بسم الله الرحمن الرحيم
فهرست مطالب:
توضيح سؤال
پاسخ
اصل روايت
خلاصه پاسخها
پاسخهاي تفصيلي
روايات «مذمت زن» در كتابهاي اهل سنت
تمام وجود زن ، شر است
عمر ، زنان را شيطان ميدانست
امام شافعي زنان را شيطان مي دانست
زنان ريسمان شيطانند
از زن ، سگ سياه و الاغ بايد دوري كرد
زن، سگ سياه و الاغ نماز را باطل ميكنند
سگ، الاغ، خوك، يهودي، مجوسي و زن، نماز را باطل ميكنند
زن به صورت شيطان در ميآيد
زنان را بي لباس در خانه بگذاريد
فتنهاي پر ضررتر از زن نيست
فتنه زنان بزرگترين فتنه است
كودك ،عقلش از زن بيشتر است
كودك، از مادرش عاقل تراست
زن از پهلوي كج خلق شده است
خشم زن، اذيت و محبت او خيانت است
خوشحال شدن شيطان از خلقت زن
مطمئن ترين سلاح ابليس، زنان هستند
سختي و مصيبت زنها، سختترين مصيبتها است
نتيجه گيري نهائي
*************
سؤال كننده : مصطفى
توضيح سؤال
مدتي است كه كارشناسان شبكههاى وهابى روايتى را از كتاب نهج البلاغه مىخوانند كه در آمده است : «المرأة شر كلها» تمام زن شر است؛ يا تمام زنها شر هستند .
آنها همواره اين سؤال را مطرح مىكنند كه چرا چنين روايتى در نهج البلاغه آمده است؟
آيا اين روايت، توهين به همه زنان نيست؟ آيا اميرمؤمنان عليه السلام مىتواند چنين جملهاى را فرموده باشد؟
آيا اين روايت شامل حضرت زهرا سلام الله عليها نيز مىشود؟ اگر جواب منفى است، چه پاسخى از آن مىتوان داد؟
لطفا جواب اين مطلب را به مفصل براى بنده ارسال فرماييد .
پاسخ
بلى مدتى است كه اين روايت در شبكههاى وهابى مطرح است و حتى يكى از كارشناسان وهابى ادعا كرد كه اگر كسى از اين روايت بتواند پاسخ دهد، يك مليار تومان جايز خواهد داد.
كارشناسان برنامه كلمه طيبه در شبكه جهانى ولايت در همان زمان، پاسخ اين قضيه را به صورت كامل دادند و البته خبرى از جايزه نشد تا ثابت شود كه پيروان مكتب سقيفه به گفتار خودشان پايبند نيستند .
اصل روايت
الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا
همه چيز زن شرّ است، و بدتر از آن اينكه از وجودش چارهاى نيست
نهج البلاغه، حكمت شماره 238
خلاصه پاسخها
1 . اين روايت ضعيف است و سندى بر آن ذكر نشده است و روايت بدون سند، ارزش استناد ندارد؛
2 . كارشناس وهابى ادعا مىكرد كه اين روايت در ديگر كتابهاى شيعه نيز با سند، نقل شده است، اگر ايشان توانستند سند اين روايت را در كتابهاى شيعه نشان دهند، ما يك مليارد را به او برخواهم گرداند؛
3. برخى از علماى شيعه و سنى گفتهاند كه اين جمله از گفتههاى مأمون عباسى است؛ ولى متأسفانه به اميرمؤمنان عليه السلام نسبت داده شده است؛
4 . بر فرض كه سندش صحيح باشد، از كجا معلوم كه منظور تمام زنان باشد؟
زيرا در باره الف و لام كلمه «المرأة» دو احتمال وجود دارد: 1. الف و لام جنس باشد؛ 2. الف و لام عهد باشد . هر دو احتمال شايد به يك اندازه باشد و «اذا جاء الإحتمال، بطل الإستدلال»
پاسخهاي تفصيلي
سند اين روايت ضعيف است:
درست است كه اين روايت در كتاب شريف نهج البلاغه نقل شده است؛ اما هيچ يك از علماى شيعه در طول تاريخ نگفتهاند كه تمام روايات موجود در اين كتاب شريف، قطعى الصدور هستند و حتما از اميرمؤمنان عليه السلام صادر شده است.
بنابراين، اگر روايات موجود در اين كتاب ، در ساير كتابهاى شيعه با سند معتبر نقل شده باشد، قابل استناد است و گر نه با آن همان برخوردى مىشود كه با ساير روايات بدون سند شده است.
هرچند كه بسيارى از مطالب و روايات اين كتاب، از نظر فن بلاغت، قوت كلام و ... در حدى است كه ما يقين داريم گوينده آن كسى جز أميرمؤمنان عليه السلام كسى ديگرى نمىتواند باشد.
از طرف ديگر، بسيارى از روايات نهج البلاغه ، در ديگر كتابهاى شيعه با سندهاى معتبر نقل شده است؛ از جمله خطبه شقشقيه كه ما پيش از اين در سايت مؤسسه تحقيقاتى حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف به آن پاسخ داده و سندهاى متعدد آن را بررسى كردهايم كه دوستان عزيز مىتوانند به آدرس ذيل مراجعه فرمايند:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=15505
اما اين روايت كه اميرمؤمنان عليه السلام فرموده باشند: «تمام زن شر است» در كتابهاى ديگر شيعه نيز با سند نقل نشده است و متن آن نيز با آن چه از اميرمؤمنان عليه السلام در بازه زنان وارد شده است، سازگار نيست ؛ بنابراين ارزش استناد ندارد .
مأمون عباسي، گوينده اين جمله است:
تعدادى از علماى اهل سنت، همين جمله را از زبان مأمون عباسى نقل كردهاند؛ از جمله ابن عبد البر قرطبى در كتاب بهجة المجالس مىنويسد:
قال المأمون: النساء شر كلهن، وشر ما فيهن قلة الاستغناء عنهن.
ابن عبد البر النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاى 463هـ)، بهجة المجالس وأنس المجالس ، القسم الثاني، ص45، تحقيق : محمد مرسي الخوئي ، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت ، الطبعة : الثانية، 1402هـ ـ1981م.
همچنين ابومنصور ثعالبى در كتاب الإعجاز والإيجاز پس نقل كلماتى از زبان مأمون عباسى مىنويسد:
وقوله: «النساء شر كلهن ومن شر ما فيهن قلة الاستغناء عنهن» .
الثعالبي، ابومنصور عبد الملك عبد الملك بن محمد بن إسماعيل (متوفاى429هـ)، الإعجاز والإيجاز، ج1، ص82 ، ناشر: دار الغصون - بيروت / لبنان - 1405هـ - 1985م، الطبعة: الثالثة.
و هچنين در كتاب التمثيل والمحاضرة مىنويسد:
المأمون: النساء شرٌ كلهن، وشر ما فيهن قلة الاستغناء عنهن.
مامون گويد: زن همه اش شر است و بدتر از آن اينكه بى نيازى از آنها كم است
الثعالبي، عبد الملك بن محمد بن إسماعيل أبو منصور(المتوفى : 429هـ)، التمثيل والمحاضرة ج1، ص49، طبق برنامه الجامع الكبير .
ابن أبى الحديد معتزلى نير در شرح نهج البلاغه مىنويسد:
ومن كلام عبد الله المأمون : إنهن شر كلهن ، وشر ما فيهن ألا غنىً عنهن .
