بسم الله الرحمن الرحيم
برنامه حبل المتين
استاد: آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني
16 / 07 / 1391
مجري:
نزول آيه ولايت در حق حضرت امير عليه السلام در کتاب هاي معتبر آمده است يا نه؟
استاد قزويني:
يکي از شبهاتي که ورد زبان حضرات است، ميگويند: اگر شيعه بر اين عقيده است که ولايت علي در غدير آمده است و يا اين که آيه ابلاغ و اکمال مربوط به اين قضيه است و حديث شريف «من کنت مولاه فعلي مولاه» در اين زمينه است، اين دلالت ميکند که قبلا بحث ولايت حضرت امير مطرح نبوده است و مباحث غدير با معرفي حضرت امير در گذشته منافات دارد.
اين را من ان شاء الله مفصل عرض خواهم کرد که ولايت امير المؤمنين در همان روز اول اعلان رسالت نبي مکرم بعد از نزول آيه شريفه که ميفرمايد:
وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ.
سوره شعراء آيه 214
در آن مجمع 40 نفره قريش معرفي شد و در مناسبتهاي مختلف، حديث منزلت و حديث وصايت و حديث ولايت و حديث امامت و ديگر احاديث مفصل مطرح شده است؛ ولي در غدير چون يک همايش بزرگي است که بنا به نقل ابن جوزي که حداقل 124 هزار جمعيت در آنجا جمع است.
اگر در گذشته در يک جمع 40 نفره يا 100 نفره و يا 500 نفره مطرح شده بود، شايد اين قضيه کتمان شود يا دستخوش فراموشي شود يا بگويند: نظر نبي مکرم شايد عوض شده باشد يا يک حديثي جعل کنند که اين اوايل بعثت بوده است و بعد پيغمبر پشيمان شده است.
نبي مکرم براي محکم کردن قضيه و بستن راه گريز و اتمام حجت و رساندن به گوش همه تا اين که کسي ادعا نکند که من نشنيدهام، در غدير خم در مجمع حداکثر 124 هزار نفري يا حداقل 90 هزار نفري، ولايت و امامت امير المؤمنين سلام الله عليه را مطرح ميکند تا فرداي قيامت عذري براي کسي وجود نداشته باشد يا به تعبير صديقه طاهره سلام الله عليها که ميفرمايد:
وهل ترك أبي يوم غدير خم لاحد عذرا.
الخصال، الشيخ الصدوق، ص 173
آيا پدرم در غدير خم براي کسي جاي عذر و گريزي گذاشت؟
آنچه که در گذشته مطرح شده است مخصوصا بحث آيات قرآني، با اين که ما در ماه رمضان در يکي از شبهاي احياء آيات را خيلي فشرده مطرح کرديم؛ ولي همان طوري که مرحوم شيخ طوسي دارد، اقوي دليل بر امامت اميرالمؤمنين، آيه 55 سوره مائده است.
اين را ان شاء الله در يکي دو جلسه به صورت مفصل از منابع متعدد اهل سنت و اقوال بزرگان و بعد از آن 12 شبههاي که وهابيت در رابطه با اين آيه آوردهاند بيان ميکنيم و پاسخ ميدهيم تا ثابت شود که اين سخنان اينها و القاء شبهاتشان فقط گريز از مسئوليت و پذيرفتن يک امر مسلم و قطعي است؛ مثل شبهاتي که نسبت به کلمه «ولي» و استعمال صيغه جمع و منافات صدقه دادن در رکوع با حضور قلب در نماز و اين که آيا اميرالمؤمنين به اين آيه احتجاج کرده است يا نه و يا اين که «انما» دلالت بر حصر دارد و زکات در صدقه مستحبي و ديگر شبهات و موهوماتي که وارد کردهاند.
ما عقيدهمان بر اين است که اين آقاياني که اين شبهات را مطرح ميکنند، يقينا براي خودشان مسئله روشن و واضح است؛ ولي از اين که حقيقت را به صراحت بگويند و اعتراف کنند، ميترسند؛ چون مشکلات زيادي پيدا ميکنند.
مريدهايشان و منصبشان و موقعيتشان و دنيايشان را از دست ميدهند.
قطعا اينها پشيمان خواهند شد؛ چون دنيا زود گذر است.
به فرض 100 سال عمر کردند، در قيامت عدد کار نميکند.
آيا اين انصاف است که انسان يک عمر جاودانه اخروي را به خاطر 4 روز مقام زود گذر و مريدها بفروشد؟
ما هيچ شبههاي نداريم که اينها اولين لحظه وردشان به عالم برزخ، اولين لحظه حسرت و پشيماني اينها است. در آنجا پشيماني هيچ سودي ندارد.
آيه که ميفرمايد:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.
سوره مائده آيه 55
در اينجا سخن خيلي زياد است که مرحوم شيخ طوسي ميگويد: اين قويترين دليل شيعه بر امامت حضرت امير سلام الله عليه است که 18 نفر از صحابه و مشاهير تابعين نقل کردهاند و 63 نفر از حفاظ و اعلام در کتب خود اين قضيه را مطرح کردهاند.
من يک گذري به صورت فهرست وار به نزول اين آيه در حق حضرت امير از کتب مختلف با سندهاي متعدد ما اشاره ميکنيم و در پايان يک نتيجه گيري داريم.
طبراني که متوفاي 360 است از زيد بن حسن از جدش از عمار نقل ميکند که اميرالمؤمنين سلام الله عليه در حال رکوع مشغول خواندن نماز مستحبي بود و انگشترش را از انگشتش درآورد و به سائل داد و اين قضيه به نبي مکرم خبر داده شد و بر نبي مکرم اين آيه نازل شد:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.
سوره مائده آيه 55
بعد از اين که اين آيه نازل شد و بر مردم قرائت کرد:
فقرأها رسول الله صلى الله عليه وسلم ثم قال من كنت مولاه فعلي مولاه.
المعجم الأوسط، ج 6، ص 218 و مناقب علي بن أبي طالب ( ع ) وما نزل من القرآن في علي ( ع )، أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني، ص 235 و تخريج الأحاديث والآثار، الزيلعي، ج 1 ص 410 و الدر المنثور في التفسير بالمأثور، جلال الدين السيوطي، ج 2، ص 293
پس معلوم ميشود که اين حديث «من کنت مولاه» مخصوص عيد غدير نيست.
در چند جا نبي مکرم «من کنت مولاه فعلي مولاه» را فرموده است.
در اينجا جيش يمن نبود که شکايت کند.
در اينجا ميخواهند چه کار کنند؟
در غدير خم ميگويند: سپاه يمين شکايت کرده بودند و درگير بودند، پيغمبر اين حديث را فرمود.
حاکم نيشابوري که متوفاي 405 است روايتي را از اميرالمؤمنين نقل ميکند که وقتي اين آيه نازل شد، پيغمبر اکرم وارد مسجد شد و ديد بعضي از مردم در حال رکوع و بعضي در حال قيام و مشغول نماز هستند و حضرت با يک سائلي مواجه شد و پيامبر سؤال کرد:
أعطاك أحد شيئا فقال لا إلا هذا الراكع لعلي أعطاني خاتما.
معرفة علوم الحديث، ج 1، ص 102 و تاريخ مدينة دمشق، ج 45، ص 303
آيا کسي به شما چيزي داد گفت: بله اين آقائي که در حال رکوع است و اشاره کرد به اميرالمؤمنين و گفت: اين به من انگشترش را داد.
روايت جناب جصاص که از مفسران نامي اهل سنت است ميگويد: مجاهد، سدي، ابو جعفر و عتبة بن ابي حکيم، اينها نقل کردهاند:
أنها نزلت في علي بن أبي طالب حين تصدق بخاتمه وهو راكع.
