16 - چرا برای بازخوانی ، ابیات و سخنان نغز سعدی را انتخاب کرده اید ؟
شما دقت کرده اید که هرچه تکنولوژی بیشتر پیشرفت می کند ، محصولات تجاری هم ظرافت بیشتری پیدا میکند . اساسا کاربرد و کارائی شان هم بیشتر میشود . مثلا یارانه اول که به بازار آمده بود ، چه حجمی و چه سایزی داشت ؟ ولی الان یک رایانه ، به اندازه کف دست می سازند . گوشی های موبایل هم همین طور بودند و الان چقدر کوچک شده اند . رشد در انسان هم ، چنین پیامدی دارد . اینکه یک رشد عقلانی پیدا می کنند ، محصولاتشان هم ظریف تر و کاربردی تر میشود . زیرا ما آدمها هرکدام یک کارخانه عظیمی هستیم . مثلا همین مجموعه دهان ما ، یک کارخانه چند کاره است . یکی از تولیدات آن تولید سخن و کلام است . مواد مصرفی این کارخانه هوای آلوده است . شما هوای آلوده تهران را مصرف می کنید و وقتی بصورت بازدم در می آید ، آلوده تر میشود . بعد با همین هوای آلوده تر ، کلام و سخن می سازید . این معجزه بزرگی است . برای اینکه این معجزه برای شما ملموس بشود مثالی می زنم . یک موتور وقتی به روغن سوزی افتاده باشد ، دود غلیظی از اگزوز بیرون می آید . بعدا مخترعی ، یک دستگاهی اخترا ع کند و آن را به سر لوله اگزوز نصب کند و همینکه این دودهای آلوده می آید ، آنها را به شعرهای حافظ تبدیل کند . خدا این را دروجود ما قرار داده است . یعنی یک دستگاهی در دهان ما هست که از همین هوای آلوده سخن می سازد . حالا هرچقدر سازنده این سخن از نظر عقلانی بیشتر رشد کرده باشد ، سخن او ظریفتر و کاربردی تر میشود . جامع تر و کپسولی تر میشود . حضرت علی (ع) می فرماید : وقتی عقل انسان به کمال میرسد ، سخنش کوتاه میشود . کلماتش قصار میشود و گاهی در کوتاهترین جمله ، بلندترین مطلب را بیان می کند . مثلا سهراب سپهری از نظر عقلانی رشد بالایی داشته است . می بینید گاهی در ضمن چند کلمه کوتاه ، عقاید بلندی را بیان می کند . برویم از سایه نی ، این چهار کلمه است ولی ببینیم چه حقیقتی را بیان می کند . نی وقتی برابر آفتاب قرار می گیرد ، سایه پیدا می کند . ولی آیای شما با این سایه در ظهر تابستان به خنکی می رسید ؟ شما از آسیب آفتاب در امانم می مانید ؟ می گوید : این آدمهایی که تو می بینی مثل نی هستند ، سایه این ها مثل سایه نی است . خنک نمی کند . بیایید زیر سایه خدا و شاخه طوبی قرار گیرید . در حج به حاجیان می گوید : زیر سایه نروید . خدا می گوید : زیر سایه خودم بیا . زیر سایه هیچ کس نرو . ببینید چقدر کوتاه ، لطیف و نرم سخن گفته است . خود سعدی ، گاهی در کوتاهترین جملات ، بلندترین حقایق را در اختیار ما قرار می دهد . بخصوص که سخنان سعدی ریشه در سخن خدا دارد . البته همه آن نه ولی غالب آنها ریشه در آیات الهی دارد . علت ماندگاری شعرهای سعدی و حافظ همین پشتوانه ها است و اگر این جور نبود ، دوام نمی آوردند . مثلا دو آیه قرآن را برداشته : هرکس کار کوچکی ولو به اندازه یک ذره دانه انجام بدهد ، پاداش می گیرد و اگر کسی کار خوبی انجام دهد ، خدا دهها برابر به او پاداش خواهد داد . مثل پله های برقی است که شمایک قدم بر میداری ولی ده قدم تو را بالا می برد . نتیجه این دو آیه این میشود که هر خیر کوچکی پاداش عظیمی دارد . سعدی این دو آیه رابرداشته و یک داستان را نقاشی میکند و می گوید: یتیمی از کوچه ای می گذشت و یک خار در پای او فرو رفت . درگوشه ای نشست و گریه کرد . کسی که این حادثه را دید ، این خار را از پای یتیم درآورد . بزرگ شهر از آنجا رد می شد و صحنه را دید . بعد از مدتی کسی که خار از پای یتیم درآورده بود ، میمیرد وبه خواب آن بزرگ شهرمی آید . دید او در باغ بزرگی ، خرامان خرامان راه می رود و وقتی آن بزرگ به او می رسد میگوید : چه خبر ؟ گفت: آن روز دیدی که خاری از پای یتیم در آوردم . گفت : بله و مرد گفت : این باغ و گلزار بخاطر پاداش آن کار است . فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یَره . سعدی آمده و این کار را مصداقی کرده است. یکی خار پای یتیمی بکند ، به خواب اندرش دید صدرخُجَند ، همی گفت و در روضه ها می چمید ، کزآن خار بر من چه گلها دمید . ببینید در دو بیت ، سخن نغزی بیان می کند . علاوه بر آنکه دو آیه قرآن را هم ، بیان کرد . به نظر من سعدی ارزش بازخوانی را دارد .