آقای رنجبر 13/9/89
سوال – در مورد تفسیر سوره فجر توضیح بفرمایید .
پاسخ – در این سبد گل شما هم گل و هم غنچه هست . آیات قرآن تقریبا شبیه این غنچه ها است . یعنی بسته است و ممکن است در ابتدا برای خیلی ها ، آن جلوه جلال و شکوه نداشته باشد ولی وقتی باز میشود و شبیه این گلها میشود آن وقت خودش را نشان می دهد . من آرزو می کنم که این برنامه ها این هنر را داشته باشد که بتواند این غنچه ها را تبدیل به گل بکند البته این غنچه ها با نسیم گل میشوند . آیات الهی هم با نسیم اندیشه ، تامل و تدبر باز میشوند . هرکس می خواهد آیات الهی برایش باز و روشن باشد باید پیرامون آنها اندیشه کند و از کنار آنها ساده و سطحی عبور نکند . هرکسی اندیشه ای در سر داشته باشد وقتی به آیات الهی می رسد روشن میشود . مثل کبریت که چون چیزی در سر دارد ، وقتی به جعبه ی کبریت می خورد روشن میشود . اما چوب های دیگر چون چیزی در سر ندارد هرچه آن را به جعبه بزنی اتفاقی نمی افتد . ما هم اگر در سر اندیشه داشته باشیم و اهل اندیشه باشیم ، وقتی به این آیات الهی می رسیم ، ما هم به نورانیت دست پیدا میکنیم . چون در آستانه ی مُحرم هستیم و سوره فجر بخاطر آیاتی که دارد به یک معنا بوی سیدالشهدا را می دهد و انشاءالله تاملی در این سوره بکنیم . حالا چرا سوره ی فجر را انتخاب کرده ایم ؟ شما بازی فوتبال را دیده اید ، وقتی کار به پنالتی می کشد حساس ترین لحظه است . گاهی سرنوشت بازی با یک پنالتی عوض میشود . چون حساس است دیوار حفاظی جلوی دروازه بان درست می کنند تا ضریب گل خوردن پایین بیاید . سوره یعنی دیوار . کسی که اهل قرآن میشود مثلا سوره ی فجر را در زندگی اش پیاده میکند مثل این است که یک دیوار دفاعی مقابل خودش کشیده است و ضریب امنیتش بالا میرود . حالا اگر یک سوره بشود دو یا سه سوره ، مثل این است که مقابل خودش چند دیوار کشیده است . چون آیات قرآن ایجاد امنیت ، آرامش و آسایش می کنند و به مجموع ، مجموعه های آنها سوره گفته میشود . سوره ی فجر یعنی از آیات فجر درست شده است و فجر به معنای شکفتن است . می گوید که تو غنچه هستی و اگر می خواهی شکفته بشوی ، باز بشوی و یک عطر و رایحه ای از خودت به ظهور برسانی ، آیات این سوره را در زندگی ات پیاده کن . اینها آیات فجر هستند . آیاتی هستند که فجر را در شما پدید می آورند
سوال – تفسیر سوره ی فجر را آغاز می کنیم .
بسم الله الرحمن الرحیم : بچه که بودیم چون ناشی بودیم وقتی می خواستیم از باک ماشین بنزین برداریم ، شلنگ را در دهان مان می گذاشتیم و آن را می مکیدیم تا بنزین بیاید ولی در ظرف چیزی ریخته نمی شد . کسانی که بزرگتر و آشناتر با این کار بودند ، در شلنگ بشدت فوت می کردند و هرچه بنزین می خواستند به درون ظرف ریخته می شد . این بسم الله فوت کردن است یعنی طرف نام خودش را فوت می کند یعنی نام نمی خواهد . حافظ می گفت : گرچه بدنامی است نزد حافظ ما نمی خواهیم ننگ نام را . چون نام را فوت میکردند هرچه اعتبار، نام و نشان بود به سمت آنها می آمد . زمان حافظ خیلی ها شعر گفتند ولی اثری از آنها نماند چون آنها برای نام و نشان شعر میگفتند ولی حافظ حقیقتا بسم الله گفت و گفت که اگر قرار باشد که نامی در جهان باشد باید نام خدا باشد . و نام خودش را پس می زد . خدا که جوانمردی را آفریده از همه جوانمردتر است . وقتی تو نام خودت را کنار می زنی که نام من باشد ، من هم نام تو را بالا می آورم . و به نام تو اعتبار می دهم . پس بسم الله یعنی خدایا نام تو باشد . هرچه هست بنام تو باشد . آن تویی که الرحمن الرحیم هستی ، بخشنده ی مهربان هستی . دیگران اگر بخشنده باشند مهربان نیستند ، سوداگر هستند . یک چیزی به شما می بخشند تا در ازای آن چیز بیشتری بدست بیاورند . مثل لامپی است که شما در سقف آویزان می کنی . شما بخشندگی کردی و یک موقعیت بالایی به او بخشیدی ولی تو بخاطر او این کار را نکردی، تو می خواهی از روشنایی او بیشتر استفاده بکنی . ما اگر به کسی اعتباری می دهیم بخاطر خودش نیست بخاطر خودمان است . می خواهیم از کنار او استفاده ببریم ولی خدا این جوری نیست . وقتی بچه ها بادبادک هوا می کنند واقعا لذت می برند که این بادبادک هوا برود ، هرچه هم بیشتر بالا برود بیشتر لذت می برد . اصلا دوست دارد آن بالا باشد . بچه ها به خدا نزدیکتر هستند چون صفاتشان الهی است . خدا هم دوست دارد که شما بالا باشید . مهربانی اش اقتضا می کند که شما بالا باشید لذا می گوید : بگذار نام تو باشد که اگر بخشندگی میکنی از سر مهربانی و عطوفت است نه از سر سوداگری و معامله و اینکه کم بدهی تا زیاد برداشت کنی .
