گروه اهل سنت
سؤال كننده : يزدان
پاسخ :
اصل آيه قرآن كريم :
وَ قَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَن يَقُولَ رَبىَِّ اللَّهُ وَ قَدْ جَاءَكُم بِالْبَيِّنَتِ مِن رَّبِّكُمْ وَ إِن يَكُ كَذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِن يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُم بَعْضُ الَّذِى يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يهَْدِى مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّاب . غافر / 28 .
و مرد مؤمنى از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان مىداشت گفت: آيا مىخواهيد مردى را بكشيد بخاطر اينكه مىگويد: پروردگار من «اللَّه» است، در حالى كه دلايل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت و اگر راستگو باشد، (لا اقل) بعضى از عذابهايى را كه وعده مىدهد به شما خواهد رسيد خداوند كسى را كه اسرافكار و بسيار دروغگوست هدايت نمىكند .
متأسفانه كار جعل حديث در زمان بني اميه ؛ به خصوص معاوية بن أبي سفيان به حدي رسيده بود كه هيچ فضيلتي از فضائل امير المؤمنين عليه السلام باقي نماند ؛ مگر اين كه مشابه همان را براي خلفاي سه گانه نقل كردند .
حتي به اين اندازه نيز اكتفا نكردند ؛ بلكه حتي فضائلي كه براي ديگر پيامبران و پيروان صديق آنها نقل شده را نيز در حق خلفاي سه گانه جعل كردند .
از جمله در ذيل آيه فوق ، مشابه همين فضيليتي را كه قرآن صراحتاً براي حبيب نجار ، مؤمن آل فرعون برشمرده است ، براي ابوبكر نقل كردهاند ؛ چنانچه بخاري در صحيح خودش مينويسد :
حَدَّثَنِي عُرْوَةُ بْنُ الزُّبَيْرِ قَالَ سَأَلْتُ ابْنَ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ أَخْبِرْنِي بِأَشَدِّ شَيْءٍ صَنَعَهُ الْمُشْرِكُونَ بِالنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ بَيْنَا النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُصَلِّي فِي حِجْرِ الْكَعْبَةِ إِذْ أَقْبَلَ عُقْبَةُ بْنُ أَبِي مُعَيْطٍ فَوَضَعَ ثَوْبَهُ فِي عُنُقِهِ فَخَنَقَهُ خَنْقًا شَدِيدًا فَأَقْبَلَ أَبُو بَكْرٍ حَتَّى أَخَذَ بِمَنْكِبِهِ وَدَفَعَهُ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ « أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ » الْآيَةَ .
تَابَعَهُ ابْنُ إِسْحَاقَ حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ عُرْوَةَ عَنْ عُرْوَةَ قُلْتُ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو وَقَالَ عَبْدَةُ عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِيهِ قِيلَ لِعَمْرِو بْنِ الْعَاصِ وَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو عَنْ أَبِي سَلَمَةَ حَدَّثَنِي عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ .
صحيح البخاري ، البخاري ، ج 4 ، ص 239 – 240 .
عروة بن زبير ميگويد : از پسر عمرو عاص پرسيدم : بدترين كاري كه مشركان در حق پيامبر خدا روا داشتند چه بود ؟ گفت : روزي رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) در داخل حجر اسماعيل مشغول نماز بود ، عقبة بن معيط وارد مسجد الحرام شد ، ديد پيامبر نماز ميخواند ، پارچهاي دور گردن آن حضرت افكند و با شدّت آن را ميپيچيد ، ابوبكر تا اين صحنه را ديد بازوانش را گرفت و وي را از پيامبر دور كرد و گفت : آيا ميخواهي كسي را بكشي كه ميگويد : پروردگار و آفريننده من خدا است ؟
عروة بن زبير و عمرو عاص ، عضو گروه جعل حديث و از دشمنان امير المؤمنين عليه السلام :
در سند اين روايت دو نفر وجود دارد كه هر دو از دشمنان امير المؤمنين عليه السلام، يكي عمرو بن عاص و ديگري عروة بن زبير .