أحكام القرآن للجصاص، ج 4، ص 102
من دوست دارم که اين آقايان وهابي و اين کارشناساني که چشمشان را بر روي حقائق بستهاند، اين منابع را ببينند و اين که اين شخصيتهاي بزرگ مثل مجاهد و سدي و عتبة نقل کردهاند، آيا اينها فهميده نقل کردهاند يا نفهميده نقل کردهاند؟
اينها متهم به دروغ هستند يا نه؟
روايت جناب ثعلبي که متوفاي427 هجري است و از مفسران نامي اهل سنت است، بعد از نقل انما وليکم الله ميگويد: ابن عباس و سدي و عتبة بن حکيم و ثابت بن عبد الله گفتهاند:
إنما عنى بقوله: (إنما وليكم الله ورسوله الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون) علي بن أبي طالب (عليه السلام) لأنه مر به سائل وهو راكع في المسجد فأعطاه خاتمه.
غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام من طريق الخاص والعام، السيد هاشم البحراني، ج 2، ص 5
مقصود از اين آيه علي بن ابي طالب است؛ چون سائلي از کنار علي گذشت و او در حال رکوع بود و انگشترش را به سائل داد و اين آيه نازل شد.
مطالب زياد است؛ چون ميخواهيم به سؤالات بعدي برسيم و شبهات بپردازيم خيلي سريع ميگويم.
روايت واحدي که متوفاي 468 است و در کتاب اسباب نزول ملتزم است که فقط روايات صحيح را نقل کند، ميگويد: نبي مکرم به مسجد آمد و ديد که مردم در حال رکوع و قيام هستند و ديد که سائلي ميآيد، از اين سائل سؤال کرد:
هل أعطاك أحد شيئا؟ قال: نعم خاتم من ذهب، قال: من أعطاكه؟ قال: ذلك القائم، وأومأ بيده إلى علي بن أبي طالب رضي الله عنه، فقال: على أي حال أعطاك؟ قال أعطاني وهو راكع، فكبر النبي صلى الله عليه وسلم.
أسباب نزول الآيات، الواحدي النيسابوري، ص 133 و 134
کسي به شما چيزي داد؟ سائل گفت: يک انگشتر طلائي به من دادند. پيامبر فرمود: اين را چه کسي به تو داد؟ جواب داد: اين آقائي که ايستاده است و با دست خود به علي عليه السلام اشاره كرد. رسول خدا سؤال كرد: در چه حالي آن را به شما بخشيد؟ گفت: در حال ركوع. بعد از اين سخن رسول خدا صلي الله عليه وآله تكبير گفت و بعد اين آيه را خواند:
ومن يتول الله ورسوله والذين آمنوا فإن حزب الله هم الغالبون
أسباب نزول الآيات، الواحدي النيسابوري، ص 134
روايت جناب آقاي شجري جرجاني که متوفاي 499 است که اينها همه مال قرون اوليه اسلامي هستند، از اميرالمؤمنين سلام الله عليه نقل ميکند: من صدقه دادم به سائل در حال رکوع و اين آيه نازل شد و از ابن عباس و از ابو رافع و از ابو جعفر امام باقر سلام الله عليه هم نقل ميکند.
يعني ايشان از اميرالمؤمنين، ابن عباس، ابو رافع و ابو جعفر، از 4 نفر نقل ميکند.
اين در کتاب امالي جلد 1 صفحه 181 است.
جناب قرطبي که متوفاي 671 است ميگويد:
نزلت في علي بن أبي طالب رضي الله عنه وقاله مجاهد والسدي.
تفسير القرطبي، ج 6، ص 221
روايت ابن ابي حاتم و طبري را بعدا در پاسخ به شبهات ابن تيميه، مطرح ميکنيم.
جناب سيوطي ميگويد:
نزلت في علي بن أبي طالب وروى ابن مردويه عن وجه آخر عن ابن عباس مثله وأخرج أيضا عن علي مثله وأخرج ابن جرير عن مجاهد وابن أبي حاتم عن سلمة بن كهيل مثله فهذه شواهد يقوي بعضها بعضا.
لباب النقول، ج 1، ص 93
اين آيه در حق علي نازل شده است و ابن مردويه از ابن عباس نقل کرده است و همچنين از اميرالمؤمنين و ابن جرير طبري از مجاهد نقل کرده است و ابن ابي حاتم از سلمة بن کهيل نقل کرده است و سيوطي ميگويد: اين شواهدي است که يکديگر را تقويت ميکند.
در حقيقت سيوطي ميگويد: روايت با توجه به سندهاي متعدد يکديگر را تقويت ميکند و قطعاً اين آيه در حق اميرالمؤمنين نازل شده است.
ابن تيميه هم ميگويد:
تعدد الطرق وكثرتها يقوى بعضها بعضا
بعد ميگويد:
ولو كان الناقلون فجارا فساقا.
علوم الحديث ( من مجموع الفتاوى )، ج 18، ص 26
اگر ناقلين فاجر و فاسق هم باشند، وقتي طرق متعدد شد مسئله تمام است.
نظر آقاي ابن تيميه اين است که اگر يک روايتي در فضائل خلفاء يا بر عليه ائمه باشد، اين طور است؛ مثل حريز بن عبد الله که هر روز 140 بار اميرالمؤمنين را لعن ميکرده است؛ ولي اگر در مدح اميرالمؤمنين يا فضيلت و يا خلافت اميرالمؤمنين باشد، چه بسا کثرت طرق انسان را به شک مياندازد و هر چه روايت ضعيفتر باشد، طرق آن هم بيشتر است.
گيرم که خلق را به فريبت فريفتي با دست انتقام طبيعت چه ميکني
اينها نمونههايي بود از منابع متعدد اهل سنت.
منابع زياد است و چون حوصله بينندگان عزيز سر نرود و خسته نشوند، به همين اندازه اکتفا ميکنم.
مجري:
آقاي ابن تيميه ميگويد: در تفسير ابن ابي حاتم و طبري اين روايتي که خواندهايد نيامده است. آيا اين ادعاي ابن تيميه درست است؟
استاد قزويني:
انسان نميداند که اين آقاياني که تعبير به شيخ الاسلام ميکنند و در بوق و کرنا کردهاند و به تعبير آقاي محمد بن محمد بخاري بنا به نقل آقاي شوکاني ميگويد: هر کس به ابن تيميه شيخ الاسلام بگويد، کافر است.
اينها يکديگر را تکفير ميکنند و ما کاري نداريم که اينها کافر هستند و يا مسلمان و يا هر چيز ديگر.
اين کارشناساني که نسبت به اميرالمؤمنين حساس هستند، ما اينها را منافق ميدانيم و روايت صحيح هم داريم که ميفرمايد:
لا يبغضك الَّا منافق.
معاني الأخبار، الشيخ الصدوق، ج 1، ص138 و شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج 1، ص10
آقا ابن تيميه وقتي در روز روشن دروغ ميگويد: ابن تيميه ميگويد:
أما أهل العلم الكبار أهل التفسير مثل تفسير محمد بن جرير الطبري و بقي بن مخلد و ابن أبي حاتم و ابن المنذر و عبد الرحمن بن إبراهيم دحيم و أمثالهم فلم يذكروا فيها مثل هذه الموضوعات.
منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 13
اين مطالب جعلي که اين آيه در حق علي نازل شده باشد، در تفسير ابن جرير طبري و ابن ابي حاتم نيامده است.
الان در نرم افزارهاي آقايان اهل سنت وجود دارد.
آقايان مراجعه کنند و ببينند که واقعاً ابن تيميه همچين حرفي زده است يا نه؟
ما الان از منابع اهل سنت روايت طبري و ابن ابي حاتم را با سند صحيح نقل ميکنيم.
ببينيد که اين آقا چقدر دروغ ميگويد.
ابن ابي حاتم در تفسيرش از ابي سعيد اشج از فضل بن دکين از ابو نعيم احول از موسي بن قيس حضرمي از سلمة بن کهيل نقل ميکند:
تصدق علي بخاتمه وهو راكع فنزلت انما وليكم الله ورسوله والذين امنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون.
