نقد کلام عمر بن خطاب پیرامون آیه اکمال دین
با توجه به اینکه بسیاری از علمای اهلسنت و مورد قبول وهابیت، نزول آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ...» را در روز عید غدیر روایت کردهاند ولی به خاطر سرپوش گذاشتن به این حقیقت دینی و تاریخی، این جریان را به سمت و سوی دیگری سوق دادهاند. بخاری در کتاب خود روایتی را به این گونه از عمر بن خطاب روایت کرده که مرد یهودی نزد عمر بن خطاب آمد و گفت: «آیهای در کتاب شما هست که اگر بر ما یهودیان نازل میشد، ما آن روز را عید خود قرار میدادیم». عمر گفت: «کدام آیه؟» گفت: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا [مائده/۳] امروز دین را بر شما کامل و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) برای شما پذیرفتم.» در ادامه این روایت آمده است که عمر گفت: «ما روز نزول آیه و همچنین مکان نزول آیه را میدانیم؛ این آیه روز جمعه و زمانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در صحرای عرفات حضور داشت، نازل گردید».[۱]
با دقت نظر در این روایت به خوبی مشخص میشود که صدر و ذیل آن با هم ارتباط منطقی ندارد؛ به این صورت که: در ابتدای روایت سخن و پرسش آن مرد یهودی از تکریم و بزرگداشت روز اکمال دین است که میبایست به عنوان یکی از روزهای مهم و با عظمت در تاریخ مسلمانان از آن یاد شود، و حال آنکه در ادامه روایت یعنی آنجایی که جناب عمر باید اشاره به آن حادثه و روز دقیق آن مینمود، با کلام خود که هیچ اشارهای به مسئله اکمال دین ندارد این مسئله را به سمت و سوی دیگری سوق داد. با این وجود و با یک محاسبه ساده در مورد آنچه عمر در تعیین روز عرفه که وی آن را روز جمعه بیان کرد، میتوان فهمید که آیا روز نزول آیه اکمال دین میتوانست روز جمعه باشد؟!
با رجوع به کتب تاریخی اهلسنت و مورد قبول وهابیت مشاهده میکنیم آنچه به طور قطع مورد قبول ایشان است و در کتب خود ثبت کردهاند این است که حرکت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از مدینه، روز پنجشنبه اتفاق افتاده که شاهد آن روایتی است که عسقلانی در کتاب خود آورده: «ابن حزم بر این مطلب یقین نموده که حرکت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از مدینه به سوی مکه، روز پنجشنبه بوده است».[۲] و این رویداد در ۲۵ ماه ذیقعده [۳] انجام شده است. با توجه به اینکه ماه ذیالقعده در آن سال، ناقص (۲۹ روز) بوده [۴] با این حساب باید روز اول ذیالحجه، سهشنبه باشد؛ بنابراین هشت روز پس از آن چهارشنبه ۹ ذیالحجه مصادف با روز عرفه میشود و بدین تقدیر بطلان روایتی که بخاری در کتاب خود مبنی بر اینکه عرفه روز جمعه باشد، ثابت میشود. بنابراین حتی اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یکروز زودتر یا یکروز دیرتر هم از مدینه خارج شده باشد، باز هم روز عرفه مصادف با روز جمعه نمیشود؛ چرا که اگر روز ۲۴ ذیقعده خارج شده بود، عرفه مصادف با سهشنبه میگردید و اگر روز ۲۶ ذیقعده از مدینه خارج شده بود، روز عرفه، پنجشنبه میشد؛ این بدان معنی است که به هر ترتیبی حساب کنیم روز عرفه، روز جمعه که عمر بن خطاب گفته، نمیتواند باشد.
نکته جالب اینکه در کتاب بخاری روایت دیگری در این مورد از سفیان ثوری که از ارکان فقهی اهلسنت و مورد قبول وهابیت است نقل شده که ناقض روایتی است که «عمر» بیان داشته، که مبنی بر روز جمعه بودن عرفه بود. صفیان ثوری گفته: «من هم شک دارم که روز عرفه، جمعه بوده باشد».[۵]
منابع:
[۱]. محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، کتاب الایمان، باب ۳۲، بیروت ۱۴۰۷ ه.ق ج ۱، ص ۲۵، ح ۴۵
[۲]. احمد بن علی بن حجر العسقلانی، فتح الباری، شرح صحیح بخاری، دار المعرفه، بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج ۸، ص ۱۰۴
[۳]. محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، باب ۴، باب الخروج آخر الشهر، بیروت ۱۴۰۷ ه.ق، ج ۳، ص ۱۰۷۹، ح ۲۷۹۲
[۴]. ابن کثیر الدمشقی، البدایه و النهایه، مکتبه المعارف، بیروت، ج ۵، ص ۱۱۲
[۵]. محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، کتاب التفسیر، باب ۹، باب الیوم اکملت لکم...، بیروت ۱۴۰۷ ه.ق.؛ ج ۴، ص ۱۶۸۳، ح ۴۳۳۰