نماز تراویح؛ بدعت یا سنت
یكی از مسائلی كه اهل سنت توجه خاصی بدان نشان می دهد، نماز تراویح است. بر عكس، شیعه امامیه آن را جزو شریعت ندانسته، بلكه از بدعت های برخی صحابه می داند. تردیدی نیست که شیعه شب زنده داری در ماه مبارک رمضان و نماز زیاد خواندن در این ماه را از سنت مؤکد دانسته آنگونه که پیامبر اکرم(ص) به شدت به این امر سفارش فرموده است.
شیعه معتقد است که به جای آوردن نمازهای مستحبی در خانه بهتر و سزاوارتر است. اتفاقاً از طریق خود اهل سنت روایاتی به این مضمون وارد شده است از جمله اینکه پیامبر اکرم(ص) فرموده است: هرگاه یکی از شماها نمازش را در مسجد می گذارد سهمی از نماز را هم برای خانه نگه دارد بدرستی که خداوند برای نماز در خانه خیری قرار داده است.[1]
اصل نوافل شبهای ماه رمضان، 20 تا 30 ركعت است كه فریقین آن را قبول دارند، ولی به جماعت خواندن آن محل اختلاف است. شیعه معتقد است که نوافل ماه مبارک رمضان (و غیر ماه مبارک رمضان) باید فرادی به جای آورده شود نه به جماعت؛ و این جماعت در نوافل بدعتی است که خلیفه دوم بنا نهاده است. و الّا در زمان پیامبر اکرم(ص) و خلیفه اول نوافل را به فرادی می خوانده اند. البته خود اهل سنت هم در این مورد اختلاف دارند که آیا جماعت افضل و با ثواب تر است یا فرادی خواندن. شافعی از رهبران اهل سنت می گوید: نوافل را فرادی به جای آوردن برای من محبوب تر است.[2]
چنانچه بیان شد جماعت در نوافل در عصر پیامبر اکرم(ص) و خلیفه اول منعقد نشد و این سنت در سال چهاردهم هجری و در زمان عمر بن خطاب، خلیفه دوم، باب شد و الّا قبل از آن مسلمانان نماز نوافل و تراویح را فرادی در مسجد یا خانه به جای می آوردند. در صحیح بخاری و مسلم آمده است:
"پیامبر وفات کرد و مسئله همینطور بود. (یعنی نماز نوافل را به فرادی می خواندند) و بعد هم در زمان خلافت ابوبکر چنین گذشت. و اوایل خلافت عمر هم اینگونه گذشت و مردم نمازهای مستحبی را فرادی می خواندند."[3]
ولید بن شحنه در مورد مرگ عمر در سال 23 هجری قمری می نویسد: عمر اولین کسی بود که به مردم دستور داد که نماز تراویح را به جماعت بخوانند و برای ایشان امام جماعت، تعیین کرد.[4] البته خود عمر به این مسئله اعتراف کرده است و خود این را بدعت نامید و گفت چه بدعت خوب و نیکویی![5] بگونه ای که می گوید: عمر آن را بدعت نامید. چون پیامبر اکرم(ص) این را سنت قرار نداده بود. و در زمان خلیفه اول هم این مسئله نبوده است.[6]
ابن سعد هم در الطبقات الکبری در اینباره می گوید: عمر اول کسی بود که سنت جماعت تراویح در ماه رمضان را بنا نهاد.[7]
این سخن كه گفته شود بدعت نیكو و حسنی است، با ادله شرعی كه تمام بدعت ها را نكوهش می كند، ناسازگار است. رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلَّم) فرمود: هر بدعتی گمراهی و هر گمراهی در آتش است. [8]این در حالی است که اهل سنت به این بدعت گذاری، تصریح و افتخار نیز می كنند.
آیا اینان پنداشته اند كه خدا و رسول از حكمت جماعت در نوافل غافل بوده اند و شخصی دیگر توانسته است آن را احیا كند؟ یا اینكه حكمت خواندن نوافل به صورت انفرادی در شبهای رمضان چیز دیگری است، مثل اینكه خداوند خواسته است تا بندگانش در دل شب با وی خلوت كنند و در پیشگاهش گریه و زاری كنند و بدانند كه جز او پناه گاهی نیست. همچنین رسول خدا فرمود: «بر شما باد به نماز در خانه هایتان؛ زیرا بهترین نماز انسان نمازی است كه در خانه خوانده شود مگر نمازهای واجب.»[9]
نمی توان پذیرفت كه این روایات مطلقه با دستور عمر بن خطاب در نماز تروایح تخصیص بخورد؛ چون تخصیص به دلیل و سند شرعی از جانب معصوم نیاز دارد. در این زمینه، نه تنها دلیلی وجود ندارد، بلكه جماعت در نماز تراویح از دیدگاه پیامبر اكرم (صلّی الله علیه وآله و سلَّم) و امامان شیعه، پذیرفتنی نیست. امام رضا (علیه السلام) می فرماید: «به پا داشتن تراویح به جماعت جایز نیست.»[10]
سلیم بن قیس هم از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نقل می كند كه فرمود: «به خدا سوگند! دستور دادم كه مردم در ماه رمضان جز بر نمازهای واجب، جماعتی را بر پا نسازند و به ایشان گفتم كه ادای نافله ها به جماعت، بدعت است. برخی از لشگریانم فریاد برآوردند كه ای اهل اسلام! سنّت عمر تغییر كرد. او ما را از نمازهای نافله رمضان باز می دارد تا آن جا كه ترسیدم در لشكرگاه سر به شورش نهند ».[11]
در روایتی دیگر آمده است: «زمانی كه امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در كوفه بود، مردم كوفه به خدمت حضرت آمدند و امام جماعت برای نماز تراویح درخواست كردند. حضرت جواب منفی داد و آنان را از اقامه نوافل شب های ماه رمضان به جماعت نهی كرد. چون شب هنگام فرا رسید، مردم به هم دیگر می گفتند: بر رمضان گریه كنید. وای بر رمضان.»[12]
اهل سنت توجیهاتی برای این عمل عمر آورده اند، که مثلاً می خواست وحدت عمل و هماهنگی در بین نمازگزاران ایجاد کند و ... که این توجیهات ارزشی ندارد و مجوز بدعت و دستکاری در عبادات الهی نمی شود.
پانوشتها:
1. صحیح مسلم ج 2 ص 187-188 استحباب الصلوة النافله فی بیته و جوارها
2. الخلاف ج 1 ص 538 مسأاله 268 از کتاب الصلوة
3. صحیح بخاری ج 3 ص 44 صحیح مسلم ج 2 ص 176 باب ترغیب فی صیام رمضان
4. روضه المناظر همانطور که در کتاب النص و الاجتهاد هم آمده است ص 150
5. صحیح بخاری ج 3 ص 44 باب فضل من قام رمضان من کتاب الصوم
6. عمده القاری ج 6 ص 126
7. الطبقات الکبری ج 3 ص 281
8. كافی، ج1، ص57
9. صحیح مسلم با شرح نووی، ج 6، ص 39؛ فتح الباری، ج 4، ص 252
10. وسائل الشیعة، ج 8، ص 47
11. همان، ص 46، ح 10065
12. سرائر ، ج 3، ص 639