10/7/89
می چرخم و دلم به مدار تو دل خوش است پاییز این جهان به بهار تو دل خوش است، صبر و قرار رفته از این عالم و هنوز این وعده باز دل به قرار تو دل خوش است ، گفتی به دار می کشی ام وعده ی خوشی ست اصلا دلم به وعده ی دار تو دل خوش ست ، خاکستری که مانده به جا تا جوان شود هر لحظه دم به دم به شراب تو دل خوش ست ، یار صبور دست مرا آن جهان بگیر این غرق در گنه به تبار تو دل خوش ست ، سیب ازل جنون دلم را دوا نکرد با سهمی از لبان انار تو دل خوش ست .
سوال – در مورد ادامه ی خطبه ی 87 نهج البلاغه توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – حضرت علی (ع) می فرماید: با آنکه چراغ های هدایت روشن گر راهند چون گمراهان به کجا می روید ؟ چرا سرگردان هستید درحالی که عترت پیامبر خدا درکنار شماست .
امیرالمومنین گله مندانه مطرح می کنند که کجا می رویید ؟ ما هستیم . منتها خودشان را با اوصافی توصیف کرده اند . در قدیم در بیرون شهر ستون هایی نصب می کردند وروی آن آتش روشن می کردند که کسانی که بیرون از شهر می آیند گم نشوند . لذا هر چه به این قسمت نزدیکتر می شدند به آبادی نزدیکتر می شدند . به این ستون ها منار می گفتند که در فارسی به آن گلدسته ( جای آتش ) گفته می شود . البته الان به اشتباه به ماذن مسجد ، مناره یا گلدسته گفته می شود . امیرالمومنین اهل بیت را به منار تشبیه می کند . چون آنها ایستاده اند ، در راه خدا استوار هستند ، ثبات دارند ، در سر آتشی از عشق الهی و اندیشه های نورانی دارند . پس به افکار و اندیشه های ما توجه کنید تا به خدا نزدیک بشوید و اگر به آنها پشت کنید از خدا دورمی شوید . حضرت می فرماید: چرا شما اندیشه ها و افکار من را نادیده می گیرید ؟ من می گویم آنچه شما می کارید درو می کنید . اگر روزی نسبت به فرزند خودت محبت کردی در پایان محبت درو می کنی . کشور ترکیه سریالی می سازد که تمام قسمت های آن نشان دهنده ی همین کلام حضرت است که هر چه می کاری همان را درو خواهی کرد. پس عملی درعالم عکس العملی دارد . حضرت می فرماید: چطور شما با وجود ما سرگشته هستید درحالی که خاندان پیامبر در بین شما هستند ؟ در واقع افکار پیامبر در بین شما نیست والا شما هیچ وقت خطا نمی کنید . وقتی هوا وهوس به وسط می آید انسان حتی نمی تواند خدا را ببیند . پس ما باید جلیو هوا و هوس های خودمان را بگیریم .
