پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

آیا پیامبری حضرت محمد، از طریق حضرت عیسی، بیان شده است؟

 طبق آیات قرآن حضرت عیسی(علیه السلام) به نبوت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بشارت داده‌است. آیات قرآنى دلالت دارد بر اینکه تورات و انجیل آمدن خاتم الانبیاء(صلی الله علیه و آله) را بشارت داده‌اند و مى‏‌فرماید: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ.[اعراف/۱۵۷] کسانى که پیروى مى‏‌کنند رسول درس نخوانده‏‌اى را، که نامش را در کتاب آسمانى خود تورات و انجیل مى‌‏خوانند و مى‌‏یابند.» یا در این آیه شریفه می‌خوانیم: «وَ إِذْ قَالَ عِیسىَ ابْنُ مَرْیمَ‏ یَبَنىِ إِسْرَ ءِیلَ إِنىِّ رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکمُ مُّصَدِّقًا لِّمَا بَینْ یَدَىَّ مِنَ التَّوْرَئةِ وَ مُبَشِّرَا بِرَسُولٍ یَأْتىِ مِن بَعْدِى اسمُهُ أَحْمَدُ.[صف/۶] و زمانیکه عیسى (علیه السلام) گفت: اى بنى اسرائیل من فرستاده خدا به سوى شمایم و تورات را که قبل از من نازل شده‌است، تصدیق ‌می‌کنم و من این بشارت را آورده‌‏ام که بعد از من رسولى مى‏‌آید به نام احمد.»

البته عدم وجود چنین بشارتی در تورات و انجیل‌های موجود دلیل بر بطلان ادعای قرآن نیست؛ زیرا تورات و انجیل‌های چهارگانه‌ای که امروزه در دسترس است، همه مطالب تورات و انجیل واقعی و اصلی را در برندارند. و نیز علمای یهود و نصاری اعتراف دارند که تورات اصلی که به حضرت موسی (علیه السلام) نازل شده بود مفقود شد و بعد از سال‌های زیاد توراتی که در قلب‌ها محفوظ مانده‌بود دوباره تدوین شد و همین مشکل برای انجیل نیز به وجود آمده‌است. (جالب است که بدانیم پس از نابود شدن ده‌ها انجیل که حتی تعداد آنها به پنجاه نیز می‌رسد، در سال ۳۲۵ میلادی، بزرگان مسیحیت جمع شدند و چهار انجیل را به رسمیت شناختند).

شواهدی از کتب مقدس درباره حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)؛ عده‌ای از محققین برآنند مراد انجیل یوحنا که حضرت عیسی در آن آمدن "فارقلیط" را بشارت داده و در سه جا این لفظ را آورده.[۱] حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) است زیرا اینان این کلمه را به معنای ستوده ‌شده (محمد) تلقی کرده‌اند گرچه مسیحیان این کلمه را به معنای تسلی‌دهنده گرفته‌اند.[۲] به جز این مورد، در هیجده مورد در تورات و انجیل درباره پیامبر اسلام سخن گفته شده است.[۳] که ما در اینجا به بعضی از آن‌ها اشاره می کنیم؛ بنابه نقل تورات، حضرت موسى(علیه السلام) به قوم بنی‌اسرائیل مى‌گوید: «یهوه، خدایت، نبى‌اى را از میان تو از برادرانت مثل من براى تو مبعوث خواهد گردانید او را بشنوید».[۴] و نیز خدا به موسى مى‌گوید: «نبى‌اى را براى ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هرآنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت. و هر کس که سخنان مرا که او به اسم من گوید نشنود من از او مطالبه خواهم کرد.»[۵]

 شکى نیست که این دو فقره آمدن پیامبرى را بشارت مى‌دهند. این پیامبر ویژگى‌هایى دارد؛ از جمله این که مانند موسى است و دیگر این که از میان برادران قوم اسرائیل برخواهد خواست. هیچ یک از انبیاء بنى‌اسرائیل ادعا نکرده‌اند که مانند موسى هستند. بدون شک مهم‌ترین ویژگى نبوت حضرت موسى این است که شریعتى خاص آورده‌است و وقتى گفته مى‌شود «نبى اى مانند موسى» حتماً باید این ویژگى در نظر گرفته‌شود. هیچ یک از انبیا ادعا نکرده‌اند که شریعتى خاص آورده‌است و حتى حضرت عیسى به گفته اناجیل همان شریعت موسى را اجرا مى‌کرده و مأموریتش براى همین بوده‌است: «گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم... پس هر که یکى از این احکام کوچک‌ترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود اما هر که به عمل آورد و تعلیم نماید او در ملکوت آسمان، بزرگ، خوانده خواهدشد.»[۶] نکته دیگر این است که برطبق این دو فقره آن پیامبر «از میان برادران» بنى‌اسرائیل است و مشخص است که برادران بنى اسرائیل، بنى‌اسماعیل هستند. و این قید با وضوح نشان مى‌دهد که این پیامبر از بنى‌اسرائیل نیست.