إبن أبيالحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاى655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج18، ص96، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.
بنابراين ممكن است گوينده اين جمله مأمون عباسى بوده و چون او نيز خود را أمير المؤمنين مىخوانده، سيد رضى رحمت الله عليه ، كلام او را با كلام اميرمؤمنان على بن أبى طالب عليه السلام اشتباه گرفته و در نهج البلاغه نقل كرده است .
اين جمله، از حكما نيز نقل شده است:
تعداد ديگرى از علماى اهل سنت همين جمله را از حكما نقل كردهاند. ابن حجر عسقلانى در فتح البارى مىنويسد:
وقد قال بعض الحكماء النساء شر كلهن واشر ما فيهن عدم الاستغناء عنهن
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج9، ص138، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.
و مباركفورى نيز در تحفة الأحوذى همين مطلب را نقل كرده است:
وقد قال بعض الحكماء النساء شر كلهن وأشر ما فيهن عدم الاستغناء عنهن
المباركفوري، أبو العلا محمد عبد الرحمن بن عبد الرحيم (متوفاى1353هـ) ، تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي ، ج8، ص53، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت.
ابوالفتح الأبشيهى در كتاب المستطرف مىنويسد:
وقال حكيم: النساء شر كلهن وشر ما فيهن قلة الاستغناء عنهن
الأبشيهي، أبو الفتح شهاب الدين محمد بن أحمد (متوفاى850هـ) ، المستطرف في كل فن مستظرف ، ج2، ص493، تحقيق : مفيد محمد قميحة ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الثانية ، 1406هـ ـ 1986م
منظور از آن، يك زن مشخص است:
بر فرض كه اين روايت از نظر سندى معتبر باشد و اميرمؤمنان عليه السلام گوينده آن باشد، آيا مىتوان ثابت كرد كه منظور آن حضرت تمام زنهاى عالم بوده است؟
بلى اين مطلب زمانى قابل اثبات است كه كسى بتواند ثابت كند ، الف و لام كلمه «المرأة» الف و لام استغراق است، نه الف و لام عهد . و اين مطلب قابل اثبات نيست و بلكه احتمال دوم قرائنى دارد كه اثبات آن راحتتر است.
بنابراين، هر دو احتمال وجود دارد و طبق قاعده «اذا جاء الإحتمال بطل الإستدلال» ، استدلال به اين كلام درست نيست .
برخى گفتهاند كه احتمال دوم؛ يعنى اين كه الف و لام عهد باشد و مقصود زن مشخصى باشد، بيشتر است؛ زيرا صدور چنين جملهاى از امام عليه السلام در باره تمام زنان محال است و با روايات صحيح السندى كه از خود آن بزرگوار در تكريم مقام زن وارد شده، سازگار نيست و از اين مهمتر با آيات قرآن در تضاد است، آن جا كه خداوند مىفرمايد:
وَمِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ . النور/21.
و از نشانههاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد در اين نشانههايى است براى گروهى كه تفكّر مىكنند!
و طبق روايت رسول خدا صلى الله عليه وآله كه فرمودند:
علي مع القرآن والقرآن مع علي لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض
على عليه السلام با قرآن است و قرآن با على عليه السلام از هم جدانمىشوند تا اينكه در حوض بر من وارد شوند
النيسابوري ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم الوفاة: 405 هـ، المستدرك على الصحيحين، ج3، ص134 تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا ، ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ،
آيا حضرت على عليه السلام كه هميشه همراه قرآن است، مى تواند بر ضد قران كلامى گفته باشد؟
پس چاره اى نداريم مگراينكه بگوييم مقصود حضرت تمام زنان نبوده بلكه شخص معينى منظور است.
مقصود از آن «عائشه» است:
گفتيم كه ممكن است مقصود اميرمؤمنان عليه السلام، يك زن مشخص باشد، حال سؤال اين جا است كه اين زن چه كسى است؟
طبق رواياتى كه از اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده است، اميرمؤمنان عليه السلام در موارد متعدد عائشه همسر رسول گرامي اسلام صلى الله عليه وآله و پيروان او را در جنگ جمل مذمت كرده است .
آن حضرت پس از پيروزى در جنگ جمل ، اهل بصره را مورد مذمت قرار داده وآنان را لشكر عايشه و پيرو شتر او معرفى مىكند كه موجب گمراهى آنها شده و در آن خطبه لفظ «المرأة» را مىآورد كه مقصود عايشه است
كُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَأَتْبَاعَ الْبَهِيمَة.
شما سپاه يك زن و پيروان حيوان «شتر عايشه» بوديد
إبن أبيالحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاى655 هـ)، شرح نهج البلاغة،خطبه 13 ج1 ص251، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.
الزمخشري الخوارزمي، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاى538هـ)، ربيع الأبرار،ج1،ص253، تحقيق : عبد الأمير مهنا، ناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت، چاپ : الأولى،سال چاپ : 1412 - 1992
جنگ جمل، فتنه عظيمى بود . در اين جنگ بيش از بيست و چهار هزار نفر از مسلمانان كشته شدند كه مسبب اصلى آن عائشه همسر رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله بوده است .
با اين كه خداوند در سوره احزاب آيه 33 صراحتا همسران پيامبر را از خروج از خانه نهى كرده است. آن جا كه مىفرمايد:
وَقَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى.
و در خانههاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليّت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد.
اما عائشه به دستورات خداوند توجهى نكرد و همراه با نامحرمان از خانه خارج شده، شهر به شهر با آنها گشت تا اين كه جنگ جمل را به راه انداخت .
همچنين رسول خدا صلى الله عليه وآله، با دانشى كه خداوند به آن حضرت عطا كرده بود، اين جنگها را پيش بينى كرده و صراحتا عائشه را از شركت در آن نهى كرد:
ومن طريق عصام بن قدامة عن عكرمة عن بن عباس ان رسول الله صلي الله عليه وآله أيتكن صاحبة الجمل الأدبب تخرج حتى تنبحها كلاب الحوأب يقتل عن يمينها وعن شمالها قتلى كثيرة وتنجو من بعد ما كادت .
ابن عباس گويد: پيغمبر صلى الله عليه و آله به زنان خود فرمود: اى كاش مىدانستم كداميك از شما سوار بر شتر ادبب (شتر پرپشم) هستيد كه سگهاى حوأب (نام مكانى است) اطراف آن پارس مىكنند، پس بسيارى در اطراف آن از راست و چپ كشته خواهد شد. و بعد از آنكه نزديك به هلاكت شود و تا دم مرگ رود،
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج13 ص 45، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.الطبعة الثانيه .
ما اين مطلب را در مقاله جداگانه در سايت مؤسسه تحقيقاتى حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف، بررسى كردهايم كه براى اطلاع بيشتر مىتوانيد به آدرس ذيل مراجعه فرماييد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=15305
ترديدى نيست كه عائشه بدون توجه به آيات قرآن و دستورات پيامبر خدا با مسلمانان جنگيده است؛ در حالى كه خود علماى اهل سنت از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل كردهاند كه آن حضرت فرمود:
سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ وَقِتَالُهُ كُفْرٌ
بدگوئى مسلمان گناه است و جنگ او كفر است
البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري،ج1 ص18، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
در نتيجه احتمال اين كه مراد از اين زن ، عائشه باشد، بسيار بيشتر است.