تفسير ابن أبي حاتم، ج 4، ص 1162
اميرالمؤمنين انگشترش را در حال رکوع صدقه داد و اين آيه نازل شد.
آقايان اين عبارت را جلوي حرف ابن تيميه بگذارند که ايشان چقدر دروغ ميگويد.
آن روايتي که آقايان در صحيحين آوردهاند که سؤال ميکنند از پيغمبر آيا مؤمن زنا ميکند؟ حضرت ميفرمايند: بله، ميگويند:دزدي ميکند؟ حضرت ميفرمايند: بله، ميگويند: آدم ميکشد؟ حضرت ميفرمايد: بله، ميگويند: مؤمن دروغ ميگويد: حضرت ميفرمايند: مؤمن دروغ نميگويد.
اين روايت را خودتان نقل کردهايد.
شايد در کتابخانه ايشان آن کتاب اين صفحه را نداشته است.
شايد اين کتاب که چاپ شده است، اين صفحه را شيعيان اضافه کرده باشند.
اين نرم افزار نويسها احمق تشريف داشتند و تشخيص ندادهاند که اين از اضافات شيعه است.
از نظر سند:
خود ابن تيميه نسبت به ابن ابي حاتم ميگويد: از علماي اکابري است که لسان صدق دارد و تفسيرش متضمن روايات قابل اعتماد است.
خود ابن ابي حاتم ميگويد: من صحيحترين خبر را از نظر سند در اين کتاب آوردهام.
گرچه همين دو مسئله کفايت ميکند بر صحت اين موضوعي که از ابن ابي حاتم نقل کردهايم؛ ولي براي اطمينان خاطر، اين راويها را هم بررسي ميکنيم؛ ولي خيلي گذرا.
ابو سعيد اشج:
آقاي ذهبي ميگويد:
قال أبو حاتم ثقة إمام أهل زمانه.
الكاشف، ج 1، ص 558
ابن حجر ميگويد:
ثقة.
تقريب التهذيب، ج 1، ص 305
فضل بن دکين:
ابن حجر ميگويد:
ثقة ثبت وهو من كبار شيوخ البخاري.
تقريب التهذيب، ج 1، ص 446
از کبار اساتيد بخاري است.
موسي بن قيس حضرمي:
يحيي بن معين بنيان گذار علم رجال ميگويد:
ثقة.
ذهبي ميگويد:
ثقة.
الكاشف، ج 2، ص 307
سلمة بن کهيل:
يحيي بن معين ميگويد:
ثقة.
تهذيب الكمال، ج 11، ص 315
عجلي ميگويد:
تابعي ثقة.
تهذيب الكمال، ج 11، ص 315
ابن سعد ميگويد:
کان ثقة
تهذيب الكمال، ج 11، ص 315
ابو زرعة ميگويد:
ثقة.
تهذيب الكمال، ج 11، ص 315
ابو حاتم ميگويد:
ثقة
تهذيب الكمال، ج 11، ص 316
ابن ابي حاتم در تفسيرش از عبتة بن ابي حکيم نقل ميکند:
قوله : انما وليكم الله ورسوله والذين امنوا قال : علي بن ابى طالب.
تفسير ابن أبي حاتم، ج 4، ص 1162
مراد علي بن ابي طالب است.
از نظر سندي:
ربيع ابن سليمان:
ابن حجر ميگويد:
ثقة.
تقريب التهذيب، ج 1، ص 206
أيوب بن سويد:
آقاي ابن حجر ميگويد:
صدوق يخطئ
تقريب التهذيب، ج 1، ص 118
حاکم بعد از ذکر سند ميگويد:
صحيح علي شرط الشيخين.
عتبة بن أبي حکيم:
يحيي بن معين ميگويد:
ثقة.
اينها کاملاً واضح و روشن شد که ابن ابي حاتم در دو روايت آورده است که آيه 55 سوره مائده در حق اميرالمؤمنين نازل شده است.
طبري از عتبة بن ابي حکيم نقل ميکند:
إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا قال علي بن أبي طالب.
تفسير الطبري، ج 6، ص 288
بررسي سندي:
ابن جرير طبري:
ذهبي ميگويد:
كان ثقة صادقا حافظا رأسا في التفسير إماما في الفقه.
سير أعلام النبلاء، ج 14، ص 270
سر سلسله تفسير، آقاي طبري است.
اسماعيل بن اسرائيل رملي:
ابن ابي حاتم ميگويد:
كتبنا عنه وهو صدوق.
الجرح والتعديل، ج 2، ص 158
أيوب بن سويد:
ابن حجر عسقلاني ميگويد:
صدوق يخطئ.
تقريب التهذيب، ج 1، ص 118
قبلا هم گفتهايم.
حدود 50 راوي در صحيح مسلم و بخاري آمده است که در مورد آنها ميگويند:
يخطئ کثيرا
ابن حجر در يک حديثي که أيوب بن سويد است ميگويد:
رجاله ثقات.
حاکم نيشابوري بعد از نقل حديث ميگويد:
صحيح علي شرط شيخين.
عتبة بن أبي حکيم:
يحيي بن معين ميگويد:
ثقة.
خود ابن تيميه در مورد تفسير طبري و تفسير ابن ابي حاتم ميگويد:
تفاسيرهم متضمنة للمنقولات التي يعتمد عليها في التفسير.
منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 179
اين نشان ميدهد که در تفسير ابن ابي حاتم و در تفسير طبري وجود دارد که آيه ولايت در حق اميرالمؤمنين نازل شده است و اين قابل انکار نيست.
اگر آقايان شک دارند، بگويند: اين روايت نبوده است و شيعيان وارد کردهاند يا نسخهاي که آقاي ابن تيميه داشته است، اجنه و شياطين اين صفحه را از آن کندهاند و جناب ابن تيميه نتوانسته است اين را ببيند، خلاصه به ما يک جوابي دهند.
ايشان ميگويد: اين آقايان نياوردهاند، ما ميگوئيم آوردهاند بلکه با سند صحيح هم آوردهاند.
مجري:
ابن تيميه ادعا ميکند که اجماع داريم که آيه ولايت در حق اميرالمؤمنين نازل نشده است. اين را هم توضيح دهيد.
استاد قزويني:
يکي از دروغهاي شاخدار آقاي ابن تيميه که ميخواهد نفاق خودش را به نمايش بگذارد و عداوت خودش را با حضرت امير اثبات کند، اين است که ميگويد: اجماع اهل علم به نقل و محدثين بر اين است که اين آيه در حق علي نازل نشده است و در رابطه با علي بن أبي طالب آيهاي نازل نشده است:
قد وضع بعض الكذابين حديثا مفترى أن هذه الآية نزلت في علي لما تصدق بخاتمه في الصلاة وهذا كذب بإجماع أهل العلم بالنقل.
منهاج السنة النبوية، ج 2، ص 30
ما آورديم از سيوطي، واحدي، ابن أبي حاتم، طبري و طبراني و غيره، اين همه روايت نقل کرديم.
يعني همه اينها دروغ است؟ اين اجماع اهل علم بالنقل چه کساني هستند؟
طبري و ابن أبي حاتم و طبراني و شجري و سيوطي و ابن مردويه که دروغگو هستند. راستگو کيست؟
در جاي ديگري ميگويد:
اجمع أهل العلم بالنقل على أنها لم تنزل في علي بخصوصه و أن عليا لم يتصدق بخاتمه في الصلاة و اجمع أهل العلم بالحديث على أن القصة المروية في ذلك من الكذب الموضوع.
منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 11
اهل علم اجماع دارد که در حق علي نازل نشده است و اين قصهاي که نقل ميکنند در رابطه با اين انگشتر، از دروغهاي ساختگي است.
در جاي ديگري دارد:
وجمهور إلامة لم تسمع هذا الخبر و لا هو في شيء من كتب المسلمين المعتمدة لاالصحاح و لا السنن و لا الجوامع ولا المعجمات.
منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 17
همچنين روايتي به گوش امت اسلامي نرسيده است.
اين آقايان با توجه به اين مدارکي ما آوردهايم، به اين جواب دهند.
از ديدگاه آقاي ابن تيميه اين آقايان که اين روايت را نقل کردهاند هيچ کدام جزء امت اسلامي نيستند.
آقاي آلوسي که از وهابيت و سلفيها است و زبان بد و قلم تندي نسبت به شيعه دارد ميگويد:
أن هذه الآية نزلت فى على كرم الله تعالى وجهه.
روح المعاني، ج 6، ص 197
غالب اخباريين بر اين عقيده هستند که اين آيه در حق علي نازل شده است.
ابن تيميه ميگويد: اجماع اهل علم بالنقل ميگويند که دروغ است.
در جاي ديگر ميگويد: از نظر معظم محدثين آيه در حق علي کرم الله وجهه نازل شده است. حرف آقاي آلوسي را با حرف ابن تيميه مقايسه کنيد.
آيا به اين نتيجه ميرسيد، همان طوري که آقاي سقاف ميگويد: امام ابن تيميه ابليس و شيطان است؟
جناب عضد الدين ايجي که متوفاي 756 است و از علماي کلامي است، مطالبي را از خواجه نصيرالدين طوسي در کتاب شرح مواقف نقل ميکند که از آنها اين است:
قد أجمع أئمة التفسير على أن المراد بالذين يقيمون الصلاة إلى قوله تعالى (وهم راكعون) علي فإنه كان في الصلاة راكعا فسأله سائل فأعطاه خاتمه فنزلت الآية.
المواقف للإيجي، ج 3، ص 614
مراد از الذين يقيمون الصلاة، علي بن أبي طالب است که در حال رکوع سائلي از او سؤال کرد و انگشترش را داد و اين آيه نازل شد.
ايشان اين مطلب را نقل ميکند و رد نميکند.
اين قانون کلي است که اگر فردي از مخالف مطلبي را نقل کرد و اين مطلب را نقد نکرد، از اين تلقي به قبول ميشود.
اگر اين مطلب مورد تأييد ايشان نبود، چرا يک جمله در رد اين حرف نزده است؟
ابن حجر در مورد آقاي ايجي ميگويد:
وكان إماما فى المعقول قائما بالأصول والمعانى
الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، ج 3، ص 110
در مورد تفتازاني ابن حجر ميگويد:
الامام العلامة
ايشان هم در شرح مقاصد ميگويد:
نزلت باتفاق المفسرين في علي بن أبي طالب رضي الله عنه حين أعطى السائل خاتمه وهو راكع في صلاته.
شرح المقاصد في علم الكلام، ج 2، ص 288
اين را نقل ميکند و هيچ ردي در اين زمينه مطرح نميکند.
اگر ايشان نقدي آوردهاند شما نشان دهيد تا ما جواب دهيم.
آقاي سيد جرجاني در کتاب شرح مواقف بعد از نقل کلام ميگويد: اتفاق مفسرين بر اين است که در حق علي عليه السلام نازل شده است.
ديگر صحبتهاي خواجه را نقد ميکند؛ ولي نسبت به اين هيچ حرفي نميزند.
آقاي سخاوي در رابطه با سيد جرجاني ميگويد: علامه دهر خودش بوده است:
وصار اماما في جميع العلوم العقلية وغيرها.
الضوء اللامع، ج5، ص328
همان طوري که قبلا هم اشاره کرديم، اين آيه از قويترين دلالاتي است بر امامت اميرالمؤمنين سلام الله عليه که ان شاء الله در جلسه بعدي مفصل در رابطه با دلالت آيه و شبهاتي که آقايان وهابيها دارند نقل ميکنيم و پاسخ خواهيم داد.
بيننده آقاي بزاز از تهران
من که سري قبل هم که با شما صحبت کردم، منظورم دفاع از کسي نبود.
بنده اشاره به اهل سنتي داشتم که تماس ميگيرند. شبکه کلمه ميگويد: اينها توهين ميکنند. ما هم ميگوييم: اينها توهين ميکنند.
از قرائن و شواهد هم اين گونه بر ميآيد که عزيزان اهل سنت توان تشخيص مصداق توهين را ندارند و شما هم ميدانيد که منظور اينها وقتي ميگويند: توهين ميکنند، منظورشان آن توهيني که در نظر ما و شما است، نيست.
اينها ميگويند: چرا گفتهايد که آقاي عمر فلان.
شما وقتي مبتلا به هستيد به اين جريان و مورد اتهام هستيد و با اين روشي که شما داريد، باز هم به شما اتهام ميزنند، اگر اين تفکيک را قائل نباشيم، اين کسي که ضرر ميکند ما هستيم. عزيزان اهل سنت، واقعا توهين چيست؟
استاد قزويني
ما يک روش انتخاب کردهايم و با اين روش هم جلو ميرويم.
انسان هر کاري که بخواهد انجام دهد، چه بسا افرادي انتقاد و اعتراض کنند.
ميگويند: يک پدر و پسري بود که سوار الاغ شده بودند و مردم گفتند: چقدر بيرحم است.
اين بار پدر سوار شد و بچه پياده ميآمد، گفتند: اين پدر چقدر بيانصاف است که خودش سوار شده است و بچهاش پياده است.
بچه را سوار کرد و خودش پياده آمد، گفتند: اين بچه چقدر بيادب است که سوار شده است و پدرش پياده ميآيد.
هر دو پياده ميآمدند، گفتند: اينها چقدر احمق هستند که الاغ خالي ميرود.
ما هر کاري کنيم، مردم يک حرفي ميزند.
ما رسما گفتيم که روش و برنامه ما مشخص است و نسبت به خلفاء و معتقدات اهل سنت احترام ميگذاريم. ما به هيچ وجه حاضر نيستيم که از اين روش دست برداريم.
گرچه اين دوستان ما انتقاد و اعتراض ميکنند و پشت سر ما حرف ميزنند.
يکي از اين دوستان ميگفت: آقاي قزويني هنوز مولوي و سني نشده است؟
گفتم: اينها هر چه ميخواهند بگويند، بگويند.
به حاج آقاي محسني اکثرا زنگ ميزنند و ميگويند: مولوي محسني.
ما از اين حرفها، ککمان هم نميگزد.
اهل سنت ميگويند: شما که اين مطالب را از کتب ما نقل ميکنيد، اينها توهين به ما است. حسن آقا رفيق ما از عراق که زنگ ميزند، هر دفعه يک چيزي ميگويد و ما را ميخنداند.
اين آقايان هم ميگويند: شما به ما توهين و اهانت و جسارت ميکنيد.
اگر ما چيزي از خودمان بگوييم که احساسات اهل سنت جريحه دار شود، ما پوزش ميطلبيم. ما همچين کاري را هم انجام نميدهيم.
ما اهانت به مقدسات اهل سنت را گناهي نابخشودني ميدانيم. عقيده ما اين است و به اين ملتزم هستيم.
اگر خلاف اين هم باشد ما پيشاپيش از عزيزان اهل سنت پوزش ميطلبيم؛ ولي اگر بنا باشد که نقل مطالب از کتب اهل سنت اهانت باشد، اين اهانت را علماي اهل سنت کردهاند، شما از بزرگانتان گلايه کنيد.
شما اين کتابها را به دريا بريزيد و اين مطالب را از داخل آن حذف کنيد و بگوييد اين مطالب در کتابي که ميخواهد باشد؛ چون اهانت به مقدسات ما است، ما اينها را حذف ميکنيم و به دريا ميريزيم؛ مثل برادر حسن البناء که آمده گفته است 70 درصد صحيح بخاري نادرست است و چيزي نوشته است که از صحيح بخاري انتخاب کرده است و ميگويد: 30 درصد آن درست است و مابقي همه نادرست است.
