آن گاه که برادری ، برادرش را معرفی می کند !
پس از آن که محمد بن عبد الوهاب آراء و اندیشه های شاذ و خلاف مشهور خویش را به صورت علنی مطرح نمود و همگان را به پیروی و قبول آن ها دعوت کرد و به صراحت اعلام کرد که هر کس به غیر از این اندیشه ها و آراء معتقد شود ، مسلمان نیست و سپس به دنبال آن عقائد ، مساله کفر و شرک مسلمانان را پیش کشید و بسیاری از اعتقادات حقه و صحیح مسلمانان را که از زمان صدر اسلام تا بدان روز مورد پذیرش و عمل تمامی مسلمانان بود را بدعت و شرک نامید ، اولین کسی که با وی به مخالفت برخاست برادرش سلیمان بن عبد الوهاب بن سلیمان بن علی بن مشرّف نجدی حنبلی ( متوفی ۱۲۱۰ ه ق ) بود .
شیخ سلیمان بن عبد الوهاب ، برادر محمد بن عبد الوهاب با انتقاد شدید از برادر خود ، در بیان افکار باطل وی و تاثیرات منفی آن در افکار عمومی آن دوران ، معتقد است محمد بن عبد الوهاب مردم را فریب داده و سخنان خود را در ظاهر به کتاب و سنت منتسب می کند اما برداشت های او غلط بوده و به مخالفت علما توجهی نمی کند .از مطرح کردن سخنان خود در جوامع علمی و نزد علما ابا داشته و مردم را به پیروی از افکارش ملزم نموده است .
مسلمانان مخالف خود را جاهل دانسته و تکفیر می کند و باعث ایجاد تفرقه در جامعه اسلامی شده است .
شیخ سلیمان بن عبد الوهاب در بیان شخصیت علمی برادرش می گوید :وی حتی یک ویژگی از ویژگیهای مجتهدین را هم ندارد . سپس در حق وی دعا می کند و می گوید : اللهم اهد هذا الضال و رده الی الحق . خدایا این گمراه را هدایت کن و او را به سوی حق باز گردان .
وی با انتقاد تند و صریح از تکفیر مسلمانان توسط محمد بن عبد الوهاب و پیروان وی ، می نویسد : محمد بن عبد الوهاب مسلمانان را به خاطر اموری چون زیارت قبور ، توسل ، تبرک و . . . تکفیر می کند که آن امور تا قبل از احمد بن حنبل و در زمان پیشوایان اسلامی در تمامی بلاد اسلامی شایع و رایج بود ، اما هیچ یک از علما به خاطر این امور مسلمانان را تکفیر ننموده و یا فتوا به ارتداد آنان و دستور جهاد با آنان را نداده و سرزمینهای اسلامی را بلاد شرک و کفر نمی نامیدند .
شیخ سلیمان بن عبد الوهاب با تردید در سلامت عقلی و روانی برادرش می گوید : لازمه سخنان شما این است که تمامی علما ، امرا و عموم مسلمانان از زمان احمد بن حنبل به بعد کافر و مرتد بوده و تنها فرقه نجات یافته ، فرقه وهابیت و پیروان تو هستند . فانا لله و انا الیه راجعون (۱)
شیخ سلیمان بن عبد الوهاب در نهایت با نگارش دو کتاب به نامهای ( الصواعق الالهیة فی الرد علی الوهابیه ) و ( فصل الخطاب فی الرد علی محمد بن عبد الوهاب ) انحرافات و بطلان عقائد برادرش را بیان کرده و جامعه اسلامی را از خطرات آن آگاه ساخته است .
حال سوال مهمی که به اذهان خطور می کند این است که اگر برادر و حتی بر طبق تحقیق پدر محمد بن عبد الوهاب که جزء علمای بزرگ حنابله بوده اند و از طرفی سالها با محمد بن عبد الوهاب زندگی کرده و آگاهی بیشتری نسبت به سایرین از اخلاق و کردار و منش وی داشته اند ، با افکار و اعتقادات محمد بن عبد الوهاب مخالفت کرده و او را گمراه خوانده و حتی در سلامت عقلی و روانی وی شک کرده اند و کتبی را نیز در رد وی نوشته اند ، چرا با این حال عده ای فریب وی را خورده و اعتنایی به سخنان نزدیکان وی نمی نمایند ؟! آیا برادر ، برادر خویش را بهتر می شناسد یا دیگران ؟!
منبع :
(۱) سلیمان بن عبد الوهاب ،الصواعق الالهیه فی الرد علی الوهابیه ص ۴