پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

94-03-31-حجت الاسلام والمسلمین رنجبر-(شرح زیارت جامعه کبیره)


موضوع برنامه: شرح زیارت جامعه کبیره


كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رنجبر


تاريخ پخش:94/03/31

 

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت *** وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت

خوابم بشد از دیده درین فکر جگرسوز *** کآغوش که شد منزل آسایش و خوابت

درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد *** اندیشه‌ی آمرزش و پروای ثوابت

راه دل عشاق زد آن چشم خماری *** پیداست از این شیوه مست است شرابت

ای قصر دل افروز که منزل گه انسی *** یا رب مکناد آفت ایام خرابت

حافظ نه غلامی است که از خواجه گریزد *** صلحی کن و باز آ که خرابم ز عتابت

 

شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی شما خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز طاعات شما قبول باشد خیلی خوشحالیم در این روزهای نورانی ماه رمضان باز هم با سمت خدا مهمان منازل شما هستیم در محضر حاج آقای رنجبر هستیم سلام عرض می‌کنم طاعات قبول باشد.

حاج آقا رنجبر: علیکم السلام بسم الله الرحمن الرحیم من هم خدمت شما و بینندگان عرض سلام و ادب و احترام دارم.

شریعتی: سلامت باشید خوشحالیم در خدمت شما و دوستان هستیم. در بخش ابتدایی گفتگویمان شرح این غزل حافظ را خواهیم داشت در خدمت شما هستیم.

حاج آقا رنجبر: شما قفس را دیده اید که گاهی وقت‌ها یک پرنده‌ی بسیار زیبا یک مرغ هوایی در درونش اسیر و محبوس و گرفتار باشد در نگاه نافذ حافظ انسان یک چنین تصویر و تمثیلی دارد حافظ انسان را به صورت یک قفسی می‌بیند بدن را به صورت یک قفسی می‌بیند که درونش یک مرغ زیبا به نام دل به نام روح به نام جان اسیر و محبوس است

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک *** چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

می گوید من یک مرغم آن هم مرغ یک باغ آن هم نه باغ عالم مُلک بلکه عالم ملکوت ملکوت صیغه‌ی مبالغه است یعنی یک جایی که خیلی خیلی ملک است جدی جدی ملک است الآن این جا هوای تهران با هوای لب ساحل را در نظر بگیرید این هوا است آن هم هواست ولی آن خیلی هواست می‌گوید عالم ملک با عالم ملکوت یک چنین تفاوتی را دارد لذا می‌گویند ملکوت خیلی ملک است مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک من مال این عالم خاکی نیستم چند روزی بیست سال سی سال خود حافظ هفتاد تا هفتاد و پنج سال دیگران صد سال صد و بیست سال در این دنیا این مرغ روحشان در این قفس تنشان محبوس است چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم این فقط نگاه حافظ نیست نگاه همه‌ی اهل معرفت است همین است گفت

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی *** ز بامی که برخاست مشکل نشیند

وحشی بافقی هم می‌گوید این روح این دل همان مرغ است خود مولوی هم در مثنوی مفصل دارد آن جا می‌گوید در دیوان شمس هم میگوید که این بدن یک قفس است این روح این دل یک مرغ است و خدا صاحب این قفس است مثل صاحبان قفس که گاهی در قفس را باز می‌کنند این کبوتر را هوا می‌کنند یک گشتی می‌زند دوباره برمی‌گردد می‌گوید این روح و دل و جان ما هم هر شب یک چنین اتفاقی برایش می‌افتد سر که روی بالش می‌گذاریم روح ما از این قفس می‌آید بیرون شما این جایی روحت حرم امیرالمومنین است این جایی مثلا روحت در کنار ضریح علی بن موسی الرضا است.

می رهانی هر شبی ارواح را هر شب در این قفس را باز می‌کنی ارواح آدمیان را هوا می‌کنی

