يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

94-02-13-حجت الاسلام والمسلمین رنجبر-(شرح زیارت جامعه کبیره)

موضوع برنامه: شرح زیارت جامعه کبیره
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رنجبر
تاريخ پخش: 94/02/13

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


صلاح کار کجا و من خراب کجا * * * ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس * * * کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را * * * سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد * * * چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
چو کحل بینش ما خاک آستان شماست * * * کجا رویم بفرما از این جناب کجا
مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است * * * کجا همی‌ روی ‌ای دل بدین شتاب کجا
بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال * * * خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ‌ای دوست * * * قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا


شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی دوستان خوب عید میلاد با سعادت امام علی علیه السلام روز پدر روز معلم روز کارگر مبارکتان باشد مثل همیشه بهترین‌ها را برای همه‌ی شما آرزو می‌کنم به یمن و نورانیت این روز‌ها حال و هوای دکور ما عوض شده از آقای آب دوانی و دوستانشان بی نهایت سپاسگزارم در کنار شما هستیم و محضر حاج آقای رنجبر سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقا رنجبر: علیکم السلام بسم الله الرحمن الرحیم من هم خدمت شما و بینندگان خوب عرض سلام و ادب و احترام دارم.
شریعتی: سلامت باشید این ایام را به شما هم تبریک می‌گویم در بخش ابتدایی گفتگویمان شرح ابیات این غزل حافظ را داریم و در بخش دوم فراز‌های ناب زیارت جامعه‌ی کبیره را با هم مرور می‌کنیم می‌فرماید.
مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است * * * کجا همی روی ‌ای دل بدین شتاب کجا
حاج آقا رنجبر: معیارها عموما تغییر کرده اند متفاوت شده اند همین طور معیارهای زیبایی. یک زمانی که زمان حافظ بود یکی از عناصر زیبایی در چهره یعنی یکی از چیزهایی که جلوه‌ی جمال محسوب می‌شد و هر کس در چهره داشت می‌گفتند چهره‌ی زیبایی دارد سیب زنخدان بود. یک حفره یک گودی یک فرو رفتگی در چانه‌ی بعضی‌ها است اگر خوب دقت بکنید یک شباهت‌هایی به شب دارد سیب را که از درخت می‌چینید یک نگاهی می‌کنید و بعد به این فرورفتگی چانه نظر می‌کنی می‌بینی یک شباهت‌های مختصری به هم دارند به همین خاطر به این فرو رفتگی چانه می‌گفتند سیب زنخدان. زنخدان یعنی چانه و چون شباهت داشت به سیب به آن می‌گفتند سیب زنخدان. یعنی زنخدانی که همانند سیب است. و هر کسی سیب زنخدان بود یکی از اجزای زیبایی را داشت. الآن این طوری نیست الآن شاید اگر کسی سیب زنخدان داشته باشد برود ترمیم بکند جراحی هم بکند. مثل خال مثل ابروان کمانی چطور آن‌ها عناصر زیبایی بودند این هم همین طور منتها حافظ وقتی که اشاره می‌کند به این نمادهای زیبایی مثل سیب زنخدان یا خال یا ابروان محرابی یا گیسو یا چنین چیزهایی منظورش صفات زیبا است حالا اگر درباره‌ی خداوند صحبت می‌کند منظورش صفات زیبای خداوند است اگر در باب یک ولی خدا صحبت می‌کند منظور صفات زیبای آن ولی خدا است حالا این جا نهیب می‌زند.
مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است. اول ترکیب مبین به ترکیب درست و فصیح فارسی نیست در زبان فارسی ما نمی‌گوییم مبین به می‌گوییم نگاه مکن به. به همین دلیل شاید هم اصلا این نسخه نسخه‌ی صحیحی نباشد که حافظ مبین به آورده چون در قدیمی ترین نسخه‌ی حافظ داریم مبین تو به سیب زنخدان که چاه در راه است. خیلی از نسخه‌ها مبین به زدند. یعنی نگاه نکن می‌گوید به سیب زنخدان حق یعنی صفات زیبای حق تنها نگاه نکن صفات جمال را نبین چاه در راه است مثل چاه در مسیر حرکت است در مسیر سلوک پایینت می‌کشد به جای این که حرکتت بدهد پیش ببرد پایینت می‌کشد.
