صلوات بر پیامبر آری یا خیر؟
صلوات فرستادن بر نبیّ مکرم اسلام، همواره در بین مسلمانان از امور مستحبی بودهاست که اجر و ثواب بسیاری برای آن ذکر شدهاست. مسلمانان با الهام از آیه کریمه: «اِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيمًا [احزاب/۵۶] همانا خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، پس ای کسانیکه ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و سلامهایتان را نثارش کنید.» همواره هنگام ذکر نام مبارک ایشان، بر رسول گرامی صلوات میفرستند و به خاطر عشق و محبتی که نسبت به پیامبرشان دارند این صلوات را با صدای بلند و رسا اعلام میکنند. ولی این گونه صلوات فرستادن را مسلمانان از چه کسی آموختهاند؛ آیا نصی برای شکل صلوات از پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسیدهاست؟
ابن حجر هیثمی اینگونه میگوید: «وقتی آیه ۵۶ احزاب نازل شد مسلمانان پرسيدند: چگونه درود فرستيم؟ پيامبر فرمود: «لا تُصَلُّوا عَلَيَّ الصَّلوةَ الْبترْاء. بر من، صلوات ناقص نفرستيد.» باز پرسيدند: «چگونه درود بفرستيم؟» فرمود: «بگوييد أللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.»[۱]
بخاری در صحیحش چنین نقل میکند: «...سمعت عبد الرحمن بن أبي ليلى قال لقيني كعب بن عجرة فقال ألا أهدي لك هدية إن النبي (صلى الله عليه و سلم) خرج علينا فقلنا يا رسول الله قد علمنا كيف نسلم عليك فكيف نصلي عليك قال فقولوا اللهم صل على محمد و على آل محمد كما صليت على آل إبراهيم إنك حميد مجيد اللهم بارك على محمد و على آل محمد كما باركت على آل إبراهيم إنك حميد مجيد.[۲] حکم میگوید: از عبدالرحمن بن ابی لیلی شنیدم که میگفت: کعب بن عجره را ملاقات کردم، وی گفت: آیا هدیهای به تو ندهم؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر ما وارد شد. ما گفتیم: یا رسول الله کیفیت سلام کردن بر تو را دانستیم. چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اینگونه بگویید: خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد، همانطور که بر آل ابراهیم درود فرستادی، همانا تو حمید و مجید هستی. خدایا مبارک گردان بر محمد و آل محمد همانطور که بر آل ابراهیم مبارک گرداندی، همانا تو حمید و مجید هستی.»
بر طبق این احادیث که در کتب معتبر اهل سنت آمدهاست، پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) شیوه صلوات فرستادن را به مسلمین یاد دادهاند. در یکی مسلمین را از صلوات ابتر نهی فرمودند و در دیگری نحوه صلوات فرستادن را به مسلمانان میآموزند. و در هر دو روایت لفظ «آل» را میآورند. اما متأسفانه آنچه ما امروزه میبینیم این است که برادران اهل سنت، لفظ «آل» را در صلوات (به خصوص هنگام نوشتن) نمیآورند. علت آن را این نویسنده سنی مذهب اعتراف کرده است: «قال بعض المحققین ترک المحدثون لفظ الآل عندالصلاة علی خاتم الرسول لغلبة الامویة و العباسیة لانهم یمنعون ذالک بل یسبون و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.[۳] برخی محققین گفتهاند: علت اینکه محدثین لفظ آل را از صلوات حذف نمودند، غلبه أمویها و بنیعباس و ممانعت آنان بود. آنها به جای درود، آل پیامبر (صلی الله علیه و آله) را سب و لعن میکردند. و سیعلم الذین...»