حضرت می فرماید: آنها زمام داران حق هستند.اینکه امام علی (ع) اصرار می ورزید که بگذارید من زمام دار و حاکم باشم بخاطر حق آن بود . زیرا تنها امام است که می تواند به حق زمام داری بکند . مولوی در این مورد توصیفی دارد : تا امیران را نماید راه حکم تا امیری را دهد جان دگر تا دهد نخل خلافت را ثمر . افرادی درخت خرما را در زمان معینی تلقیح می کنند والا این درخت خرما نمی دهد . این خلافت مثل نخل است و تنها کسی که می تواند این را بارور کند من هستم . اگر من بر تخت خلافت بنشینم شما از او رطب شیرین خواهید گرفت و اگر کسی جز خاندان ما باشد این کار امکان پذیر نیست . اگر کسی جا پای ائمه بگذارد و خلیفه ی آنها باشد می تواند زمام دار حق باشد. می فرماید : آنها پیشوایان دین هستند . یک معنای علم پرچم و یک معنای آن کوه است . یکی از صفات کوهها این است که ثابت هستند بخاطر همین مظهر پایداری و صلابت هستند . دیگر اینکه کوهها از همه جا دیده می شوند و دیگر اینکه کوهها مأمن خوبی هستند . دیگراینکه کوهها خزائن الهی را در دل شان جای داده اند . ایشان اهل بیت را به کوهها تشبیه می کند چون اهل بیت همین چند صفات را دارند . گنجینه ی دین در دل ، ذهن و افکار آنهاست . می فرماید : اینها زبانهای راستی هستند و راستگویانند . حضرت اهل بیت را بخاطر ویژگی هایی که دارند به زبان تشبیه می کند . زبان سراپا نرمی است و استخوان ندارد . اهل بیت سراپا نرمی و لطافت هستند . هرکسی که نرم خو شد هواخواهان بیشتری دور او جمع خواهند شد . هر درختی که چوب نرمتری دارد شاخ و برگ بیشتری دارد . انسان وقتی نرمخو شد دوستان ورفقای بیشتری پیدا می کند . ویژگی زبان این است که انسان بوسیله ی زبان مزه ها و طعم ها را می فهمد . اگر شما می خواهید طعم دین را بفهمید باید بوسیله ی اهل بیت آنرا بفهمید . شما با هیچ عارفی نمی توانید طعم دین را بفهمید . امیرالمومنین می فرماید : کسی طعم دین را می چشد که با ما باشد . شما محال است که بدون زبان طعم چیزی را بفهمید . اگر ما در کام شما و ذهن و فکر شما نباشیم هیچ وقت شما طعم دین را نمی فهمید . کسانی که این ادعا را می کنند توهم دارند . توهم نوعی بیماری است . بعضی ها فکر می کنند که کسی در کنار آنهاست و با آنها حرف می زنند . حضرت می فرماید : باید آنها را در بهترین منازل قرآن جای دهید . قرآن را در بهترین جایش قرار دهید . شما می توانید قرآن را در سر یا توی سر قرار بدهید . بهتر است که ما قرآن را در توی سرمان یعنی در فکرمان قرار بدهیم . بهترین جایی که باید اهل بیت را قرار داد در جان و دل انسان است . لذا می فرماید: بهترین جایی که قرآن را قرار می دهید ما اهل بیت را قرار بدهید . یعنی ما را کنار قرآن قرار بدهید. و ما را از قرآن جدا نکنید. ما وقتی در کنار قرآن قرار بگیریم سودمند هستیم . اگر ما از هم جدا بشویم هیچ کدام از ما سودمند نیستیم . این مثل نمک است که از دوعنصر تشکیل شده است که هر کدام از این دو عنصر به تنهایی سم است ولی وقتی این دو با هم ترکیب می شوند نمک را تشکیل می دهند . قرآن منهای اهل بیت سم است . اهل بیت منهای قرآن سم است .وقتی قرآن و اهل بیت در کنار هم قرار می گیرند طعم و مزه می دهند .