شریعتی: دیدن زیبایی‌های خداوند؟
حاج آقا رنجبر: فقط. شما به یک خانم می‌گویی این چه ترکیبی است این چه قیافه و ریختی است که با این وضع می‌آیی بیرون جواب خدا را چه می‌دهی خیلی خانم مودب و معتقدی باشد به شما می‌گوید که خدا دریای رحمت است دریای مغفرت است دریای آمرزش است خدا اکرم الاکرمین است ارحم الراحمین است این خدای با این عظمت و با این شکوه می‌آید به این تار مو گیر می‌دهد؟ این قدر خدا کوچک و حقیر است؟ این قدر خدا تنگ نظر است نه شما خدا را نمی‌شناسید
تو مگو ما را بدان شه بار نیست * * * با کریمان کارها دشوار نیست
متاسفانه روی سنگ قبور بعضی از بزرگان هم شما این دو خط شعر را می‌بینید که
وَفَدْتُ عَلَی الْکَریمِ بِغَیْرِ زادٍ مِنَ الْحَسَناتِ وَ الْقَلْبِ السَّلیمِ
وَ حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ کُلِّ شَیْءٍ اِذَا کَانَ الْوُفُودُ عَلَی الْکَریمِ
می‌گوید وارد شدم بر یک کریم بر یک آقا یعنی بر خداوند بدون این که در کارنامه‌ی اعمالم کوچکترین حسنه‌ای داشته باشم هیچ کار خوبی من در این عالم نکردم بدون این که دل پاکی نداشته باشم اصلا یک چیز بالاتری من بگویم اصلا آدم که پیش یک کریم می‌رود نباید با خودش چیزی ببرد زشت ترین چیز است توهین است که بخواهی با خودت قلب سلیم ببری یا بخواهی با خودت اعمال صالح ببری نقل هم می‌کنند که این دو بیت از سلمان فارسی است که وصیت کرده روی کفن او نوشته شود درست یا نادرست ما باید با قرآن تطبیق بدهیم اهل بیت هم می‌گفتند هر گاه سخنی از ما نقل شد معیار شما قرآن باشد اگر منطبق بود بردارید از ما است اگر نبود رها کنید. ما این دو خط شعر را با قرآن تطبیق می‌دهیم هیچ تطابقی ندارد «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»‌ (شعرا/89) خود خدا می‌گوید آن روز هیچ چیز برای انسان فایده‌ای ندارد جز دل پاک. آن وقت تو می‌گویی من قلب سلیم ندارم چون زشت است قلب سلیم را ببرم یعنی خدا به زشتی‌ها دعوت کرده است؟ یا «وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ‌ الزَّادِ التَّقْوَى» (بقره/ 197) توشه بردارید پیش من دست خالی نیایید بعد تو می‌گویی خیلی زشت است آدم بخواهد سراغ یک کریم برود دستش پر باشد؟ این همین است خدا دریای رحمت است خدا دریای مغرفت است و از شگردهای شیطان است قرآن می‌گوید «وَلَا يَغُرَّ‌نَّكُم بِاللَّـهِ الْغَرُ‌ورُ‌» (فاطر/5-لقمان/33) مبادا آن غَرور یعنی فریبنده یکی از نام‌های شیطان غَرور است مبادا آن موجود فریبنده شما را فریب بدهد به چی فریب بدهد؟ بالله به وسیله‌ی خدا مگر می‌شود به وسیله‌ی خدا فریب داد؟ بله همین است که بگوید خدا دریای کرم است خدا دریای مغفرت است
شریعتی: یعنی امید محض.
حاج آقا رنجبر: بله فقط امید. به وسیله‌ی خداوند فریب می‌دهد می‌گوید خدا دریا است بله خدا دریاست ولی یک قطره اش به من و شما نخواهد رسید الآن دریای خزر یک دریایی است از آب کو یک قطره؟ برای من برای شما این جا چرا؟ چون ما دوریم دریای خزر دریایی است از آب برای کسی که کنارش باشد او حظ و بهره‌ای می‌برد نه آن کسی که دور است بله خدا دریای رحمت است برای کسی که به او نزدیک باشد نه کسی که دور باشد یک خانمی خودش را بزرک می‌کند نقاشی آرایش می‌کند سر تا پا بعد می‌آید در برزن و بازار یک خانمی هم در بندرعباس ظهر تابستان خرما پزان سرتا پا چادر سیاه محجب می‌رود بازار که دو ماهی برای بچه هایش بگیرد این خانم سرتا پا حرف خدا را روی سر گذاشته آن خانم سر تا پا حرف خدا را زیر پا گذاشته خدا نسبت به او کریم باشد نسبت به این هم کریم باشد پس کو عدالتش همان خدایی که گفته من کریم ام همان خدا گفته من هم عادل ام ‌ وَلَا يَغُرَّ‌نَّكُم بِاللَّـهِ الْغَرُ‌ورُ‌ فریبتان ندهد شیطان به وسیله‌ی صفات زیبای خداوند بگوید خدا کریم است ارحم الراحمین است حالا حافظ همین آیه را ترجمه کرده می‌گوید.
