از روی فرش بردارید یا هرجوری شده آتش را از آن دور می کنی ؟ امیرالمومنین می گوید که حسادت آتش است . هر جوری شده این را از خودت دور کن و نمی گوید که چطور آنرا دور کن و شما را محدود نمی کند . اگر با ذکر و خیر طرف است این کار را بکن . اگر شما نسبت به کسی حسادت کنی وقتی پیش دیگران ذکر خیرش را بکنی حسادت کمرنگ می شود . اگر ما بدگویی کسی را نکنیم و به این اثر بهاء ندهیم حسادت رشد نمی کند . گاهی با هدیه دادن می توان حسادت را کمرنگ
کرد . گاهی طرف خطاط خوبی است و شما به او حسودی می کنی . خوب شما هم نقاش خوبی باش یا یک حرفه و هنری یاد بگیر که تو هم کم نیاوری و همان جور که مردم به او توجه می کنند به تو هم توجه کنند .
سوال – چرا حسد به جسم آسیب می رساند نه به روح ؟
پاسخ – هر دو آسیب می بینند . گلدان وقتی شکسته می شود هم گلدان از بین می رود و هم گل ضایع می شود . هر دو با هم هستند و آسیب می بینند . حسادت هم بدن وهم روح را تحت تاثیر قرار می دهد . ما روح طرف را نمی بینم ولی جسم طرف را می بینیم . امیر المومنین می گوید : آن چیزی که تو می بینی جسم است و من هم به این اشاره می کنم . اگر به چهره های انسانهای حسود نگاه کنی مشخص است . از نوع نگاه و رفتار آنها مشخص است . از هم پاشیده و خرد است . وقتی بدن این قدر خرد باشد معلوم است که در روح چه خبر است . وقتی حضرت جسم را می گوید ، شما سریع مصداق های آن را در ذهن خودت می
آوری . کسی که حسودی است چه جوری است و کسی که خیرخواه دیگران است چقدر بشاش است و چقدر از خوبی های دیگران شاد می شود و چقدر راحت زندگی می کند.
سوال – سوره نحل آیات35 تا 32را توضیح بدهید .
پاسخ – همه ی آیات پیام خودش را دارد . پایان صفحه نکته ی لطیفی دارد . می فرماید : نظر کنید سطحی نگاه نکنید . شما که می خواهید میوه بخرید به حالت اولش بسنده می کنید . می گویید که الان شاداب و آبدار است ، پلاسیده و پژمرده نیست . ممکن است که در آخر پژمرده بشود . در مورد لباس به آخرش نگاه می کنی . به جنس آن نگاه می کنی و می گویی که این اگر یک بار شسته بشود کوتاه می شود یا از رنگ و رو می افتد . اخلاقیات از آن چیزهایی است که باید آخرش را ببینی میوه نیست . اگر برخوردی که با میوه می کنی با دروغ بکنی ، اولش خوب است ولی آخر ندارد . با اخلاقیات باید مثل
جامه رفتار بکنی . قرآن می فرماید : نگاه بکنید کسانی که حق را زیر پا گذاشتند و آنرا تکذیب کردن چه عاقبت داشتند . الان آنها را نبین . عاقبت اندیش باش . مردعاقبت بین بندی مبارکی است . اگر می خواهی بنده ی مبارکی باشی در مسائل اخلاقی آخرش را ببین .اگر الان راست بگویی به مشکل برمی خوری ولی آخرش چه ؟ خدا می گوید که ما نجات را در راستی قرار دادیم . پس من آخرش به رستگاری می رسم . اگر چه در ظاهر به نفع من باشد . خدا می گوید که دروغ یک بن بست است وآخرش دره است . صداقت یک جاده ی دست انداز است و پیچ و خم دارد ولی آخرش باغ و چشمه است .کسانی که می فهمند آخر این
جاده باغ و چشمه است آنرا تحمل می کنند . کسانی که می فهمند آخر جاده ی صداقت نجات است می گویند که اشکالی ندارد اگر الان گرد و خاکی بلند می شود ، در آخر به چشمه می رسیم و همه ی اینها برطرف می شود .