از مشروعیت مرسی تا مشروعیت معاویه
شایسته است بدانید شبهات پیچیده ای ذهن جوانان بیداری اسلامی در کشورهای منطقه و مخصوصا منطقه های سلفی (وهابی)نشین را به خود مشغول داشته است، که یکی از این شبهات بسیار اساسی شبهه خروج بر علیه حاکم زمان است، جوانان وهابی که تا به حال از علمای خود میشنیدند امام حسین علیه السلام به خاطر خروج بر علیه یزید( لعنه الله علیه) مرتکب خطا گشته و مقصر میباشد لذا خون حضرتش هدر بوده با این بحران روبرو گشته اند که، حال که نوبت به خودشان شده ،چرا خروج آنان بر علیه حاکم ظالم وقت واجب گشته و کشته گان خود را شهید مینامند و همین علمای که تا به حال حرف از حرام بودن خروج بر علیه حاکم و خطا دانستن کار ابی عبدالله علیه السلام میزدند همینک ۱۸۰ درجه از حرف خود برگشته و حکم به وجوب قیام بر علیه حاکم ظالم و شهید دانستن کشتگان این راه میدهند،از اینجاست که سیر تحول جدیدی در شناخت حقانیت امام حسین علیه السلام و مکتب اهل البیت علیهم السلام در کشورهای منطقه راه افتاده است.
از حرکات سیاسی دیگری که اتفاق افتاد نامه پسر قرضاوی به پدرش می باشد که این نامه شاید بشود گفت به صورت ناخواسته و البته شاید هم عمدی اشاره به حقانیت امام حسن علیه السلام و عدم مشروعیت حکومت معاویه دارد.
عبدالرحمن القرضاوی در نامه ای که سایت خبری الیوم السابع مصر آن را منتشر کرد، خطاب به پدرش نوشت:
"پدر عزیرم! شما در سخنان اخیرتان گفتید که مصری ها سی سال – اگر نگوییم شصت سال – از انتخاب رئیس جمهور محروم بوده اند و مرسی نخستین رئیس جمهور منتخب مردم مصر است و ملت با عزل مرسی در واقع بیعتی که با او بسته بود را شکست و ادعا کرد در طرف کسانی می ایستد که از نظر تعداد در اکثریت هستند".
پسر قرضاوی که از شاعران و نویسندگان مشهور مصر است، در ادامه در پاسخ به این اظهارات پدرش می نویسد:
مقایسه مرسی و مبارک از نظر نسل ما غیرقابل قبول است. نسل ما مانند نسل شما نیست که ۳۰ سال تحت عنوان صبوری، سکوت پیشه کند. ما نسلی هستیم که آموخته ایم نباید بگذاریم دانه استبداد در زمین ریشه بدواند به همین سبب تصمیم گرفتیم در همان سال نخست این شجره خبیثه را ریشه کن کنیم.
عبدالرحمن قرضاوی می افزاید: پدر بزرگوار! من از شما آموخته ام که مسلمانان اگر با کسی عهد ببندند باید به عهد خود پایبند باشند. مرسی با مردم عهد بست که بر اساس نظر اکثریت عمل کند، وقتی چنین رئیس جمهوری نظر اکثریت را زیر پا گذاشته و نظر خود را تحمیل کند، باید با او به عنوان عهدشکن برخورد کرد و او را کنار گذاشت. ما با این مرد عهد بستیم که قانون اساسی را بر اساس توافق تدوین کنیم، به عهد خود وفا نکرد، عهد کردیم در خصوص تقسیم پست های وزارتی با توافق عمل کنیم، به عهد خود وفا نکرد، عهد کشور را با مشارکت اداره کنیم نه با قدرت طلبی و حاکمیت خواهی، اما او به عهد خود وفا نکرد، با او عهد بستیم که رئیس جمهور همه مصری ها باشد اما او به عهد خود وفا نکرد، از آن مهم تر با او عهد بستیم که رئیس مصر ِ انقلابی باشد، اما او در سالگرد پیروزی انقلاب به سازمان پلیس - که عهد بسته بود آن را پاکسازی کند اما به آن وفا نکرد – گفت : شما در قلب انقلاب ژانویه بودید!! دیگر چه عهدی مانده بود که مرسی نشکسته باشد؟
فرزند مرسی ر این قسمت نامه خود ناخواسته به صلح معاویه با امام حسن علیه السلام و عدم مشروعیت حکومت معاویه بعد از زیر پا گذاشتن شرایط صلح نامه اشاره دارد.
فرزند قرضاوی همچنین از آشتی دولت مرسی با پسمانده های رژیم مبارک و عناصر این رژیم و تلاش برای به جلب نظر آن ها به نفع اخوان المسلمین نوشت و تاکید کرد: مرسی با این کار به "ظالمان در ظلم و ستم یاری کرد"
وی در پایان خطاب به پدرش تاکید کرد: اظهارات اخیر شما از حد نظر شخصی و دعوت فراتر رفته و تبدیل به فتوا شده است اما مردم و انقلابیون مصر دیگر به تنها فتوایی که گوش می دهند، مبارزه با ظلم خواهد بود.