عروة بن زبير و عمرو بن عاص از جاعلان حديث و عضو گروه جعل حديث معاويه بودهاند ؛ از اين رو نميتوان به حديث چنين اشخاصي اعتماد كرد ؛ چنانچه ابن أبي الحديد شافعي در شرح نهج البلاغه ، ج4 ، ص 63 به نقل از استادش ابو جعفر اسكافي مينويسد :
أن معاوية وضع قوما من الصحابة وقوما من التابعين على رواية أخبار قبيحة في علي عليه السلام ، تقتضي الطعن فيه والبراءة منه ، وجعل لهم على ذلك جعلا يرغب في مثله ، فاختلقوا ما أرضاه ، منهم أبو هريرة وعمرو بن العاص والمغيرة بن شعبة ، ومن التابعين عروة بن الزبير .
معاويه ، گروهي از صحابه و تابعين را گماشت تا روايات و احاديث دروغيني كه بيانگر نقض و بيزاري جستن از علي (عليه السلام) باشد ، بسازند . و حقوقتي هم براي آنان مقرر كرد كه از اين افراد ابوهريره ، عمروعاص ، مغيرة بن شعبة ، از اصحاب و عروة بن زبير از تابعان مي باشد .
بعد از آن دو نمونه از جعليات عروه بن زبير نقل ميكند :
روى الزهري أن عروة بن الزبير حدثه ، قال : حدثتني عائشة قالت : كنت عند رسول الله إذ أقبل العباس وعلى ، فقال : يا عائشة ، إن هذين يموتان على غير ملتي أو قال ديني .
زهري روايت كرده است كه عروة بن زبير براي او نقل كرد كه عايشه به من گفت : من پيش رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) بودم ، در همان عباس و علي عليه السلام وارد شد . رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود : « اي عايشه ! اين دو نفر در حالي از دنيا ميرود كه بر غير ملت و يا دين من هستند » .
وروى عبد الرزاق عن معمر ، قال : كان عند الزهري حديثان عن عروة عن عائشة في علي عليه السلام ، فسألته عنهما يوما ، فقال : ما تصنع بهما وبحديثهما ! الله أعلم بهما ، إني لأتهمهما في بني هاشم . قال : فأما الحديث الأول ، فقد ذكرناه ، وأما الحديث الثاني فهو أن عروة زعم أن عائشة حدثته ، قالت : كنت عند النبي صلى الله عليه وسلم إذ أقبل العباس وعلى ، فقال : ( يا عائشة ، إن سرك أن تنظري إلى رجلين من أهل النار فانظري إلى هذين قد طلعا ) ، فنظرت ، فإذا العباس وعلي بن أبي طالب .
عبد الرزاق از معمر نقل كرده است كه گفت : نزد زهري دو حديث به نقل از عروه و از عايشه در باره علي وجود داشت ، و لذا من از وي در باره آن دو حديث سؤال كردم ، گفت : با اين دو حديث و راويان آن چه كار بكنم ، خدا از آن دو نفر آگاهتر است ، من رابطه اين دو نفر را با به بني هاشم خوب نميدانم .
اما حديث اول كه گذشت (روايت قبلي) و اما حديث دوم اين است كه : عروة ميگويد : از عايشه شنيدم كه گفت : نزد رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) بودم ، فرمود : اي عايشه ! اگر دوست داري دو نفر از اهل آتش را ببيني ، پس به اين دو نفر بنگر ، نگاه كردم ديدم عباس و علي وارد شدند .
با اين حال چگونه ميشود كه به حديث چنين فردي اعتماد كرد ؛ با اين كه ميدانيم يكي از نشانه هاي نفاق كه شيعه و سني بر آن اتفاق دارند ، دشمني با امير المؤمنين عليه السلام است . مسلم نيشابوري در صحيحش مينويسد :
عَنْ زِرٍّ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّهُ لَعَهْدُ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَيَّ أَنْ لَا يُحِبَّنِي إِلَّا مُؤْمِنٌ وَلَا يُبْغِضَنِي إِلَّا مُنَافِقٌ .
صحيح مسلم ، ج1 ، ص60،61 و ... .
قسم به خدايي كه دانه را شكافت و مردمان را آفريد ، رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به من يادآوري فرمود كه مرا جز مؤمن كس ديگري دوست نميدارد و به غير از منافق كس ديگري با من دشمني نميورزد .