علامه سيد جعفر مرتضى عاملى، در اين باره به تفصيل سخن گفته است كه ما عين كلام ايشان را در اين جا نقل خواهيم كرد .
در اينباره كلام يكى از بزرگان شيعه را نقل مىكنيم كه جواب مبسوطى درباره اين روايت داده است
علامه سيد مرتضى عاملى در باره اين روايت مىگويد:
التفسير الصحيح لرواية : المرأة شرّ كلها . . مرفوض .
ويقول البعض : «ولقد كرمنا بني آدم» ( الإسراء / 70 ) فالتكريم الإلهي ليس مختصاً بالرجل بل هو شامل لكل بني آدم ، على اختلاف ألوانهم ، وأعراقهم ، وأنواعهم ، ذكوراً ، وإناثاً ، بيضاً ، أو سوداً ، عرباً ، أو عجماً .
ولهذا . فإننا نرفض كل الروايات التي تحطّ من شأن المرأة وإنسانيتها ، كما نرفض الروايات التي تحط من شأن بعض الأقوام والأعراق .
ونعتقد : أن المعصوم لا يصدر عنه أمثال هذه الروايات المخالفة للقرآن الكريم .
فمن الروايات التي تحطّ من شأن المرأة ما نسب إلى أمير المؤمنين ( ع ) أنه قال : ( المرأة شرّ كلّها ، وشرّ ما فيها : أنه لا بدّ منها ). فإننا نشك أن هذه الكلمة للإمام علي ( ع )
ثم يذكر . .
" أن الإنسان لم يخلق شريراً في أصل خلقته وأن عنصر الإغراء لا يصلح تفسيراً لهذه الكلمة ، لأن الرجال يمثلون عنصر إغراء للمرأة . ولو سلمنا بأن عنصر الإغراء شرّ ، فلما يطلق الحكم بهذه السعة ، فإن الإغراء ليس هو كل عناصر شخصية المرأة
وإذا كانت شرّاً كلّها ، لم يجز عقابها ، فإن الله هو الذي خلقها كذلك ، وأودع الشرّ في أصل خلقتها وقوله : ( لا بدّ منها ) . هل يعقل من يكون وجوده ضرورة ان يكون شرّاً كلّه .
والرجل طرف في عملية التناسل فَلِمَ لَم يكن شرّاً .
وعلي قد أكرم المرأة ، فكيف يتكلم بهذه الكلمة . . وهو يعرف أن في النساء من يتفوّقن على الرجال ، أدباً ، وعلماً وعملاً .
والزهراء شاهد على ذلك ، وامتيازها بالعصمة يؤكد امتياز المرأة بما يمنع صدور مثل هذه الكلمة عن علي ( ع ) . . "
ويقول :
" لا نجد لها حملاً صحيحاً . وإذا كان هناك من يحاول صرفها إلى امرأة بعينها لتكون ( أل ) التعريف عهدية ، وليست للجنس
فهذا لا يصح ، لأن الكلمة حسب ما يظهر منها واردة على نحو الإطلاق . وقد قرأت في كتاب بهجة المجالس : أن هذه الكلمة هي للمأمون العباسي ، وربما نسبت خطأ لأمير المؤمنين
وقفة قصيرة
إن ثمّة نقاطاً عديدة يمكن الحديث حولها هنا ، ولكننا سوف نقتصر منها على ما يلي :
1 - إن لهذه الكلمة صيغتين : إحداهما تقول : ( المرأة شرّ كلها ، وشرّ منها أنه لا بد منها )
والأخرى تقول : ( النساء شرّ كلّهن ، وشر ما فيهنّ قلّة الاستغناء عنهنّ )
ولو أن هذا البعض قد صبّ جام غضبه على هذا النص الأخير ، لأمكن التغاضي عن ذلك ، ولو في حدود معينة . .
ولكن حديثه هو عن خصوص النص الأول ، الذي يريد أن يعتبره مشتملاً على الحطّ من شأن المرأة . .
مع أنه إذا كانت ( أل ) التعريف ، للعهد ، أي بأن تكون المرأة المعهودة التي أثارت الفتنة في حرب الجمل هي المقصودة به ، فإنه لا يبقى لكل تلك الاستدلالات مورد ولا محل . . إذ إن المقصود - والحال هذه - هو امرأة بعينها ، وليس المقصود هو جنس المرأة .
إذ كما يحتمل أن تكون ( أل ) جنسية ، فإنه يحتمل فيها العهد أيضاً وإذا كانت هناك قرائن تعين إرادة العهد منها . . فلا مبرر لحملها على الجنس
وتلك القرائن هي نفس ما ذكره هذا البعض من أدلّته على عدم إمكان أن تصدر الإهانة لجنس المرأة من علي عليه السلام ، فإنها تدل على أنه يقصد بها امرأة معيّنة خرجت على إمام زمانها ، وحاربته .وقتل بسببها الألوف من المسلمين والمؤمنين . .
ولم تزل تبغض وصي رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) ، حتى استشهد ، فأظهرت الفرح ، وسجدت لله شكراً وسمّت عبداً لها بعبد الرحمان حباً بقاتل علي ( ع ).
.....والخلاصة : أن قول البعض : إن تلك الأدلة تدل على أنه ( عليه السلام ) قد قصد الإهانة لجنس المرأة وهذا لا يصح صدوره منه عليه السلام
فيبقى هناك احتمالان :
أحدهما : أن يكون الخبر كاذباً من أساسه . .
والآخر : أن يقصد به الحديث عن امرأة بعينها . . كان عليه السلام يرى أنها مصدر شرور ، ومصائب وبلايا . . وأنها بحكم كونها كانت زوجة لرسول الله ( ص ) ، وبنتاً للخليفة الأول أبي بكر ومدلّلة ومحترمة لدى الخليفة الثاني عمر بن الخطاب . . وتتزعم تيّار العداء لوصي رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) ، وقد جعلت من نفسها غطاء لكل أعدائه والمناوئين له كمعاوية ، وطلحة ، والزبير ، وبني أمية ، وغيرهم . والتي يطلع قرن الشيطان من بيتها ، حيث تقول الرواية : خرج رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) من بيت عائشة وقال : ( إن الكفر من ها هنا ، حيث يخرج قرن الشيطان . . ).
فهذه المرأة شر كلها ، وهي أيضاً لابد منها ، لأنها أم المؤمنين ، ويجب على كل الناس مراعاة جانب الاحترام لرسول الله ( صلى الله عليه وآله ) فيها . ولا يمكن لأحد التخلّص من هذا الواجب .
ومن جهة أخرى ، فإن من حق علي ( عليه السلام ) الذي خرجت عليه هذه المرأة وحاربته وقتل بسببها الألوف أن يتذمّر من وجودها ويعرف الناس على واقعها ويعلن أنها لا يأتي منها إلا الشرّ ، والمصائب والبلايا على الأمة .
وبذلك نعرف ؛ وكذلك ، بسبب القرائن التي أشار إليها ذلك البعض والدالّة على أنه عليه السلام لم يكن ليذم جنس المرأة .
نعرف : أن المراد من قوله ( عليه السلام ) : ( المرأة شرّ كلّها ، وشرّ ما فيها أنه لابد منها ) . هو امرأة بعينها دون سائر النساء .
