49- چگونه می توانیم اخلاق خودمان را به خوبی ها عادت بدهیم و زبان خودمان را از بدی ها باز بداریم ؟
مولوی می گوید : آب بد را چیست درمان ؟ باز در جیحون شدن . خوی بد را چیست درمان ؟ باز دیدن روی یار . هر کس می خواهد اخلاقش خوب بشود باید خدا را در نظر بگیرد . در حرف زن و نگاه کردن بگوید : اگر خدا جای من بود این جوری حرف می زد . اگر انسان همین را ملاک کار خودش قرار دهد ، این کاری را که من می کنم خدا خوشش می آید ؟ یا خوشش نمی آید ؟ و اگر خوشش نمی آید آنرا ترک بکند . همه می فهمند که خدا کجا خوشش می آید و کجا خوشش نمی آید . خدا به موسی گفت : برو به مردم بگو اگر کاری کنید که خوشم بیاید ، کاری میکنم که خوشتان بیاید . این ملاک خوبی است . اگر در زندگی اتفاقی برایت افتاد که خوشایند بود ، بدان که کاری کرده ای که برای خدا خوشایند بوده است . ببینم کاری را که می کنم اگر خدا خوشش نمی آید آنرا رها کنم . قرآن می گوید: با کسی که صحبت می کنی نرم صحبت کن حتی اگر طرف شما فرعون باشد . اگر کسی ملاک داشته باشد یعنی غربال داشته باشد ، قبل از اینکه حرف بزند درشتها و خشن ها را جدا کند . نرم حرف بزند . اتفاقی نمی افتد . نانوایی ها اگر غربال نداشته باشند ، نان از گلوی ما پایین نمی رود . ما هم حرفهای لطیف را بزنیم . وقتی خانمی شوهرش دیر به خانه می آید نگوید : تو همیشه دیر می آیی . این کلمه ی همیشه خشن است . آنرا غربال بکن و بگو گاهی دیر می آیی . هیچ اتفاقی نمی افتد و او قبول می کند که گاهی دیر می آید .
51- آیا امکان دارد که امروز که روز آخر ماه مبارک رمضان است ، یک تغییر اساسی در زندگی مان اتفاق بیفتد ؟
قدیم که به مکه می رفتند ماهها در راه بودند و مثل الان نبود . از مکه تا مدینه روزها در راه بودند وهر روز حاجیان به این امید بودند که غروب به خانه خدا می رسند . ولی به حاجیان می گفتند : بارها را بیندازید ودر تنگه های کوه اُطراق می کردند . شهریار این صحنه را در بیتی بیان می کند که خیلی غمبار و جانسوز است . می گوید : مغرب شد و تنگه کوه ، تو ای وقت دیری ، تو ای کعبه دوری . می گوید : کعبه تو دور هستی و دست ما به تو نمی رسد . ماه رمضان چنین تصویری دارد . ما به غروب ماه مبارک رمضان نزدیک می شویم . در حالی که نمیدانیم دستمان به آن کعبه حقیقت رسیده یا نرسیده است . روایات به ما امید می دهند و میگویند : اگر هم نرسیده ، امیدوار باشید . چون خدا در ماه رمضان لطف می کند بخصوص در ساعات آخر و روز عید و بخصوص اینکه ما دست به دامان خوبان بشویم . هستند خوبهایی که مورد توجه حق قرار گرفته اند و ما هم درکنار آنها هستیم و به یُمن آنها ، خدا هم به ما توجه میکند . مثل ماهی گیرها که تور می اندازند ، اگر همه ماهی ها کوچک باشند ، وقتی تور را بالا می کشند ماهی ها ریز از تور بیرون می افتند ولی اگر یک جایی بیندازند که ماهیها درشت باشند و ماهیهای ریز در لابلای ماهیهای بزرگ باشند ، وقتی تور را بالا میکشند ، این ماهیهای کوچک در کنار ماهی های بزرگ حفظ میشوند . و از تور بیرون نمی افتند . باید امیدوار بود چون خیلی ها در این ماه مبارک مورد توجه حق هستند . روزه دار بوده اند و ما هم به ظاهر روزه دار بودیم و همرنگ جماعت بوده ایم . قطعا خدا توجه و عنایت می کند . لذا هیچ کس نباید ناامید باشد . انبیاء گفته اند : ناامیدی بد است و نا امید نباشید . چون ناامیدی بزرگترین جسارت به خداست . وقتی شما از خدا ناامید هستی یعنی خدایا تو نمی توانی برای من کاری بکنی . در توانا تو نیست . خدا هرگناهی را می بخشد ولی ناامیدی را نمی بخشد چون جسارت به قدرت خداست . خدا در قرآن از قدرت و توانایی خودش می گوید . شما وقتی ناامید می شوی در حقیقت این آیه را نادیده گرفته ای . منکر این حقیقت شده ای . به خدا بر میخورد که کسی ناامید باشد ، بخصوص کسانیکه آلوده هستند ، امیدوارتر باشند . مرحوم دولابی می گفت : یک پدر بزرگ این قدر که نوه اش را دوست دارد و به نوه اش توجه میکند ، به بچه خودش توجه نمی کند . با اینکه با نوه اش نسبت دورتری دارد . خدا آنقدر که به گناه کاران توجه می کند به خوبان توجه نمی کند زیرا می گوید خوبان از من بهره برده اند . کسی که دور است بی بهره مانده است . لذا تمام توجه خدا معطوف به گناهکاران است . در روایت داریم : وقتی یک گناهکاری به خدا رو می کند شبیه به چوپانی است که در بیابان صد تا گوسفند داشته ، نود ونُه تا در کنار چوپان هستند و یکی از آنها گم شده ، او به دنبال گمشده میرود تا او را پیدا کند . این قدر که از پیدا کردن یک گوسفند شاد میشود از حضور نود ونه تا در کنارش ، شاد نیست . پس بیایید در این ماه تغییرات اساسی در خودمان ایجاد کنیم .