سیمای پیامبر اسلام در قرآن کریم
خداوند رب العالمین، رسول اعظم را به عنوان رحمة للعالمین مبعوث کرد و فرمود: «وَ ما اَرسَلناکَ الا رحمة للعالمین. [انبیا/۱۰۷] و ما تو را نفرستادیم مگر اینکه رحمت برای عالمیان باشی». مشهور در میان گروهی از مفسرین این است که صفت رحمان اشاره به رحمت عامه دارد که شامل دوست و دشمن و مؤمن و کافر، نیکوکار و بدکار میباشد. ولی رحیم اشاره به رحمت خاصه دارد که ویژه بندگان صالح و مؤمن است. لذا رحمان در همه جا مطلق اما رحیم بهصورت مقید آمده است؛ «و کان بالمؤمنین رحیما. [احزاب/۴۳] و خداوند بر مومنان رحیم است». امام صادق نیز فرمود: «الرحمن به جمیع خلقه، الرحیم بالمؤمنین خاصه. [۱] رحمان برای همه خلقش است و رحیم خاص مؤمنین.» رحمت الهی معنا و مفهوم وسیعی دارد. رحمت گاهی جنبه معنوی و زمانی جنبه مادی دارد هم دنیا هم آخرت را در برمیگیرد و در آیات قرآن بر معنای زیادی اطلاق شده است. گاهی بر مسئله هدایت و گاهی نجات از دشمن و گاهی باران پر برکت و گاه به نعمتهای دیگری همچون نور و ظلمت، شب و روز و در موارد بسیار نیز به بهشت و مواهب خدا در قیامت اطلاق میشود. بخشیدن از گناهان، قبول توبه و عیب پوشی از آنان، فرصت دادن برای جبران اشتباهات، همه از مظاهر رحمت و مهربانی اوست. همانطوری که رحمانیت خداوند صفت عامه اوست و همه انسانها اعم از مؤمن و کافر را شامل میشود، پیامبر رحمت هم برای همه انسانها در همه اعصار و تمامی مکانها تا پایان جهان رحمت است نه تنها برای پیروان و دوستان بلکه همه اهل عالم، گویا خوب و بد و دوست و دشمن باید این مهربانی و رحمت را از پیامبر احساس کنند. در دنیای امروز که فساد و تباهی و ظلم و بیدادگری از در و دیوار آن میبارد و آتش جنگها از هر سو شعلهور است و چنگال زورمندان، حلقوم مستضعفان را میفشارد، در دنیایی که جهل و فساد و جنایت و ظلم و استبداد و تبعیض وجود دارد، در این زمان مفهوم رحمةللعالمین از هر وقت دیگر آشکارتر است. چه رحمتی از این بالاتر که برنامه و آئینی آورده که همه این ظلمها و بدبختیها و سیهروزیها پایانی است و تداوم این رحمت، سرانجامش حکومت صالحان است.
تعبیر آیه شریفه به رحمت للعالمین با جمع آوردن عالمین و استثناء در جمله منفی و نکره آمدن رحمت، آنچنان مفهوم وسیعی دارد که تمام موجودات عالم در تمام اعصار و قرون و حتی تمام ملائکه الهی را شامل میشود. هنگامی که این آیه نازل شد پیامبر از جبرییل پرسید: «هل اصابک من هذه الرحمة شیئی. قال: نعم، انّی کنتُ اخشی عاقبه الامر فامنت بک. [۲] آیـا چیـزی از ایـن رحمـت عائـد تو شـد؟ جبرئیل گفت: بله من از پایان کار خویش بیمناک بودم، اما به خاطر شما که رحمت برای جهانیان هستی از وضع خود مطمئن شدم.» خود پیامبر اعظم هم فرموده: «انّما بعثت رحمة. [۳] همانا من رحمتی برانگیخته شدهام.»
عموم مردم دنیا اعم از مؤمن و کافر، همه مرهون این رحمت هستند. چرا که نشر آئین اسلام موجب نجات همگان است. حال گروهی از آن استفاده کردند و گروهی نکردند. این مربوط به خود افراد است و تأثیری بر عمومی بودن رحمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) نمیگذارد. این درست مثل آن است که بیمارستانی مجزا برای درمان همه دردها با پزشکان ماهر و انواع داروها تأسیس کنند و درهای آنرا به روی همه مردم بدون تفاوت بگشایند، اما بعضی از بیماران از این مکان استفاده کنند و بعضی نکنند. آیا این در عمومی بودن آن تأثیر منفی دارد؟ به تعبیر دیگر، رحمت بودن وجود پیامبر برای همه جهانیان جنبه مقتضی و فاعلیت فاعل دارد.