چيزي که به نظر من نادرست است و نتوانستم آن را حذف کنم و آن را آوردم، قضيه رضاع کبير است که من نتوانستم اين را حذف کنم.
حالا ايشان خدايي ناکرده گرفتار بودند يا ديدن که به صلاح خودشان نيست که اين را آوردهاند.
اين بزرگان اهل سنت که ما اينجا ميآوريم، کدام يک از شبکههاي اهل سنت حاضر هستند يکي از علماي شاخص شيعه را به شبکهشان دعوت کنند و با آنها صحبت کنند؟
5 شبکهاي که اين حضرات درست کردهاند که يکي از طلاب کوچک ما آنجا بيايد و صحبت کند؟
اينها دليل بر اين است که از اعتقاداتمان خاطر جمع هستيم و يقين داريم که هزاران نفر بيايند و صحبت کنند، کوچکترين ضربهاي بر معتقدات ما وارد نميشود.
بيننده آقاي مرادي از سقز از اهل سنت:
تماس قطع شد.
بيننده آقا رضا از مسجد سليمان:
از مسجد سليمان شهر هزار شهيد و شهر شهيد بهنام محمدي تماس ميگيرم.
افتخار داريم که تمام مسجد سليمانيها ايل بختياري هستند.
در مسجد سليمان چون همه ايل بختياري هستند، تنها قومي هستند که يک دست شيعه و مريد و نوکر علي بن ابي طالب عليه السلام هستند.
هيچ قومي در ايران نيست که اين طور باشد.
شهر شهيد بهنام محمدي کسي که الگويش حسين بن علي عليه السلام است، اين جوري در ميدان حق عليه باطل سر راست ميکند و جلوي دشمن ميايستد.
وهابيها بدانند که امام حسين عليه السلام همچون پدر گراميشان مثل يک خاري در چشم وهابيت هستند و يک استخواني هستند در گلوي استکبار.
بنده از راه دور دست و پيشاني حاج آقا را ميبوسم.
ان شاء الله خدا عزت و جلال به ايشان و شما و همکارانتان دهد.
اهل سنتي که در ايران هستند، مثل گلستان و فارس، چه مذهبي دارند؟
استاد قزويني:
اينها عمدتا حنفي هستند، در ايران اهل سنت يا شافعي هستند و يا حنفي، مالکي و حنبلي خيلي کم داريم. طبق آماري که بنده دارم از 4 سال قبل، شايد حنبلي و مالکي در کل ايران به 500 نفر نرسد.
بيننده:
اينها در چه کشورهايي زندگي ميکنند؟
استاد قزويني:
اهل سنت عربستان سعودي غالبا مالکي مذهب هستند و بخشي هم حنبلي هستند. در عراق مالکي زياد است.
مالکي و حنبلي و شافعي 45 در صد اهل سنت را تشکيل ميدهند؛ ولي حنفيها به تنهايي از همه فرق اسلامي بيشتر هستند.
بيننده:
درست است که وهابيت از احمد بن حنبل ريشه ميگيرد؟
استاد قزويني:
بله از آنها ريشه ميگيرد؛ ولي احمد بن حنبل را در خيلي از قضايا قبول ندارند، از ريشه درآمده است؛ ولي ريشه را قبول ندارند.
بيننده:
شبکه ولايت حجت را بر همه تمام کرده است، حقيقت را بيان ميکند و اين را از منابع اهل سنت بيان ميکند. شما يک روزي بايد جلوي خدا و پيامبر پاسخگو باشيد.
آيا در آنجا جوابي داريد؟ شما در اينجا ميتوانيد توجيه کنيد. روز قيامت چه کار ميکنيد؟
بيننده خانم براهويي از زابل از اهل سنت
ميخواستم از اين که به من وقت ميدهيد تا در برنامه شما شرکت کنم، تشکر کنم.
من تازه رسيدم و موضوع برنامه را نميدانم؛ فقط يک مطلبي را ميخواهم بخوانم.
رسول خدا فرمودند: روز قيامت روزي است که هراس و وحشت آن زياد است.
هر کس ميخواهد از وحشت و سختيهاي آن رهائي يابد، بايد ولايت ولي من را بپذيرد و از وصي و جانشين و صاحب حوض من علي بن ابي طالب پيروي کند.
همانا او در کنار حوض و دشمنانش را از آن دور ميکند و دوستانش را آب ميدهد.
کسي که از آن آب نياشامد، دائما تشنه است و هرگز سيراب نميگردد و کسي که از آن آب بياشامد، هيچگاه تشنه نميشود.
علامت و نشانه بين ايمان و نفاق دوستي علي است.
هر کس که او را دوست بدارد، مؤمن و کسي که با او دشمني کند منافق است.
کسي که دوست دارد از صراط مثل برق زود گذر عبور کند و بدون حساب داخل بهشت گردد، بايد علي که از طرف من بر شما ولايت و سرپرستي دارد و جانشين من بر اهل و امتم ميباشد را دوست داشته باشد.
همانا او در رحمت پروردگار و صراط مستقيم الهي است.
علي امير دين، امام و پيشواي رو سفيدان و مولاي هر کسي است که من مولاي او هستم.
او را دوست ندارد مگر کسي که حلال زاده و پاک طينت باشد و با او دشمني نميکند مگر آنکه بد طينت و حرام زاده باشد يا مثل ملا زاده باشد.
در شب معراج هرگاه با خدا تکلم ميکردم، ميفرمود: يا محمد از طرف من به علي سلام برسان و بگو که او امام دوستان من و چراغ هدايت براي پيروان من است و بگو اين پيامد را از طرف من تبريک بگو، بعد حضرت فرمود: کسي از مسلمانان انساني که فقير و تنگ دست است را کوچک نشمريد، همانا يکي از آنها فرداي قيامت جمعيتي به اندازه 2 قبيله شفاعت ميکند.
مجري:
ما بعضي مواقع شک ميکنيم که اين سرکار خانم براهويي واقعا از عزيزان اهل سنت است؛ چون خيلي محب اهل بيت عليهم السلام است و مطالبي را ميگويند که به شيعيان مرتبط ميشود.
بيننده آقاي سوري از نهاوند:
ميخواهم سخنانم را با يک بيت شعر خطاب به اين وهابيت شروع کنم.
اي مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست
عرض خود ميبري و زحمت ما ميداري
ما وقتي در طول تاريخ نگاه ميکنيم، بزرگواراني مثل علامه مجلسي رحمة الله عليه و علامه اميني و سلطان الواعظين شيرازي و اينهايي که بنده اطلاع دارم و همچنين آيت الله قزويني و آقاي ابو القاسمي و آقاي يزداني زحمت بسيار کشيدهاند؛ ولي اينها دشمنيشان را دارند.
در باب تولد اميرالمؤمنين اينها ميگويند: در کعبه نبوده است.
در باب شهادتشان ميگويند: در کوچه ترور شده است.
در باب مکان مقبره ايشان ميگويند: اينجا قبر مغيرة بن شعبه است.
در باب واقعه عاشورا ميگويد: يک سري شيعيان امام حسين را فريب دادند.
در باب مقبره امام رضا ميگويند: اينجا قبر هارون است.
در باب انگشتر به دست کردن، منتظر اين هستند که نقطه مقابل شيعه را انجام دهند.
مسئله جنگ جمل مطرح ميشود، ميگويند: براي اصلاح رفت، چه چيزي را اصلاح کردند؟ ريشهاي عثمان را اصلاح کرد.
آدم خيلي متأسف ميشود که اين چيزها را ميبيند.
خيلي جاي شکر دارد که همچنين شبکهاي در راستاي کمک کردن به شيعه و بچه شيعهها است.
استاد قزويني:
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
اينها وقتي که نفاق باطنيشان و (عذر ميخواهم) حرام زادگيشان را بخواهند به نمايش بگذارند، غير از اين راه ديگري ندارد.
