موسس وهابیت( ابن تیمیه) از دیدگاه برخی از علماء اهل سنت
زبیدی از سبکی نقل کرده که گفت: «کتاب العرش» ابن تیمیه از قبیحترین کتابهای او است... چون شیخ ابوحیان از آن مطلع شد، دائماً او را لعن میکرد تا از دنیا رفت؛ در حالی که قبل از آن او را تعظیم مینمود».
وهابیت
اما برخی از این دیدگاهها عبارتند از:
ابن حجر عسقلانی:
او درباره این تیمیه میگوید: «او همین که فکر کرد مجتهد است بر کوچک و بزرگ علمای قدیم و جدید ایراد گرفت...».
الدرر الکامنه ج1 ص 150
زبیدی از سبکی نقل کرده که گفت:
«کتاب العرش» ابن تیمیه از قبیحترین کتابهای او است... چون شیخ ابوحیان از آن مطلع شد، دائماً او را لعن میکرد تا از دنیا رفت؛ در حالی که قبل از آن او را تعظیم مینمود».
اتحاف الساده المتقین ج1 ص106
ابوحیان اندلسی:
ابن حجر میگوید: «ابوحیان در ابتدا ابن تیمیه را تعظیم میکرد و او را با قصیده ای مدح کرده است، ولی بعدها از او انحراف پیدا کرده و در تفسیر صغیرش او را با بدی یاد کرده است و به او نسبت تجسیم داده است...».
الدررالکامنه ج4 ص 308
ابن جهبل:
او میگوید: «ابن تیمیه ادّعا کرده آنچه را خدا و رسولش و سابقون اوّلون از مهاجرین و انصار گفته اند میگوید؛ در حالی که او مطالبی را میگوید که هرگز هیچ یک از آنها را خدا و رسول و... نگفته اند».
الحقائق الجلیه ص31 و 32
یافعی:
او میگوید: «ابن تیمیه میگفت: خداوند بر روی عرش به طور حقیقی استوار است، و اینکه: او به حرف و صوت سخن میگوید. در دمشق و دیگر مناطق ندا داده شد که هر کس بر عقیده ابن تیمیه باشد مال و خونش حلال است. او مسائل عجیب و غریبی را ادّعا کرد که بر او انکار شد و به سبب آن او را حبس نمودند؛ زیرا آنها مباین با مذهب اهل سنّت به حساب میآمد. او آنگاه قبایحی را میشمارد و بدترین آنها را نهی زیارت قبر پیامبرصلی الله علیه وآله دانسته است.
مرآه الجنان ج4 ص 277
ابوبکر حصینی:
او میگوید: «پس بدان، من نظر کردم در سخن این خبیث که در قلب او مرض گمراهی است، کسی که به دنبال مشتبهات قرآن و سنّت به جهت ایجاد فتنه است. کسی که گروهی از عوام که خداوند اراده هلاکشان کرده او را متابعت کردهاند، در او اموری دیدم که قدرت بر نطق آن ندارم...؛ زیرا در آنها تکذیب پروردگار عالمیان است...». ادامه دارد....
دفع شبهه من شبه و تمرد ص216