شب ز زندان بی خبر زندانیان *** شب ز دولت بی خبر سلطانیان

طرف در زندان است در سلول است فردا قرار است اعدام شود روحش از این قفس بیرون می‌آید می‌رود در باغ وسیعی قدم می‌زند یا سلطان است پادشاه است حاکم است خلیفه است این روح از این قفس تنش می‌آید بیرون مثلا سر یک چهارراه دارد گدایی می‌کند وقت مرگ هم یک وقتی است که دیگر این روح برای همیشه از این قفس بیرون می‌رود دیگر برنمی‌گردد گفت‌ای مرغ عثمانی گاه پریدن آمد می‌گوید وقت پریدن همیشگی و نهایی است پس این که تن یک قفس است و این که دل و روح و جان آدمی یک مرغ است نگاه اهل معرفت است و نگاه حافظ هم دقیقا یک چنین نگاهی است حالا حافظ می‌گوید مرغ آب و دان می‌خواهد هر آب و دانی هم را به هر مرغی نمی‌شود داد آب و نان خاص خودش را داد خطاب می‌کند به روح و روان و جان و دل خودش‌ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت چه کسی در این عالم وانفسا می‌خواهد به تو آب و دان بدهد چه کسی می‌تواند غذای تو را تامین کند یعنی چه کسی می‌تواند غذای روح ما را در اختیار ما قرار بدهد‌ای مرغ بهشتی آن هم مرغ بهشتی بهشتی یعنی مرغی که مال عالم دیگری است برای آن جا ساخته شده قرار استب رود آن جا باید یک سنخیتی با آن جا پیدا بکند بهشتی هم است یعنی زیبا است لذا می‌گوید‌ای شاهد قدسی یک نوبت عرض کردم که در ادبیات شاهد به چهره‌های زیبا گفته می‌شود یک کسی چهره‌ی زیبایی دارد می‌گویند شاهد چرا؟ چون شاهد در لغت یعنی گواه می‌گویند زیبایی این آدم گواه بر یک حقیقت زیبایی در عالم است به نام خداوند که ذره‌ای به این رسیده است حالا شما می‌گویید اگر این طوری باشد هر کسی زشت است باید به آن هم بگوییم شاهد نه خداوند اگر شد کانون زیبایی دیگر نمی‌تواند کانون زشتی هم باشد یک نقطه اگر سفید شد دیگر نمی‌تواند سیاه هم باشد روشنایی زمین گواه بر یک کانون و منبع نور و چشمه‌ی نور به نام خورشید است تاریکی زمین هم نیاز به چشمه و کانون و منبع دارد؟ نه همین که این خورشید بر آن قسمت زمین نتابد آن جا تاریک می‌شود حالا خداوند اراده می‌کند به یک کسی نظر می‌کند چهره‌ی این زیبا می‌شود به یک کسی چنین اراده‌ای نمی‌کند و آن زیبایی هم اتفاق نمی‌افتد آن یک حکمتی دارد حکیم است هر کاری بکند بر اساس حکمت است پس شاهد یعنی زیبارو روح انسان روان انسان جان و دل انسان خیلی زیباست خیلی تماشایی است لذا به او می‌گوید‌ای شاهد قدسی مال این عالم هم نیست مال عالم قدس است مال عالم ملکوت است «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّ‌وحِي» (ص/ 72) روح روح الهی است از یک جایگاه منزه و مقدسی آمده‌ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت قدیم‌ها خانم‌ها پوشیه می‌زنند الآن هم در بعضی شهرها می‌زنند یک پوشیه است روی صورت است یک بند دارد از پشت می‌بندند گره می‌زنند کی این پوشیه برداشته می‌شود وقتی آن بند کشیده شو گره باز می‌شود چهره نمایان می‌شود حافظ می‌گوید تو در نقابی به روح خودش به دل و جان خودش می‌گوید تو در حجابی چه کسی می‌خواهد این حجاب را کنار بزند چه کسی می‌خواهد این نقاب را کنار بزند چه کسی می‌خواهد این پرده‌ای که بر چهره‌ی تو افتاده پس بزند‌ای مرغ بهشتی‌ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت ماه مبارک رمضان پاسخ به این پرسش‌های حافظانه است خداوند در این ماه قرآن را نازل کرد تا این نقاب را از روی دل و جان آدم‌ها این حجاب‌ها این پرده‌ها این غفلت‌ها کنار بزند قرآن را به عنوان یک سفره به عنوان یک غذای آسمانی فرستاد تا آب و دانی باشد برای روح و روان آدم‌ها فلسفه‌ی ماه رمضان و فلسفه‌ی نزول قرآن همین است لذا می‌گوید هیچ چیز نخور چون می‌خواهیم یک چیز دیگر بدهیم ما می‌خواهیم آب و دان دیگر بدهیم تا تخلیه نباشد آن تجلیه صورت نمی‌گیرد

‌ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت *** وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت

شریعتی: یک سوال جدی هم این جا مطرح می‌شود که واقعا چه کسی به ما آب و دانه می‌دهد ولی یک سوالی هم در ضمنش مطرح می‌شود ما در دست چه کسی این آب و دانه را می‌گیریم خیلی وقت‌ها داریم نمی‌دانیم از دست چه کسی می‌گیریم.

