تکفیر، قتل و کشتار در اسلام ؟
امروزه شاهد ظهور پدیده شوم تکفیر در اقساط نقاط جهان اسلام هستیم؛ گروهی دیو صفت که هیچ بویی از انسانیت نبردهاند با تظاهر به اسلام دروغین و با سلاح خدعه و تزویر با تکیه بر شعار تکفیر به جان امت اسلامی افتاده و چهره پاک دین مبین اسلام را با اعمال وحشیانه خود، خشک و خشن نشان میدهند. این در حالی است که میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است. میان اسلام داعشی تا اسلام واقعی تفاوت فرسنگهاست. اما سرچشمه این همه وحشیگری در جهان اسلام در کجاست؟ کدام مذهب تکفیری پرور است؟ به بررسی این موضوع، در آراء و عقاید فرق مختلف اسلامی میپردازیم تا منشا آن را مشخص کنیم.
ابن تيميه و تكفير مسلمين و قتل آنان؛ خطرناكترين چيزى كه ابن تيميه بنيانگزار فكرى وهابيت در آغاز دعوت خويش مطرح ساخت و افكار عمومى را متشنج و عقائد مردم را جريحه دار كرد، متهم ساختن مسلمان به كفر و شرك بود. او رسماً اعلام كرد: «من يأتي إلى قبر نبيّ أو صالح، و يسأله حاجته و يستنجده... فهذا شرك صريح، يجب أن يُستتابَ صاحبُه، فإن تاب و إلاّ قُتِل.[۱] هر كس كنار قبر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) يا يكى از افراد صالح بيايد و از آنان حاجت بخواهد مشرك است، پس واجب است چنين شخصى را وادار به توبه كنند، و اگر توبه نكرد، بايد كشته شود.»
محمّد بن عبد الوهّاب و تكفير مسلمين و مقاتله علیه آنان؛ محمّد بن عبد الوهّاب، احیاگر افكار ابن تيميّه مىگويد: «و إنّ قصدهم الملائكة و الأنبياء و الأولياء يريدون شفاعتهم و التقرّب إلى اللّه بذلك، هو الذي أحلّ دماءهم و أموالهم [۲] همانا هدف آنان وسيله تقرّب به خداوند و شفيع قرار دادن پيامبران و صالحان است، به همين جهت خونشان حلال و قتلشان جايز است.»
شهادت به كفر مسلمانان، شرط ورود به آيين وهّابيّت؛ أحمد زينى دحلان مفتي مكّه مكرّمه مىنويسد: «اگر چنانچه كسى به مذهب وهّابيّت در مىآمد و قبلاً حج واجب انجام داده بود «محمّد بن عبد الوهّاب» به وى مىگفت: «بايد دوباره به زيارت خانه خدا بروى چون حج گذشته تو در حال شرك صورت گرفتهاست.» و به كسى كه مىخواست وارد كيش وهّابيّت بشود مىگفت: «پس از شهادتين بايد گواهى دهى كه در گذشته كافر بودهاى و پدر و مادر تو نيز در حال كفر از دنيا رفتهاند، و همچنين بايد گواهى دهى كه علماء بزرگ گذشته كافر مردهاند.» اگر چنانچه گواهى نمىداد وى را مىكشتند. آرى او بر اين باور بود كه تمام مسلمانان در طول ۱۲ قرن گذشته كافر بودهاند، و هركسى را كه از مكتب وهّابيّت پيروى نمىكرد او را مشرك دانسته و خون و مال او را مباح مىكرد.»[۳]
اعلام رسمى جهاد بر ضدّ شيعة؛ از شيخ عبد الرحمان براک، مفتی سعودى استفتا شده؛ آيا امكان جهاد ميان اهل سنت و شيعه وجود دارد؟ وى پاسخ دادهاست: «... إن كان لأهل السنة دولة و قوة و أظهر الشيعة بدعهم، و شركهم، و اعتقاداتهم، فإن على أهل السنة أن يجاهدوهم بالقتال...[۴] اگر اهل سنت داراى دولت مقتدرى باشند و شيعه برنامه شرك آميز خود را اظهار نمايند،(مانند اعتقاد به وصايت على (عليه السلام) بعد از پيامبر گرامى و مراسم عزادارى براى امام حسين (عليه السلام) و توسل به امير المؤمنين و حسنين (عليهما السلام). در اين صورت بر اهل سنت واجب است كه عليه شيعه اعلام جهاد نموده و آنان را به قتل برساند.»
