تضاد جریان فکری سلفی ها با سلف صالح
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ امروزه علم به وضوح بیان کرده است که القاء عقیده چه در جهت مثبت و یا منفی با زور و جبرگرایی محال است و ثمره آن به اندک زمانی بیشتر نمیانجامد. این مهم را همواره روانشناسان در بحثهای خود پیرامون نحوه اثر گزاری بر دیگران مطرح میکنند . به عنوان مثال تاثیر گزاری روی کودکان و نوجوانان با اعمال فشار و زور چه از طرف خانوادهها و یا مربیان آموزشی کاملا منسوخ و منکوب شده و تجربه نیز عدم تاثیر پذیری آن را تایید نموده است. این واقعیت نه نتها در جهت منفی و بلکه در جهت مثبت و خیر خواهانه هم اگر متکی به زور و ارعاب و اعمال فشار باشد موثر واقع نخواهد شد. بنابراین در روش های تربیتی استفاده از خشونت و زور نه تنها سفارش نشده بلکه بازخورد منفی هم خواهد داشت.
حال مسئله را در مقیاس بالاتری بررسی میکنیم و آن تاثیر گزاری بر روی عقاید دیگران آن هم به نحوی که طرف مقابل آیین و روش و مذهبش را تغییر دهد را مورد برسی قرار خواهیم داد. با مطالعه تاریخ به نمونههای فراوانی بر میخوریم که زور و ارعاب هیچگاه نتوانسته تغییری در عقاید و افکار دیگران داشته باشد.
خداوند متعال در جهت اصلاح مردم آخر الزمان کتاب قرآن را با دستور العملهایی که انسان را به فلاح و رستگاری میرساند، توسط پیامبر خاتم فرو فرستاد و مردم را به خواندن و فهم در آن امر نمود.
خداوند کلامش را چگونه آغاز کرد ؟
چه بیانی را به کار برد تا اقبال به شنیدن کلامش در مردم ایجاد شود؟
آیا با آیات ترس و خشونت و وعده به عذاب سر سخن را باز کرد؟
مسلما جواب این سوالات ، منفی است.
خداوند کلامش را با ( بسم الله الرحمن الرحیم ) آغاز کرد . دو کلمه رحمان و رحیم بیانگر بخشندگی و مهربانی و عطوفت خداوند نسبت به بندگانش هستند و این نشان از آن دارد که خداوند خیرخواه بندگان است و در نهایت مهربان و دلسوز آن ها می باشد. همچنین در آیه ای دیگر وقتی می خواهد پیامبرش را معرفی کند می فرماید: و انک لعلی خلق عظیم( قلم/۴)
و هنگامی که پیامبرش را به سوی مردم می فرستد تا آن ها را به فلاح و رستگاری دعوت کند می فرماید: ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه (نحل/۱۲۵)، یعنی کلامت همراه با حکمت و پند و اندرز و خیرخواهانه باشد و در ادامه، اگر کار به بحث و جدل کشیده شد، خطاب می کند: و جادلهم بالتی هی احسن (نحل/۱۲۵) یعنی حتی در مجادله و گفتگو نیز جانب بهتر را مراعات کن.
پس خداوند کلامش را با بیان صفات بخشندگی و مهربانی آغاز میکند و در معرفی پیامبرش او را دارای خلق و خوی حسن معرفی میکند و در بحث و جدل و موعظه هم سفارش به استفاده از دلیل و منطق و حکمت و مجادله احسن میکند.
اما عدّهای که نام سلفی را برای خود برگزیدهاند ظاهرا توجهی به نام خود ندارند و خط فکریشان صد درصد مخالف با روش خدا و پیامبر و دستورات ایشان است. در واقع سلفیها اسلام را دینی آمیخته با جنگ و ستیز و ارعاب و خشونت معرفی کردهاند و با کشتارهای بیرحمانهای که مخصوصا نسبت به زنان و کودکان بی دفاع انجام میدهند و همچنین با عملیات های تروریستی که در کشور های مختلف به انجام میرسانند، به هیچ وجه با نامی که برای خود انتخاب کردهاند همخوانی ندارند.
پس باز هم جای این پرسشها باقی است که: آیا سلفیها واقعا پیرو سلف صالح هستند؟
آیا روش و منش ایشان برخواسته از کتاب و سنت است یا روش ایشان در تضاد مستقیم با سیره سلف صالح است ؟
آیا با وجود این اعمال و کردار قصد ترویج دین را دارند یا اینکه مقصود دیگری را در سر میپرورانند؟