حاج آقا رنجبر: همین طور است مثل غذای جسم است در بازار پر از مغازه است هر روزی یک مغازه‌ای باز می‌شود با یک رنگ و لعاب خاص همه هم شما را دعوت به غذای خودشان می‌کنند با ویترین‌های پر زرق و برق ولی واقعا آن‌ها می‌توانند جسم آدم را تغذیه بکنند؟ این همه بیماری این همه گرفتاری به خاطر همین‌ها است پشت این زرق و برق‌ها چه گرفتاری‌هایی نهفته است لذا هر کسی نمی‌تواند غذای جسم شما را در اختیار شما بگذارد هر کسی این صلاحیت را ندارد و خیلی غذاها این جسم شما را از پا در می‌آورد غذای روح که خیلی حساس تر و لطیف تر و پیچیده تر است لذا خداوند از آسمان می‌فرستد باید از آسمان نازل شود این کار مردم زمینی نیست کسی نمی‌تواند شما را تغذیه بکند

خوابم بشد از دیده از این فکر جگرسوز *** کآغوش که شد منزل آسایش و خوابم

به روح و دل خودش خطاب می‌کند می‌گوید تو باید کجا باشی کجا هستی باید سر سفره‌ی چه کسی باشی سر سفره‌ی چه کسی نشستی باید به چه چیزی تعلق داشته باشی به چه کسی تعلق داری می‌گوید این فکر جگر من را آتش زده و خواب از چشمانم برده تو کجایی گفت نمی‌دونم دلم دیوونه‌ی کیست کجا می‌گردد در خونه‌ی کیست کجا رفتی کجا هستی و کجا باید باشی.

درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد اندیشه‌ی آمرزش و پروای ثوابت

در زمان حافظ یک عده‌ای به حافظ خیلی حسادت می‌کردند شاعر بودند ولی شعرهای آن‌ها هیچ خریداری نداشت مطاع آن‌ها هیچ مشتری نداشت حافظ می‌گفت

حدیث مدعیان و خیال همکاران *** همان حکایت زر دوز و بوریا باف است

می گفت حکایت من با شما همکاران شاعر و مدعی حکایت بوریا باف و زر دوز است

شریعتی: خیلی هم حافظ خودش را تحویل می‌گرفته

حاج آقا رنجبر: باید هم می‌گرفته چرایش را عرض می‌کنم می‌گفت شما بوریا می‌بافید بوریا حصیر است آخرش می‌افتد زیر دست و پا چرا؟ چون شما ارتباطی با آیات الهی ندارید اصلا آیات الهی پیش روی شما نیست بر اساس قرآن شما نمی‌بافید مصالح شما قرآن نیست منم که هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم مشکل من و شما این است شما بوریا باف هستید یک مشت افسانه را به نظم می‌کشید معلوم است مشتری ندارید ولی من زر دوز هستم زر دوزی را دیده اید پرده‌ی کعبه زردوزی شده با نخ‌های طلا بافته شده می‌گوید فرق من و شما مثل فرق پرده‌ی کعبه است با حصیر فرق ما این است به همین خاطر شما مشتری ندارید من مشتری دارم واقعا همین طور است یعنی حافظ هر چه کرده از دولت قرآن کرده نه فقط مفاهیم قرآنی اقتباس کرده و در قالب اشعارش به زبان خودش به نظم کشیده بلکه سبک و سیاق قرآنی را هم اقتباس کرده سوره‌های قرآنی دو جور است بعضی سوره‌ها هستند که آیات کاملا با هم مرتبط و منسجم اند یک پیوست معنایی با هم دارند مثلا سوره‌ی توحید را نگاه کنید آیه‌ی دوم ادامه‌ی آیه‌ی اول است آیه‌ی سوم ادامه‌ی آیه‌ی دوم است ارتباط وثیقی حاکم است بعضی از سوره‌های قرآنی این طوری نیستند یعنی یک گسستگی دارند در معنا آن پیوند و ارتباط وثیق ندارند مثلا سوره‌ی بقره را ببینید چهار آیه در باره‌ی انفاق است بعد در رابطه با طلاق است بعد در رابطه با نماز است مثل یک درخت است شاخه به شاخه است خود درخت بودن هم یک هنر است و زیبایی غزلیات حافظ هم دقیقا این طور است بعضی غزل‌ها است که یک پارچه است پیوست معنایی دارد یعنی بیت دوم ادامه‌ی بیت اول است بیت سوم ادامه‌ی بیت دوم است تا آخر بعضی از غزلیات که خیلی هم از غزلیات این طوری است پیوست معنایی ندارد و اگر کسی این را بفهمد حافظ را خوب می‌فهمد علت این که خیلی‌ها حافظ را متوجه نمی‌شوند می‌گویند بیت دوم چه ارتباطی دارد به بیت اول می‌گوید ما نمی‌فهمیم چه دارد می‌گوید در حالی که ممکن است یک غزل که هفت بیت دارد هفت فضا را هفت مضمون را دارد از هفت زاویه دارد حرف می‌زند فقط آن چه که این ابیات را کنار هم چیده وزن و قافیه و ردیف است اگر آن نبود هیچ ارتباطی این‌ها با هم پیدا نمی‌کردند این یک نکته است در دیوان حافظ که اگر کسی التفات بکند خیلی در فهم حافظ کمک می‌کند یک نکته‌ی دوم هم این است که دیوان حافظ سیال است آب سیال است و چون سیال است در هر ظرف و در هر قالبی که قرارش بدهی همان شکل را پیدا می‌کند مثلا آب را بریزید در یک ظرف مدور مدور می‌شود ابیات حافظ هم دقیقا همین طور است سیال است یعنی در قالب‌های مختلفی می‌توانید قرار بدهید همین بیت

درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد *** اندیشه‌ی آمرزش و پروای ثوابت

بیت اول درباره‌ی دل بود بیت دوم هم در رابطه با دل بود این بیت در رابطه با کمک به فقرا و نیازمندان است هیچ ارتباطی ندارد یک عالم دیگر است یک فضای جدید است سیال هم است یعنی چه؟ یعنی جورهای مختلفی می‌توانید در قالب‌های مختلفی بریزید مثلا می‌تواند این بیت خطاب باشد به یک انسان دولت مند و دارا می‌گوید درویش نمی‌پرسی تو که جیبت پر است تو که دستت پر است چرا حال و هوای درویش‌ها را نمی‌پرسی چرا تفقدی نمی‌کنی ترسم که نباشد من می‌ترسم که نباشد چه؟ اندیشه‌ی آمرزش خیال این که خدا آمرزشش نصیب تو شود می‌ترسم پروای ثواب پروا هم به معنای دین است هم به معنای میل است می‌ترسم میل رسیدن به ثواب‌های الهی نداشته باشی این یک قالب یک معنای دیگر می‌تواند خطاب به خداوند باشد که گفت من غنی ام شما فقیر هستید درویش نمی‌پرسی حال و هوایی از ما درویش‌ها فقرا که گفتی «أَنتُمُ الْفُقَرَ‌اءُ إِلَى اللَّـهِ» (فاطر/ 15) نمی‌پرسی حال ما را نمی‌پرسی درویش نمی‌پرسی ترسم که نباشد اندیشه‌ی آمرزش می‌ترسم که خیال آمرزیدن ما را نداشته باشی ما را به حال خودمان واگذار کرده باشی پروای ثوابت پروای ثواب دادن به ما را نداری میل این که ثواب‌ها و پاداش‌های خود را نصیب ما بکنی نداری این هم یک معنا می‌تواند هم خطاب باز به همان دل باشد که این جا می‌گوییم ادامه‌ی آن دو بیت باشد می‌گوید‌ای دل من من هر چه دارم از تو دارم تمام سرمایه‌ی من تو هستی کجا رفتی درویش نمی‌پرسی ما فقیریم درویشیم ترسم که نباشد اندیشه‌ی آمرزش و پروای ثوابت می‌ترسم خیال آمرزش الهی از سرت رفته باشد اصلا به انکار رسیده باشی بگویی آمرزش چیست ثواب چیست پاداش چیست این قدر آلوده و تر دامن شده باشی پس ابیات حافظ از حیث معنایی سیال اند کسی که این سلالیت را بفهمد از یک بیت می‌تواند معانی بسیاری را اقتباس بکند همین طور که آیات قرآنی هم همین طور است یک آیه را ببینید در تفسیر‌های مختلف نگاه‌های مختلف به آن می‌شود این مفسر از این آیه یک برداشت دارد آن مفسر یک برداشت دارد یک مفسر دیگر یک برداشت دیگر دارد این که می‌گوید هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم یعنی سبک من و سیاق کار من کاملا اقتباس از آیات الهی است.

شریعتی: خیلی ممنون ان شاء الله در بخش بعدی همراه شما خواهیم بود با شرح فرازهای ناب زیارت جامعه‌ی کبیره طاعات شما قبول باشد خیلی خوشحالیم در این روزهای نورانی ماه مبارک رمضان مهمان خانه‌های شما هستیم مشرف می‌شویم محضر قرآن کریم ان شاء الله برمی‌گردیم خدمت شما هستیم صفحه‌ی 484 قرار امروز دوستان خوب ما است آیات 11 ام تا 15 ام سوره‌ی مبارکه‌ی شورا در سمت خدا تلاوت می‌شود برمی‌گردیم همراه شما خواهیم بود به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

فَاطِرُ‌ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَ‌ؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ‌ ﴿١١﴾ لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ يَبْسُطُ الرِّ‌زْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ‌ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٢﴾ شَرَ‌عَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَ‌اهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّ‌قُوا فِيهِ كَبُرَ‌ عَلَى الْمُشْرِ‌كِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّـهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ﴿١٣﴾ وَمَا تَفَرَّ‌قُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّ‌بِّكَ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى لَّقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِ‌ثُوا الْكِتَابَ مِن بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِ‌يبٍ ﴿١٤﴾ فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْ‌تَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ مِن كِتَابٍ وَأُمِرْ‌تُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّـهُ رَ‌بُّنَا وَرَ‌بُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّـهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ‌ ﴿١٥﴾

ترجمه:

آفریننده آسمان ها و زمین است. از خودتان برایتان جفت هایی قرار داد، و از چهارپایان هم جفت هایی آفرید. شما را با این [تدبیر حکیمانه] زیاد می کند. هیچ چیزی مانند او نیست و او شنوا و بیناست. (۱۱) کلیدهای آسمان ها و زمین فقط در سیطره مالکیّت اوست. رزق و روزی را برای هر کس که بخواهد وسعت می دهد و یا تنگ می گیرد. یقیناً او به همه چیز داناست. (۱۲) از دین آنچه را به نوح سفارش کرده بود، برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم؛ و آنچه ابراهیم و موسی و عیسی را به آن توصیه نمودیم [این است] که دین را برپا دارید و در آن فرقه فرقه و گروه گروه نشوید. بر مشرکان دینی که آنان را به آن می خوانی گران است. خدا هر کس را بخواهد به سوی [این] دین جلب می کند، و هر کس را که به سوی او بازگردد هدایت می کند، (۱۳) و [جامعه های دینی در طول تاریخ] فرقه فرقه و گروه گروه نشدند، مگر پس از آنکه [نسبت به حقّانیّت دین به وسیله کتاب های آسمانی] دانش و آگاهی به سویشان آمد، [این پراکندگی و تفرقه به سبب] حسد و دشمنی میان خودشان بود، و اگر از سوی پروردگارت فرمانی [بر مهلت یافتنشان] تا زمان معین پیشی نگرفته بود، بی تردید میانشان [به نابودی و هلاکت] حکم شده بود. و یقیناً کسانی که پس از آنان کتاب آسمانی [قرآن] را به میراث یافتند، نسبت به آن در تردیدی سخت هستند. (۱۴) پس آنان را [به سوی همان آیینی که به تو وحی شده] دعوت کن، و همان گونه که مأموری [بر این دعوت] استقامت کن، و از هواهای نفسانی آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خدا نازل کرده، ایمان آوردم، و مأمورم که در میان شما به عدالت رفتار کنم؛ خدا پروردگار ما و شماست؛ اعمال ما برای خود ما و اعمال شما برای خود شماست؛ دیگر میان ما و شما [پس از روشن شدن حقایق] هیچ حجت و برهانی نیست؛ خدا ما و شما را [در عرصه قیامت] جمع می کند، و بازگشت [همه] به سوی اوست. (۱۵)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: در بهار قرآن نشستن سر سفره‌ی پر برکت قرآن کریم یک صفا و حال و هوای دیگری دارد ان شاء الله گوارای وجودتان باشد اشاره‌ی قرآنی امروز را حاج آقای رنجبر بفرمایند در ادامه خدمت شما و ایشان باشیم.

حاج آقا رنجبر: این بوته‌های برنج با بوته‌های گندم از جهت آبیاری خیلی متفاوت اند باید هم متفاوت باشند یعنی آبی که به بوته‌ی برنج می‌دهند هیچ گاه به بوته‌ی گندم نمی‌دهند اگر آن آب را بدهند به بوته‌های گندم می‌پوسند خشک می‌شوند آبی هم که به بوته‌های گندم می‌دهند نباید به آن اندازه به بوته‌های برنج بدهند بوته‌های برنج دائم باید کنارشان آب باشد ولی بوته‌های گندم نباید دائم کنارش آب باشد یک باغبان آگاه یک باغبان دانا به بوته‌های برنج به اندازه‌ی خودش آب می‌دهد به بوته‌های گندم به اندازه‌ی خودش آب می‌دهد نمی‌گوید یکسان هر قدر به آن دادیم باید به یک چشم ببینیم به این هم به آن اندازه. خدا هم باغبان عالم است منتها ما بعضا مثل بوته‌ی برنج هستیم بعضا مثل بوته‌ی گندم بعضی هایمان هستیم که باید دائم کنار امکانات باشیم اگر نباشیم نمی‌رسیم به آن جایی که باید برسیم ضایع می‌شویم بعضی‌ها نه دائم نباید باشند گاهی باید باشد گاهی نباید باشد این متن قرآن است اگر کسی این نگاه را به خداوند داشته باشد هیچ گاه گله مند از وضع خودش نیست تلاش می‌کند کوشش می‌کند زحمتش را می‌کشد اما اگر باز هم یک نا به سامانی‌هایی داشت آن جا تن می‌دهد تسلیم می‌شود می‌گوید آن چه که صلاح من است همین است «يَبْسُطُ الرِّ‌زْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ‌« می‌گوید خداست که روزی پاره‌ای را بسط می‌دهد توسعه گسترش می‌دهد پول روی پول ملک روی ملک ولی نسبت به بعضی‌ها تنگ می‌گیرد چرا؟ چون «إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» او نسبت به هر چیزی دانا و آگاه است او می‌داند شما بوته‌ی برنج هستی و این آقا بوته‌ی گندم است با شما چطور رفتار بکند با او چطور رفتار بکند رشد شما در این است به بار نشستن شما در این است به بار نشستن او هم در این است البته به میزان داده‌ها مسئولیت می‌خواهد به میزانی که به شما نعمت می‌دهد موهبت می‌دهد به همان اندازه مسئولیت از شما فردا خواهد خواست.