فتواى هيأت عالى افتاى سعودى بر كفر شيعه؛ هيأت عالى افتاى سعودى در پاسخ به سؤالى پيرامون شيعه نوشتهاست: «إنّ كان الأمر كما ذكر السائل من أن الجماعة الذين لديه من الجعفرية يدعون عليا و الحسن و الحسين و سادتهم فهم مشركون مرتدون عن الإسلام.[۵] همان گونه كه در سؤال آمدهاست، آنان كه «ياعلى، ياحسين» مىگويند مشرك، و از ملّت اسلام خارج مىباشند.» و اين فتوى به امضاء چهار تن از اعضاى هيأت عالى سعودى به شرح ذيل رسيدهاست؛ رئيس هيأت، عبدالعزيز بن عبداللّه بن باز، اعضاى هيأت، عبدالرزاق عفيفى، عبد اللّه بن غَدَيان و عبد اللّه بن قعود.
این گونه فتاوی در حالی از سوی این به اصطلاح مفتیان وهابی عنوان میشود که طبق احادیث معتبر اهل سنت اهل قبله و گویندگان کلام "لا اله الا الله" با هر مذهب و فرقهای که باشند مسلمان محسوب میشوند و هیچ کس حق تعرض به آنان را ندارد؛ طبراني در معجم اوسطش ميگويد: «أهل لا إله إلا الله لا تكفروهم بذنب و لا تشهدوا عليهم بشرك.[۶] كسي كه گوينده لا اله الا الله است، به خاطر گناه حكم به كفر و شركش نكنيد.» هيثمي هم از عائشه همسر پيامبر (صلي الله عليه و آله) نقل میكند كه میگويد: «لا تكفروا أحدا من أهل القبلة بذنب و ان عملوا بالكبائر.[۷] حق نداريد هيچ يک از اهل قبله را به خاطر گناهش تكفير كنيد، هر چند بزرگترين گناه را مرتكب شدهباشد.»
بخاري در صحيحش از ابوذر نقل میکند: «عن أبيذر رضي الله عنه انه سمع النبي (صلى الله عليه و سلم) يقول لا يرمي رجل رجلا بالفسوق و لا يرميه بالكفر الا ارتدت عليه.[۸] مبادا كسی را به خاطر گناه و فسقی متهم به كفر كنيد؛ مگر اينكه مرتد شود و اگر به كسی كه اين چنين نيست تهمت كفر زديد، خودتان كافر میشويد.» همچنين امام حنابله، در مسندش آوردهاست: «أيما رجل مسلم كفر رجلا مسلما، فإن كان كافرا. و إلا كان هو الكافر.[۹] هر شخص مسلمانی مسلمان ديگری را متهم به كفر كند، و اگر طرف اينگونه نباشد، خودش كافر میشود.» به عبارت ديگر گناه تكفير كردن، كفر خودش ميباشد. همچنين در مجمع الزوائد هيثمي آمده است: «ابن عمر قال، قال رسول الله (صلى الله عليه و سلم) كفوا عن أهل لا إله الا الله لا تكفروهم بذنب من أكفر أهل لا إله الا الله فهو إلى الكفر أقرب.[۱۰] دست برداريد از گويندگان لا إله الا الله و آنها را به خاطر يك گناه متهم به كفر نكنيد و هر كسی گوينده لا اله الا الله را متهم به كفر كند، خودش به كفر نزديکتر است.»