فلماذا إذن حكم هذا البعض على هذه الكلمة بضرسٍ قاطع أنها مكذوبة ولا يمكن أن تصح ؟ ! .
2 - وقد اتضح أن قول البعض :
" إن الرواية - بحسب ما يظهر منها واردة على نحو الإطلاق . . "
غير كافٍ للحكم على الرواية بعدم الصحّة . . فإن هذه القرائن التي ذكرناها ، وذكرها هو نفسه كافية لتعيين أحد المعنيين المحتملين فيها
فإن احتمال إرادة الجنس من كلمة ( أل ) يساوي احتمال إرادة ( العهد ) منها .
وإذا كان الإطلاق وعدم وجود القرينة يستدعي صرفها للجنس . .
فإن وجود القرائن الصارفة عن الجنس ، والمعينة للعهد . . تكفي في إسقاط ( ذلك الإطلاق ) عن صلاحيته للقرينية ، فإن الإطلاق إنما يكون قرينة على هذا ، حيث لا توجد قرينة على غيره ، فإذا وجدت القرينة على الغير فإن الإطلاق ينقلب إلى تقييد ، ولا يبقى ثمة إطلاق ليتمسك به . .
3 على أن استدلالاته التي أوردها لرد المعنى الأول هي الأخرى تحتاج إلى التأمل ولا تخلو من النقد . .
فقد استدل مثلاً بآية : ( لقد كرمنا بني آدم . .
مع أن هذا التكريم ، إنما هو من جهة العطاء ، وإفاضة النعم عليهم ، فيشمل بذلك المؤمن والكافر ، حتى أمثال فرعون ونمرود ، وأشقى الأولين والآخرين . . فإن تكريم الله تعالى لهم بالعطاء ، والنعم لا يمنع من أن يكونوا بؤرة الشرور والآثام ، فيكون فرعون مثلاً شراً كله . . وكذلك غيره من الكافرين والمشركين . . وذلك يدل على أن تكريمهم إنما هو بالنعم ، وبالتفضلات المناسبة ، حتى وإن كانوا ممن لا يستحقون ذلك . . فإنه لا يشترط في العطاء أن يكون من تعطيه مستحقاً لذلك العطاء .
وثمة مناقشات أخرى في سائر أدلة هذا البعض لا نرى حاجة إلى التعرض لها ، فإن فيما ذكرناه كفاية لمن أراد الرشد والهداية
تفسير صحيح درباره اين روايت متروك است :
و بعضى درباره (ولقد كرمنا بنى آدم) «ما آدميزادگان را گرامى داشتيم» گويند: تكريم خدا مختص مردان نيست؛ بلكه شامل تمام بنى آدم مىشود هر چند در رنگ، ريشه، نوع، مذكر و مونث بودن، سفيدى، سياهى، عرب ، عجم و ... باهم اختلاف داشته باشند.
به خاطر همين هر روايتى كه شأن و انسانيت زن را پايين بياورد، رها مىكنيم همچنان كه هر روايتى، شأن و منزلت بعضى از اقوام و نژاد آنها را پايين بياورد، دور مىاندازيم.
و ما معتقديم : از معصوم امثال اين روايات كه مخالف قرآن است ، صادر نمى شود.
از جمله رواياتى كه شأن و منزلت زن را سبك و خوار نشان مىدهد، به اميرمؤمنان عليه السلام، نسبت داده شده است كه فرمودند:« همه چيز زن شر است، و بدتر از آن اينكه از وجودش چارهاى نيست»
و ما شك داريم كه اين كلمه از حضرت على عليه السلام باشد.
انسان در اصل خلقتش شر نيست و همانا عنصر فريب را با اين كلمه (المراة شرٌ) تفسير كنيم، صحيح نيست، به خاطر اينكه مردان اصل فريب را بر زنان تشبيه مىكنند.
و لو اينكه ما بپذيريم كه عنصر فريب، شر است؛ ولى حكم اغراء با اين وسعت بر زن، اطلاق نمىشود؛ چون اغراء و فريب جزء اصل شخصيت زن نيست و در صورتى كه زن به طور كل شر باشد ، عقابش نيز جايز نيست؛ چون خدا اين طور خلقش كرده است و شر را در وجودش به امانت گذاشته است
و قول حضرت كه فرمودند: (ناچار است از زن ) آيا تصور مىشود كه كسى كه شر به طور ضرورى در وجودش باشد، او به طور كل شر هم باشد!!!
و مرد نيز طرف مقابل در عمليات خلقت است پس چرا او شر نباشد؟
و حضرت على عليه السلام كه زن را تكريم كرده است، چطور ممكن است چنين كلامى بگويد؟ و در حالى كه ايشان زنانى را مىشناسدكه از نظر ادب، علم و عمل بر مردان برترى دارند .
و گواه اين مطلب، حضرت زهراء عليها السلام است و امتياز ايشان به عصمت، در حقيقت تأكيد امتياز زن است كه اين مطلب، صدور مثل اين كلام « المراة شرٌ» از حضرت على عليه السلام را محال مىكند
ايشان گفته كه : حمل صحيحى بر اين كلمه پيدا نكرديم. اگر كسى آن كلمه (المراة شركلها) بر زن معينى تظبيق دهد بايد در اين صورت «ال» معرفه عهدى باشد نه الف و لام جنس.
اين حرف صحيح نيست؛ چون كلمه « المراة شر» به طور مطلق وارد شده است و در كتاب بهجة المجالس خواندم كه اين كلمه مال مامون عباسى است و اشتباهى به حضرت على عليه السلام نسبت داده شده است .
در جواب مىگوييم:
دلايل متعددى وجود دارد كه ثابت مىكند، حديث در باره آن باشد ؛ ولى ما به مواردكوتاه اشاره مىكنيم :
1. درباره اين كلمه دو عبارت وجود دارد؛ يكى « همه چيز زن شر است، و بدتر از آن اينكه از وجودش چارهاى نيست». دومي: «زن همه اش شر است وبدتر از آن اينكه بى نيازى از آنها كم است
اگر بعضى كاسه خشم خود را بر سر اين نص اخير ريخته اند، ممكن است از آن چشم پوشى كرد و لو در حد معين و لكن گفتار او در باره نص اولى است كه مىخواهد آن را معتبر كند تا شامل تحقير و كم ارزش كردن زن شود .
اگر (ال) تعريف براى عهد باشد يعنى زن معينى مىبا شد كه فتنه جنگ جمل را بر انگيخت، آن زن مقصود باشد در اين صورت براى آن استدلالها مورد ومحلى باقى نمىماند؛ چون مقصود آن زن معين است نه جنس زن؛ زيرا همچنان كه احتمال دارد (ال)، جنيسيه باشد احتمال نيز دارد كه عهديه باشد پس زمانى كه وجود قرائن، عهد بودن را ثابت مىكند، ديگر راهى باقى نمىماند تا حمل بر جنس شود.
و آن قرائن نيز همان ادلهاى بود كه آن عده ذكر كرده بودند بر اينكه امكان ندارد كه اين اهانت بر جنس زن از حضرت على عليه السلام، صادر شود.