در عهد جدید آمده‌است: «و این است شهادت یحیى در وقتى که یهودیان اورشلیم، کاهنان و لاویان را فرستادند تا از او سؤال کنند که تو کیستى که معترف شد و انکار ننمود بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم. آنگاه از او سؤال کردند پس چه، آیا تو الیاس هستى؟ گفت: نیستم. آیا تو آن نبى هستى؟ جواب داد که نى».[۷] حضرت یحیى(علیه السلام) معاصر حضرت عیسى است و اندکى قبل از آن حضرت به پیامبرى مبعوث شده‌است. یهودیان مى‌خواهند هویت او را بشناسند، پس کاهنان را نزد او مى‌فرستند. کاهنان یهود ابتدا از یحیى مى‌پرسند که آیا تو مسیح هستى؟ جواب منفى مى‌دهد. سپس سؤال مى‌کند آیا تو الیاس هستى؟ باز حضرت جواب منفى مى‌دهد. سپس سؤال مى‌کند که آیا تو «آن نبى» هستى؟ باز یحیى جواب منفى مى‌دهد. این فقره صریح در این است که سؤال کنندگان مسیح را غیر از آن پیامبرى که در انتظارش بوده‌اند، مى‌دانسته‌اند. در این‌باره چند نکته قابل ذکر است؛

 مفسرانِ کتاب مقدس عبارت «آن نبى» را اشاره به همان پیامبرى مى‌دانند که در سفر تثنیه باب ۱۸ حضرت موسى وعده داده بود.[۸] آن پیامبر در بین یهودیان چنان معروف بوده که اشاره کوتاه «آن نبى» براى انتقال به آن کافى بوده‌است. به گفته برخى، آنان منتظر پیامبرى بوده‌اند که سید انبیا و بزرگ‌ترین آنان بوده‌است.[۹] کسانى که از حضرت یحیى سؤال مى‌کرده‌اند، کاهنان قوم و برگزیدگان مرکز یهودیت آن زمان، یعنى اورشلیم، بوده‌اند. شکى نیست که این مسئله، یعنى انتظار یک پیامبر بزرگ، مسئله بسیار مهمى است و اگر آنان اعتقاد خطایى در این‌باره داشته‌اند، حضرت یحیى مى‌باید آنان را متوجه خطایشان بگرداند؛ نه این که خطاى آنان را تأیید کند. از حضرت یحیى سؤال شده‌است که آیا تو مسیح هستى و او جواب منفى داده‌است، باز از او مى پرسند که آیا تو آن نبى هستى؟ اگر در واقع مسیح همان نبى بوده‌است باید حضرت یحیى پاسخ دهد که این دو یکى هستند، و نه این که پاسخ دهد که نه، آن هم نیستم. در فقره دیگرى از انجیل یوحنا کسانى حضرت عیسى را مصداق آن نبى دانسته‌اند.[۱۰] اما در موارد دیگرى بین مردم اختلاف شده‌است که آیا این فرد (عیسى) مسیح است یا آن پیامبر: «آنگاه بسیارى از آن گروه چون این کلام را شنیدند، گفتند در حقیقت این شخص همان نبى است و بعضى گفتند او مسیح است... پس درباره او در میان مردم اختلاف افتاد.»[۱۱] از این فقره برمى‌آید که همه کسانى که در آن مکان حاضر بوده‌اند، مسیح را غیر از آن نبى مى‌دانسته‌اند؛ زیرا وقتى یک دسته گفته‌اند او آن نبى است، اگر در نظر دسته دوم، که او را مسیح مى‌دانستند، مسیح با آن نبى یکى بود، پس نباید اختلافى در کار باشد.

از مجموع این دو فقره عهد قدیم و جدید مى‌توان استفاده کرد که در تورات و اناجیل فعلى فقراتى وجود دارد که آمدن پیامبرى را با اوصافى که بر پیامبر اسلام منطبق است، بشارت داده‌اند. همین که فقره‌اى از این دو کتاب با سخن قرآن منطبق باشد، براى تبیین آن کافى است.»[۱۲]

پی‌نوشت:

[۱]. انجیل یوحنا، ۱۶: ۵، ۱۵ و انجیل یوحنا، ۱۴: ۲۵ ، ۲۶ و  انجیل یوحنا، ۱۴: ۱۵، ۱۷.
[۲]. سلیمانی اردستانی، قرآن کریم و بشارت‌های پیامبران، ناشر:هفت آسمان، شماره ۱۶، ص ۵۱ و ۵۶.
[۳]. رشید رضا، محمد، المنار، بیروت، دارالمعرفة، ۱۳۴۲هـ.ق، ج ۹، ص ۲۳۰ ، ۳۰۰
[۴]. سفر تثنیه، ۱۸:۱۵
[۵]. سفر تثنیه، ۱۸:۱۸، ۱۹
[۶]. انجیل متى، ۵:۱۷ـ۱۹.
[۷]. انجیل یوحنا، ۱:۱۹ـ۲۱.
[۸]. جماعة من اللاهوتیین، تفسیر الکتاب المقدس، ج۱، ص ۴۵۳ و ج۵، ص ۲۳۵/ السنن القویم فى تفسیر اسفار العهد القدیم، ج۲، ص ۴۲۵/ تفسیر العهد الجدید، شرح بشارة یوحنا، ولیم بارکلى، ص ۱۰۹.
[۹]. تفسیر العهد الجدید، شرح بشارة یوحنا، ص ۱۰۹.
[۱۰]. انجیل یوحنا، ۶:۱۴
[۱۱]. انجیل یوحنا، ۷:۴۰، ۴۳
[۱۲]. سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، قرآن کریم و بشارت‌های پیامبران، هفت آسمان، شماره ۱۶.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group