چهارشنبه 14 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

12- مپندار از آن درکه هرگز نبست ، که نومید گردد برآورد دست
درگاه خدا به روی هیچ کس بسته نیست . شما فکر می کنید که بسته است . خودت را دور می بینی که فکر می کنی بسته است . شما نزدیک شو ، در باز میشود . درهای برقی را از دور که می بینی بسته است ولی وقتی نزدیک بشوی ، باز میشود . خدا هم همین جور است . برایش مهم نیست که شما کی هستید ، همینکه نزدیک می شوی ، در را باز می کند . می گوید : تصور نکن که آن در هیچ وقت بسته باشد ، کسی که دستش را بالامی برد ، محال است که ناامید برگردد . دست خالی برنمی گردد. از کجا بفهمی که خدا نزدیک است ؟
شما تا لباس را نپوشی ، نمی توانی بفهمی که اندازه ات هست یا نه ؟ پس ما باید در دستگاه خدا وارد شویم و تجربه کنیم ، آن وقت برای ما ملموس میشود که خدا واقعاً نزدیک است یا دور . باید قدم برداریم . خدا می گوید : تو بندگی بکن ، آن وقت یقین می کنی که درگاه من ، محل پذیرش است . من هرکسی بیاید ، می پذیرم . تو جلو بیا آنوقت معلوم میشود که ما نزدیک هستیم یا نه .

34 - ریشه نا امیدی کجاست ؟
حاج اسماعیل دولابی می گفت : خدا یک تار ، یک تور و یک تیر دارد . با تار ، تیر و تور خودش ، آدمها را جذب می کند . مجذوب خودش می کند . تار خدا ، قرآن است . نغمه های آسمانی است . خیلی ها را از طریق قرآن جذب خودش می کند . خیلی ها را با تور خودش جذب میکند . مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر . تیر خدا همان بارهای مشکلات است . غالب آدمها را از این طریق مجذوب خودش می کند . اولیاء خدا برای این مشکلات لحظه شماری می کردند . شیخ بهایی میگوید : شد دلم آسوده چون تیرم زدی ، ای سرت گردم چرا دیرم زدی . از وقتی بلا و مصیبت به زندگی ام آمد ، فهمیدم من ارزش دارم . ولی گلایه دارم که چرا من را زودتر گرفتار نکردی . سعدی هم می گوید: بزن سیلی و رویم را قفا کن . خدایا من را بزن چون زدن های تو ارزش دارد . پنبه را وقتی می زنند ، باز میشود و سفید میشود و ارزش پیدا می کند . اگر کسی به گرفتاری ها چنین نگاهی داشته باشد ، دیگر جای ناامیدی برایش باقی نمی ماند . این گرفتاری ها باید زمینه امید ما را فراهم بکند . زمینه نشاط ما را فراهم کند ولی چون ما با شیوه تربیتی خدا آشنا نیستیم ، تا مصیبتی می رسد ، ناراحت می شویم . این شیوه خداست . آهنگرها یک گیره دارند و وقتی می خواهند روی یک تکه کار کنند ، آنرا در گیره میگذارد . خدا هم همینطور است . اگر بخواهد روی کسی کار بکند ، او را در گیره مشکلات می گذارد و بعد روی او کار می کند . گرفتاری ها ، نشانه عشق خداوند است . شما اگر کسی را دوست نداشته باشی ، با او شُل دست می دهی و اگر او را دوست داشته باشی ، دستش را فشار می دهی و این فشار ، علامت علاقه است . خدا هم اگر به کسی علاقه مند باشد او را تحت فشار قرار می دهد . لذا تمام انبیاء تحت فشار بوده اند . دلیل نا امیدی ما آشنا نبودن با شیوه تربیتی خدا است و دلیل دیگر که مهم است این است که ما خود خدا را نمی فهمیم . خود خدا را درک نمی کنیم . میزان توانایی خدا را متوجه نمی شویم . چقدر مقتدر است . حافظ اگر کسی را می دید که زیبا چهره بود ف می گفت : تو اول نطفه بودی و خدا تو را به این صورت درآورد ، پس این خدا می تواند به من آرامش دهد . جوانی به من گفت : من خیلی نا امید هستم . گفتم قرآن خیلی مفید است . گفت یکبار قرآن را باز کردم و این آیه آمد : ما تو را از نطفه آفریدیم . گفتم این دوای درد تو است . خدا میگوید : من روی یک نطفه ، چنین نقش زیبای آدمی را درست کردم . پس خودت را بدست من بده . امیدوار باش . به من ایمان بیاور . تو هرقدر پَست و گرفتار شده باشی ، من به هر کاری توانا هستم . مولانا می گوید : آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز ، آن را که منم چاره بیچاره نخواهد شد ، آن کس که منم منصب معذور کجا گردد . اگر من به کسی منصبی بدهم ، هیچ کس نمیتواند او را عزل کند. ممکن است او را هُل بدهند و بیفتد ولی آسیب نمی بیند . چتربازها با هلکوپتر بالا می روند ، هرچه بالاتر می روند ، بیشتر لذت می برند و لحظه شماری می کنند که سقوط کنند . زیرا دلشان به چتر گرم است . انسان اگر پشت گرمی اش به خدا باشد ، اگر بالا برود ، لذت می برد . اگر هُلش بدهند ، لذت می برد . کسی هم که عشقی به خدا ندارد ، باز این مشکلات برای او مثل سرعت گیر است و می گوید : کمی آرامتر . موسی می گفت : خدایا تو به من نعمت و آبرو و ...دادی پس من هیچ وقت خودم را به پشت گرمی دشمنانت قرار نمی دهم . یک جوری رفتار نمی کنم که دشمنان تو ، دلشان گرم بشود . در مملکت بیانیه ای نمی دهم که رضا پهلوی به من تبریک بگوید . تو به من عزت و آبرو دادی و من آنرا زیر پا نمی گذارم . یک جوان بگوید : خدایا تو به من خانواده و عزت دادی ، پس من تیپی نمی زنم که وقتی مجرمین من را می بینند ، دلشان گرم بشود . پوشش مهم است . وقتی من این مسائل را رعایت نمی کنم و پشت گرمی دشمنان خدا می شوم و آن وقت پشت گرمی را از خدا می خواهم . خدا می گوید : ابرای همان که کار می کنی ، برو از همان هم مزد بگیر . چون من به پوشش تو هم حساس هستم . در مکه اولین کار که می کنیم ، لباس را عوض می کنیم . شما شیشه اتومیبل را از بیرون پاک نکن و فقط از داخل پاک کن . خوب این نمیشود . حالا یک جوان پوشش خود را طوری تنظیم بکند که باعث دلگرمی دشمنان خدا نشود . این جوان هیچ گاه مأیوس نمی شود . خدا او را رها نمی کند . ولی وقتی من یک کاری میکنم که دشمنان خدا لذت ببرند ، خدا هیچ گاه به من نشاط وامید نمی دهد .

41-مکن سعدیا دیده بر دست کس ، بخشنده پروردگار است و بس (امید)
بچه که بودیم با ما مشت بازی می کردند . آن مشتی که پوچ بود ، بزرگتر می گرفتند و آنکه پُر بود ، کوچکتر می گرفتند . حالا آنهایی که اهل فکر و تعفل بودند گاهی به مشت نگاه می کردند و به بزرگتر نگاه میکردند و بعد یک جمع بندی میکردند و تشخیص می دادند که کدام پُر است . ولی بعضی ها خیلی سریع همان مشتی که بنظرشان بزرگتر بود ، انتخاب می کردند و وقتی آنرا باز می کردند می دیدند هیچی تویش نیست . آیات قرآنی می گویند : دو تا مشت در برابر شما هست . یکی مشت خداست و یکی مشت خلق خداست . یادتان باشد مشت خدا پر است . مشت دیگران خالی است . در دعا میخوانیم : خدایا هر خیری است در دست توست . اگر هم دیدید بعضی ها چیزی دارند و به ما می دهند ، اینها مال خودشان نیست . مثل جوی است که آب به مزرعه می دهد . مال خودش نیست ، مال چشمه است . به طفیل مزرعه این را به جوی میدهند و او لب تر میکند . همه کس در عالم ، نسبت جوی به ما را دارد و ما حکم مزرعه را داریم . خدا حکم چشمه را دارد . اگر به ما لبخندی می زند ، مال خودش نیست . از جای دیگر است و سفارشی است . اگر کسی به ما خدمتی می کند از خودش نیست . پروین اعتصامی می گوید : سوزن ما دوخت هرجا هرچه دوخت ، زآتش ما سوخت هرشمعی که سوخت ، ما به دریا حکم طوفان می دهیم ، ما به سیل و موج فرمان می دهیم . شما آب نماهای سفالی که بصورت کاسه هستتند را دیده اید . در ظاهر ، کاسه ها از هم آب می گیرند ولی مال خودشان نیست. مال خزائن است . ما درعالم شبیه کاسه ها هستیم . خدا در قرآن می فرماید : هر چه هست از خزانه ماست و از عالم غیب است . شما از دست ما چیزی می گیری ، از دست کسی نمی گیری . سعدی هم همین را می گوید . همه چیز را خدا به ما می دهد . خدا محسن است یعنی نیکی او به ما یکطرفه است . خدا می گوید : به پدر و مادراحسان کنید . اگر خدمتی نمی کنند شما لطف کنید . آنها قبلا لطف هایشان را کرده اند . اگر لطف دو طرفه باشد عدل است . اگر یکطرفه باشد احسان است . فقط امید به خدا داشته باشید.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group