شریعتی: اگر تنگدست بودیم اشکال ندارد که از خدا بخواهیم خدا به ما وسعت رزق بدهد.

حاج آقا رنجبر: خواهد داد اگر مقدر ما باشد اگر ظرفیت داشته باشیم تلاش می‌کنیم یکی از تلاش‌های ما هم دعا است کوشش می‌کنیم زحمت می‌کشیم یا می‌رسیم به آن نقطه‌ای که خودمان در نظر گرفتیم به آن سطح از امکانات و دارایی اگر نرسیم رشد ما در این است رشد ما را خدا در همین قرار داده.

شریعتی: خیلی ممنون وارد فضای نورانی زیارت جامعه‌ی کبیره می‌شویم که در شأن اهل بیت علیهم السلام است.

حاج آقا رنجبر: می‌رسیم به فراز حَفَظَةِ سِرِّ اللَّه عطار یک قصه‌ای دارد می‌گوید یک وقت غلامی یک طبقی روی سرش داشت می‌رفت روی این طبق هم یک سرپوشی قرار داده بود یک کسی به او گفت در آن طبق چیست؟ گفت اگر قرار بود تو بدانی سرپوش رویش نمی‌گذاشتم این که سر پوش گذاشتم خواستم تو ندانی خداوند یک اسراری دارد واقعا هم اسرار است ما نمی‌دانیم اگر می‌دانستیم که اسرار نبود این اسرار را هم در اختیار اهل بیت قرار داده حفظه جمع حافظ و نگهبان و امین است می‌گوید شما حافظان اسرار الهی هستید این اسرار چیست ما نمی‌دانیم نه ما می‌دانیم چون اگر بدانیم دیگر سرّ نیست نه اهل بیت به ما می‌گویند چون اگر بگویند حافظ نیستند این که نمی‌گویند از روی خسّت و بخل نیست رخصت نیست اجازه ندارند یک وقتی امام صادق علیه السلام در خصوص وجود نازنین امام و اصحابشان که دوازدهمین ما در پرده‌ی غیبت خواهد بود یک کسی پرسید چرا؟ سرّش چیست فرمود قَالَ لِأَمْرٍ لَمْ یُؤْذَنْ لَنَا فِی کَشْفِهِ لَکُمْ (علل الشرایع، ج 1، ص 244) به ما اجازه نداده اند که آن را برای شما باز کنیم حافظ هم می‌گفت.

به مستوران مگو اسرار مستی *** حدیث جان مگو با نقش دیوار

با هر کسی نمی‌شود آن اسرار را در میان گذاشت چرا اجازه ندارند به ما بگویند چون واقعا ما ظرفیت نداریم.

گفت برای خانه‌ی مور شبنمی طوفان است یک قطره آب بریز در خانه‌ی مور انگار سیلاب آمده امیرالمومنین فرمود بَلِ اِنْدَمَجْتُ عَلَى مَکْنُونِ عِلْمٍ (نهج البلاغه، خطبه 5) من یک علومی دارم من از پشت صحنه‌ها و پشت پرده‌ها یک خبرهایی دارم که اگر آن خبرها را با شما در میان بگذارم می‌دانید حکایت شما حکایت چه چیزی خواهد بود؟ حکایت یک ریسمان بسیار بلندی در یک چاه عمیقی که آن بالا یک کسی دارد دلو آب را از ته چاه عمیق بالا می‌کشد همین که دارد بالا می‌کشد این طناب چاه سخت مرتعش است گاهی به این سمت چاه می‌خورد گاهی به آن سمت می‌گوید من یک اسراری دارم یک اخباری دارم اگر با شما در میان بگذارم اتفاقی که برای شما می‌افتد مرتعش می‌شوید سخت متلاطم می‌شوید به هم می‌ریزید دیگر نمی‌توانید زندگی بکنید لذا این اسرار را ما با شما در میان نمی‌گذاریم چه روح بزرگی آن‌ها دارند لذا همین که گفته می‌شود حَفَظَةِ سِرِّ اللَّه اشاره به همان ظرفیت و وسعت روح آن‌ها است کسی از امام صادق علیه السلام یک سوالی پرسید حضرت ابا کردند جواب ندادند دوباره پرسید حضرت فرمود که إنّا لَو أعطَيناکُم مَا تُريدُونَ، لَکَانَ شرّاً لَکُم (بحار الانوار، ج 52، ص 110) این قدر از من درخواست نکن این اتفاق برایت بیفتد آن اتفاق برایت بیفتد ما اگر هر چیزی شما بخواهید بخواهیم در اختیارتان بگذاریم به زیان خودتان تمام می‌شود شما ضرر می‌کنید این که شما می‌روید کنار حرم علی بن موسی الرضا ضجه می‌زنید که فلان اتفاق برای خودت و فرزندت بیفتد و نمی‌افتد این را باید متوجه باشی با یک کسی طرف هستی که حفظة سر الله اسرار را می‌داند پشت پرده‌ها و صحنه‌ها را می‌داند او می‌داند که این خواسته‌ی شما به صلاح و مصلحت شما نیست لذا زمین می‌روی آسمان می‌روی انگار نه انگار نه که او نشنیده اتفاقا شنیده و چون شنیده اجابت نکرده یا مثلا می‌روی شما زیر قبه‌ی سیدالشهدا که می‌گویند آن جا هر دعایی بکنی مستجاب است می‌روی دعا می‌کنی مستجاب نمی‌شود نه مستجاب شده منتها آن چیزی که تو می‌خواهی یا در گرو زمان است باید زمان و موعد و موسم خودش برسد الآن وقتش نیست مثل یک خانمی که سر قابلمه را باید به موقع بردارد اگر بی موقع بردارد آن برنج‌هایی که در قابلمه است دیگر خام می‌ماند پخته نمی‌شود وقت دارد برداشتن این سر اجابت این دعای شما هم وقتی دارد وقتش نرسیده یا در گرو تدریج و زمان است یا واقعا آن چه که خواستید به صلاح و مصلحت شما نبوده من گاهی وقت‌ها واقعا از خداوند اصرار به الحاح مکرر در مکرر حتی اشک‌ها ریخته ام که یک اتفاقی برای من بیفتد و نیفتاد و الآن خدا را شاکرم که نیفتاد بارها وقتی که من به همان خواسته‌ی خودم که مصرانه می‌خواستم و اجابت نکرده می‌افتم دلم آرام می‌شود لذا هر دعایی می‌کنم اجابت نمی‌شود می‌گویم این هم شبیه آن است یک سرّی دارد اگر خدا آن روز به حرف من رفته بود من بیچاره می‌شدم واقعا بیچاره می‌شدم نه یک بار چندین بار این اتفاق برای شخص خود من افتاده لذا هرگاه دعا می‌کنم آرام آرام ام می‌خواهد بشود می‌خواهد نشود پشت اتوبوس‌ها نوشتند شد شد نشد نشد آن کسی که بالا نشسته می‌داند گفت هر داد و گرفتی که ز بالاست لطیف است او اگر می‌دهد او اگر می‌گیرد لطیف است از روی لطف و التفات است.