مبین به سیب زنخندان که چاه در راه است، فقط به رحمت به کرمش به بزرگواری اش نگاه نکن خیره نشو همه اش نگو کریم است نگو آقا است نگو تواب است خدا یک صفات دیگری هم دارد
مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
همین برای تو چاه است همین تو را اهل گناه می‌کند همین تو را گستاخ می‌کند
کجا روی همی ‌ای دل بدین شتاب کجا
عزیز من چرا با این عجله داری به سمت گناه حرکت می‌کنی پیاده شو با هم برویم یک تأملی بکن بله خدا دریای رحمت است نه برای تو دریای لطف است نه برای تو برای کسانی که به او نزدیک باشند
شریعتی: در واقع برای رسیدن به آن رحمت باید موانع رحمت را برداریم
حاج آقا رنجبر: بله احسنت. مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است کجا روی همی ‌ای دل بدین شتاب کجا.
چو کحل بینش ما خاک آستان شما است * * * کجا رویم بفهما از این جانب کجا
در بین پرندگان یک پرنده است که اسمش باز است این هم ویژه‌ی شاهان است یک پرنده‌ی شاهانه است به همین خاطر هم خیلی قیمتی است این باز مولانا یک قصه‌ای دارد می‌گوید یک وقتی یک بازی در آسمان داشت پرواز می‌کرد منتها به یک سمتی پرواز می‌کرد که نباید می‌کرد طوفان بود گرد و غبار بود ولی رفت رفت و رفت این گرد و غبار وارد چشمش شد نتوانست ببیند هر چقدر هم تلاش کرد نشد گرد و غبار غلیظ تر شد هر چقدر در برابر این طوفان مقاومت کرد نشد بالاخره سقوط کرد در کجا؟ در یک ویرانه ای. از قضا آن ویرانه هم پر از جغد بود جغدستان بود این جغد‌ها تا دیدند یک بازی آمده در این ویرانه ترسیدند شیون و فریاد که این آمده جای ما را بگیرد نگران شدند. یکی بالش را می‌کشید یکی پایش را می‌کشید هر چه می‌گفت من مال این جا نیستم.
من نمی‌مانم در این جا می‌روم * * * سوی شاهنشاه راجع می‌شوم
اصلا جای من این جا نیست. من را رها کنید بعد هم به آن‌ها گفت یک چیزی من به شما بگویم اگر بیایید با من همراه شوید اگر با من هم پا شوید شما هم در دستگاه شاه یک جلالت و شکوهی پیدا می‌کنید من آمدم شما را با خودم ببرم باز یک چنین شأنی دارد یعنی می‌تواند جغد را تغییر بدهد به یک مقام بالاتری منتها خودش گاهی وقت‌ها غفلت می‌کند و فراموش می‌کند و از سلطان فاصله می‌گیرد. یک روز از سلطان فاصله گرفت از قضا گزارش به یک پیرزن افتاد این پیرزن هم تا دید یک باز شکاری است سریع گرفت پاهایش را بست و گره زد نگاه به بال هایش کرد گفت چرا بال هایت این قدر بلند است به ناخن هایش گفت چرا ناخن هایت این قدر دراز است چرا تو را تیمار نکردند یک قیچی آورد شروع کرد این بال‌های کبوتر را کوتاه کردن این ناخن هایش را کوتاه کردن غافل از این که این هر چه دارد از همین بال و ناخن است اگر در آسمان اوج و پروازی دارد به خاطر همین بال هایش است اگر صید و شکاری دارد به خاطر ناخن هایش است وقتی بال‌ها را از او گرفتی پرواز و آسمان را از او گرفتی او را زمینی کردی مولانا می‌گوید انسان وقتی به سراغ آن کسانی که نباید برود می‌رود حرکت می‌کند نه تنها چیزی به او افزوده نمی‌کنند بلکه از او می‌کاهند اگر قوتی است اگر قدرتی است اگر جمالی است آن وقتی است که انسان کنار سلطان عالم باشد آن جا است که به همه‌ی این‌ها راه پیدا می‌کند و دست پیدا می‌کند حکایت ما و خدا و دیگران حکایت همان باز و سلطان و پیرزن است. اگر از خدا فاصله گرفتی سراغ هر کس بروی خیلی که بخواهد به تو لطف بکند از تو کم می‌کند خیلی که بخواهد به تو توجه و مراقبت بکند. یک دعایی هم داریم در ماه رجب ‌ خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ (دعای ماه رجب) خدایا باختند آن‌هایی که بر غیر از تو وارد شدند هر کس بر غیر تو وارد شد باخت می‌گوید شما به هر کسی وارد شوید شما ضرر می‌کنید و اگر به خدا وارد شوید شما سود خواهید کرد حالا حافظ همین را می‌خواهد بگوید منتها به زبان خودش می‌گوید.