از طرف ديگر روايات متعددي در هر حد تواتر از نبي مكرم اسلام صلي الله عليه وآله وسلم نقل شده است كه آن حضرت فرمود :
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ آيَةُ الْمُنَافِقِ ثَلَاثٌ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَإِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ .
صحيح بخاري ، ج1، ص14 ، كتاب الايمان ، باب علامة المنافقين و صحيح مسلم ، ج1، ص56 ، كتاب الايمان ، باب خصال المنافق و... .
رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند : منافق سه نشانه دارد : در هنگام سخن گفتن دروغ مي گويد ، وقتي وعده ميدهد ، تخلف ميكند ، وقتي امانتي به وي ميسپاري خيانت ميكند .
وضعيت عمرو بن عاص اصلاً نيازي به بررسي ندارد ، كسي در دشمني او با امير المؤمنين شبههاي ندارد و طبق قاعده قبلي روايات وي را نيز ميتوان رد كرد .
تعارض با روايت ديگري از عايشه :
اين روايت ، با روايت ديگري از طريق عروة بن زبير ، از عايشه دختر ابي بكر كه اتفاقا در صحيح بخاري نيز آمده است ، در تعارض است . بخاري در صحيحش مينويسد :
حَدَّثَنِى عُرْوَةُ أَنَّ عَائِشَةَ - رضى الله عنها - زَوْجَ النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - حَدَّثَتْهُ أَنَّهَا قَالَتْ لِلنَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - هَلْ أَتَى عَلَيْكَ يَوْمٌ كَانَ أَشَدَّ مِنْ يَوْمِ أُحُدٍ قَالَ « لَقَدْ لَقِيتُ مِنْ قَوْمِكِ مَا لَقِيتُ ، وَكَانَ أَشَدُّ مَا لَقِيتُ مِنْهُمْ يَوْمَ الْعَقَبَةِ ، إِذْ عَرَضْتُ نَفْسِى عَلَى ابْنِ عَبْدِ يَالِيلَ بْنِ عَبْدِ كُلاَلٍ ، فَلَمْ يُجِبْنِى إِلَى مَا أَرَدْتُ ، فَانْطَلَقْتُ وَأَنَا مَهْمُومٌ عَلَى وَجْهِى ، فَلَمْ أَسْتَفِقْ إِلاَّ وَأَنَا بِقَرْنِ الثَّعَالِبِ ، فَرَفَعْتُ رَأْسِى ، فَإِذَا أَنَا بِسَحَابَةٍ قَدْ أَظَلَّتْنِى ...
صحيح البخاري ، ج4 ، ص83 .
عروه از عايشه همسر رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم ) نقل ميكند كه گفت : از پيامبر خدا پرسيدم : آيا روزي سختتر از روز احد براي شما پيش آمده است ؟
فرمود : از افراد فاميل تو بيش از اندازه آزار و اذيت ديدم كه بدترين آن در حادثه جمره عقبه بود ، همان هنگامي كه من به علي بن عبد ياليل شكايت كردم (تا با سفارش به افراد قومت دست از آزارها بردارند) ولي جوابي جز بي مهري و بي اعتنايي نشنيدم و لذا غمگين و ناراحت حركت كردم تا رسيدم به قرن الثعالب ( مكاني نزديك مكه كه ميقات اهل نجد است) به آسمان نگاه كردم ، ابري ديدم كه بر من سايه افكنده بود ...
طبق روايت قبلي ، سختترين روز پيامبر گرامي اسلام ، روزي بوده است كه به قول برخي از مفسرين اهل سنت ، عقبة بن معيط ميخواست پارچهاي دور گردن پيامبر بپيچد و آن حضرت را به شهادت برساند كه ابوبكر به داد آن حضرت رسيد و ايشان را از دست مشركان نجات داد !!! ؛ اما طبق اين روايت ، سخت ترين روز پيامبر ، روز عقبه بوده كه افراد قوم عايشه آن حضرت را آزار و اذيت ميكردهاند و... .
از طرفي ميدانيم كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) سخني نميگويد كه سخن قبلي وي را نقض كند ؛ پس يا سخت ترين روز ، روزي بوده است كه ابوبكر به داد پيامبر رسيده ! يا روزي بوده افرا قوم عايشه او را اذيت ميكردهاند .
در نتيجه اين دو روايت با يگديگر متعارض هستند و تعارضا تساقطا .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)