خوب است نظر مفتیان وهابی را هم در مورد اين حديث كه در صحيح بخاري و مسلم با سند صحیح آمده است بپرسیم؟ «أنس بن مالك قال، قال رسول الله( صلى الله عليه و سلم) من صلى صلاتنا و استقبل قبلتنا و اكل ذبيحتنا. فذلك المسلم الذي له ذمة الله و ذمة رسوله فلا تخفروا الله في ذمته.[۱۱] انس بن مالک از پیامبر (صلی اله علیه و آله و سلم) نقل میکند؛ «هر كسی مثل ما نماز بخواند و به طرف قبلهای كه ما نماز میخوانيم نماز بخواند و از ذبيحه ما بخورد، چنين كسی مسلمان بوده و در سايه خدا و رسولش میباشد و چنين كسی را كه در پناه خدا قرار گرفتهاست، با تكفير خودتان او را از پناه خدا دور نسازيد.»
همچنين در صحيح مسلم نيز میخوانيم: «عن أسامة بن زيد و هذا حديث ابن أبي شيبة قال بعثنا رسول الله (صلى الله عليه و سلم) في سرية فصبحنا الحرقات من جهينة فأدركت رجلا فقال لا إله إلا الله فطعنته فوقع في نفسي من ذلك فذكرته للنبي (صلى الله عليه و سلم) فقال رسول الله( صلى الله عليه و سلم) أقال لا إله إلا الله و قتلته. قال قلت يا رسول الله إنما قالها خوفا من السلاح قالا أفلا شققت عن قلبه حتى تعلم أقالها أم لا فما زال يكررها علي حتى تمنيت أنى أسلمت يومئذ.[۱۲] اسامه میگويد: «در يكی از جنگها كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) شركت نداشت من به يك مردی دسترسی پيدا كردم و او لا اله الا الله گفت؛ اما من او را كشتم و به خاطر اين شبهه در من ايجاد شد؛ خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) رفتم و جريان را بيان كردم، رسول خدا فرمود: «ای اسامه كسي را كه لا اله الا الله گفت، كشتی؟» اسامه میگويد گفتم: «يا رسول الله ! او به خاطر ترس از مردن و شمشير لا اله الا لله گفت!» رسول خدا فرمود: «اسامه تو قلب او را شكافتی؛ تا ببيني از صميم قلب گفته است لا اله الا الله يا از ترس مردن؟» اين جمله را همچنان تكرار میكرد؛ كه آرزو كردم ای كاش قبل از اين كافر بودم تازه مسلمان میشدم؛ تا به سپاه مسلمان نمیرفتم و يك فرد بیگناه را نمیكشتم.» اين عبارات صحيح بخاری و مسلم است، و نیاز به بررسي سند ندارد، زيرا که گفته شده است كه بعد از قرآن، صحيح ترين كتاب نزد اهل سنت، اين دو كتاب میباشد.
به راستی مفتیانی که شب با رویایی میخوابند و صبح بیدار میشوند و فتوا به قتل میلیونها مسلمان میدهند، شاید برفرض محال این روایات را در کتب خود ندیدهاند؛ در مقابل این آيه شريفه چه جوابی دارند، آیا آن را هم نشنیدهاند؟ «و مَن يَقتُل مُؤمناً مُتَعمِداً فَجَزاؤهُ جَهَنَمَ خالِداً فيها و غَضِبَ اللهُ عَليهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَ لَهُ عَذاباً عَظيماً.[النساء/۹۳] و کسی که مؤمنی را از روی عمد بکشد پس جزای او جهنمی است که همیشه در آن جاویدان خواهد ماند و خشم و لعنت خدا برای اوست و برای او عذاب بزرگ فراهم شده است.»
اما نظر پیشوایان شیعه در مورد سایر مذاهب؛ اين روايت را که روايت كاملاً صحيح السند ميباشد، ابن عمير كه از اصحاب اجماع است از حماد و او از حلبی نقل میكند، امام صادق (عليه السلام) میفرمايد: «من صلى معهم في الصف الأول، كان كمن صلى خلف رسول الله (صلى الله عليه و آله) في الصف الأول.[۱۳] كسي که پشت سر اهل سنت در صف اول نماز بخواند؛ مثل كسي است كه پشت سر رسول خدا (صلياله عليه و آله) نماز ميخواند.» يعني: نماز خواندن در صف اول، آن هم دست باز، به خوبي نشان ميدهد كه پشت امام جماعت سني نماز ميخواند و اين كاملاً متمايز هست.
در روايت ديگري باز هم با سند صحيح از امام صادق (عليه السلام )آمدهاست: «محمد عن البرقي عن جعفر بن المثنى الخطيب عن إسحاق بن عمار قال: قال لي أبو عبد اللَّه (عليه السّلام) يا إسحاق أتصلي معهم في المسجد قلت: نعم؛ قال: «صل معهم فإن المصلي معهم في الصف الأول كالشاهر سيفه في سبيل اللَّه.[۱۴] ای اسحاق آيا با آنان نماز میخوانی، گفتم: بله آقا، حضرت فرمود: «هركسی با اهل سنت در صف اول نماز بخواند؛ مثل كسی است كه شمشير گرفته در راه خدا جهاد میكند.» در روايت ديگر آمدهاست كه امام صادق (عليه السلام) میفرمايد: «حمد بن أبي عبد الله البرقي في (المحاسن) عن ابن محبوب، عن عبد الله بن سنان قال: سمعت أبا عبد الله ( عليه السلام )... ثم قال: عودوا مرضاهم، و اشهدوا جنائزهم، و اشهدوا لهم و عليهم، و صلوا معهم في مساجدهم.[۱۵]... به عيادت مريضهای اهل سنت برويد و بر جنازه آنها حاضر شويد و به ضر و نفع آنها شهادت بدهيد و با آنها در مساجدشان نماز بخوانيد.»
و این هم نظر علما شیعه در مورد همراهی با اهل سنت؛ در عبارت امام راحل (قدس سره شریف) آمده است: «بل في كثير من الأخبار الحث على الصلاة معهم و الاقتداء بهم في صلاتهم و الاعتداد بها. [۱۶]در بسياري از اخبار ما سفارش شدهاست كه با اهل سنت نماز بخوانيد و در نماز به آنها اقتدا كنيد و به همان نماز اعتنا و توجه کنيد و آن را مورد قبول بدانيد.» حضرت آيت الله خوئي نيز در اين زمينه ميفرمايد: «بل قد ورد في بعض الروايات ما لا تقبل المناقشة في دلالته على الإجزاء،[۱۷] در بعضي از روايات غير قابل مناقشه آمدهاست، نمازي كه پشت سر سنی خوانده میشود مجزي است و نياز به اعاده ندارد.» همچنين صاحب جواهر، از فقهای بنام شيعه، در كتاب مجمع الرسائل، میفرمايد: «شركت كردن در نماز جماعت اهل تسنن مستحب مؤكد است.»[۱۸] اين نمونهای از نظرات معصومين (عليهم السلام) و نظرات فقهاء شیعه اعم از گذشته و معاصر بود و آن هم نمونهای از روایات اهل سنت در مورد اهل قبله و گویندگان لااله الا الله، که مورد استناد قرار گرفت و در مقابل فتاوی مفتیان وهابی مبنی بر تکفیر سایر مسلمین را آوردیم. حال خود قضاوت کنید! اسلامی که پیامبرش رحمت للعالمین است، کدام است؟
پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) پس از فتح مكه كه برخى شعار میدادند «اليوم يوم الملحمة. امروز روز انتقام است.» در مورد کفارحربی -و نه مسلمانان- فرمود: «اليوم يوم المرحمة.[۱۹] امروز روز رحمت است!» امروز، روز نمايش رحمت و رأفت اسلامى است، و نسبت به كسانى که هشت سال تمام با حضرت جنگيده بودند با جمله: «اذهبوا فأنتم الطلقاء.[۲۰] بروید شما آزادشدگانید»، همه را از هرگونه انتقام و مجازات معاف داشت! آیا میشود پیامبری معصوم از رحمت و عفو و بخشش سخن بگوید، ولی پیروان واقعیاش حتی قتل همکیشانشان را امری جایز و مستحب بدانند؟! آیا طبق احادیثی که ذکر شد نمیتوانیم کسانی را که حکم به تکفیر سایر مذاهب اسلامی میدهند و غیر خود را کافر و مهدورالدم عنوان میکنند کفاری بدانیم که قصد ریختن خود مسلمانان و غارت اموال و ناموس مسلمانان را دارند؟ این هم سخن بهترین و نزدیک ترین یار پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و پیشوای بزرگ ما شیعیان؛ «مهربانی به رعیت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ایشان را شعار دل خود ساز. چونان حیوانی درنده مباش که خوردنشان را غنیمتشماری، زیرا آنان دو گروهند یا همکیشان تو هستند یا همانندان تو در آفرینش.»[۲۱] تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
پینوشت:
[۱]. زيارة القبور و الاستنجاد بالمقبور، ابن تیمیه حرانی،ناشر اداره چاپ و ترجمه، ریاض، ۱۴۱۰،ص۱۵۶
[۲]. كشف الشبهات، محمدبن عبدالوهاب، دار القلم، بيروت، صفحه ۵۸
[۳]. الدرر السنيّة، زینی الدحلان شافعی، استانبول، ترکیه، ۱۴۲۶ ه.ق، ج۱، ص ۴۶
[۴]. سايت المنجد، سؤال شماره ۱۰۲۷۲
[۵].فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء، ۳/۳۷۳ فتوى رقم ۳۰۰۸.
[۶]. المعجم الأوسط، طبراني، ناشر دارالحرمین، مدینه، ۱۴۱۵ ه.ق، ج ۵، ص ۹۶
[۷].مجمع الزوائد، الهيثمي، دار الکتب العلمیه، بیروت،لبنان، ۱۴۰۸ ه.ق، ج۱، ص ۱۰۷
[۸].صحيح البخاري، بخاري،ناشر دارالفکر، استانبول، ج۷، ص ۸۴
[۹].مسند احمد حنبل، احمدبن حنبل، دارالصادر، بیروت، لبنان، جلد۲، صفحه ۲۲
[۱۰]. مجمع الزوائد، هيثمي، ناشر دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان،ج ۱، ص ۱۰۶
[۱۱]. صحيح البخاري، بخاري، ج۱، ص ۱۰۳
[۱۲].صحيح مسلم ،مسلم النيسابوري، ناشر دارالفکر بیروت،ج ۱، ص ۶۷
[۱۳]. البيان، الشهيد الأول، مجمع ذخایر اسلامی، قم، ایران، ص۲۴۳
[۱۴]. الوافي، الفيض الكاشاني، مکتبه امام علی، اصفهان،چاپ اول، ج ۸، ص ۱۲۱۷
[۱۵]. وسائل الشيعة ( آل البيت )، الحر العاملي، تصحیح: عبدالرحیم ربانی شیرازی،ناشر دار الاحیاء التراث العربی، بیروت،لبنان،ج ۸، ص ۳۰۱
[۱۶]. الخلل في الصلاة، امام خميني، چاپ مهر، قم، ص ۸
[۱۷].شرح العروة الوثقى،علامه خویی،موسسه احیاء آثار امام خویی،چاپ دوم، ۱۴۲۶ ه.ق، ج ۵، ص ۲۵۸
[۱۸].كتاب مجمع الرسائل،شیخ محمد حسن نجفی(صاحب جواهر)، موسسه حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه شریف)، مشهد، ص۳۵۳
[۱۹].فتح البارى، ابن حجر عسقلانی، ناشر: دار المعرفة للطباعة و نشر، بیروت، چاپ دوم،ج۸، ص ۷.
[۲۰]. همان
[۲۱]. نهج البلاغه، نامه ۵۳