چو کحل بینش ما خاک آستان شما است.
کهل یک سنگ سیاه است این را می‌کوبند پودر می‌کنند می‌شود سرمه می‌کشند به اطراف چشم. هم چشم زیبا می‌شود هم معتقد بودند که بینایی چشم بیشتر می‌شود حالا حافظ می‌گوید بینش ما اندیشه‌ی ما اگر بخواهد زیبا شود اگر افکار زیبایی بخواهد در ذهن ما وارد شود افکار ما زیبا شود این نیاز به کهلی دارد سرمه‌ای دارد سرمه اش خاک آستان شما است. یعنی هر کسی سر بر آستان تو بگذارد در برابر تو خاک ساری بکند این دو اتفاق مبارک برایش می‌کند دیگر حرف باطل و پوچ و بیهوده‌ای به سرش نمی‌زند چون شما وقتی سر به سجده می‌بری یعنی خدایا تمام افکار ناروا را از سرم بیرون کردم وقتی افکار ناروا را بیرون کردی افکار پاک و زلال وارد ذهن شما خواهد شد
چو کحل بینش ما خاک آستان شماست * * * کجا رویم بفرما از این جناب کجا
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ‌ای دوست * * * قرار چیست صبوری کدام خواب کجا
یک وقتی من این آیه‌ی قرآن را می‌خواندم «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ» (زمر/9) آیا آنان که می‌دانند با آنان که نمی‌دانند برابرند؟ برایم مدت‌ها سوال بود خدایا این یعنی چه؟ آخر این سوال است؟ اصلا این نیاز به وحی دارد؟ نیاز به پیامبر دارد یعنی اگر وحی نمی‌شد اگر پیامبر این آیه را نمی‌آورد ما نمی‌فهمیدیم که آدم دانا با آدم نادان برابر نیست مدت‌ها این در ذهن من بود من معتقدم هر آیه‌ای که در قرآن آمده خداوند آن را در عالم طبیعت برای انسان به نمایش می‌گذارد بروز و ظهور خارجی دارد اگر این آیه در ذهنت باشد بالاخره به جوابش خواهی رسید می‌بینی اش. یعنی هر چه شنیدی آن جا خواهی دید. یک شبی در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها بودم بین دو نماز بود دو بچه دیدم یکی ده دوازده ساله بود و یک دختر بچه‌ی دو سه ساله. من آن جا این آیه برایم روشن شد با دیدن این دو نفر. دیدم این بچه شاد و شنگول سرحال سرخوش است دستش در دست برادرش است این طرف را نگاه می‌کند آن طرف را نگاه می‌کند دستش را بالا می‌برد پایش را بالا می‌برد خیلی خوش خوشحال. اما برادر بزرگ تر دیدم آرام دارد از گوشه‌ی چشمش اشک می‌ریزد فهمیدم این‌ها گم شدند منتها دختر بچه چون کوچک است نمی‌فهمد گم شده و نمی‌داند گم شدن یعنی چه. آن بزرگ تر چون بزرگ تر است می‌داند گم شده و می‌داند گم شدن چه عواقبی دارد گم شدن یعنی تنهایی یعنی بی پناهی یعنی بی کسی یعنی آوارگی یعنی سر انجام گنگ و مبهم این‌ها را می‌داند بعد گفتم ‌ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ خدا می‌خواهد این را بداند بله من خدا می‌دانم این مسئله خیلی ساده است و می‌دانم که تو می‌دانی این‌ها با هم برابر نیستند فرق دارند من می‌خواهم به تو بگویم آیا آن فرق را در تو احساس می‌کنی؟ آن کسی که نمی‌داند سرخوش است شلنگ تخته می‌زند عین خیالش نیست انگار نه انگار ولی آن کسی که می‌داند نگران است چشم اشکباری دارد مضطرب است این طوری سرخوش نیست و پایکوبی نمی‌کند بی قرار است حالا حافظ می‌گوید.
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ‌ای دوست کدام حافظ؟ همان حافظی که بیت اول به تو گفتم صلاح کار کجا و من خراب کجا حافظ خراب حافظی که مست است و اهل معرفت است می‌معرفت نوشیده از این حافظ شما نمی‌توانید توقع قرار و خواب داشته باشید بی قرار است نگران است چون می‌داند امام حسین علیه السلام یک فرازی دارد می‌گوید هر گاه پدرم را در خلوت می‌دیدم می‌دیدم که گریه می‌کند. چرا؟ چون می‌داند نگران است قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ‌ای دوست.