شریعتی: شاید به ظاهر حاجت ما را ندهند ولی استجابت است.

حاج آقا رنجبر: قطعا استجابت است اصلا همین که جواب نداده جواب داده چون تو یک چیزی خواستی که این خواسته‌ی تو برای تو میمون و مبارک نبود تو اکنون را می‌بینی تو الآن را می‌بینی آن در یک وسعت وسیعی می‌بیند گفته من هم جبار هستم البته چیزی خواستی که در شأنت نبود بالاخره آمدی سراغ ما ضحه زدی گریه کردی ناله کردی من یک چیزی برای تو مقدر می‌کنم که فوق آن باشد محال است دست خالی برگردانند من گاهی می‌گویم این سقاخانه‌ی حرم علی بن موسی الرضا شما دستت را که دراز می‌کنی این شیر چون برقی است شروع می‌کند به ریزش نمی‌گوید این دست کثیف است پاک است کوچک است بزرگ است دیر آمدی زود آمدی برایش هیچ تفاوتی نمی‌کند هر کس باشی مثل درهای اتوماتیک ولو یک مگس رد شود گاهی باز می‌شود تا چه برسد یک چنین دستگاهی وَ حَمَلَةِ كِتَابِ اللَّه آدم کور به نور هیچ احتیاجی ندارد چه احتیاجی دارد؟ یک آدم نا بیناست به این چراغ‌ها احتیاج دارد؟ ابدا باشد نباشد یکسان است برای آدم کور بود و نبود نور هیچ فرقی نمی‌کند ولی برای آدم بینا خیلی فرق می‌کند هر چه بینا تر باشد قیمت نور و ارزش نور برایش بیشتر است و بهره‌ای که از نور می‌برد به مراتب بیشتر است قرآن اسم خودش را نور گذاشته ماه ماه نزول قرآن است « وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورً‌ا» (نساء/ 154) یک نور است منتها چه کسی از این نور بهره می‌برد کسی که بینا باشد کور نباشد این تست خوبی است ما ببینیم به این قرآن احتیاج داریم یا نداریم اگر نداریم یعنی کوریم اگر دیدیم بدون قرآن نمی‌توانیم زندگی کنیم روز ما شب نمی‌شود مگر این که قرآن را باز کنیم این معلوم است که ما بینا هستیم هر کس می‌خواهد همین الآن بفهمد که بیناست یا کور است ببیند چقدر به این قرآن احساس نیاز و احتیاج دارد اگر هیچ احساس احتیاجی ندارد این یعنی کور است اگر نه اصلا می‌گوید من بدون قرآن نمی‌توانم زندگی بکنم همان طور که آقا فرمود.

