آيا روايت توسل ابو أيوب انصاري به قبر رسول خدا ﴿ص﴾ توسط علماي اهل سنت تصحيح شده؟ (+ تصاويركتابها)
گروه وهابيت | ||
بسم الله الرحمن الرحيم
توسل ابو أيوب انصاري به قبر رسول خدا (ص)
احمد بن حنبل در مسند خود مي نويسد:
حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا عبد الْمَلِكِ بن عَمْرٍو ثنا كَثِيرُ بن زَيْدٍ عن دَاوُدَ بن أبي صَالِحٍ قال أَقْبَلَ مَرْوَانُ يَوْماً فَوَجَدَ رَجُلاً وَاضِعاً وَجْهَهُ على الْقَبْرِ فقال أتدري ما تَصْنَعُ فَأَقْبَلَ عليه فإذا هو أبو أَيُّوبَ فقال نعم جِئْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ولم آتِ الْحَجَرَ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يقول لاَ تَبْكُوا على الدِّينِ إذا وَلِيَهُ أَهْلُهُ وَلَكِنِ ابْكُوا عليه إذا وَلِيَهُ غَيْرُ أَهْلِهِ .
از داود بن أبي صالح نقل شده است که روزي مروان ديد که شخصي صورتش را بر قبر گذاشته است؛ پس گفت: آيا مي داني که چه کار انجام مي دهي؟ نزديک آمد و ديد که آن شخص أبو أيوب انصاري است. ابو أيوب گفت: بلي من آمده ام پيش رسول خدا صلي الله عليه وآله و پيش سنگ نيامده ام . از رسول خدا (ص) شنيدم که مي فرمود : براي دين گريه نکنيد زماني که افراد شايسته حاکم باشند ؛ ولي زماني گريه کنيد که نا أهلان حکومت مي کنند .
مسند أحمد بن حنبل ج 17، ص 42 ، 23476
حمزه الزين از پژوهشگران مشهور اهل سنت ، سند اين روايت را «صحيح» دانسته است.
حاکم نيشابوري نيز همين روايت را در کتاب المستدرک علي الصحيحين، ج4، ص560 آورده و در باره سند آن گفته:
هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه.
سند اين روايت صحيح است، اما بخاري و مسلم نقل نکردهاند.
شمس الدين ذهبي نيز در تلخيص المستدرک سند اين روايت را «صحيح» دانسته است.
سمهودي نيز همين روايت را در کتاب خلاصة الوفاء آورده و گفته است که سند اين روايت «حسن» است .
حال سؤال ما از وهابي ها اين است که آيا ابو أيوب انصاري صحابي بزرگوار رسول خدا (ص) نيز قبر پرست ، مشرک و مهدور الدم بوده است؟ يا شما پيرو دودمان نحس بني أميه هستيد و سر سفره شخصي همانند مروان نشسته ايد که رسول خدا (ص) او را لعنت کرده و از دشمنان اهل بيت عليه السلام به شمار مي رود؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)
|
||
فهرست نظرات |
1 | نام و نام خانوادگي: سيدسعيد حسيني راد - تاريخ: 16 خرداد 92 - 17:22:08 درود خدا بر شما |
2 | نام و نام خانوادگي: مبين - تاريخ: 23 خرداد 92 - 12:45:36 صداي عرعر نمياد وهابي صداش درنمياد.هاهاهاهاها.اگه به اينا باشه مي گن بخاري هم شيعه بوده خخخخخخخخخخ |
3 | نام و نام خانوادگي: محب اهل بيت - تاريخ: 24 خرداد 92 - 15:19:47 با سلام خدمت کارشناسان سايت وليعصر يه يوال داشتم خدمت اساتيد محترم وهابي ها ميگن که جرا پسران حضرت يعقوب به پدرشان توسل کردن ولي به جدشان حضرت ابراهيم توسل نکردن؟ اينا ميگن پس نتيجه ميگيريم که توسل به زنده جايز هست و به مرده جايز نيست اگه جايز بود به جدشان حضرت ابراهيم که مقامش از پدرشان حضرت يعقوب بالاتر بود توسل ميکردن ميخواستم ببينم جواب اين سوال رو بدهيد ممنون از شما. با تشکر جواب نظر: باسلام