بني اميه اين همه جنايت و ظلم کرد و اهل بيت را در مضيقه گذاشت، چه نتيجهاي داشت؟ جز اين که فضائل اميرالمؤمنين بيشتر از گذشته منتشر شد و مردم بيشتر به اميرالمؤمنين علاقهمند شدند، آيا نتيجه ديگري هم داشته است؟
ما خدا را شاکر هستيم.
خود اهل سنت وقتي خرافات و مزخرفات اينها را ميشنوند پي به بطلان اين مطالب ميبرند. اهل سنت نسبت به اهل بيت علاقهمند هستند و اهل بيت را دوست دارند.
حرم اهل بيت زيارتگاه اهل سنت است و علما و بزرگانشان به زيارت آقا علي بن موسي الرضا ميرفتند و مشکلاتشان را آنجا حل ميکردند؛ مثل ابن خزيمه و آقاي ابن حبان و ديگران.
يک آدم نکره و نتراشيده بگويد: اينجا قبر هارون الرشيد است.
مگر با پوزه زدن سگ بر دريا، دريا نجس ميشود؟
اينها هر کاري کنند، جز اين که ماهيت خودشان را نشان دهند و نفرت و تنفر بينندهها را بيشتر کنند، چيز ديگري نصيبشان نميشود.
بيننده آقاي عبد المجيد از ايرانشهر از اهل سنت
شرک چيست؟ مشرک کيست؟ تفاوت بين اهل سنت با وهابيت چيست؟
کسي که از غير خدا حاجت بخواهد يا خصوصيات خداوند را به بنده خدا دهد، آيا اين مشرک نميشود؟
بيننده آقاي احمدي از کردستان از اهل سنت
يک حديثي است که آقاي احمدي اصفهاني ميخواند که از پيغمبر سؤال ميکنند که صداي خدا مثل صداي چيست؟ پيغمبر هم جواب ميدهد: صداي خدا مثل صداي علي است.
آيا چنين حديثي داريم؟
استاد قزويني:
از کسي که اين حديث را گفته است از او سؤال کنيد، ما ضامن حرفهاي ديگران نيستيم. ايشان هم فاميلي شما است. نميدانم که با شما نسبتي هم دارد يا نه.
از ايشان سؤال کنيد که اين روايت را از کجا نقل کرده است.
سند آن صحيح است يا نه؟ ما ضامن رواياتي هستيم که خودمان نقل ميکنيم.
بيننده:
اگر اين طور باشد ايشان رافضي است.
استاد قزويني:
در منابع اهل سنت اين طور روايات مفصل آمده است.
از اين بالاتر، نبي مکرم ميفرمايد: من رفتم به آسمان رفتم:
أتاني ملك فقال: يامحمد (واسأل من أرسلنا من قبلك من رّسلنا) على ما بعثوا، قال: قلت: على ما بعثوا، قال: على ولايتك وولاية علي بن أبي طالب.
تفسير الثعلبي، ج 8، ص 338
از پيامبران سؤال کن اينها برچه چيزي مبعوث شدهاند؟
شما از اين چه جوابي ميدهيد؟
با سندهاي معتبر هم وارد شده است که تمام انبياء به ولايت علي بن أبي طالب مبعوث شدهاند.
بيننده:
احمدي اصفهاني مگر از اهل تشيع نيست؟
مجري:
بنا نيست که هر کسي که از اهل تشيع بود، ما او را تأييد کنيم.
بيننده:
جناب عالي هم شک داشتيد که خانم براهويي از اهل تسنن باشد.
مجري:
خودشان اشاره ميکنند. ايشان تقريبا 8 بار است که روي خط ميآيند و خودشان ميگويند که اهل سنت هستند و ما از کسي شناسنامه نميگيريم.
ما تعجب ميکنيم که ايشان خيلي زيبا صحبت ميکند و اين قدر به اهل بيت احترام ميکند.
بيننده:
ما هم به اهل بيت احترام ميکنيم.
مجري:
ايشان از احترام بالاتر ميروند و مباحث ولايت را مطرح ميکنند.
استاد قزويني:
ايشان در رابطه با محبت ائمه صحبت کردند. ايشان طعني بر خلفاء نداشتند.
تماس قطع شد.
بيننده آقاي صميمي از يزد
من اهل مطالعه هستم؛ ولي عالمي نيستم که بتوانم احاديث ضعيف و قوي را از هم تفکيک دهم.
در مورد کتبي که از علامه محمد باقر مجلسي براي ما به يادگار مانده است، حلية المتقين و بحار الانوار، يک سري احاديث و رواياتي وجود دارد که من سؤال کردم که آيا ميتوانم بحارالانوار را به صورت مستقيم مورد مطالعه قرار دهم؟
يک عالمي گفتند: نه.
چون بعضا يک سري روايات ضعيف در آن آمده باشد در مورد حوادثي که در تاريخ ثبت شده است که من شايد به آنها به اشتباه استناد کنم و در مورد آنها قضاوت اشتباهي داشته باشم.
همچنين در مورد کتاب حلية المتقين، به طور مختصر يک مثالي ميزنم.
در اين کتاب حديثي وارد شده بود که فکر ميکنم از اميرالمؤمنين علي عليه السلام در مورد لباس پوشيدن بود که اگر لباس را به صورت نشسته بر تن نکنيد، به مدت سه روز حاجت شما برآورده نميشود و دعاي شما به استجابت نميرسد.
اين چنين روايتي در کتاب حلية المتقين در باب جامه و لباس پوشيدن آمده بود.
استاد قزويني:
ما رواياتي از ائمه عليهم السلام، مخصوصا از حضرت امير داريم که ميفرمايد:
عليكم بالدرايات لا بالروايات.
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 2، ص 160
اميرالمؤمنين ميفرمايد: شما دراية الحديث داشته باشيد؛ دراية يعني سند حديث را بررسي کردن که اين رواياني که در سند آمده است، آيا اينها ثقه هستند يا نه.
چون روايات هم ناسخ و منسوخ و عام و خاص و مطلق و مقيد دارد.
کسي که بخواهد دراية الحديث کند، بايد بتواند تشخيص دهد که اين رواياتي که آمده است، جزء روايات عام است که دنبال خاص آن برويم و عام را حمل بر خاص کنيم.
مطلقات را حمل بر مقيدات کنيم.
اگر يک جا ناسخي وجود دارد، ببينيم که منسوخ آن چيست، منسوخ را کنار بگذاريم و ناسخ را بگيريم. اميرالمؤمنين به ما توصيه ميکند به فقه الحديث و بررسي روايات.
در روايت ديگري در بحار الانوار آمده است:
همة السفهاء الرواية وهمة العلماء الدراية.
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 2، ص 160
سفيهان کارشان اين است که روايات را نقل کنند بدون اين که سند آن را تشخيص دهند؛ ولي همت علماء دراية الحديث است.
اميرالمؤمنين سلام الله عليه به صحابه و يارانش توصيه ميکرد:
إذا حدثتم بحديث فأسندوه إلى الذي حدثكم فإن كان حقا فلكم وإن كان كذبا فعليه.
الكافي، الشيخ الكليني، ج 1، ص 52
اگر روايتي نقل ميکنيد، سند آن را هم نقل کنيد و اگر اين رواياني که اين روايت را از پيغمبر نقل کردند راست گفتند، شما هم در ثواب آنها شريک هستيد و اگر دروغ گفتند، بر عهده راوي است.
روايت بدون سند نقل نکنيد.
آن عزيزاني که ميخواهند به منابع روائي مراجعه کنند، قبلا يک مقداري علم رجال خوانده باشند تا بتوانند که اين رواتي که در سند آمده است، توثيق شده هستند يا نه.
بيننده:
شما چه کتابي را پيشنهاد ميکنيد که صحيح باشد.