اين قر ائن دلالت مىكند كه حضرت، زن معينى را اراده كرده كه برامام زمان خود خروج كرد و با او جنگيد و به خاطر او هزاران نفر از مسلمانان و مؤمنان كشته شدند و هميشه بغض وصى پيامبرصلى الله عليه وآله را در دل داشت تا آنجا كه خبر شهادت حضرت را وقتى شنيد اظهار خوشحالى كرد و سجده شكر به جاى آورد و نام يكى غلامهايش را به خاطر محبت به قاتل حضرت على عليه السلام، عبد الرحمان ناميد.
خلاصه اينكه بعضى كه مىگفتند: آن ادله دلالت مىكند بر اينكه حضرت به جنس زن اهانت كرده باشد، چنين چيزى صحيح نيست كه از ايشان صادر شده باشد.
بنابر اين در اينجا دو احتمال باقى مىماند :
يكى اينكه خبر از اساس دروغ است.
دوم اينكه مقصود زن معينى است و حضرت نيز مشاهده مىكرد كه آن زن (عايشه) ريشه شرارت و گرفتارىها و بلا است و آن زن هم چون زن پيامبر صلى الله عليه وآله و دختر ابابكر بود و نزد عمر نيز محترم بود.
و رهبرى جريان دشمنى وصى رسول خدا صلى الله عليه وآله را بر عهده داشت و وجود او پردهاى شد براى تمام دشمنان و مخالفين حضرت على عليه السلام مانند معاويه ، طلحه ، زبير ، بنى اميه و غير آنها و آن زن كه شاخ شيطان از خانه او آشكار مىشود و روايت چنين مىگويد: پيامبر صلى الله عليه واله از خانه عايشه بيرون شد و فرمود: اساس كفر از اين منزل است، از جايى كه شاخ شيطان آشكار مىشود.
بنابراين، اين زن تمام وجودش شر است و چاره اى هم از آن نيست؛ زيرا ام المومنان است و برمردم واجب است به خاطر احترام رسول خدا صلى الله عليه وآله، مراعات حال او را بكنند و احدى حق ندارد از اين واجب كوتاهى كند .
و از جهت ديگر اين كه اميرمؤمنان عليه السلام حق دارد وقتى اين زن بر عليه حضرت على عليه السلام خروج كرد و با ايشان جنگيد و به سبب او هزاران نفر كشته شدند، او را نكوهش كند و واقعيت او را برمردم بشناساند و بر آنها اشكار كند كه چيزى از اين زن بر نمىآيد مگر شر، گرفتارى و بلاء بر امت
اين كارهايى كه از عائشه سر زده و ما مىدانيم و به سبب قرائنى كه بعضى به آن اشاره كردهاند و به خاطر دلائلى كه مىدانيم حضرت جنس زن را مذمت نكرده است .
و مى دانيم كه مراد از سخن حضرت كه فرمود: «همه چيز زن شر است، و بدتر از آن اينكه از وجودش چارهاى نيست»، مقصود زن معين است نه زنان ديگر.
پس چرا عدهاى به طور قاطع حكم مىكنند كه اين كلام حضرت دروغ است و ممكن نيست صحيح باشد .
2. روشن شد گفتار عده اى كه مىگفتند : اين روايت اطلاق دارد، اين اطلاق كافى نيست در اينكه حكم كنيم كه اين روايت صحيح نباشد؛ زيرا قرائنى كه ذكر كرديم آن عده نيز ذكر كردند، كافى است كه يكى از دو احتمال مشخص شود .
احتمال اراده جنس از كلمه (ال ) با احتمال اراده عهد از كلمه (ال) ، مساوى است .
و زمانى كه اطلاق و عدم وجود قرينه مستدعى انصراف ال به جنس باشد، همانا وجود قرائنى كه مصروف از جنس و معين براى عهد است ، براى اسقاط( اطلاق ) از صلاحيت براى قرينه شدن ، كفايت مىكند؛ زيرا اطلاق در صورتى قرينه بر جنس است كه قرينهاى بر غير آن نباشد؛ ولى زمانى كه قرينه بر غير پيداشد ، اطلاق تبديل به مقيد مىشود ديگر جايى براى اطلاق باقى نمىماند تا به آن تمسك كرد .
3. اما استدلالهايى كه وارد كرد تا معنى اول را ردٌ كند، آن مطلب ديگرى است كه نياز به تامل دارد و از نقد نيز خالى نيست :
مثلا استدلال كرده به آيه «ما آدميزادگان را گرامى داشتيم» در حالى كه تكريم در آيه از جهت تكريم و افاضه نعمت بر بنى آ دم است كه شامل مؤمن و كافر ؛ حتى فرعون ، نمرود، اولين و آخرين شقى نيز مىشود و تكريم خدا بر آنها به عطاء و نعمت، از اين كه آنها كانون شر و گناهان باشند، منع نمىكند
مثل فرعون و غير او از كافرين و مشركين كه تمام وجودشان شر مىباشد.
بنابراين اين مطلب دلالت بر اين دارد كه تكريم آنها به خاطر نعمت و تفضلات مناسب است هرچند از مستحق اين نعمت و عطاء نباشند و در عطاء شرط نشده كه بايد مستحق فقط آن عطاء، استفاده كند.
در اينجا مناقشات ديگرى در باره ساير ادله آن عده وجود دارد كه نياز به اشاره ندارد و آنچه كه ذكر كرديم براى هدايت ورشد كافى است
العاملي، السيد جعفر مرتضى ،خلفيات كتاب مأساة الزهراء ( ع )،ج2، ص538 -542- بيروت - لبنان، ناشر : دار السيرة، سال چاپ : 1422 ،چاپ : الخامسة
روايات «مذمت زن» در كتابهاي اهل سنت
تا اين جا ثابت شد كه اين روايت اعتبار ندارد، اعتبار هم داشته باشد، منظور از آن به احتمال قوى، عائشه همسر رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله است.
حال در اين جا به رواياتى از كتابهاى اهل سنت اشاره مىكنيم كه عين همين توهين و بلكه بسيار بسيار زشتتر از آن را به زنان نسبت دادهاند .
بنابراين ، كارشناسان وهابى قبل از خواندن نهج البلاغه و ايراد گرفتن به روايات آن، بهتر است كه به كتابهاى خود مراجعه كرده و مشكلات خود را درمان كنند .
تمام وجود زن ، شر است
عين همان روايتى كه در نهج البلاغه آمده، در كتابهاى اهل سنت از زبان رسول خدا و اميرمؤمنان عليه السلام نيز نقل شده است .
نقل روايت از زبان رسول خدا (ص):
ابوالقاسم اصفهانى و ابومنصور آبى همين مطلب را از زبان رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل كردهاند:
وقال : النساء شر كلهن وشر ما فيهن قلة الاستغناء عنهن
پيامبر صلى الله عليه واله فرمودند: زن همه اش شر است و بدتر از آن اينكه بىنيازى از آنها كم است
الأصفهاني، ابوالقاسم الحسين بن محمد بن المفضل، محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء، ج2، ص239 ، تحقيق: عمر الطباع، ناشر: دار القلم - بيروت - 1420هـ- 1999م.
الآبي، ابوسعد منصور بن الحسين (متوفاى421هـ)، نثر الدر في المحاضرات، ج1، ص134 ، تحقيق: خالد عبد الغني محفوط، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت /لبنان، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م.
نقل روايت از زبان اميرمؤمنان عليه السلام:
زمخشرى از علماى اهل سنت، همين مطلب را از زبان اميرمؤمنان عليه السلام نقل كرده است:
علي بن أبي طالب عليه السلام: النساء شر كلهن، وشر ما فيهن قلة الإستغناء عنهن.