دوست گرامي؛ اولاً فرزندان حضرت يعقوب به ايشان جفا كرده اند و ايشان از اولياء الله و انبيائند معقول اين است كه استغاثه خود را هم نزد ايشان ببرند. در ثاني اثبات شي نفي ما عدا نمي كند التماس آنها به پدر كه در دسترس آنهاست توسل به حضرت ابراهيم عليهما السلام را رد نمي كند. ثالثاً استدلال ما به قبول اين عمل توسط حضرت يعقوب عليه السلام است نه توسل فرزندان او چون آنها معصوم نبوده اند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
|
4 | نام و نام خانوادگي: تبريز-سني - تاريخ: 01 تير 92 - 16:24:49 اين کجايش توسل بود؟؟؟ درد دلي بود با پيامبر که اشکالي ندارد دوما در جواب به " محب اهل بيت" جوابتان قانع کننده نيست جواب نظر: باسلام
دوست گرامي؛ شما از كجا فهميديد كه او نزد قبر رسول الله صلي الله عليه و آله درد دل كرده؟ شايد خواسته اي داشته و آن را از جناب ايشان مي خواسته است به همين خاطر هم مروان او را از اين عمل منع مي كند. منظور ما از تبرك و توسل و زيارت قبور صالحان چيزي فراتر از اين نيست اگر شما آن را بي اشكال مي دانيد پس ما با شما اختلافي نداريم. مشكل ما و شما با وهابيان است كه ما را از زيارت قبور و به قول شما درد دل با صاحب آنها منع مي كنند و صاحب آن را همچون سنگ در برابر خواسته و سخن ما بي تفاوت مي دانند و حال آنكه ابوايوب انصاري صحابي رسول خدا صلي الله و عليه و آله دقيقا همين كار را كرده و مروان (طريد رسول الله ص) همانند وهابيان او را از اين كار منع مي كند.
اشكال وهابيان كه در سخن «محب اهل بيت» ذكر شده هم اصلاً وارد نيست چنانكه سه جواب داده شد. شايد شما جواب را با دقت نخوانده ايد. اگر نقدي داريد مي توانيد توضيح دهيد و با استدلال رد كنيد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
|
5 | نام و نام خانوادگي: تبريز-سني - تاريخ: 02 تير 92 - 12:30:00 شما نيز از کجا فهميديد که او نزد رسول الله خواسته اي داشته؟؟؟ منظور شما از توسل( البته توسل با دعا فرق دارد- ما با دعا مشکل داريم) طبق روال قراني و سنت پيامبر و سنت حضرت علي خواسته از خداوند و با دعا به درگاه خدا مطرح مي شود نه از غير خدا. روايتي نداريم که پيامبر از ساير پيامبران يا حضرت علي از پيامبر يا ساير پيامبران خواسته اي مطرح کنند. بلکه در چندين جاي نهج البلاغه داريم که حضرت علي مي فرمايد که بين خود و خدا در طلب حاجات واسطه نينداز. اما اينکه ما بگوييم که خدا به خاطر فلاني حاجت ما را براورده ساز بين علماي اهل سنت اختلاف است. اما يا رسول الله، يا حسين ؛ يا زهرا مشمول دعا است که عرض کردم مطابق روش دعا در قران و سيره پيامبر و اهل بيت و اصحاب نيست. شيخ بن باز از علماي سعودي نظرش در مورد توسل اباحه است اما در مورد دعا و استغاثه اين کار براي غير از خدا جايز نيست. جواب نظر: باسلام
دوست گرامي؛ حرف ما اين است كه اگر كسي دقيقاً همين كاري را كه ابو ايوب انصاري انجام داده را برود نزد قبر رسول الله يا ائمه يا ديگر انبيا عليهم السلام انجام دهد، وهابيان همانند مروان او را از آن منع مي كنند و مشرك مي خوانند. حال اسمش را هرچه مي خواهيد بگذاريد. در حقيقت ما طبق سيره صحابه عمل مي كنيم و آنها طبق سيره مروان طريد رسول الله صلي الله عليه و آله.
وقتي رسول الله صلي الله عليه و اله و ائمه طاهرين عليهم السلام خودشان واسطه فيض اند و خليفة الله اند ديگر چه نيازي كه آنها هم به كسي متوسل شوند.
دعا و استغاثه به معصومين عليهم السلام بايد با لحاظ وساطت آنها باشد نبايد آنها را در جواب دادن مستقل بدانيم فقط از آن جهت كه آنها واسطه فيض اند و آبرومند درگاه خدايند به آنها متوسل مي شويم تا واسطه اجابت دعاي ما يا برآورده شدن خواسته ما باشند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
|
6 | نام و نام خانوادگي: بنZامZن سلامZ - تاريخ: 07 تير 92 - 04:13:45 سلام.خسته نباشيد.اهل تسنن ميگ طبق آZيه قرآن خدا ميفرماZيد از رگ گردن به ما نزدZک تره.قطعا هم خدا راستگو هست.پس ديگه چه نيازZ هست که شخص ثالثي رو واسطه قرار بدZيم؟مستقيم از خدا ميخواZيم.دومين سوالم اZينه که وقتيZ ما به آZيه 35 سوره مائده استناد ميکنيم دال بر انتخاب وسيله.اونا ميگن منظور از وسيله نماز و روزه و عمل صالح و...هست نه أئمه و پيامبران.همون طور که قرآن ميفرماZد:و استعينو بالصبر و الصلاه.لطفا چند تا جواب قانع کننده از منابع اهل تسنن بدZيد تا بتونيم جواب بدZيم.باتشکر.اجرتون با بيZ بيZ دو عالم فاطمه زهرا (سلام الله عليها) جواب نظر: باسلام
دوست گرامي؛ خود خداوند در آيه 62 سوره نور مي فرمابد: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولئِكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ»
(مؤمنان واقعى كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده اند و هنگامى كه در كار مهمّى با او باشند، بى اجازه او جايى نمى روند كسانى كه از تو اجازه مى گيرند، براستى به خدا و پيامبرش ايمان آورده اند! در اين صورت، هر گاه براى بعضى كارهاى مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر يك از آنان كه مى خواهى (و صلاح مى بينى) اجازه ده، و برايشان از خدا آمرزش بخواه كه خداوند آمرزنده و مهربان است) در اين آيه خداوند با آنكه از افراد خوب سخن مي گويد و با اينكه مي تواند خودش آنها را ببخشد بخصوص كه در آخر آيه مي گويد من بخشنده و مهربانم ولي به رسول خود مي فرمايد: استغفر لهم تو براي آنها استغفار كن من بخشنده ام. يا در آيه ديگري مي فرمايد: « وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً» (نسا/64)
هيچ پيامبرى را نفرستاديم جز آنكه ديگران به امر خدا بايد مطيع فرمان او شوند. و اگر به هنگامى كه مرتكب گناهى شدند نزد تو آمده بودند و از خدا آمرزش خواسته بودند و پيامبر برايشان آمرزش خواسته بود، خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند. اين آيه تصرح دارد كه در صورت وساطت رسول الله صلي الله عليه و آله توبه آنها قبول مي شد.
در جريان حضرت يعقوب عليه السلام هم فرزندان او وساطت او را براي بخشش الهي مي طلبند و ايشان رد نمي كند بلكه آنها را براي بعد وعده مي دهد. «قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئينَ * قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ ؛ گفتند: اى پدر براى گناهان ما آمرزش بخواه كه ما خطاكار بوده ايم. گفت: از پروردگارم براى شما آمرزش خواهم خواست، او آمرزنده و مهربان است.» در منابع متعدد اهل سنت، مانند سنن بيهقي و مصنف ابن ابي شيبه روايتي به اين صورت نقل شده است: «أصاب الناس قحط في زمن عمر رضي الله عنه، فجاء رجل إلى قبر النبي صلى الله عليه و سلم فقال: يا رسول الله! استسق لامتك، فإنهم قد هلكوا، فأتى الرجل في المنام فقيل له : ائت عمر فأقرئه السلام ، وأخبره أنكم مسقون و قل له : عليك الكيس ! عليك الكيس ! فأتى عمر فأخبره فبكى عمر ثم قال : يا رب لا آلو إلا ما عجزت عنه.» در زمان خلافت عمر، قحطي آمد و مردي نزد قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) آمد و گفت: يا رسول الله! مردم از بي آبي به هلاکت ميرسند، از خداوند بخواه که باران رحمتش را بر مردم ببارد. پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به خواب آن شخص آمد و فرمود: برو نزد عمر و از قول من سلام برسان و بشارت بده که باران رحمت بر آنها نازل خواهد شد. آن مرد آمد نزد عمر و خوابش را گفت و عمر هم گريه کرد و ... . المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج7، ص483 ـ فتح الباري لإبن حجر، ج2، ص412 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج44، ص345 وج56، ص489 ـ الدرر السنية في الرد على الوهابية لأحمد زيني دحلان، ص9 - تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص273 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص105 ـ تاريخ الطبري، ج3، ص192 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج8، ص431 ـ الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج2، ص556 ـ الإصابة لإبن حجر، ج6، ص216 اابن حجر عسقلاني در فتح الباري و ابن کثير دمشقي در البداية و النهاية صراحت دارند که روايت صحيح است. براي توضيحات بيشتر به مطلب «توسل» مراجعه نماييد.
در مورد آيه وسيله هم در كتب روايي ما به امام تاويل شده است براي ما كفايت مي كند. البته كلمه عامي است مي تواند صبر و نماز را هم شامل شود.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
|
7 | نام و نام خانوادگي: سيد کاظم - تاريخ: 08 تير 92 - 12:27:56 باسلام در روايات اهل سنت امده که مردي سه روزبعدازشهادت پيامبر امد وازحضرت طلب استغفارکرد وبعداز قبر مطهر صدايي شنيد قدغفر لک دوبيت شعر هم ازاونقل شده اما نميدانم اين دو بيت در کتب عامه امده يا نه لطفا راهنمايي کنيد يامن دفنت بالقاع اعظمه فطاب من طيبهن القاع والاکم نفسي الفداء لقبر انت ساکنه فيه العفاف وفيه الجود والکرم مدرک روايت وشعر را محبت کنيد ممنونم جواب نظر: باسلام
دوست گرامي؛ اين خبر در كتابهاي زيادي آمده است مانند:
تفسير درالمنثور سيوطي ج1 ص570
سبل الهدى والرشاد صالحي شامي ج 12 ص 380
كنز العمال متقي هندي ج 4 ص 110 تفسير ابن كثير ج 1 ص 521 المغني ابن قدامه ج 3 ص 298 و... موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
|
8 | نام و نام خانوادگي: ولايت-امامت - تاريخ: 16 شهريور 92 - 17:43:17 با سلام خدمت اساتيد سايت حضرت وليعصر عجل الله تعالي فرجه الشريف بنده توي يک سايت وهابي ديده بودم که به اين روايت اشکال کرده بودند از اساتيد ميخوام که جواب اشکالات اين وهابي ها را بدهيد. ﺷﯿﺦ ﺁﻟﺒﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺍﺣﺎﺩﯾﺚ ﺿﻌﯿﻔﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ 373 ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺫﮐﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻣﺬﮐﻮﺭ ﺭﺍ ﺿﻌﯿﻒ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻫﯿﺘﻤﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﺍﻻﯾﻀﺎﺡ ﺍﯾﻦ ﺣﺪﯾﺚ ﺭﺍ ﺿﻌﯿﻒ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ » ﺍﻟﺤﺪﻳﺚ ﺍﻟﻤﺬﻛﻮﺭ ) ﻳﻌﻨﻲ ﺣﺪﻳﺚ ﺃﺑﻲ ﺃﻳﻮﺏ ( ﺿﻌﻴﻒ . ﻓﻤﺎ ﻗﺎﻟﻪ ﺍﻟﻨﻮﻭﻱ - ﺃﻱ ﺣﻜﺎﻳﺘﻪ ﺍﻹﺟﻤﺎﻉ ﻋﻠﻰ ﺍﻟﻨﻬﻲ ﻋﻦ ﻣﺲ ﺍﻟﻘﺒﺮ - ﺻﺤﻴﺢ ﻻ ﻣﻄﻌﻦ ﻓﻴﻪ .« ﺣﺎﺷﻴﺔ ﺍﻹﻳﻀﺎﺡ ﺹ 219 ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺪﯾﺚ ﻣﺬﮐﻮﺭ ﺿﻌﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺟﻤﺎﻉ ﺑﺮ ﻧﻬﯽ ﻣﺲ ﻗﺒﺮ ﺻﺤﯿﺢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻃﻌﻦ ﻧﯿﺴﺖ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺩﺍﻭﺩ ﺑﻦ ﺍﺑﯽ ﺻﺎﻟﺢ ﻭ ﮐﺜﯿﺮ ﺑﻦ ﺯﯾﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ . ﺩﺭ ﺷﺶ ﮐﺘﺎﺏ ﺣﺪﯾﺜﯽ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ )ﮐﺘﺐ ﺳﺘﻪ ( ﺍﺯ ﺩﺍﻭﺩ ﺑﻦ ﺍﺑﯽ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﻟﺤﺠﺎﺯﯼ ﺭﻭﺍﯾﺘﯽ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻗﺎﻝ ﺍﻟﺤﺎﻓﻆ ﻓﻲ ﺗﻬﺬﻳﺐ ﺍﻟﺘﻬﺬﻳﺐ 3 / 188 : ﻗﺮﺃﺕ ﺑﺨﻂ ﺍﻟﺬﻫﺒﻰ : ﻻ ﻳﻌﺮﻑ . ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺩﺭ ﺗﻬﺬﯾﺐ ﺍﻟﺘﻬﺬﯾﺐ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﺧﻂ ﺫﻫﺒﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ : ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻢ . ﻭ ﻗﺎﻝ ﻓﻰ " ﺍﻟﻤﻴﺰﺍﻥ " : ﻟﻢ ﻳﺮﻭ ﻋﻨﻪ ﻏﻴﺮ ﺍﻟﻮﻟﻴﺪ ﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ) ﻭ ﺍﻧﻤﺎ ﻫﻮ ﮐﺜﯿﺮ ﺑﻦ ﺯﯾﺪ (. ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺍﻻﻋﺘﺪﺍﻝ 2617 . ﺩﺭ ﺍﻟﻤﯿﺰﺍﻥ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﻭﻟﯿﺪ ﺑﻦ ﮐﺜﯿﺮ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻭﯼ ﻣﺠﻬﻮﻝ ﮐﺜﯿﺮ ﺑﻦ ﺯﯾﺪ ﻧﯿﺰ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﺴﺎﺋﯽ ﺗﻀﻌﯿﻒ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻩ ﺍﻟﺘﺬﻫﺒﯿﻦ 5611 ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻗﺎﻝ ﺍﻟﻨﺴﺎﺋﻰ : ﺿﻌﻴﻒ . ﻭ ﻗﺎﻝ ﺃﺑﻮ ﺯﺭﻋﺔ : ﺻﺪﻭﻕ ﻓﻴﻪ ﻟﻴﻦ . ﻭ ﻗﺎﻝ ﺃﺑﻮ ﺣﺎﺗﻢ : ﺻﺎﻟﺢ ، ﻟﻴﺲ ﺑﺎﻟﻘﻮﻯ ، ﻳﻜﺘﺐ ﺣﺪﻳﺜﻪ . ﻗﺎﻝ ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺻﺪﻭﻕ ﯾﺨﻄﯽﺀ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺑﺎ ﺻﺪ ﻫﺎ ﺁﯾﻪ ﻭ ﺣﺪﯾﺚ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻬﯽ ﺍﺯ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺗﻀﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻧﺰﺩ ﺷﯿﻌﻪ ﻧﯿﺰ ﺣﺪﯾﺚ ﻣﻨﻔﺮﺩ ﺩﺭ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﯿﺴﺖ . ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺣﺎﺩﯾﺚ ﻣﺘﻮﺍﺗﺮ ﻭ ﺻﺤﯿﺤﯽ ﮐﻪ ﻧﻬﯽ ﺍﺯ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﻧﻪ ﺣﺪﯾﺚ ﺿﻌﯿﻒ ﻭ ﻏﺮﯾﺐ . جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
اولا: شيعه عقايد خود را از روايات اهل سنت نگرفته است که اشکال شود که چرا عقايد خود را از روايات ضعيف اهل سنت اخذ کرده است ؟! بلکه شيعيان عقايد خود از روايات صحيح خودشان مي گيرند و اين روايتي که در اينجا ذکر شده است در حقيقت عقيده اهل سنت را بيان مي کند که در منابع آنها مسئله توسل مطرح شده است و بر آن معتقدند برخلاف وهابيت که اين نوع از توسل را قبول ندارند
ثانيا:در هيچ يک از آيات قرآن از واسطه قرار دادن نهي نشده است تا گفته شود اين روايت با قرآن تضاد دارد اگر در مواردي نيز درباره نفي شفاعت بحثي به ميان آمده است يا نفي شفاعتي است كه بنياسرائيل ادعا ميكردند زيرا ابتداي آيه خطاب به آنهاست {وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً}، يا شفاعت بدون اذن را نفي ميكند و مربوط به شفاعتي است كه امت يهود معتقد بودند. وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ} (بقره: ۱۲۳)، يا مطلق شفاعت را نفي ميكند امّا به قرينه آيات ديگر نفي شفاعتي را ميكند كه اهل كتاب و مشركان بدان معتقد بودهاند. {أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ} (بقره: ۲۵۴) و يا ميگويد شفاعت شافعان به اذن خداست. {مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ} (بقره: ۲۵۵)
اكنون سؤال ميشود در كدام يك از اين آيات آمده است كه اولياي الهي كه درگذشتهاند را نميتوان واسطه قرار داد؟ بر خلاف اين حرفي که وهابيان مي زنند آيات و روايات زيادي وجود دارد که دلالت بر توسل به اولياء الهي دارد جهت اطلاع به اين آدرس رجوع کنيد
ثالثا: اما در خصوص تضعيفات الباني بايد عرض کنيم که الباني احاديث را به ميل و دلخواه خود جرح و تعديل مي كرده است. و لذا هر گاه حديثي با رأي و نظر او سازگار نبوده، به هر نحو ممكن آن را تضعيف مي كرد؛ در حالي كه در موارد ديگر حديثي را كه مضمون آن موافق با رأي و نظرش بوده، با همان راوي كه قبلاً او را تضعيف كرده در اين روايت او را توثيق نموده و در نتيجه حديث را تصحيح مي كند. حسن بن علي سقاف از علماي اهل سنت براي اثبات تناقضات او سه جلد كتاب تأليف نموده است.
رابعا: درباره داود بن صالح هرچند جرح نقل شده است ولي ابن حجر در خصوص او گويد: داود بن أبي صالح حجازي مقبول. تقريب التهذيب ج1 ص 199. کثير بن زياد نيز در کنار تضعيف، تعدليل هم دارد همچنانکه ابن عدي توثيقات وي را ذکر کرده است . يحيي بن معين قال كثير بن زيد ثقة الكامل في ضعفاء الرجال ج6 ص67 و ديگر توثيقات وي را که شما نقل کرديد
خامسا: اگر هم بگوييم اين روايت ضعيف است ولي با توجه به اين که اين روايت با طرق مختلف نيز نقل شده است لذا تعدد طرق ضعف روايت را جبران مي کند همچنانکه ابن تيميه در اين خصوص گويد: تعدد الطرق وكثرتها يقوى بعضها بعضا حتى قد يحصل العلم بها ولو كان الناقلون فجارا فساقا ، كتب ورسائل وفتاوى ج 18، ص 26 ابن عساکر طرق ديگر را اينچنين ذکر کرده است: أخبرنا أبو سهل بن سعدو يه أنا عبد الرحمن بن أحمد بن الحسن أنا جعفر بن عبد الله نا محمد بن هارون نا محمد بن بشار ثنا أبو عامر نا كثير بن زيد عن داود بن أبي صالح....
اخبرنا أبو غالب وابو عبد الله ابنا أبي علي قالا أنا أبو الحسين بن الآبنوسي أنا أحمد بن عبيد بن الفضل أنا محمد بن الحسين بن محمد نا ابن أبي خيثمة نا إبراهيم ابن حمزة نا سفيان بن حمزة عن كثير يعني ابن زيد عن المطلب يعني ابن عبد الله بن حنطب قال جاء أبو ايوب الأنصاري....
تاريخ مدينة دمشق ج 57 ص 249
در المعجم الكبير ج 4 ص 158 و اخبار مدينه نيز اين روايت نقل شده است که بجاي ابي صَالِحٍ، المطلب بن عبد الله بن حنطب که موثق است، امده است که در علم رجال به اين جابجايي مي گويند متابعت لذا ضعف روايت جبران مي شود و تضعيف الباني نيز بخاطر همين بوده است که اين متابعت را نديده و يا دقت نکرده که اين ناشي از خطاي او ست و اگر نه علماء به روايتي که ضعف داشته باشد ولي طرق ديگر نيز داشته باشد، مي گويند روايت حسن است و علماي اهل سنت با اين نگاه اين روايت را حسن دانسته اند . صالحي شامي گويد: وروى الإمام أحمد - بسند حسن . سبل الهدى والرشاد ج 12 ص 398 . مناوي نيز گويد: واسناده حسن . التيسير بشرح الجامع الصغير ج 2 ص 489
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
|