البته این مسأله ریشه تاریخی نیز دارد که به دشمنان آل محمّد میرسد. چنانکه عمر بن عبدالعزیز در نامهای که به یکی از قضات نوشته گفتهاست: «عدهای از مردم، دنیا را بر آخرت ترجیح دادهاند و عدهای مردم پست، بدعت ایجاد نموده و به جای صلوات بر پیامبر(صلی الله علیه و آله)، بر خلفاء و امرای خود صلوات میفرستند. به محض این که نامهام به دستت رسید، مردم را دستور بده که بر انبیا صلوات بفرستند و برای مسلمین دعا نمایند. و غیر از آن هرچه خواستند بگویند.»[۴] دررابطه با این متن تاریخی جای این سؤال باقی است که، چه کسانی اسامی خلفا و امراء را در ردیف نام پیامبر(صلی الله علیه و آله) قرار دادهبودند؟ آیا در دوران عمر بن عبدالعزیز به جز بنیامیه کسانی دیگر خلافت و سلطنت داشتند؟
شاید برخی بگویند؛ بخاری در جای دیگر صلوات را به این گونه هم آوردهاست: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَزْوَاجِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ، کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ، وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَزْوَاجِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ، کَمَا بَارَکْتَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِید»[۵] ولی روایتی که ازواج را مطرح میکند اشکالاتی در مقابل روایتی که شامل آل است، دارد؛ اول اینکه روایت اول متواتر است.[۶] و علمای بسیاری از طرق مختلف آن را نقل میکنند در حالی که روایت دوم دارای یک راوی است و آن ابوحمید ساعدی است. دوم اینکه با توجه به حساسیت اهل تسنن بر همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) احتمال جعلی بودن آن بیشتر از صحت آن است. اما اشکال اصلی وارد بر روایت دوم این است که؛ در روایت اول وجه شباهت، صلوات بر پیامبر با صلوات بر ابراهیم به خوبی مشخص است. یعنی آل پیامبر در مقابل آل ابراهیم ذکر شده است و این توازن به خوبی نشان داده شدهاست. در حالیکه در حدیث دوم توازنی بین ازواج و ذریه و آل ابراهیم دیده نمیشود. و این احتمال صحت روایتی که "آل" را ذکر کردهاست را افزایش میدهد.
نظر شیعه در مورد صلوات بلند؛ اينکه شيعه صلوات را بلند ميفرستد به لحاظ برخی روايات است که فرمودهاند: «عن ابيعبداللَّه(عليه السلام) قال: قال رسولاللَّه (صلي الله عليه و آله) ارفعوا اصواتکم بالصلاة عليِّ فإنها تذهب بالنفاق[۷] امام صادق (علیه السلام) فرمود: پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرمود: صلوات را بلند بفرستيد که نفاق را میبرد.» بیان برخی از اقوال علماء اهل سنت درباره جهر يا اخفات صلوات؛ قرطبی میگوید: «در حالات دیگر (غیر نماز) صلوات واجب و از سنن مؤکده است که نباید ترک و مورد غفلت واقع گردد مگر از انسانهایی که خیری در آنها نباشد.»[۸] شوکانی میآورد: «اگر کسی اسم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را بشنود و صلوات نفرستد، در احادیث به صراحت مورد مذمت قرار گرفتهاست.»[۹] نووي شارح صحیح مسلم و از علمای بزرگ اهل سنت که فقیه شافعی مذهب میباشد در کتاب اذکار النوويه مينويسد: «کسی که حديثی از پيامبر (صلی الله علیه و آله) میخواند يا به ياد پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میافتد، مستحب است در آن حال با صدای بلند بر پيامبر(صلی الله علیه و آله) صلوات بفرستد، البته در بلند کردن صدا نبايد بيش از حدّ مبالغه کند. و از کسانی که بر استحباب بلند کردن صدا تصريح کردهاند؛ خطيب بغدادی و ديگران هستند. و علمای از اصحاب ما (شافعی مذهبان) و ديگران فتوای به استحباب بلند کردن صدا در صلوات بر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم )دادهاند.»[۱۰]
ابن حجر هیتمی(صاحب کتاب الصواعق المحرقة) نیز در جواب این سؤال که صلوات بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به صورت جهری جایز است میگوید: «چنین عملی جایز است بدون هیچ کراهتی بلکه این عمل سنت و مستحب میباشد.»[۱۱] همین طور که میبینید نووی صلوات بلند فرستادن را مستحب میداند و قول علمای شافعی مذهب و سایرین از جمله خطیب بغدادی حنبلی مذهب را این میداند. ابن حجر هیثمی هم این کار را سنت میداند. ولی در میان مسلمانان اهل سنت، تا آنجا که در مساجد، نمازهای جمعه، اعیاد و مجامع عمومی که جمعیت سنی خالص باشد مشاهده میشود، کمتر اتفاق افتادهاست که هنگام به میان آمدن نام مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) صلوات بر او، حتی همان صلوات ناقص، را با صدا بدرقه راه آن پیامبر رحمت نمایند؛ منتها کاری که انجام میدهند این است که به نشانه احترام سرشان را پایین میبرند و احیاناً جمله «صلی الله علیه و سلم» را آهسته بر زبان میآورند! براستی علت آن چیست؟ با تحقیق در مورد این موضوع مطالب جالبی بدست میآید:
فتوای ابن تیمیه
ابن تیمیه در سیر فتواهای شاذ خود مدعی است که احدی از علما اهل سنت صلوات بلند فرستادن را جایز نمیدانند، بلکه برخی فتوی به سکوت دادهاند! ابن تيميه ميگويد: «همۀ علماء، دستور دادهاند که هنگام دعا کردن، بر پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) درود بفرستد و صدای خود را هنگام فرستادن صلوات، بلندتر از هنگام دعا نکند، چه در حال نماز باشد و چه در غير نماز باشد... و همچنين اگر در خارج نماز، بخواهد بر پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صلوات بفرستد؛ مثل اينکه به ياد پيامبر بيافتد و صلوات بفرستد(نبايد صدايش را بلند کند) هيچ کدام از اهل علم بلند کردن صدا هنگام فرستادن صلوات را مستحب ندانستهاند؟! و هر کس قول به استحباب را گفته، اشتباه کرده و با علماء مسلمين مخالفت نموده است.»[۱۲] (البته حرجی بر ابن تیمیه نیست زیرا دروغگویی او امری آشکار است و او معمولاً نظر خود را به عنوان نظر تمام علمای اسلام مطرح میکند!)
وي در جای ديگر مينويسد: «وَ أَمَّا رَفْعُ الصَّوْتِ بِالصَّلَاةِ أَوْ الرِّضَى الَّذِي يَفْعَلُهُ بَعْضُ الْمُؤَذِّنِينَ قُدَّامَ بَعْضِ الْخُطَبَاءِ فِي الْجُمَعِ، فَهَذَا مَكْرُوهٌ أَوْ مُحَرَّمٌ، بِاتِّفَاقِ الْأُمَّةِ، لَكِنْ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ: يُصَلِّي عَلَيْهِ سِرًّا، وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ: يَسْكُتُ، وَ اَللَّهُ أَعْلَمُ.[۱۳] بلند کردن صدا در صلوات يا طلب آمرزش که برخی از موذنها پيش پای برخی از خطيبان انجام میدهند، به اتفاق امت، مکروه يا حرام است. اما برخی از علما میگويند: بر پيامبر به صوت پنهان صلوات بفرستد و برخی میگويند: سکوت کند، و خدا داناتر است.»
بیان سؤالاتی از سلفیون:
اگر بلند فرستادن صلوات امری بدعی است چرا فقهای شافعی مذهب و بسیاری دیگر مثل قرطبی و خطیب بغدادی قائل به استحباب آن شدهاند؟ اگر صوت اجماعی به صلوات مکروه و یا حرام دانسته شده و دلیل آن بلند نکردن صدا در مسجد است. چرا علمای سلفی در مسأله آمین گفتن بعد از حمد، چنین امری را مراعات نمیکنند و جماعت با صدای بلند «آمین» میگویند؟ و یا چرا در تکبیرات عیدین مکبر پشت بلند گو تکبیر میگوید و جماعت از او تبعیت میکنند؟ البته یقیناً تمامی اینها بخاطر مظلومیت اهل بیت (علیهم السلام) است و الا اگر فرضاً دستور به صلوات به آل فلان وارد شده بود میدیدیم که همین افراد داد زدن برای آن را هم بلا اشکال میدانستند.
پینوشت:
[۱]. الصواعق المحرقة، أبن حجر الهيتمي السعدي الأنصاري، محقق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي، ناشر: مؤسسة الرسالة، لبنان، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۷هـ، ۱۹۹۷م، ج۲، ص۴۳۰
[۲]. صحيح البخاري، بخاري، ۱۴۰۱، ۱۹۸۱ م، ناشر:دار الفكر للطباعة و النشر، استانبول، كتاب الدعوات، باب الصلاة على النبي،ب۳۱
[۳]. نبـراس شرح، مولاناحافظ عبد العزیز فرهاری، ناشر: کتب خانه اکرمیه، پیشاور، پاکستان۱۳۱۸ ق، ص۱۰
[۴]. فتح الباری، ابن حجرعسقلانی، دار المعرفة، بیروت، ۱۳۷۹، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ج۸، ص ۴۱۱۰
[۵]. صحيح البخاري، محمدبن اسماعیل بخاری، کتاب تفسیر،ح ۵۹۹۹
[۶]. سنن النسائي، نسائي، چاپ اول۱۳۴۸ ،۱۹۳۰ م،دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، بيروت، لبنان/ المستدرك،حاكم نیشابوري، تصحیح: يوسف عبد الرحمن المرعشلي/ سنن الترمذي، ترمذي، تصحيح: عبد الوهاب عبد اللطيف،چاپ دوم،۱۴۰۳ ، ۱۹۸۳ م دارالفكر للطباعة و النشر و التوزيع، بيروت، لبنان/ البداية و النهاية،ابن كثير، تحقيق : علي شيري، چاپ اول۱۴۰۸ ، ۱۹۸۸ م، دار إحياء التراث العربي، بيروت، لبنان
[۷]. شیخ حر عاملی، وسائل الشيعة، کتاب الصلاة، أبواب الذکر، تحقيق و تصحيح: الشيخ عبد الرحيم رباني شيرازي، چاپ پنجم، ۱۴۰۳ ، ۱۹۸۳ م، ناشر:دار إحياء التراث العربي، بيروت، لبنان، باب ۳۹، ح۱
[۸]. القرطبی، ابی عبدالله محمدبن احمد الانصاری (م۶۷۱ق)، الجامع للاحکام القرآن ،ج۱۳، ص۱۷۱.
[۹]. الشوکانی، محمدبن علی بن محمد (۱۱۷۳ـ۱۲۵۰ق)، فتح القدیر الجامع بین فنّی الروایة و الدرایة من علم التفسیر، ج۴، ص۳۶۵.
[۱۰]. الاذکار ، النووي، ۱۴۱۴ق، ۱۹۹۴ م، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، بيروت، لبنان، ج۱، ص۱۷۱
[۱۱]. الفتاوى الكبرى الفقهية، ابن حجر الهيتمي،ج۲،ص۴۷۶، باب صلاةالجمعة؛/ إعانة الطالبين، البكري الدمياطي، جلد: ۲، ص۱۰۱.
[۱۲]. مجموع الفتاوى، بن تيمية الحراني، دار الوفاء، ناشر:طبعة الشيخ عبد الرحمن بن قاسم، ج ۲۲، ص۴۶۹
[۱۳]. الفتاوى الكبرى، بن تيمية الحراني، نشر:طبعه الشيخ عبد الرحمن بن قاسم، ج۲، ص۳۶۴