حضرت على عليه السلام فرمود: زن همه اش شر است وبدتر از آن اينكه بى نيازى از آنها كم است
الزمخشري الخوارزمي، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاى538هـ)، ربيع الأبرار، ج1، ص464، طبق برنامه الجامع الكبير.
بنابراين، اگر اين مطلب در نهج البلاغه از زبان اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده، علماى اهل سنت همين مطلب را از زبان رسول خدا صلى الله عليه وآله و از زبان اميرمؤمنان عليه السلام نقل كردهاند .
اگر نقل اين روايت اشكالى داشته باشد، اين اشكال متوجه علماى اهل سنت نيز هست .
عمر ، زنان را شيطان ميدانست
تعدادى از بزرگان اهل سنت، از عمر بن خطاب نقل كردهاند كه او تمام زنان را شيطان مىدانست و از شر آنها به خداوند پناه مىبرد . ماوردى بصرى در ادب الدنيا والدين، ابوعبد الله قرطبى در تفسر خود، ابن حجر عسقلانى در فتح البارى و محمد عبد الرؤوف مناوى در فيض القدير نوشتهاند:
وَسَمِعَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ امْرَأَةً تَقُولُ هَذَا الْبَيْتَ : إنَّ النِّسَاءَ رَيَاحِينُ خُلِقْنَ لَكُمْ وَكُلُّكُمْ يَشْتَهِي شَمَّ الرَّيَاحِينِ فَقَالَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ : إنَّ النِّسَاءَ شَيَاطِينُ خُلِقْنَ لَنَا نَعُوذُ بِاَللَّهِ مِنْ شَرِّ الشَّيَاطِينِ.
عمر شنيد كه زنى اين شعر را مىخواند :
زنان گل و ريحاناند كه براى شما مردان خلق شدهاند ، در حاليكه شما مردان همه عاشق بوى گل و ريحان هستيد .
عمر در جواب آن زن گفت: زنان شيطان هايى هستند كه براى ما مردان خلق شده اند ، خدايا ما از شر شياطين به تو پناه مىبريم .
الماوردي البصري الشافعي، أبو الحسن علي بن محمد بن حبيب (متوفاى450هـ)، أدب الدنيا والدين ج1، ص193، طبق برنامه الجامع الكبير .
الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد بن أبي بكر بن فرح (متوفاى671هـ)، الجامع لأحكام القرآن ج7 ص 68، ناشر: دار الشعب – القاهرة
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج2 ص223، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة – بيروت.
المناوي، محمد عبد الرؤوف بن علي بن زين العابدين (متوفاى 1031هـ)، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج2، ص177، ناشر: المكتبة التجارية الكبري - مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ.
حال، اين جمله زشتتر است يا جملهاى كه به اميرمؤمنان عليه السلام نسبت داده شده است؟
امام شافعي زنان را شيطان مي دانست
اسنوى شافعى در طبقات الشافعية، از امام شافعى نقل مىكند كه او نيز اعتقاد داشته، تمام زنان شيطان هستند:
بلغنا أن الشافعي رأى امرأة فقال :
إن النساء شياطين خلقن لنا * نعوذ بالله من شر الشياطين
فقالت :
إن النساء رياحين خلقن لكم * وكلكم يشتهي شم الرياحي
از شافعى چنين رسيده كه زنى را ديد سپس گفت :
زنان شيطان هايى هستند كه براى ما مردان خلق شده ، خدايا ما از شر شياطين به تو پناه مىبريم .
زن نيز در جواب وى گفت :
زنان گل و ريحاناند كه براى شما مردان خلق شدهاند ، در حاليكه شما مردان همه عاشق بوى گل و ريحان هستيد .
الأسنوي الأموي، عبد الرحيم بن الحسن بن علي بن عمر (جمال الدين) (متوفاى772هـ)، طبقات الشافعية، ج1 ، ص298، رقم: 412، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت، الطبعة الأولي، 1407هـ ـ 1987م.
زنان ريسمان شيطانند
ابوعثمان جاحظ در المحاسن والأضداد مىنويسد كه رسول خدا صلى الله عليه وآله زنان را ريسمانهاى شيطان مىدانست:
قال صلى الله عليه وسلم: النساء حبائلُ الشيطانِ .
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند:زنان ريسمان هاى شيطانند
الجاحظ، أبي عثمان عمرو بن بحر (متوفاى255هـ)، المحاسن والأضداد ، ج1، ص179، ناشر : مكتبة الخانجي - القاهرة ، الطبعة : الثانية ، 1415هـ ـ 1994م.
همچنين همين مطلب از عبد الله بن مسعود نيز نقل شده است.
وقال عبد الله بن مسعود: النساء حبائل الشيطان.
ابن مسعود گفت : زنان ريسمان هاى شيطانند
الهروي البغدادي ، أبو عبيد القاسم بن سلام بن عبد الله (متوفاى224هـ )، الأمثال لابن سلام ، ج1، ص18، طبق برنامه الجامع الكبير .
از زن ، سگ سياه و الاغ بايد دوري كرد
ابن رجب حنبلى در شرح صحيح بخارى مىگويد كه از زنها بايد دورى كرد؛ چون آنها ريسمانهاى شيطان هستند:
خصت هذه الثلاث بالاحتراز منها ، وهي : المرأة ؛ فإن النساء حبائل الشيطان ، وإذا خرجت المرأة من بيتها استشرفها الشيطان ، وإنما توصل الشيطان إلى إبعاد آدم من دار القرب بالنساء . والكلب الأسود : شيطان ، كما نص عليه الحديث . وكذلك الحمار ؛ ولهذا يستعاذ بالله عند سماع صوته بالليل ، لأنه يرى الشيطان
از اين سه گروه، به طور ويژه بايد دورى كرد؛ زن چون زنان ريسمان هاى شيطانند و زمانى كه زن از خانه خارج مىشود شيطان او را زير نظر مىگيرد و بوسيله زنان آدم را از دار القرب به دار البعيد مىرساند
و سگ سياه كه طبق حديثى مقصود از آن شيطان است و همچنين الاغ كه هنگام شنيدن صداى او به خدا بايد پناه برد؛ چون شيطان را مىبيند .
ابن رجب البغدادي ، زين الدين أبي الفرج عبد الرحمن ابن شهاب الدين (متوفاى795هـ) ، فتح الباري في شرح صحيح البخاري ، ج2، ص713، تحقيق : أبو معاذ طارق بن عوض الله بن محمد ، ناشر : دار ابن الجوزي - السعودية / الدمام ، الطبعة : الثانية ، 1422هـ .