رسول اعظم؛ مظهر رحمت و رأفت الهی، از آیات مختلف قرآن به خوبی استفاده میشود که نبوت، رحمت و لطف خدا بر جهان بشریت است و بهراستی چنین است. اگر انبیا نبودند انسانها راه آخرت و دنیا را گم میکردند، پس پيامبراعظم (صلی الله علیه و آله) هم مایه رحمت برای انسان هست و هم موجب رأفت. لذا در اوصاف پیامبر اعظم فرمود: «و بالمؤمنین رئوف رحيم [توبه/۱۲۸] رسولی آمده که به مؤمنان رئوف و مهربان است.» قابل توجه اینکه در قرآن کریم هم رحمت بر پیامبر اطلاق شد و هم رحیم بودن یعنی پیامبراعظم هم برای همه مردم اعم از کافر و مؤمن رحمت عامه است و هم برای مؤمنین رحمت خاصه.
پیامبر رحمت؛ مانع عذاب الهی، «وَ ما کان الله لیعذبهُم وَ أَنتَ فیهم. [انفال/۳۳] هيچگاه خداوند آنها را عذاب نمیکند مادامیکه تو در میان آنها هستی.» وجود با برکت آن حضرت مانع از عذاب الهی بر گنهکاران و کفار است. در منابع شیعه و اهل تسنن از امیر المومنين (علیه السلام) روایت شده که آن حضرت فرمود: «کان فی الارض امانان من عذاب اهله وَ قَد رَفَعَ اَحَدهما فَدونکم الآخرة فتمسکوا به وَ قراء هذه الآیة. [۴] در روی زمین دو وسیله امان از عذاب الهی است؛ یکی وجود با برکت رسول خدا که از دنیا رحلت کردند و دیگری استغفار است که به آن تمسک بجویید.» سپس این آیه شریفه را تلاوت فرمودند؛ اینکه وجود نازنین آن حضرت مانع از عذاب الهی است از مشخصات پیامبر اعظم است. چونکه با وجود دیگر انبیا، امت آنها مورد عذاب الهی واقع شدهاند. از دیگر ويژگي پیامبر رحمت این است که هیچگاه کسی را نفرین نکرد و در هیچ حال از درگاه خداوند عذاب کسی را درخواست نکرد. از پیامبر اعظم درخواست میکردند که در حق مشرکین نفرین کند میفرمود: «من برای رحمت آمدهام نه لعنت»[۵] بلکه در حق آنها و برای هدایت آنها دعا میکرد. ولی در آیات قرآن است که؛ حضرت نوح عرضه داشت: «ربِّ لا تذرنی علی الارض من الکافرین دیاراً. [نوح/ ۲۶] پروردگارا کافران را هلاک کن و از آنها کسی بر روی زمین باقی مگذار.» پیامبر رحمت حتی در لحظه مرگ دلواپس عذاب امت گناهکار خود در قیامت بود. هنگامی که ملکالموت برای قبض روح آمد پیامبر فرمود: «صبر کن برادرم جبرئیل بیاید بعد از مدتی که جبرئیل آمد فرمود چرا دیر آمدی؟ جبرئیل عرض کرد یا رسول الله مشغول تزئین بهشت بودیم فرمود: «اینها دلم را خوش نمیکند بگو با امت من چه خواهد شد؟» جبرئیل رفت و برگشت و عرضه داشت: «خداوند سلام میرساند و میفرماید؛ آنقدر از امت خود در روز قیامت شفاعت کن تا خودت راضی شوی.»[۶]
حضرت امیر (علیه السلام) فرمود: «کان رسول الله اجود الناس کفاً و اکرمهم عشره. [۷] رسول خدا از همه بخشندهتر و از همه مردم در معاشرت بزرگوارتر بود.» گاهی بعضی از یاران عرض میکردند که به دشمنان نفرین کند اما حضرت نه تنها نفرین نمیکرد بلکه در حق آنها دعا میکرد و میفرمود: «خداوندا این مردم را هدایت فرما.» لذا فرمود: «ارحموا من فی الارض یرحمکم من فی السما [۸] به انسانهای روی زمین رحم کنید تا کسی که در آسمان است به شما رحم کند.»
