قاتلان اهلبیت در کربلا و احتیاط در خون پشه
_ با چشم اندازی به دنیای پیرامون خود و برسی حوادث و رخدادهای عصر کنونی بیشتر به ماهیت فرقه وهابیت و دشمنان اسلام پی میبریم. وهابیت امروزه با چهرهای خشن،[۱] و به طرز وحشیانهای وارد میدان شده و دست ناپاک خود را به خون هزاران هزار انسان بیگناه و دیندار آلوده کرده است. وهابیان امروزه با اندک بهانهای به غارت و چپاول اموال مسلمانان پرداخته و به راحتی جان یک انسان را میگیرند و او را از زندگی ساقط میکنند. ایشان بدون بهره بردن از حقیقت اسلام و درک درست از مفاهیم قرآنی، متأسفانه با دست زدن به اعمالی مانند تخریب قبور[۲] که علاوه بر سیاه کردنِ عاقبت امر خود، جامعه دینی و اسلامی را نیز در معرض خطرات بزرگ قرار داده و با ناامن کردن جامعه و از بین بردن مسلمانان، آب در آسیاب دشمن میریزند و یار و مددکار آنان شدهاند.
در واقع وهابیت امروزه با استفاده از دو عنصر زور و ترس و ارعاب ناشی از در اختیار داشتن سلاحهای کشتار جمعی و دریافت وعدههای دروغین از جانب دولتهای استعمارگر غرب، به نام اسلام به قتل و کشتار مسلمانان رو آوردهاند. ایشان بدون توجه به عواقب حرکت غیر انسانی و غیردینی خود و به طمع وعدههای توخالی دست به ظلم و ستم میزنند. البته ایشان اینهمه را به نام اسلام و به بهانه پاسبانی و احیا کردن اسلام نخستین انجام میدهند و بر آنند که بابت این اعمالشان از قادر متعال اجر و مزد نصیبشان شود. اینان در نقاط مختلف دست به کشتار دستجمعی مسلمانان زده و نوامیس آنان را مورد هتک حرمت قرار میدهند و بهانه آن را عملنکردن این افراد به تعالیم اسلام قرار میدهند. اینان بدون آنکه بدانند باید در کدام سپاه و برای کدامین امام شمشیر بزنند، بدون اینکه حد و حدود شرعی آن را بدانند و تنها و تنها مثل کسانی که جنگ را برای جنگ و بدون هیچ غرض شرعی میخواهند، دست به قبضه شمشیر میبرند. ریخته شدن خون یک انسان در نظر ایشان به اندازه خون پشه ای اهمیت ندارد و به راستی که اینان فرزندان همان یزیدیانی هستند که در ۱۴۰۰ سال قبل دستشان را به ریختن خون عزیز فاطمه (سلام الله علیها) یعنی حسین بن علی (علیه السلام) آلوده کردند و نه تنها به اهداف مادی خود دست نیافتند که تبلیغاتشان در دینی نشان دادن اعمالشان نیز موثر نیفتاد و روسیاه تاریخ شدند. برای اینکه به سابقه این فرقه و الگو برداری نادرستشان از دین بیشتر آشنا شویم، به ذکر گوشهای از حوادث دوران صدر اسلام و حادثه عاشورا اشاره میکنیم.
مظلومیت و غربت اهلبیت در زمان یزید به اوج خود رسید، آنجایی که به ظاهر مسلمانانی که بویی از اسلام نبرده بودند، با کشتن امام حسین (علیه السلام) بدون اندک احساسی از بابت آن حادثه دلخراش به زندگی عادی خود پرداختند و به راحتطلبی و جمعآوری مال و منال مشغول گشتند و البته در همان حال به ظاهر برنامههای مذهبی خود را نیز انجام میدادند و حتی برای انجام فریضه حج به زیارت خانه خدا هم میرفتند و از باب احتیاط وقتی خون پشهای را در لباس احرام خود میدیدند از حکم فقهی آن پرسش میکردند که مبادا حجّشان دچار اشکال گردد. ایشان در صحیحترین کتاب خود نزد اهلسنت و مورد قبول وهابیت آوردهاند که مردی از عبدالله فرزند عمر پرسید: «خون پشه در لباس احرام چه حکمی دارد؟» عبدالله بن عمر پرسید: «تو از کدام سرزمین هستی؟» گفت: «از اهالی عراق هستم». عبدالله رو به مردم کرد و گفت: «این مردمان را بنگرید که فرزند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را کشتهاند، حال آمدهاند از حکم ریختن خون پشه میپرسند! در حالی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: "حسن و حسین (علیهم السلام) دو گل خوشبوی من در دنیا هستند"».[۳]
این روایت به خوبی نشان میهد که عاقبت کجاندیشی و نتیجه فهم نادرست از دین میتواند انسان را تا چه اندازه در سراشیبی سقوط قرار دهد و تا جایی پیش ببرد که ریخته شدن خون وارثان حقیقی دین در نظرشان کاملا بیارزش جلوه نماید و در مقابل، برای مسئله ای از فروعات دین خود را ملزم به تحقیق و پرس و جو نمایند. آری وهابیت امروز وارثان همان قومی هستند که خون فرزند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را ریختند و بر آن طبل شادی زدند و امروز نیز از انجام هر جنایتی فروگذار نمیمانند.
منبع:
[۱]. علی اصغر حلبی، تاریخ نهضتهای دینی سیاسی معاصر، انتشارات صدرا ۱۳۹۰، ط۴، ص ۱۲۱
[۲]. محمد صادق نجمی، تاریخ ائمه بقیع، نشر مشعر، تهران ۱۳۸۶، ص ۵۱
[۳]. محمد بن اسماعیل بخاری (۲۵۶ ه)، صحیح بخاری، بیروت ۱۴۰۷ ه، ط ۳، تحقیق: د. مصطفی، دیب البغا، باب رحمه الولد، کتاب ۸۱، کتاب الادب، ج ۵، ص ۲۲۳۴، ح ۵۶۴۸