افکار اهل بیت آنقدر روشن است مثل این است که آنها بین ما هستند .ای برادر تو همه اندیشه ای . پیامبر و علی جز اندیشه چیز دیگری نیستند و آنها در کنار ما هستند . نهج البلاغه و نهج الفصاحه در کنار ماست . پس به همه ی ما می فرماید که کجا می رویید در حالی که بین شما پیامبر و امام هست ؟
حضرت می فرماید : همانند تشنگانی که به سوی آب تشنگانند شما هم به سوی آنها بشتاب ببرید . حضرت می فرماید که به سراغ اهل بیت بروید اما به نوع رفتن شتران تشنه . شترها بصورت قطار و پشت سر هم حرکت می کنند ولی همین که چشمه ی آبی می بینند بی تاب می شوند و بهم می ریزند و متانت ندارند و خودشان را به آب می رسانند. حضرت می فرماید که از سر سیری به سراغ ما نیایید بلکه از سر تشنگی به سراغ ما بیایید . گلفروش ها وقتی که گل تشنه شد ساقه ی آنرا در جوهر فرو می کنند و به هر رنگی که بخواهند گل را در می آورند . این ساقه اگر تشنه نباشد یک قطره جوهر را هم بر نمی دارد و تغییر رنگ نمی دهد . شما برای اینکه افکار و اندیشه های ما را جذب ذهن تان بکنید تشنه به سراغ ما بیایید . یعنی حرفهای دیگران را کنار بگذارید و حرفهای ما را بخواهید . و به هر حرفی گوش ندهید . اگر شما تشنه به سراغ ما بیایید حرفهای ما جذب وجود شما می شود. ما مثل آب حیات برای شما هستیم زیرا آب مایه ی سبزی و طهارت است . هیچ چیزی جای آب را نمی گیرد . ممکن است که بعضی از چیزهای جای غذا را بگیرد ولی هیچ چیزی جایگزین آب نمی شود . اهل بیت مثل آب حیات هستند وهیچ چیزی جای آنها را پر نخواهد کرد .
سوال – سوره بقره آیات 30 الی 37 را توضیح بفرمایید .
پاسخ – تفاوت کلام خدا با کلام ما در این است که خدا فرمولیته صحبت می کند ولی ما فرمالیته صحبت می کنیم . خدا وقتی با شما صحبت می کند فرمول زندگی را به شما می گوید. این آیات پر از فرمول است. می فرماید که اگر افتادگی نکنید می افتید . خدا به شیطان گفت که به آدم سجده کنید او از شما بهتر است . شیطان افتدگی نکرد و از چشم خدا افتاد و مظهر زشتی و پستی شد . از طرفی فرشته ها افتادگی کردند و مظهر زیبایی و پاکی شدند . سعدی می گوید : دانه تا نیفشانی نروید یعنی تا دانه ای در دست تو هست سبز نمی شود ، وقتی این دانه افتاد ، افتادگی کرد ، تنش در خاک فرو رفت و فروتن شد سبز می شود . مولوی می گوید : هر دانه شد افکنده بر بست و درختی شد این رمز چو دریابی با ما شوی افکنده . وقتی یک دانه می افتد درخت می شود یعنی بزرگ می شود و سایه پیدا می کند چون افتادگی پیدا کرد . رمز اینکه من در چشمها مولوی و بزرگ شدم این است که افکنده شدم تا سرافکنده نشوم . اگر بیفتی سربلند می شوی .
ما در شب قدر دوتا کار می کردیم . یکی اینکه قرآن را در برابر صورت گرفتیم و بعد روی سر گذاشتیم . اینکه ما قرآن را در برابر صورت می گیریم یعنی اینکه قرآن از امشب هر روز در برابر من است و من آنرا می خوانم و اینکه قرآن را روی سر گذاشتیم یعنی اینکه خدایا هرچه تو در قرآن گفتی من روی سرم می گذارم . و اطاعت می کنم . انسان اگر روزی یک صفحه قرآن بخواند و به یک آیه عمل بکند خوب است .
سوال – آیا ازدواج پسرها و دخترهایی که از نظر سطح سواد با هم متفاوت هستند اشکال دارد ؟
پاسخ – زن و مرد مثل قاب و تصویر می مانند . تصویر و قاب باید به یکدیگر بیایند . شما هیچ وقت یک نقاشی کودکانه را در یک قاب گرانقیمت نمی گذارید زیرا به یکدیگر نمی آیند . قاب باید از تصویر بزرگتر باشد . پس اول باید تفاوت باشد. اگر تفاوت هست بیشترین تفاوت برای مرد باشد نه برای زن یعنی اگر زن سه امتیاز دارد مرد باید چهار تا امتیاز داشته باشد . اگراین طور نباشد مرد نمی تواند قوام باشد . در نهایت باید به اندازه ی یکدیگر باشند . اگر قرار است که متفاوت باشند مرد باید متفاوت باشد .
انشاءالله مسلمین همیشه خندان باشند .