دلسوزی و مهربانی در سیره پیامبر اعظم؛ دلسوزی و مهربانی در سیره پیامبر اعظم کاملاً مشهود بود و خداوند رسول اعظمش را در قرآن این گونه توصیف مینماید. « لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ. [شعرا/۳] ای رسول ما، گویی میخواهی جان خود را به خاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند از شدت اندوه بر باد دهی.» باخع به معنی هلاک کردن خویش از شدت غم و اندوه است و این تعبیر نشان میدهد که پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) تا چه اندازه نسبت به مردم دلسوز و مهربان بود. در آغاز سوره طه فرمود: «طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی.[طه/۲] ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خودت را به زحمت بیفکنی.» به خاطر شدت علاقهای که به هدایت مردم داشت بهقدری دلسوزی داشت، این آیه نازل شد؛ ما تو را نفرستادیم که خودت را به درد سر بیاندازی.
رفق و مدارا در سیره پیامبر رحمت؛ رفق و مدارا و ملایمت همواره در رفتار و سیره اجتماعی آن حضرت کاملاً مشهود بود و یکی از شئون رحمه للعالمین است. چونکه خداوند متعال در قرآن کریم نرم خویی و مدارای پیامبر را رحمت الهی قلمداد نمود و با عظمت از آن یاد فرمود. «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظاً غلیظ القلب لا نفضوا من حولک. [آلعمران/۱۵۹] در پرتو رحمت الهی در برابر آنان نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند.» امام صادق (علیه السلام) از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرد: «امرنی ربی بمداراة الناس کما امرنی بأداء الفرائض. [۹] خداوند به من دستور داد به مدارا کردن با مردم همانطوری که به انجام واجبات دستور داد.» نرمش و مدارای پيامبر (صلی اله علیه و آله) در پیشرفت اسلام نقش بسزائی داشت لذا خداوند به او فرمود؛ اگر نرم و مهربان نبودی مردم از اطراف تو پراکنده میشدند.
ارتباط عاطفی و کریمانه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ یکی دیگر از سیره اجتماعی رسول اعظم برقراری ارتباط کریمانه با مردم است. خداوند متعال در قرآن کریم به پیامبرش فرمان میدهد: «َو اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ. [شعرا/۲۱۵] پر و بال مرحمت بر پیروان با ایمانت با تواضع بگستران.» این تعبیر کنایه از برخورد توأم با محبت و ملاطفت با مردم است همانگونه که پرندگان هنگامی که میخواهند به جوجههای خود اظهار محبت کنند آنان را زیر بال و پر میگیرند. رسول اعظم در دنیا و آخرت مظهر رحمت و رأفت الهی است و در سیره و رفتار آن حضرت رحمت و رأفت، دلسوزی، مهربانی، عفو و گذشت و رفق و مدارا و برخورد کریمانه با دوست و دشمن کاملاً مشهود بود. با توجه به اینکه رسول اعظم بهعنوان الگو و اسوه معرفی شده: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. [احزاب/۲۱] قطعاً برای شما رسول خدا سرمشقی نیکوست.» همه امت اسلامی باید سیره و رفتار آن حضرت را الگو و سرمشق خود قرار دهند. این درسی به همه انسانها است که در زندگیشان خود را به این اخلاق الهی و سیره نبوی متخلق کنند و با مردم برخورد کریمانه و محبتآمیز داشته باشند و از کینهورزی و دشمنی و تهمت و غیبت، دوری ورزند و همواره براساس آیه قرآن «...وَ تَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ. [بلد/۱۷] و سفارش کردند به مهربانی کردن.» همدیگر را به این سیره نبوی سفارش و توصیه نمایند.
پینوشت:
[۱]. تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبایی، منشورات جامعه مدرسین، قم، ج ۱ ص ۲۳
[۲]. تفسیر مجمع البیان، ابو علی طبرسی، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، قم، ذیل آیه
[۳]. سیره نبوی، ابوالحسن مطلبی، انتشارات کلیدر، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰ ش، ج ۳، ص ۷۵
[۴]. نهج البلاغه، حکمت ۸۸
[۵]. سیره نبوی، ابوالحسن مطلبی، انتشارات کلیدر، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰ شص ۱۳۲
[۶]. سیره نبوی، ابوالحسن مطلبی، انتشارات کلیدر، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰ شص ۱۳۲
[۷]. مکارم الاخلاق، رضی الدین الطبرسی، موسسه انتشارات فراهانی، تهران، ۱۳۸۱ ش، ص ۱۷
[۸]. مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، موسسه آل البیت، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ج ۹ ص ۱۵۹
[۹]. اصول کافی، محمد کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ش، ج ۲، ص ۱۱۷