سؤال كننده : بهرامي :
توضيح سؤال :
اگر به قول شيعه در غدير خم چندين هزار نفر حضور داشتند ، چرا بعد رسول خدا (ص) با ابوبكر بيعت كردند ؟
آيا همه اين افراد ، سخنان رسول خدا را آنهم بعد از چند روز فراموش كردند ؟
پاسخ :
هيچ يك از كساني كه در واقعه غدير خم حضور داشتند ، سخنان رسول خدا را فراموش نكرده بودند ؛ بلكه برخي به خاطر ترس از جان و مال و برخي ديگر به خاطر حبّ دنيا و رياست ، و يا به خاطر بغض و كينهاي كه از امير المؤمنين عليه السلام در سينه داشتند ، خود را به فراموشي زدند ؛ چنانچه غزالي ، عالم مشهور اهل سنت در باره پيمان شكني عمر بن خطاب ميگويد :
من خطبته في يوم غديرحم باتفاق الجميع وهو يقول: « من كنت مولاه فعلي مولاه » فقال عمر بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي ومولى كل مولى فهذا تسليم ورضى وتحكيم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الرياسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى في قعقعة الرايات واشتباك ازدحام الخيول وفتح الأمصار وسقاهم كأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا.
سر العالمين وكشف ما في الدارين ، ابوحامد غزالي ، ج1 ، ص4 ، باب في ترتيب الخلافة والمملكة
اين كتاب را در اين سايت نيز ميتوانيد پيدا كنيد :
از خطبههاي رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) خطبه آن حضرت به اتفاق همه مسلمانان در روز عيد غدير خم است كه در آن فرمود : هر كس من مولا و سرپرست او هستم ، علي مولا و سرپرست او است . عمر پس از اين فرمايش رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) به علي (عليه السلام) اين گونه تبريك گفت :
«افتخار ، افتخار اي ابوالحسن ، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاي ديگري هستي .»
اين سخن عمر حكايت از تسليم او در برابر فرمان پيامبر و امامت و رهبري علي (عليه السلام) و نشانه رضايتش از انتخاب علي (عليه السلام) به رهبري امت دارد ؛ اما پس از گذشت آن روزها ، عمر تحت تأثير هواي نفس و علاقه به رياست و رهبري خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلي تغيير داد و با لشكر كشيها ، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمينهاي ديگر ، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلي هموار كرد و [مصداق اين آيه قرآن شد :]
پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن ، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معاملهاى كردند.
البته ذهبي ، يكي ديگر از بزرگان اهل سنت ، همين مطلب را از غزالي نقل كرده ؛ اما مثل هميشه دستان امانتدارش تغييراتي را به نفع عمر بن الخطاب اعمال كرده است .
رك : سير أعلام النبلاء، ج 19، ص 328 ، ترجمه ابوحامد غزالي .
ضمن اين كه بسياري از مسلمانان ؛ همانند فاطمه زهرا ، سعد بن عباده و ... تا آخر عمر و برخي ديگر تا ماهها بعد با ابوبكر بيعت نكردند ؛ ولي بعد از آن كه ابوبكر به قدرت كامل رسيد ، با زور شمشير و سرنيزه مخالفين را مجبور به بيعت كردند .
چنانچه محمد بن اسماعيل بخاري در صحيح ترين كتاب اهل سنت بعد از قرآن در باره عدم بيعت حضرت زهرا سلام الله عليها و ناراحتي آن حضرت از دست ابوبكر مينويسد :
فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّيَت .
صحيح البخارى ، ج4 ، ص42، ح 2862.
فاطمه دختر رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) از دست ابوبكر ناراحت شد ، و تا زماني كه از دنيا نرفته بود ، از دست او ناراحت بود .
و نيز در باره تخلف بسياري ديگر از صحابه مينويسد :
حِينَ تَوَفَّى اللَّهُ نَبِيَّهُ - صلى الله عليه وسلم - إِلاَّ أَنَّ الأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِى سَقِيفَةِ بَنِى سَاعِدَةَ ، وَخَالَفَ عَنَّا عَلِىٌّ وَالزُّبَيْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا .
صحيح بخاري ، ج8 ، ص 26 ، كتاب المحاربين .
زماني كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) از دنيا رفت ، تمامي انصار با مخالفت كردند و در سقيفه بني ساعده جمع شدند ، و نيز علي (عليه السلام) و زبير و كساني كه همراه آنها بودند ، با ما مخالفت كردند .