هتک حرمت به خانه مولا امیرالمومنین (علیه السلام)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ واقعه هجوم و هتک حرمت به خانه امیرالمومنین علیه السلام، یکی از مسلمات تاریخ صدر اسلام است که دوست و دشمن آن را نقل کرده و در کتب تاریخی خود آوردهاند.
سخن ما در ابتدا و قبل از ورود به بحث با همه خوانندگان، خاصه افرادی که سعی میکنند با وارد کردن شبهه، اصل ماجرا را زیر سئوال ببرند، میباشد؛ همچنین، یک صحبت دوستانه دارم و آن اینکه همه ما در عصری زندگی میکنیم که با زمان وقوع آن حوادث، بیش از هزار سال فاصله داریم و تنها راه بدست آوردن حقیقت، مکتوباتی است که از آن زمان به دست ما رسیده و راویان نقل نمودهاند.
اما آنچه میتواند هر کدام از دو طرف مخاصمه را ساکت و یا محکوم نماید، مستنداتی است که هر کدام، از کتب مورد قبول دیگری میآورند و در نهایت انسان با وجدان و منطقی، کسی خواهد بود که در مقابل دلایل و مستنداتی که مورد پذیرش او و مکتبش است سر تعظیم فرود آورد؛ وگرنه چنانچه بخواهیم در مورد هر مطلبی شبههای غیر معقول و شبه بهانه را مطرح کنیم، نه تنها چشم خود را به روی واقعیت بستهایم، بلکه عمر خود را نیز تلف کردهایم.
بنابراین امیدوارم هر کس با مراجعه به وجدان خویش و بهره بردن از عقل سلیم، چنانچه با مستندات تاریخی مواجه شد، در هنگام رد یا قبول، وجدان و عقل سلیم را داور و حاکم قرار دهد و آنگاه در مورد آن تصمیم بگیرد.
بحث هجوم به خانه امیرالمومنین (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آن قدر قدمت دارد که به زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بازگشت میکند. ما در اینجا روایتی را متذکر میشویم که جوینی متوفای (۷۳۰ ه ق) آورده است.
البته همین جا لازم است توضیحاتی را نسبت به شخص مذکور بدهم و آن اینکه وی از چنان مقام والایی در نزد علماء اهل سنت برخوردار است که او را امام الحرمین میگفتند و دیگر اینکه وی سمت استادی بر شخصی همچون ذهبی را داشته که او نیز از مقامی بسیار بالا در نزد علماء اهل سنت برخوردار است.
خلاصه اینکه امام الحرمین، جوینی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اینگونه روایت میکند: هرگاه فاطمه (سلام الله علیها) را می بینم، به یاد حوادثی میافتم که پس از من برای او رخ میدهد. گویا با چشم خود می بینم که ذلت در خانه وی داخل شده، حرمتش شکسته، حقش غصب گردیده، از ارث محروم داشته، پهلویش شکسته و فرزندش در رحم سقط گردیده، فریاد میزند: یا محمداه ، ولی کسی به داد او نمیرسد... فاطمه (سلام الله علیها)، اولین شخص از اهل بیت من است که غمگین و ستمدیده به شهادت رسیده و به من ملحق میگردد.[۱]
اگر همانطور که در ابتداء مطلب اشاره کردم، وجدان و عقل را داور قرار دهیم، اینان حکم خواهند کرد که این روایت از جوینی (هجوم به خانه امیرالمومنین علیه السلام) و فاطمهزهرا (سلام الله علیها) را ثابت میکند، و همچنین مواردی مانند شکسته شدن حرمت، غصب حق و شکستگی بازو و... ، همه را در بر دارد.
حال با وجود این روایت و دهها روایت دیگر، چنانچه دنبال حقیقت بوده باشیم و فارغ از تعصب ، قضیه را مورد برسی قرار داهیم، چه نتیجهای حاصل میشود؟ شما بفرمایید.
منبع:
[۱]. فرائد السمطین، ج۲، ص ۳۵، ح ۳۷۱، الباب السابع، الامام الجوینی (۷۳۰ ه ق)، فتح المغیث شرح الفیه الحدیث، ج ۳، ص ۴، شمس الدین محمد بن عبدالرحمن السخاوی (۹۰۲ ه ق)، دارالکتاب العلمیه- لبنان، الطبعه: الاولی، ۱۴۰۳