جانم بگیر و جام می‌از دست من مگیر می‌گوید جان من را بگیر ولی این کتاب را از دست من نگیر اگر این است معلوم است که خیلی بیناست دلیل بر بینایی است بدون قرآن همه جا تاریک است اصلا کور است برایش فرقی نمی‌کند قرآنی باشد نباشد ماه رمضانی باشد نباشد اصلا نازل شود نازل نشود چه فرقی برای این می‌کند اهل بیت چون بینا ترین هستند لذا برخوردار ترین اند چون گفتیم هر کسی بینا باشد به اندازه‌ی بینایی اش از این نور می‌تواند برخوردار باشد و اهل بیت چون بینا ترین اند برخوردار ترین اند لذا بهره‌هایی که آن‌ها از قرآن می‌برند هیچ کس نمی‌برد در این قرآن یک آیاتی است که خود قرآن می‌گوید «وَلَوْ أَنَّ قُرْ‌آنًا» (رعد/ 31) اگر یک قرآنی باشد که «سُيِّرَ‌تْ بِهِ الْجِبَالُ» (همان) به وسیله‌ی آن قرآن بشود کوه‌ها را جا به جا کرد «أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْ‌ضُ» (همان) زمین را بشود تکه تکه کرد یا بعضی‌ها گفته اند بشود قطع کرد یعنی طی الارض کرد در آنی از نقطه‌ای به نقطه‌ای سفر کرد «أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَىٰ» (همان) بشود به وسیله‌ی آیات آن با مردگان سخن گفت این همان قرآن است یعنی این قرآن یک آیاتی دارد که اگر شما آن آیات را بشناسید و بدانید کی بخوانی کجا بخوانی چطور بخوانی چند بار بخوانی می‌توانی کوه را جا به جا کنی مثل یک دینام هزار ولتی است که ما به اندازه‌ی چراغ موشی داریم از آن استفاده می‌کنیم می‌گوید در قرآن یک آیاتی است که شما اگر آن آیات را بخوانی زمین را از هم بپاشانی قطع کنی طی الارض کنی سرّ این که امام زمان علیه السلام در آن واحد می‌تواند هر جا حضور پیدا بکند چطور است؟ چون در این قرآن یک آیاتی است او بر این آیات اشراف دارد در این قرآن آیاتی است که اگر بلد باشی می‌توانی با مرده‌ها صحبت کنی یک چنین آیاتی دارد حالا بسم الله ما حاملان این کتاب هستیم یا اهل بیت امام باقر علیه السلام فرمود اِنَّا وُرِثنَا هَذَا القُرآنَ الذی تُسیرُ بِهِ الجِبَال (اصول کافی، ج 1، ص 328) ما وارث این قرآنیم قرآنی که می‌شود با آن کوه‌ها را جا به جا کرد ما وارث این قرآنیم نه قرآنی که دست شماست یک مشت اشکال و حروف است و شما هیچ برداشتی از این‌ها ندارید در این قرآن یک آیاتی است که هر کس بخواند می‌تواند نامرئی شود یعنی شما اگر بخوانی من نمی‌توانیم شما را ببینم شما می‌توانید من را ببینید سرّ این که امام زمان علیه السلام ما را می‌بینند ما نمی‌توانیم ایشان را ببینیم اشراف به همین دسته آیات است قرآن یک چنین کتابی است هر کس به میزان بینایی خودش از آن برخوردار می‌شود و اهل بیت چون بیناترین اند برخوردار ترین اند به همین خاطر ما در زیارت جامعه به آن‌ها خطاب می‌کنیم وَ حَمَلَةِ كِتَابِ اللَّه حملة جمع حامل است حاملان کتاب الهی شما هستید شما در حقیقت دارید این کتاب را با خودتان حمل می‌کنید نه ما ما که بهره‌ای از این کتاب نداریم.

شریعتی: ان شاء الله ماه مبارک رمضان فرصتی باشد از معارف قرآن کریم استفاده ببریم حاج آقای رنجبر دعا بکنند ان شاء الله خداحافظی کنیم.

حاج آقا رنجبر: ماه مبارک رمضان است دعای ما هم دعای قرآنی باشد گفت «رَ‌بَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُ‌سُلِكَ» (آل عمران/ 194) خدایا وعده‌های شیرینی از جانب رسولان تو به ما رسید که تو آمرزگاری تو بخشنده‌ای به قول حافظ آن مواعید که کردی مرود از یادت.

شریعتی: خیلی ممنون از چند وقت پیش راه افتادیم و حالا رسیدیم به یک کوه که اسمش رمضان مبارک است قرار است با هم قدم به قدم به اوج قله‌ی این روز‌ها برسیم که شب قدر است خدا کند تا آن فرصت همه مان آمده و مهیا شویم برای درک عظمت آن شب برای همه هم دعا بکنیم بهترین‌ها را برای همه‌ی شما آرزو می‌کنم. والحمدلله رب العالمین و سلام علی المرسلین.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group