زن، سگ سياه و الاغ نماز را باطل ميكنند
روايات متعددى در منابع اهل سنت وجود دارد كه سه گروه اگر از جلوى نماز گذار عبور كنند، نماز را قطع مىكنند: الاغ، زن و سگ سياه . مسلم نيشابورى در صحيح خود به نقل از ابوذر غفارى مىنويسد:
حدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ حدثنا إسماعيل بن عُلَيَّةَ ح قال وحدثني زُهَيْرُ بن حَرْبٍ حدثنا إسماعيل بن إبراهيم عن يُونُسَ عن حُمَيْدِ بن هِلَالٍ عن عبد اللَّهِ بن الصَّامِتِ عن أبي ذَرٍّ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إذا قام أحدكم يُصَلِّي فإنه يَسْتُرُهُ إذا كان بين يَدَيْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ فإذا لم يَكُنْ بين يَدَيْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ فإنه يَقْطَعُ صَلَاتَهُ الْحِمَارُ وَالْمَرْأَةُ وَالْكَلْبُ الْأَسْوَدُ قلت يا أَبَا ذَرٍّ ما بَالُ الْكَلْبِ الْأَسْوَدِ من الْكَلْبِ الْأَحْمَرِ من الْكَلْبِ الْأَصْفَرِ قال يا بن أَخِي سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم كما سَأَلْتَنِي فقال الْكَلْبُ الْأَسْوَدُ شَيْطَانٌ
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند : زمانى كه يكى از شما براى نماز ايستاد اگر در جلويش چيزى مثل عصا بود نمازش را مىپوشاند زمانى كه بين او دستانش امثال عصا نبود پس در اين هنگام نمازش را الاغ ، زن و سگ سياه باطل مىكند راوى گويد از اباذر پرسيدم: چه فرقى بين سگ سياه و سگ قرمز و سگ زرد است ؟ گفت اى برادر زاده همين سوال را من از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدم فرمودند: سگ سياه، شيطان است
النيسابوري القشيري ، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج1، ص365، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
ابن ماجه قزوينى و احمد بن حنبل همين روايت را از عبد الله بن مغفل از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل كردهاند:
حدثنا جَمِيلُ بن الْحَسَنِ ثنا عبد الأعلى ثنا سَعِيدٌ عن قَتَادَةَ عن الْحَسَنِ عن عبد اللَّهِ بن مُغَفَّلٍ عن النبي صلى الله عليه وسلم قال يَقْطَعُ الصَّلَاةَ الْمَرْأَةُ وَالْكَلْبُ وَالْحِمَارُ
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند : عبور زن ، سگ و الاغ از مقابل نماز گزار، نماز را قطع مىكند
القزويني، ابوعبدالله محمد بن يزيد (متوفاى275هـ)، سنن ابن ماجه، ج1 ، ص306، تحقيق محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار الفكر - بيروت.
الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج5، ص57، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
سگ، الاغ، خوك، يهودي، مجوسي و زن، نماز را باطل ميكنند
ابو داود سجستانى نيز در سنن خود نقل مىكند كه اگر سگ، الاغ، خوك ، يهودى ، مجوسى و زن از جلوى نمازگذار عبور كنند، نماز قطع مىشود:
حدثنا محمد بن إسماعيل الْبَصْرِيُّ ثنا مُعَاذٌ ثنا هِشَامٌ عن يحيى عن عِكْرِمَةَ عن بن عَبَّاسٍ قال أَحْسَبُهُ عن رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال إذا صلى أحدكم إلى غَيْرِ سُتْرَةٍ فإنه يَقْطَعُ صَلَاتَهُ الْكَلْبُ وَالْحِمَارُ وَالْخِنْزِيرُ وَالْيَهُودِيُّ وَالْمَجُوسِيُّ وَالْمَرْأَةُ وَيُجْزِئُ عنه إذا مَرُّوا بين يَدَيْهِ على قَذْفَةٍ بِحَجَرٍ .
پيامبر فرمودند: هنگامى كه يكى از شما نماز مىخوانيد ؛ ولى در مقابلش حائلى نباشد، همانا الاغ، خوك، يهودى، مجوسى و زن نماز را قطع مىكند و زمانى كه آنها در مقابل نماز گزار رفت آمد كردند، انداختن يك سنگ از قظع شدن نماز كفايت مىكند .
السجستاني الأزدي، ابوداود سليمان بن الأشعث (متوفاى 275هـ)، سنن أبي داود، سنن أبي داود ، ج1، ص187، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.
ابن رجب البغدادي ، زين الدين أبي الفرج عبد الرحمن ابن شهاب الدين (متوفاى795هـ) ، فتح الباري في شرح صحيح البخاري ، ج2، ص703، تحقيق : أبو معاذ طارق بن عوض الله بن محمد ، ناشر : دار ابن الجوزي - السعودية / الدمام ، الطبعة : الثانية ، 1422هـ .
حال سؤال ما از پيروان مكتب سقيفه اين است كه چه شباهتى بين زن و سگ سياه ، خوك و ... وجود دارد كه شما آنها را در كنار قرار داده و مسبب بطلان نماز معرفى كردهايد؟ آيا قياس كردن زن، با اين گروههاى توهين به آنان نيست؟
زن به صورت شيطان در ميآيد
جابر بن عبد الله از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل كرده است كه زن در هنگام رفتن و آمدن، به صورت شيطان است :
حدثنا عَمْرُو بن عَلِيٍّ حدثنا عبد الأعلى حدثنا هِشَامُ بن أبي عبد اللَّهِ عن أبي الزُّبَيْرِ عن جَابِرٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم رَأَى امْرَأَةً فَأَتَى امْرَأَتَهُ زَيْنَبَ وَهِيَ تَمْعَسُ مَنِيئَةً لها فَقَضَى حَاجَتَهُ ثُمَّ خَرَجَ إلى أَصْحَابِهِ فقال ان الْمَرْأَةَ تُقْبِلُ في صُورَةِ شَيْطَانٍ وَتُدْبِرُ في صُورَةِ شَيْطَانٍ فإذا أَبْصَرَ أحدكم امْرَأَةً فَلْيَأْتِ أَهْلَهُ فإن ذلك يَرُدُّ ما في نَفْسِهِ
از جابر نقل شده است كه رسول خدا (ص) زنى را ديد، سپس پيش همسرش زينب آمد؛ در حالى كه او پوست دباغى مى كرد. پيامبر خدا ، نياز خود را برآورده كرد و سپس پيش اصحاب رفت و فرمود: زن هنگام آمدن به صورت شيطان است و هنگام بازگشتش نيز به صورت شيطان است . زمانى كه يكى از شما زنى را ديد برود نزد زن خودش؛ زيرا اين كار باعث مىشود تا آنچه در نفسش بوده را دور كند.
النيسابوري القشيري ، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج2، ص1021، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
زنان را بي لباس در خانه بگذاريد
مسلمة بن مخلد، از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل كرده است كه زنها خود را بدون لباس در خانه بگذاريد، تا مجبور شوند پشت پرده بمانند و از خانه خارج نشوند:
خْبَرَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ بَشَّارٍ السَّابُورِيُّ، بِالْبَصْرَةِقَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مَحْمَوَيْهِ الْعَسْكَرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ سَهْلٍ الدِّمْيَاطِيُّ الْقُرَشِيُّ، بِدِمْيَاطَ، قَالَ: حَدَّثَنَا شُعَيْبُ بْنُ يَحْيَى، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَيُّوبَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ الْحَارِثِ، عَنْ مُجَمِّعِ بْنِ كَعْبٍ، عَنْ مَسْلَمَةَ بْنِ مَخْلَدٍ، أَنَّ النَّبِيَّ، قَالَ: " أَعْرُوا النِّسَاءَ يَلْزَمْنَ الْحِجَالَ "
زنان را بىلباس بگذاريد تا در خانه (تادر پس پرده ) بمانند.