قرار چیست صبوری کدام خواب کجا
شریعتی: خیلی خوب خیلی ممنون نکات خوبی را شنیدیم خدا شما را حافظ بکند دوستان همراه ما باشند حتما در بخش بعدی هم خدمت شما هستیم و فرازهای ناب زیارت جامعه‌ی کبیره را برای ما حاج آقای رنجبر شرح خواهند داد. ثواب تلاوت آیات امروز را هدیه می‌کنیم به روح بلند و آسمانی حضرت علیه علیه السلام صفحه‌ی 435 قرار امروز دوستان خوب ما است آیات 4 ام تا 11 ام سوره‌ی مبارکه‌ی فاطر در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود همراه شما خواهیم بود در بخش بعدی. زندگی تان منور به نور صلوات باشد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُ‌سُلٌ مِّن قَبْلِكَ وَإِلَى اللَّـهِ تُرْ‌جَعُ الْأُمُورُ‌ ﴿٤﴾ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّ‌نَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّ‌نَّكُم بِاللَّـهِ الْغَرُ‌ورُ‌ ﴿٥﴾ إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ‌ ﴿٦﴾ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَ‌ةٌ وَأَجْرٌ‌ كَبِيرٌ‌ ﴿٧﴾ أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَ‌آهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّـهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَ‌اتٍ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ﴿٨﴾ وَاللَّـهُ الَّذِي أَرْ‌سَلَ الرِّ‌يَاحَ فَتُثِيرُ‌ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْ‌ضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَٰلِكَ النُّشُورُ‌ ﴿٩﴾ مَن كَانَ يُرِ‌يدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّـهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْ‌فَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُ‌ونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ‌ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ‌ ﴿١٠﴾ وَاللَّـهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَ‌ابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ‌ مِن مُّعَمَّرٍ‌ وَلَا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِ‌هِ إِلَّا فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرٌ‌ ﴿١١﴾
ترجمه:
اگر تو را تکذیب می کنند [اندوهگین مباش] یقیناً پیش از تو هم پیامبرانی تکذیب شده اند. و همه امور به خدا بازگردانده می شود. (۴) ای مردم! بی تردید وعده خدا [درباره قیامت] حق است، پس این زندگی دنیا [ی زودگذر،] شما را نفریبد و شیطان فریبنده، شما را [به کرم] خدا مغرور نکند. (۵) بی تردید شیطان، دشمن شماست، پس او را دشمن خود بگیرید. [او] گروهش را فقط [به این سبب به فسق و فجور] دعوت می کند که اهل آتش سوزان گردند. (۶) کسانی که کفر ورزیدند، عذاب سختی برای آنان خواهد بود، و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، برای آنان آمرزش و پاداشی بزرگ است. (۷) پس آیا کسی که کردار زشتش برای او زینت داده شده و [به این سبب] آن را خوب دیده [مانند کسی است که در پرتو ایمان، خوبو بد را تشخیص داده است؟] همانا خدا هر که را بخواهد [به کیفر تکبّرش در برابر حق] گمراه می کند و هر که را بخواهد هدایت می نماید. پس مبادا جانت به سبب حسرت هایی که بر آنان می خوری از بین برود؛ بی تردید خدا به آنچه انجام می دهند داناست. (۸) خداست که بادها را فرستاد تا ابری را برانگیزند، پس ما آن را به سوی سرزمین مرده راندیم و زمین را پس از مردگی اش به وسیله آن زنده کردیم؛ زنده شدن مردگان هم این گونه است. (۹) کسی که عزت می خواهد، پس [باید آن را از خدا بخواهد، زیرا] همه عزت ویژه خداست. حقایق پاک [چون عقاید و اندیشه های صحیح] به سوی او بالا می رود و عمل شایسته آن را بالا می برد. و کسانی که حیله های زشت به کار می گیرند، برای آنان عذابی سخت خواهد بود، و بی تردید حیله آنان نابود می شود. (۱۰) و خدا شما را از خاک [مرده]، سپس از نطفه آفرید، آن گاه شما را زوج هایی [نر و ماده] قرار داد. هیچ ماده ای باردار نمی شود و بارش را نمی نهد مگر به علم او، و هیچ کس عمر طولانی نمی کند واز عمرش کاسته نمی شود مگر اینکه در کتابی [چون لوح محفوظ] ثبت است. بی تردید این [کارها] بر خدا آسان است. (۱۱)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: به مناسبت این ایام پر برکت از نرم افزار جامع برنامه‌ی سمت خدا رو نمایی شد به سایت ما مراجعه بکنید samtekhoda3.ir متن‌ها و صوت برنامه‌ها به تفکیک روزها و کارشناسان در این نرم افزار طراحی شده می‌توانید ان شاء الله دریافت بکنید و مورد استفاده‌ی شما قرار بگیرد حجمش بسیار پایین است و کارآیی بسیار بالایی دارد برای تلفن‌های همراه و دستگاه‌های ارتباطی مشابه مثل تبلت. اشاره‌ی قرآنی را حاج آقای رنجبر بفرمایید ان شاء الله در ادامه همراه شما خواهیم بود.
حاج آقا رنجبر: گفت ‌ای ایاز آن پوستین را یاد آر می‌گویند سلطان محمود غلامی داشت به نام ایاز که خیلی در چشم او محبوب بود منتها ایاز در گذشته چوپان بود پوستینی تن می‌کرد و می‌رفت صحرا گاهی وقت‌ها از کاخ سلطان محمود فاصله می‌گرفت می‌رفت در کوه گذشته‌ی خودش و به آن پوستین خودش خیره می‌شد می‌گفت گذشته‌ی تو این بود و خود این باعث می‌شد که رفتار و کردار و گفتارش به گونه‌ای نباشد که بوی غرور و نخوت و کبر و تکبر بدهد خودش را گم بکند و این خیلی تاثیر دارد آدم‌ها وقتی گذشته‌ی خودشان را پیش رو داشته باشند روی حال و اکنون و روی آتیه و آینده‌ی خودشان فوق العاده تاثیر دارد سعدی هم یک جایی دارد که جوانی نسبت به مادر خودش نافرمانی کرد درشتی کرد مادرش بلند شد رفت گهواره‌ای که در انبار بود آورد گذاشت برابرش گفت یادت باشد یک زمانی آن قدر کوچک می‌شدی که در این جا می‌شدی.
خردی ات را فراموش کردی که درشتی می‌کنی.
این به خاطر این است که نگاه به گذشته آینده‌ی انسان را اصلاح می‌کند بر همین اساس قرآن کریم گاهی وقت‌ها گذشته‌ی ما را پیش روی ما قرار می‌دهد. می‌گوید ‌»وَاللَّـهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَ‌ابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ» یادت باشد هر که هستی هر چه هستی از جایگاه و مقام و موقعیتی که امروز داری یک روزی تو خاک بودی همین خاکی که زیر پا است یک روزی نطفه بودی گذشته‌ی خودت را فراموش نکن
ای ایاز آن پوستین را یاد آر. یک نکته‌ی لطیف دیگری هم که با خودش دارد این است که ببین خاک نطفه وقتی دست ما می‌افتد انسان می‌شود حالا اگر انسان خودش را به دست ما بدهد چه خواهد شد.
تو نطفه بودی خون شدی * * * وانگه چنین موزون شدی
پیش من ‌آی ای آدمی * * * تا زیت نیکو تر کنم
ببین من از خاک نطفه چه ساختم انسان ساختم من یوسف ساختم حالا اگر انسان خودش را به من بسپارد از او چه خواهم ساخت؟
شریعتی: بسیار عالی. خیلی ممنون در این ایام خیلی از دوستان خوب ما این توفیق را دارند که معتکف باشند در مساجد ما برای خیلی از بینندگان ما هم این توفیق حاصل شده برای ما و همه‌ی دوستان خوب سمت خدا حتما دعا بکنند در این ایام که در مساجد هستند یک فرصت خوب برای تأمل و به تعبیر حاج آقای پناهیان عزیز اصرار برای ملاقات خداوند متعال ان شاء الله مبارکشان باشد. کدام فراز از فرازها را خواهیم شنید.
حاج آقا رنجبر: رسیدیم به آن فراز اُولِی الهِجَاء یک مشت بذر وقتی برابر من و شما بگذارند ما نمی‌دانیم این‌ها بذر گل است یا نیست یا بذر چه گلی است چه گلی نیست اما همین را بگذارید برابر کسی که در کار گل باشد به محض این که می‌بیند می‌گوید این بذر گل یاس است و اگر کاشته شود گل یاس می‌شود و عطر گل یاس هم چنین عطری است این که از ظاهر به باطن و واقع و حقیقت امر انسان منتقل شود و از ابتدا پایان را ببیند این را تعبیر به فراست فتانت می‌کنند به فراست و فتانت هِجاء هم گفته می‌شود اُولِی الهِجَاء یعنی کسانی که صاحبان فراست اند یعنی از ظاهر هر چیز به باطن آن چیز پی می‌برند این که گفته می‌شود اهل بیت اُولِی الهِجَاء هستند یعنی این‌ها مثل من و شما اسیر ظواهر نیستند این‌ها عبور می‌کنند از ظواهر این‌ها پشت صحنه‌ی این ظواهر و پشت پرده را می‌بینند به همین خاطر به شما می‌گویند اگر این کار را بکنی مکروه است یعنی چه؟ یعنی نا خوش است یعنی این حرکت یک ناخوشی‌هایی برای تو رقم می‌زند یک جای دیگری را می‌بینند حجاب ندارند اُولِی الهِجَاء است چرا پیامبر می‌فرماید كُلُّ أمرٍ ذى بالٍ لَم يُذكَر فيهِ بِسمِ اللّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ (بحارالأنوار، ج 73، ص 305) هر کاری که با نام خدا آغاز نشود با نام خدا شروع نشود بی نتیجه است یعنی آن نتیجه‌ای که تو باید از آن برداری برنمی‌داری کل امر استثناء هم ندارد هر کاری را می‌گوید. چرا؟ چون صاحب فراست است چون پایان را می‌بیند او می‌داند که این آبی که من و شما می‌بینیم این آب زنده است این لقمه‌ای که من و شما سر سفره می‌گیریم این لقمه زنده است پیش من و شما مرده است اصلا ما زندگی و مردگی در ارتباط با آب و غذا به کار نمی‌بریم می‌خندند اگر بگوییم این آب زنده است آب مایه‌ی زندگی است ولی خودش که زنده نیست یا این لقمه‌ای که شما مصرف می‌کنید موجود زنده است ولی این‌ها می‌گویند این زنده است عین خودش است شما می‌شنوی این هم می‌شنود شما می‌بینی این هم می‌بیند شما یک حرف خوش به گوشت می‌رسد شاد می‌شوی این هم همین طور تو وقتی بسم الله می‌گویی این شاد می‌شود وقتی شاد شد تو را شاد می‌کند یک کسی که دلشاد باشد کنار هر کس قرار بگیرد او هم دلشاد می‌شود یک کسی هم که ناراحت و افسرده است افسرده دل افسرده کند انجمنی را می‌گوید تو وقتی بسم الله نمی‌گویی این لقمه دل مرده است مصرفش که می‌کنی آن نتیجه انرژی که باید از این لقمه بگیری را نمی‌گیری همه چیز در عالم زنده است لذا می‌گوید هر کاری می‌کنی بسم الله بگو تا نتیجه اش را بگیری تا آن برایت خوش یمن و مبارک باشد یک هفته پیش بود من یک کلیپی دیدم از یک خانمی در همین شبکه‌های تلویزیونی خودمان هم این برنامه را داشت این دو شیشه آورده بود می‌گفت شما دو شیشه بردارید در خانه تان دو شیشه‌ی خالی که ترشی می‌ریزند داخلش این را خوب بشورید بعد هم بگیرید روی آتش یک حرارتی به آن بدهید که کاملا ضد عفونی شود بعد یک پرتغال را نصف کنید نصفش را بیندازید در این شیشه نصفش را در آن شیشه سر این شیشه‌ها را محکم ببندید روی هر کدام یک برچسب بزنید منتها روی یکی حرف‌های مثبت بزنید حرف‌های مودبانه روی یک برچسبی هم حرف‌های منفی و غیر مودبانه بگذارید یک گوشه‌ای چهار پنج روز دیگر بروید نگاه بکنید می‌بینید آن نیمه‌ی پرتغالی که در آن شیشه‌ای که رویش حرف‌های بی ادبانه نوشتی شروع کرده به ضایع شدن و کپک زدن ولی آن نیمه‌ی دوم سالم است من خودم آزمایش کردم یک هفته‌ی پیش امروز که آمدم سر برنامه نگاه کردم دیدم راست می‌گوید یعنی نیمه‌ی میوه‌ای که من برچسب روی شیشه اش حرف‌های بی ادبانه‌ای نوشته بودم نوشته بودم تو نمی‌فهمی تو شروع نداری واقعا شروع کرده به کپک زدن آن یکی سالم بود ولی آن خانم این میوه را آورده بود می‌گفت این مال سه ماه پیش است این کاملا کپک زده این کاملا سالم است می‌گفت شعور دارد احساس دارد می‌فهمد مشت نمونه‌ی خروار است در آزمایشگاه می‌خواهند خون یک کسی را آزمایش بکنند تمام خونش را که آزمایش نمی‌کنند یکی دو قطره چند قطره آزمایش می‌کنند حالا شما برای این که بفهمی عالم شعور دارد همه اش که لازم نیست امکاناتش را نداری یک زمانی می‌گفتند آب شعور دارد ما امکاناتش را نداشتیم حالا یک پرتغال که همه جا است دو شیشه هم که همه جا است بسم الله آزمایش کنید بعد از چهار پنج روز تماشا کنید این ثابت می‌کند که عالم شعور دارد
شریعتی: یک درختی بود می‌گفتند اگر بار ندهد یکی برود تبر بزند یکی دیگر وساطت بکند
حاج آقا رنجبر: این را علامه طباطبائی می‌گویند. می‌گوید من نجف بودم یک کتابی به دستم رسید به نام فلاحت رومیه می‌گوید آن جا اسرار طبیعت را نوشته بود که اگر یک درختی دارید که میوه نمی‌دهد دو نفر بشوید بروید کنار آن درخت یکی تبر به دست می‌گوید من می‌خواهم درخت را قطع کنم به چه درد می‌خورد میوه نمی‌دهد آن یکی هم خواهش تمنا یک سال به او فرجه بده وساطت شفاعت بکند اگر این کار را بکنید آن درخت آن سال بار و محصول خوبی خواهد داد علامه طباطبائی می‌گویند این کتاب را بستم گذاشتم کنار سال‌ها بعد آمدم ایران رفتم تبریز حالا این کتاب در ذهنم نیست یک باغی داشتم وارد شدم همان ورودی باغ یک درخت خشکی بود درخت سیبی داشتیم کاملا خشک شده بود به باغبان گفتم این به چه درد می‌خورد حالا این کتاب در ذهنم نیست این به چه درد می‌خورد قطعش بکن گفت نه آقا سی چهل سال این درخت این جا بوده حیف است چه کار داری علامه طباطبائی می‌گوید ما رفتیم در باغ یک گشتی زدیم دوباره آمدیم کنار همین درخت گفتم ببین این را قطع کن این به چه درد ما می‌خورد او هم گفت نه ولش کن چه کارش داری اگر علامه طباطبائی نگفته بود من نمی‌گفتم ایشان می‌گوید همان سال این درخت سبز شد شکوفه داد و به بار نشست جالب این که آن سال دو بار میوه داد بعد می‌گوید می‌دانید چرا دو بار میوه داد؟ چون من دو بار تهدیدش کردم بعد می‌گوید من به تمام دوستان باغدار خودم گفتم یادم آمد به آن کتاب اگر درختی دارید بار نمی‌دهد بروید تهدیش کنید می‌گوید تمام دوستان من این تجربه را داشتند و این اتفاق هم برای آن‌ها افتاد یعنی درختشان محصول داد بعد علامه از همان جا نتیجه می‌گیرد این که قرآن می‌گوید عالم عالم شعور است همه چیز شعور دارد همه چیز احساس دارد و یک روزی همه چیز شهادت می‌دهد قیامت «وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ» (غافر/51) است روزی است که شاهدان قیام می‌کنند شاهدان یعنی در دیوار یعنی درخت بعد نتیجه می‌گیرد در این عالم هیچ جایی کنج و خلوت و دنج نیست این که من یک جایی رفتم خلوت خالی ذهن هیچ بنی بشری خطور نخواهد کرد این مفت ترین حرفی است که بشر در طول تاریخ بر سر زبان داشته است نه همه چیز شاهد است همه چیز گواه است همه چیز سمیع است همه چیز بصیر است
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم * * * با شما نامحرمان ما خامشیم
شریعتی: بسیار خوب خیلی ممنون کمتر از دو دقیقه فرصت داریم خیلی ممنون نکات خوبی را شنیدیم حال و هوای دکور ما هم عوض شده ان شاء الله هم خداوند متعال بپسندند و هم مورد پسند و توجه و رضایت شما قرار بگیرد اگر نکته‌ای باقی مانده بفرمایید اگر نه که دعا بکنید و خداحافظی بکنیم
حاج آقا رنجبر: گفت یاد ده ما را سخن‌های دقیق * * * تا تو را رحم آورد آن ‌ای رفیق
ماه دعا است گاهی وقت‌ها یک جملاتی نا خواسته نا خود آگاه بر سر زبان انسان جاری می‌شود که دریای رحمت الهی را به جوش می‌آورد سعدی هم یک جایی دارد می‌گوید
تنم می‌بلرزد چو یاد آورم * * * مناجات شوریده‌ای در حرم
می گوید کسی کنار حرم خدا خانه‌ی خدا ایستاده بود داشت با خدا نجوا می‌کرد مناجات می‌کرد یک چیزهایی گفت تن من سعدی لرزید معلوم است که عرش خدا دریای رحمت خدا به لرزه می‌آید می‌گفت
ور از جهل غائب شدم روز چند * * * کنون آمدم در به رویم مبند
خدایا اگر نیامدم نادان بودم به حساب نادانی من بگذار. ان شاء الله از این ماه‌های جاری خداوند از این جمله حرف‌ها بر زبان ما جاری بکند و دریای رحمتش به جوش بیاید
شریعتی: خیلی ممنون این ایام البیض ذاتا تقدس و نورانیت دارد حتما در این روزها و شب‌ها چه آن‌هایی که معتکف اند چه آن‌هایی که توفیق نصیبشان نشد حتما ما را از دعای خیر خودشان فراموش نکنند ما هم دعایتان می‌کنیم ولی سخت محتاج دعای خیر شما هستیم بهترین‌ها را برای فرد فرد شما آرزو می‌کنم والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group