بعضي از روايات و احاديث مثلا در مفاتيح الجنان است که آمده است و ما به آن استناد ميکنيم و يک سري اعمال که ما به آن استناد ميکنيم و انجام ميدهيم و بعضا روايات به عنوان صحيح آمده است، شما چه کتابهايي را پيشنهاد ميکنيد؟
استاد قزويني:
شيعه مثل اهل سنت کتابي ندارد که از اول تا آخر آن همه صحيح باشد.
کتاب کافي که 16199 روايت دارد، آن رواياتي که صد در صد صحيح است، شايد حدود 5 هزار است و مابقي آنها يا مرسل است و يا مرفوع است و يا راويان مجهول دارد و يا راوي مهمل دارد.
ما يک پيشنهادي به شما ميکنيم.
مرحوم علامه مجلسي تمام روايات 8 جلد کافي را بررسي کرده است و نوشته است که اين روايت صحيح است يا نه. کتابي دارد به نام «مرآة العقول» که در آن راويان را بررسي کرده است. تمام روايات را آورده است و صحيح و ضعيف را بيان کرده است.
در اين کتاب کار سندي کرده است.
پدر بزرگوارشان کتابي دارد به نام «روضة المتقين» که در آن تمام روايات من لايحضره الفقيه را هر کدام که صحيح و ضعيف است مشخص کرده است.
کتابي داريم به نام «ملاذ الاخيار» که از پدر بزرگوارش است و در آن تمام روايات تهذيب را بررسي کرده است و صحيح و ضعيف آن را مشخص کرده است.
اين در حقيقت يک راه ميانبر است.
در کتاب مفاتيح و حلية المتقين و بحار الانوار، هم روايات صحيح آمده است و هم روايات ضعيف آمده است.
اين را اگر کسي به علم رجال مسلط باشد و قواعد رجالي را بداند ميتواند تشخيص دهد.
من خودم يک کتابي نوشتهام به نام «المدخل الي علم الرجال والدراية» که در حوزه کتاب درسي است.
اگر اين را تهيه کنيد براي شما خوب است که براي 3 سال درسي نوشته شده است و خلاصه قواعد رجالي در اينجا آورديم.
اين کتاب عربي است و متن آن هم در سايت ولي عصر هم وجود دارد.
در اين کتاب 3 تا 18 جلسه است که پايان هر جلسه تمرين دارد و رواياتي از کافي آوردهايم که اين روايات اخلاقي است و 4 سؤال طرح کرديم که به اينها جواب دهيد.
من معتقدم که هر کس به اين 18 تمريني که پايان هر درس آوردهايم جواب دهد، خودش يک متخصص کوچک در علم رجال ميشود و ميتواند تشخيص دهد که روايت صحيح يا ضعيف است.
بيننده:
اگر سخنراني آيت الله سيستاني خدمتتان است پخش کنيد.
مداحي در شبکه ولايت خيلي کم رنگ است نسبت به ديگر شبکهها، اگر مداحي بيشتر پخش کنيد ممنون ميشوم.
بيننده آقاي محمدي از سنندج از اهل سنت
تماس قطع شد.
بيننده آقاي رسولي از دزفول
همان جمله معروف پيغمبر اسلام ميفرمايد:
علي مع الحق والحق معه.
الخصال، الشيخ الصدوق، ص 496 و الإمامة والسياسة، ج 1، ص 68
هر جا که اسم علي باشد و کسي که شيعه علي باشد در اين دنيا گرفتار است؛ يعني ايران جرمش اين است که ميگويد علي.
اگر سوريه هم الان گرفتار است؛ چون علوي هستند.
هر جا که علي و اسم علي باشد شيطان مقابل او قد علم ميکند؛ چون علي حق است. چرا اکثر ائمه اهل سنت از شاگردان حضرت جعفر صادق بودهاند؟
هيچ کدامشان پيروي ايشان نبودهاند. چرا اينها ولايت را نپذيرفتند؟
بيننده آقاي بزاز از تهران
من سؤال اين است که جناب آقاي عمر را ما مسلمان ميدانيم يا نه؟
استاد قزويني:
بله.
بيننده:
با توجه به بحث غصب خلافت و شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها و نظر خداوند در قرآن در رابطه با کساني که از جنگها فرار کردند و عدم ايمان به پيامبر در بعضي سخنانشان و اهانت به پيامبر و بدعت در دين، چه طور ميشود که ايشان مسلمان باشد؟
استاد قزويني:
ما عبارت جناب آقاي خوئي در کتاب طهارتشان را مفصل نقل کرديم که ما معتقد به اسلام اينها هستيم. کسي که شهادتين را بگويد، ما آنها را مسلمان ميدانيم.
بيننده:
ناصبيها چي؟
استاد قزويني:
ناصبي فرق ميکند؛ ناصبي يعني کسي که ناسزا گفتن به اهل بيت و عداوت با ايشان را جزء دين قرار دهد. انسان نبايد اين قدر تند باشد.
بيننده:
من هم قبول دارم و به همين خاطر تعلل بيان کردم.
استاد قزويني:
ما تابع نظر مراجع هستيم.
2 تن از مراجع بزرگوار تقليد مثل امام راحل و آيت الله خوئي مورد تأييد قاطبه جامعه شيعه هستند. اينها اعلام کردند که ما در اسلام جز شهادتين چيز ديگري را شرط نميدانيم. سلمان ايمانش با ابوذر يکي است؟ قطعا اين طور نيست.
عمار را با سهل بن حنيف يا عثمان بن حنيف مقايسه کن، درجه ايمان اينها زمين تا آسمان تفاوت دارد.
اين که اينها کار خلافي کردهاند، فرداي قيامت نتيجه کارشان را ميبينند.
ما بايد يک مقداري دقت کنيم.
بيننده:
اين که گفتيد اهانت به مقدسات اهل سنت گناه نابخشودني است، اين موضع است يا فتوا است؟
استاد قزويني:
اين نظر قطعي بنده است.
نظر فقهي بنده اين است که امروز کسي بخواهد به مقدسات اهل سنت اهانت کند، نتيجه اولش اين است که شيعه را در گوشه کنار جهان در برابر شمشير و گلولههاي دشمن قرار داده است.
حضرت زهرا سلام الله عليها و آقا ولي عصر ارواحنا فداه، يقينا راضي نيستند که من کاري انجام دهم و يک شيعه را به خاطر حرف من به او توهين کنند.
بيننده آقاي يزداني از آمل
برنامه جالبي داريد و من به شما افتخار ميکنم.
من يک آدم معمولي هستم و سواد حوزوي ندارم؛ ولي در مورد خلافت اميرالمؤمنين و اهل بيت کتابهاي زيادي خواندهام؛ چون دوست دارم که مذهبي را که دارم، يقينا و قلبا اين مذهب را قبول کرده باشم.
وهابيها ميگويند: چون اتفاقي که در خانه اميرالمؤمنين افتاده است و حضرت زهرا را مورد ضرب و شتم قرار دادند، شما که اين طور صحبت ميکنيد غيرت اميرالمؤمنين را زير سؤال ميبريد.
من ميخواستم شما راجع به اين قضيه مفصل توضيح دهيد.
مجري:
حاج آقا سؤالات بينندهها را جواب دهيد که گفتند: شرک چيست؟
استاد قزويني:
برادر عزيزمان آقاي عبد المجيد از ايرانشهر پرسيدند که شرك يعني براي خداي عالم شريک قائل شدن.
شرک در ذات و صفات و عبادت حق يکي است.
هر کجا که ما براي خداي عالم شريک قائل شويم مثلا بگوييم: خدا با بندهاش دنيا را آفريدهاند يا خدا ذاتا علام الغيوب است و فلان پيغمبر هم ذاتا علام الغيوب است يا نماز ميخوانم براي خدا و براي پيغمبر، اينها شرک است.
آن کساني که اين اعمال را انجام ميدهند مشرک هستند.
تفاوت اهل سنت و وهابيت:
اينها تفاوت زيادي دارند.