والفجر : شما اگر بخواهی این گلها را آب بدهی چطور آب می دهی ؟ آیا از بالا با یک پارچ آب میدهی ؟ خیر . چون ظریف و ضعیف هستند با یک لیوان آب آرام آرام به آن آب می دهی . تمام ما انسانها مثل این گلها ظریف هستیم . نصیحت آبیاری است . آنهایی که از موضع بالا می ایستند و چکشی نصیحت می کنند ، جزء اینکه این گلها را از بین ببرند کار دیگری نمی کنند . کسی که نصیحت میکند باید کوتاه بیاید ، خم بشود ، تواضع و کرنش کند . دقیقا همان کاری که خدا درسوره ی فجر کرده است . خدا با مردم اولیه که همان عربها بودند صحبت می کند . داریم که عربها در بین مردم بیشترین قسم را بکار می برند . الان هم همینطور هستند . یک حرف که میخواهند بزنند چند تا قسم چاشنی آن می کند . خدا می خواهد با این ها حرف بزند و می بیند که آنها اهل قسم هستند . با اینکه قسم برای خدا مکروه و ناخوشایند است ، کوتاه می آید و میخواهد با آنها همراهی کند . می خواهد حرف بزند با قسم حرف می زند . آن هم چندین قسم . اولی آن والفجر است یعنی قسم به فجر . آخرین نقطه ی شب که شروع به روشنی می کند مثل اینکه آسمان یک شکافی پیدا می کند و نور از دل آن ظهور می کند ، این را فجر می گویند . که در دل خود این یک نصیحت است . می گوید که فجر برای من مقدس است و بخاطرش قسم می خورم . برو فکر کن و ببین که چرا فجر مقدس است ؟ علتش این است که وقتی فجر می آید تاریکی آرام آرام می رود . تو هم فجر باش وقتی در محفلی حضور پیدا می کنی شخصیتی داشته باش که وقتی غروب می کنی بساط گناه برچیده باشد . اگر دارند غیبت می کنند بگویند که فلانی آمد . اگر دارند تهمت می زنند بگویند که فلانی آمد . همه خودشان را جمع و جور کنند . حرفهایش را غیر مستقیم می رساند و بخاطر همین تاثیرگذار است ولی اگر مستقیم باشد این طور نیست . اگر به نان لواشک دست بزنی میشکند زیرا حرارت مستقیم به آن خورده است ولی نان سنگک این طور نیست زیرا حرارت مستقیم به آن نمی خورد . حرارت ته تنور است و به این ها آرام آرام می خورد . نصیحت هم مثل حرارت است . اگر مستقیم شد ، شکننده میشود و افراد می شکنند ولی اگر غیر مستقیم بود این طور نمیشود . لذا خدا غیرمستقیم حرف می زند و نصیحت میکند . نمی گوید مثل فجر باش . فجر وقتی می آید تاریکی ها می روند و نور می آید . فقط می گوید قسم به فجر و می گوید که به حرفهای من فکر کن .
ولیال عشر : بعضی گلها شب بو هستند . شب که میشود باز میشوند و عطر و بوی شان بلند میشود . انسان گل شب بو است و فقط بوسیله شب شکفته و باز میشود . اول می گوید : قسم به فجر و بعد می گوید : قسم به شب یعنی آن که تو را به فجر و شکفتگی می رساند شب است . از شب غافل نباش . اگر شب را از زندگی ات منها کردی و فقط هوای روز را داشتی ، دقیقا مثل اسکناسی میشوی که پشتوانه ندارد . اسکناس وقتی پشتوانه نداشت موجب تورم میشود . تو هم وقتی مناجات شب نداشته باشی ، اهل سحر نباشی ، روز دچار غرور و تکبر میشوی . بعضی شبها هستند که خیلی فضیلت دارند . یعنی خیلی به شکفتگی و فجر انسان کمک می کنند . م یگویند ده شب اول ذی الحجه این طوری است . کسانی که می خواهند شکفته بشوند این ده شب به آنها خیلی کمک می کند . و بعضی ها هم گفته اند که این شبها ده شب اول محرم است . این شبها پیش خدا خیلی حرمت دارد و هرکس که می خواهد انسانیت ، جوانمردی و عاطفه اش شکفته بشود این شبها یک فرصت های طلایی است .
واشفع والوتر : گفت شاخ گل هرجا بروید همانجا گل است . گل هرجا باشد گل است چه تنها باشد چه کنار علفهای هرزه باشد . هیچ وقت دست از گل بودن خودش برنمی دارد . انسانهاییکه به فجر می رسند و بوسیله شب شکفته میشوند و گل میشوند . این ها چه درخلوت چه در جماعت . چه تنها باشند و چه در کنار دیگرانی قرار بگیرند که حتی مثل علف هرز هستند ، این ها دست از گل بودن خودشان برنمی دارند . امام حسین (ع) چه آن موقع که تنها بود و چه آن موقع که در کنار سپاه یزید قرار گرفت ، امام حسین (ع) بود . دست از عاطفه ، احساس ، جوانمردی و انسانیت خودش برنداشت . این است که خدا به این جور انسانها سوگند می خورد .
و الیل اذا یسر : قسم به شب وقتی که سیر می کند . اگر شب پیش من مقدس است بخاطر حرکتش است . اگر می ایستاد فایده نداشت. شب چون حرکت می کند به صبح و روز می رسد . می خواهد بگوید که تو هم مثل شب هستی ، تاریک و ظلمانی هستی ، تو هم اگر اهل سیر و سلوک باشی به نور میرسی ولی اگر مثل شب باشی و زمان متوقف بشود زمین منجمد میشود ، یخ می زند . تو هم همینطور هستی . اگر سیر و سلوک نداشته باشی یخ می زنی . دچار سردی و افسردگی میشوی . این حرکت است که تو را به جایی می رساند . تو را پخته می کند و به زندگی تو طمع می دهد . کباب پزها وقتی گوجه فرنگی را روی منقل می گذارند ، دائم آنرا می چرخانند . اگر نچرخانند می سوزد . یک طرفش می سوزد و یک طرفش خام است . دنیا مثل منقل گداخته است . دائم باید حرکت کنی ، سیر و سلوک کنی تا پخته بشوی و اِلا میسوزی . اگر زمین قابل سکونت است بخاطر حرکت و چرخش آن است . قرآن می گفت و زمانی هم که این را می گفت همه معتقد بودند که زمین ساکن است . قرآن آن روز گفت که زمین حرکت می کند . تو کوهها را می بینی و فکر می کنی ایستاده اند آنها مثل ابرها در حال حرکت هستند . پس وقتی کوهها حرکت بکنند زمین هم با همان شتاب حرکت می کند . حرکت زمین باعث پدید آمدن شب و روز میشود . و این شب و روز است که موجب حیات میشود . اگر حرکت نمیکرد یک طرف زمین همیشه شب بود و یخچال میشد . و یک طرف زمین هم آتشکده میشد . این حرکت موجب حیات میشود . باید ما را یک حرکت بدهند. قرآن و انبیاء برای حرکت انسان آمده اند . یعنی راه و رسم حرکت را نشان داد .
هل فی ذالک قسم لذی حجر : کسانی که دست و پایشان شکستگی پیدا میکند آتل می بندند . این آتل آنها را از خیلی از کارها ممنوع می کند . آزادی را از آنها می گیرد ولی منجر به سلامت شان میشود . عقل درنگاه قرآن مثل آتل می ماند . حِجر یعنی منع . انسان را ذی حجر میگویند و عقل اجازه نمی دهد که هرجوری زندگی کنی . محدودت میکند ولی منجر به سعادت شما میشود . حالا میگوید که من چند تا قسم خوردم و از این ها آیا یکی به درد انسان عاقل می خورد ؟ یعنی بالاخره یک دانه اش به درد شما می خورد . باید شما را تکان بدهد . ما چند تا قسم خورده ایم تا یکی از آنها اثر کند . وقتی فردی می خواهد سنگ بزرگی را بشکند اول یک ضربه می زند و اثری ندارد بعد ضربه دوم و سوم و بالاخره می شکند .
الم تر کیف فعل ربک بعاد ، ارم ذات العماد : یک تخته سنگ وقتی ارزش دارد که ساخته بشود و مجسمه بشود . انسان وقتی ارزش پیدا می کند که ساخته بشود . متاسفانه انسانها هرچیزی را می سازند جزء خودشان را . روی سنگ ، چوب و شیشه کار می کنند جزء خودشان . خدا از قومی به نام قوم عاد یاد می کند . آنها بجای اینکه خودشان را بسازند شهر را می ساختند . واقعا شهر را هم زیبا ساخته بودند . ارم ذات العماد . شهری ساخته بودند که به ان اِرم میگفتند . خیلی با شکوه بود . لذا در ادبیات ما به هر جای باشکوهی ارم می گوییم . ستون های خیلی بلند و رفیع دارد . مثل ستون های تخت جمشید . در تمام دنیا چنین شهر باشکوهی پیدا نمی کردی . آنها از خودشان غافل بودند . ما با اینها برخورد کردیم . ندیدی ما با اینها چه برخوردی کردیم . می خواهد بگوید که ماهمان خدا هستیم شما آن قوم نباشید . اگر شما مثل قوم عاد شدید ، به سراغ ساختن خودتان نرفتید و زندگی تان را ساختید ضایع میشوید البته زندگی را بسازید ولی قبل از آن خودت را بساز . اگر خودت را نساختی و آنها را ساختی ، ضایع می شوی و ما با تو برخورد میکنیم . زیرا ملک ما هستی و ملک ما را ضایع کردی .
و ثمود الذین جابوا الصخر بالواد :
قوم ثمود هم همین طور است . قوم ثمود از سنگ خانه می ساختند . کوه را برش می دادند ( حالا با چه امکاناتی این کار را می کردند مشخص نیست ) و می تراشیدند و کاخ درست می کردند . ولی این ها با خودشان کاری نداشتند . ما با این ها برخورد کردیم
و فرعون ذی الاوتاد : فرعون کسی بود که میخ هایش را محکم کوبیده بود . شنیده اید که میگویند که فلانی میخش را کوبیده است . می گوید که فرعون میخ هایش را کوبیده بود . این قدر مقتدر و محکم بود ولی ما براحتی سرش را زیر آب کردیم . شما نمی توانید ما می توانیم . ممکن است شما با دست نتوانید یک پیچ را باز کنید ولی راحت با آچار می توانید آنرا باز کنید . ممکن است انسانها نتوانند فرعون را شُل کنند ولی ما او را زیر و رو کردیم . زیرا او روی خودش کار نکرد .
الذین طغوا فی البلاد : وقتی انسان روی خودش کار نکرد فاسد میشود و وقتی فاسد شد ، فاسدی میکند . یک میوه فاسد وقتی کنارمیوه های دیگر قرا بگیرد آنها را هم فاسد می کند .
فاکثرو فیها الفساد :
آب اگر خودش ضایع شد ضایع هم میکند . هدر رفت ، هدر هم می برد . اینها کسانی بودند که در سرزمین شان طغیان کردند و فسادشان زیاد شد .
فصب علیهم ربک سوط عذاب : خدا هم تازیانه ی عذاب را بر اینها فرود آورد . عذاب خدا چیست ؟ بالا می برد تا زمین بزند . مثل گردویی که شما بالا می برید که محکم به زمین بزنید . خدا به ظالمین میدان ، مجال و اعتبار می دهد . مثل اعدامی ها که وقتی می خواهند اعدامشان کنند ، تخته ای زیر پایشان می گذارند که بالا بروند و بعد آنرا از زیرش می کشند و بعد همان بالا می مانند. خداهم همین کار را میکند . خدا هم او را بالا می برد . روزی زیر پایش را می کشد .
سوال – سوره آل عمران آیات 153-149 را توضیح دهید .
پاسخ – اگر شما پا به پای کوه بالا بروید ، وقتی کوهارتفاع پیدا می کند شما هم رفعت پیدا می کنی . اگر پا به پای دره رفتی با دره همراهی کردی هر بیشتر بروی فروتر می روی . تنزل بیشتری پیدا میکنی . انسان مومن مثل کوه است . حضرت علی (ع) می فرماید : انسان مومن مثل کوه است . کافر مثل دره است .اگر شما با مومن همراه شدی روز به روز بالا می روی و روز به روز افق دیدت بیشتر میشود . اگر با کافر همراه شدی روز به روز تنزل پیدا می کنی . در آیه می گوید : ار پا به پای کفار بروید پایین می روید و بعد دچار خسران میشوید .
دعای آخر اینکه انشاءالله به حق سیدالشهدا خدا همه ی دلها را نورانی کند .