البغدادي، ابوبكر أحمد بن علي بن ثابت الخطيب (متوفاى463هـ)، تاريخ بغداد، ج12ص 315، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت.
فتنهاي پر ضررتر از زن نيست
بخارى و مسلم در صحيح خود به نقل از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل كرده است كه فتنهاى بزرگتر از زن وجود ندارد:
- حَدَّثَنَا آدَمُ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ سُلَيْمَانَ التَّيْمِىِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عُثْمَانَ النَّهْدِىَّ عَنْ أُسَامَةَ بْنِ زَيْدٍ - رضى الله عنهما - عَنِ النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - قَالَ « مَا تَرَكْتُ بَعْدِى فِتْنَةً أَضَرَّ عَلَى الرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ » .
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: پس از من براى مردان فتنهاى زيانانگيزتر از زنان نخواهد بود
البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج5، ص 1959، ح4808، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
النيسابوري القشيري ، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج4، ص2098، ح2741 ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
فتنه زنان بزرگترين فتنه است
ابن بطال در شرح صحيح بخارى مىنويسد كه فتنه زنان بزرگترين فتنهاى كه بايد زنان از آن بترسند:
وفى حديث أسامة أن فتنة النساء أعظم الفتن مخافة على العباد
در حديثى از اسامه آمده است كه فتنه زنان بزرگترين فتنهاى است كه از آن بر مردم ترسيده مىشود
إبن بطال البكري القرطبي، ابوالحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاى449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج7، ص188، تحقيق: ابوتميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.
كودك ،عقلش از زن بيشتر است
ابوالقاسم اصفهانى در محاضرات الأدبا مىنويسد:
وقيل لا تدع المرأةَ تضربُ صبياً فإنه أعقلُ منها .
اجازه ندهيد كه زن، كودك را بزند؛ چون كودك از خود زن عاقلتر است.
الأصفهاني، ابوالقاسم الحسين بن محمد بن المفضل، محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء، ج2، ص238، تحقيق: عمر الطباع، ناشر: دار القلم - بيروت - 1420هـ- 1999م.
كودك، از مادرش عاقل تراست
همچنين ابوسعد آبى در نثر الدر مىنويسد:
وقيل في مثل هذا : لا تدع أم صبيك تضربه ؛ فإنه أعقل منها وإن كان طفلاً
اجازه ندهيد كه مادرى بچهاش را بزند؛ زيرا آن كودك از مادرش عاقلتر است؛ اگر چه هنوز كودك است.
الآبي، ابوسعد منصور بن الحسين (متوفاى421هـ)، نثر الدر في المحاضرات، ج4، ص133، تحقيق: خالد عبد الغني محفوط، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت /لبنان، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م.
زن از پهلوي كج خلق شده است
و باز ابوالقاسم اصفهانى مىنويسد:
وفي الحديث : ( خُلِقَتِ المرأةُ من ضِلْعٍ مُعوجٍ فلما أرادتْ تقويمَه انصدع
در حديث آمده است كه : خلقت زن از پهلوى كج بوده است اگر بخواهى راستش كنى مى شكند.
الأصفهاني، ابوالقاسم الحسين بن محمد بن المفضل، محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء، ج2، ص239 -238، تحقيق: عمر الطباع، ناشر: دار القلم - بيروت - 1420هـ- 1999م.
خشم زن، اذيت و محبت او خيانت است
وقيل: المرأة إذا أبْغَضَتْك آذتْكَ وإذا أحْبَتْكَ خانَتْكَ فحبُّها أذى وبغضها داءٌ .
گفته شده است زن هنگامى كه خشمگين شود تورا اذيت مىكند و زمانى كه تورا دوست داشته باشد خيانت مىكند پس دوست داشتن زن اذيت و خشمش مرض است .
الأصفهاني ، أبو القاسم الحسين بن محمد بن المفضل الوفاة: 502 ، محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء ، ج2، ص239 ، تحقيق : عمر الطباع، دار النشر : دار القلم - بيروت - 1420هـ- 1999م
خوشحال شدن شيطان از خلقت زن
بدر الدين عينى در شرح صحيح بخارى مىنويسد:
ويروي ، أن الله عز وجل لما خلق المرأة فرح الشيطان فرحا شديدا ، وقال : هذه حبالتي التي لا تكاد يخطيني من نصبتها له.
روايت شده است كه خداوند زمانى كه زن را خلق كرد شيطان به شدت خوشحال شد و گفت اين زن تورهاى هستند كه هركس در آن گير كند نمىتواند فرار كند .
العيني الغيتابي الحنفي، بدر الدين ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج20 ، ص 89 ، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.
مطمئن ترين سلاح ابليس، زنان هستند
و باز در شرح صحيح بخارى آمده است كه رسول خدا فرمود:
أوثق سلاح إبليس النساء .
كارىترين سلاح ابليس، زنها هستند.
العيني الغيتابي الحنفي، بدر الدين ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج20 ، ص 89 ، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
سختي و مصيبت زنها، سختترين مصيبتها است
ابن بطال در شرح صحيح بخارى مىنويسد:
وقد روى عن بعض أمهات المؤمنين أنها قالت : من شقائنا قُدِّمْنا على جميع الشهوات . فالمحنة بالنساء أعظم المحن على قدر الفتنة بهن ، وقد أخبر الله مع ذلك أن منهن لنا عدوًا ، فينبغى للمؤمن الاعتصام بالله ، والرغبة إليه فى النجاة من فتنتهن ، والسلامة من شرهن.
يكى از شقاوتهاى ما اين است كه اسم ما در قرآن قبل از همه شهوتها آمده است ، پس مصيبتى كه از جانب زنان وارد مىشود، بزرگترين مصيبت است؛ به اندازه فتنهاى كه از جانب آنها ايجاد مىشود .
خداوند با اين حال خبر داده است كه برخى از زنها دشمن ما هستند ؛ پس شايسته است كه مؤمن به خدا پناه بياورد، و براى نجات از فتنه آنها و سالم ماندن از شر آنها به خدا روى بياورد.
إبن بطال البكري القرطبي، ابوالحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاى449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج7، ص188، تحقيق: ابوتميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.
اين روايت اشاره دارد به آيه 14 سوره قرآن كريم كه خداوند مىفرمايد:
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ.
محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند ولى) اينها (در صورتى كه هدف نهايى آدمى را تشكيل دهند،) سرمايه زندگى پست (مادى) است و سرانجام نيك (و زندگىِ والا و جاويدان)، نزد خداست.
طبق اعتقاد عائشه، چون خداوند نام زنها را بر ساير زينتهاى دنيوى مقدم كرده، پس اين قضيه براى زنها شقاوت است و مؤمنان بايد از شر زنها به خداوند پناه ببرند .
نتيجه گيري نهائي
روايتى كه از اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده است، اولا از نظر سندى ضعيف است؛ ثانيا: حتى اگر سندى صحيح نيز باشد، منظور از آنها مىتواند يك زن مشخص و به طور مشخصتر عائشه همسر رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله باشد ؛ ثالثا: از اين گذشته، عبارتهاى بسيار زشتتر در باره زنان در كتابهاى اهل سنت و حتى صحيحترين كتابهاى آنها وجود دارد .
بنابراين، كسى كه در خانه شيشهاى نشسته، ديگران را با سنگ نمىزند .