آقايان وهابيها توسل را نشانه شرک ميدانند و استغاثه از غير خدا را شرک ميدانند؛ ولي آقايان اهل سنت اينها را شرک نميدانند.
امام سبکي به عنوان نماينده اهل سنت در کتاب شفاء السقام ميگويد:
يحسن التوسل والاستغاثة والتشفع بالنبي صلي الله عليه وسلم وجواز ذلك وحسنه من الأمور المعلومة لكل ذي دين، المعروفة من فعل الأنبياء والمرسلين وسير السلف الصالحين، والعلماء والعوام من المسلمين ولم ينكر أحد ذلك من أهل الأديان، ولا سمع به في زمن من الأزمان، حتى جاء ابن تيمية فتكلم في ذلك بكلام يلبس فيه على الضعفاء الأغمار، وابتدع ما لم يسبق إليه في سائر الأعصار.
شفاء السقام، السبكي، ص 293
توسل و استغاثه و طلب شفاعت به نبي مکرم، بدان جايز است ما هم از پيغمبر استغاثه کنيم و هم به پيغمبر متوسل شويم و اين که توسل و استغاثه جايز و خوب است از امور قطعي است براي کسي که دين دارد و معروف است از فعل انبياء و مرسلين و سيره سلف صالح هم اين است و علماي اهل سنت و عوام اهل سنت هم اين نظر را دارند و هيچ کدام از اهل اديان توسل و استغاثه و شفاعت به پيغمبر را انکار نکرده است و در هيچ زماني هم به گوش کسي نرسيده است که اينها را حرام کند تا اين که ابن تيميه آمد و اين مباحث را در ميان مردم مطرح کرد و افرادي که از نظر علمي ضعيف هستند، امر را شيطان گونه بر آنها مشتبه کرد و ابن تيميه بدعتهايي گذاشت که در ديگر عصرها همچين بدعتي سابقه نداشت.
انبياء و مرسلين توسل ميجستند به نبي مکرم و استغاثه داشتند.
با اين فرق ميان اهل سنت و وهابيت مشخص شد.
ما اين را از قول علامه مجلسي و علامه حلي نقل نکردهايم.
امام سبکي از شخصيتهاي برجسته اهل سنت است و کسي هم نگفته است که امام سبکي ضعيف است.
اين که از غير خدا حاجت خواستن شرک است هم جواب داده شد.
توسل و استغاثه به نبي مکرم هيچ اشکالي ندارد.
خود آقاي سمهودي که متوفاي 911 است ميگويد:
إِعلم اِن الاستغاثة والتشفع بالنبيّ (صلى الله عليه وآله وسلم) وبجاهه وبركته إلى ربِّه من فِعلِ الأنبياء والمرسلين (عليهم السلام) وسيرة السَلَف الصالح واقع في كلّ حال قبل خلقِه (صلى الله عليه وآله وسلم) وبعد خلقِه (صلى الله عليه وآله وسلم) في حياته الدنيويّة ومدّة البرزخ وعرصات القيامة
وفاء الوفا، ج4، ص1371
استغاثه به پيغمبر و شفاعت خواستن از پيغمبر و از جاه و مقام و برکت پيغمبر از کارهاي انبياء و مرسلين و سيره سلف صالح است و اين در حيات و دنيوي و بعد از رحلت پيغمبر و در برزخ و در عرصات قيامت براي نبي مکرم اين مقام ثابت است و هيچ اشکالي ندارد.
شما اين کتابهاي خودتان را ورق بزنيد (نه کتابهاي شيعه را) چند جمله ميگويم در اين نرم افزارها جستجو بزنيد.
يا عباد الله اغيثوني
اي بندگان خدا به داد من برسيد.
ببينيد چقدر روايت با سند صحيح نقل شده است بر جواز اين جمله که نبي مکرم ميفرمايد: اگر کسي در بياباني گير کرد و کسي نبود (نفرمود: بگوييد يا الله اغثني) بگوييد:
يا عِبَادَ اللَّهِ أَغِيثُونِي يا عِبَادَ اللَّهِ أَغِيثُونِي فإن لِلَّهِ عِبَادًا لا نَرَاهُمْ.
المعجم الكبير، ج 17، ص 117
بندگاني از خدا در بيابانها هستند که شما نميبينيد.
بعد آقاي طبراني که متوفاي 360 است اين روايت را نقل ميکند و ميگويد:
وقد جَرَّبَ ذلك
المعجم الكبير، ج 17، ص 117
اين به تجربه رسيده است.
اگر کسي در بيابان گير کرد بگويد: يا عباد الله اغيثوني
آقايان وهابي ميگويند: اگر کسي اين طور بگويد، کفر است و شرک است و آن شخص مشرک است.
از خود آقاي احمد بن حنبل نقل ميکنند که ميگويد: من چند بار پياده رفتم به حج و در وسط راه گم شدم و تنها هم بودم تا اين که به فکر اين روايت افتادم و گفتم:
يا عباد الله دلونا على الطريق فلم ازل اقول ذلك حتى وقعت الطريق
مسائل أحمد بن حنبل رواية ابنه عبد الله، ج 1، ص 245
من در بيابان گم شدهام اي بندگان خدا راه را به من نشان دهيد، همين که گفتم ديدم آقاياني که در بيابانها مأمور هستند از طرف خداي عالم براي رفع گرفتاري درماندگان رسيدند و من را راهنمائي کردند.
شما ببينيد که اينها در منابع شما وارد شده است؟
شما عمدتا حنفي هستيد.
آقاي کمال بن حمام حنفي کتابي دارد به نام فتح القدير که در اين کتاب ميگويد: آقاي ابو حنيفه آمده بود کنار قبر پيغمبر و خطاب به نبي مکرم ميگفت:
أكرم الثقلين يا كنز الورى جد لي بجودك وارضني برضاكا
انا طامع في الجواد منك ولم يكن لأبي حنيفة من الانام سواكا
آيا اين خطاب به نبي مکرم و به قبر پيغمبر نيست؟
همين تعبير را جناب آقاي صدقي زهاوي از علماي کرد در کتاب فجر الصادق خود صفحه 91 نقل ميکند.
در کتب آقايان آوردهاند که پيغمبر ميفرمايد: اگر حضرت عيسي به قبر من خطاب کند و بفرمايد: يا محمد، من به حضرت عيسي جواب ميدهم.
اين در کتب شما است.
آيا واقعا اين عبارت صحيح است؟
لئن قام على قبري فقال يا محمد لأجيبنه .
مسند أبي يعلى، ج11، ص462
آيا شما حضرت عيسي را مشرک ميدانيد؟
مجري:
دوستمان سؤال کردند که چرا علماء اهل سنت خودشان ايمان نياوردند؟
حمله به خانه حضرت علي با غيرت ايشان منافات ندارد؟
استاد قزويني:
ما اينها را مفصل جواب داديم.
اينها نشانگر بيادبي اينها است که اين تعبير را به حضرت به کار ميبرند.
کسي که اين تعابير وقيحانه را نسبت به حضرت امير دارد بايد يک آزمايش ژنتيک دهد و ببيند که واقعا با پدرشان ارتباطي دارد يا نه.
ما شکي نداريم؛ چون در رواياتي که در اين زمينه آمده است، به آنها ايمان داريم.
همان طوري که آن آقا به روايات مگس ايمان دارد و شربت مگس ميخورد.
چون پيغمبر فرموده است، مگس را داخل آب ميکند و بيرون نميريزد.
اگر يک قطره خون يا نجاستي در يک تشت آب يا شير بيافتد، آنجا هم شربت نجاست درست ميکند؟
همان طوري که اين آقا به شربت مگس ايمان دارد، ما هم به اين روايت ايمان داريم و تجربه هم اين را ثابت کرده است و اگر آقايان شک دارند ما حاضر هستيم که هزينه آزمايش را ارسال کنيم و نتيجه آن هم به آنتن ميآوريم و به همه نشان ميدهيم.
پايان.
حضرت آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني