گروه اهل سنت
سؤال كننده : سليمان اميري
پاسخ:
آيات نازل شده در شأن عائشه همسر رسول خدا را مىتوان به چند دسته تقسيم كرد:
1. آياتى كه به صورت اختصاصى در باره شخص عائشه نازل شده است؛
گروهى از اهل سنت مدعى هستند كه آيه «افك» در باره عائشه نازل شده است و خداوند او را از تهمتى كه صحابه به او زده بودند، تبرئه كرده است . و در اين زمينه از خود عائشه روايتى جعلى نقل مىكنند كه تنها آيهاى كه در باره خاندان عائشه نازل شده است، آيه افك است؛ چنانچه محمد بن اسماعيل بخارى در صحيح خود به نقل از عائشه مىنويسد:
ما أَنْزَلَ الله فِينَا شيئا من الْقُرْآنِ إلا أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عُذْرِي.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل ابوعبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج4، ص1827، ح4550، كتاب التفسير، بَاب «وَالَّذِي قال لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا...»، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
البته ما اين مطلب را قبول نداريم و اعتقاد داريم كه آيه افك در باره يكى ديگر از همسران رسول خدا نازل شده است . پيش از اين در مقاله مفصلى اين مطلب را ثابت كردهايم كه دوستان عزيز مىتوانند به آدرس ذيل مراجعه فرمايند:
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1265
2. آياتى كه در باره تمام همسران رسول خدا صلى الله عليه وآله نازل شده و شامل عائشه نيز مىشود؛ از جمله آيه مشهور «امهات مومنين» كه در مورد همسران رسول خدا صلى الله عليه وآله نازل شده است . خداوند در سوره احزاب مىفرمايد:
النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ. الأحزاب/6.
پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها [مؤمنان] محسوب مىشوند.
ما در باره اين آيه و معناى «ام المؤمنين» و به خاطر اهميت فراوان آن ، مقاله مستقلى تهيه كردهايم كه دوستان عزيز مىتوانند به آدرس ذيل مراجعه فرمايند:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=8434
البته آيات ديگرى نيز هست كه احكام مخصوص همسران رسول خدا صلى الله عليه وآله را بيان مىكند كه ان شاء الله در فرصت مناسب آنها را نيز بررسى خواهيم كرد.
3 . آياتى كه در باره عائشه و حفصه همسران رسول خدا (ص) نازل شده است ؛
مقالهاى كه پيش رو داريد در باره آياتى است كه در باره حفصه و عائشه همسران رسول خدا (ص) نازل شده است.
طبق گفته مفسران و دانشمندان اهل سنت چندين آيه از قرآن كريم در شأن اين دو همسر پيامبر (ص) نازل شده است كه ما به صورت مختصر به تعدادى از آنها اشاره و مدارك آن را ارائه خواهيم كرد :
1. نزول آيه «لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ...» در باره عائشه:
استهزاء و تمسخر ديگران، اخلاق زشتى است كه خداوند صراحتا از آن نهى كرده است ؛ چنانچه در قرآن كريم مىفرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَلا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَلا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون. الحجرات/11.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! نبايد گروهى از مردان شما گروه ديگر را مسخره كنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند و نه زنانى زنان ديگر را، شايد آنان بهتر از اينان باشند و يكديگر را مورد طعن و عيبجويى قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد، بسيار بد است كه بر كسى پس از ايمان نام كفرآميز بگذاريد و آنها كه توبه نكنند، ظالم و ستمگرند!
معناي تمسخر:
بزرگان اهل سنت در باره معناى تمسخر و استهزا گفتهاند :
ومعنى السخرية: الاستهانة والتحقير والتنبيه على العيوب والنقائص على وجه يضحك منه وقد يكون ذلك بالمحاكاة في الفعل والقول وقد يكون بالإشارة والإيماء وإذا كان بحضرة المستهزأ به لم يسم ذلك غيبة وفيه معنى الغيبة.
معناى تمسخر؛ توهين، تحقير و گوشزد كردن عيبها و نقصهاى ديگران است؛ به صورتى كه (با شنيدن آن) مىخندند؛ گاهى به صورت عملى و گاهى با اشاره انجام مىشود ، اگر در حضور شخص استهزاء شده باشد، غيبت محسوب نمىشود؛ ولى اگر در حضور او نباشد ، غيبت است
الغزالي، محمد بن محمد ابوحامد (متوفاي505هـ، إحياء علوم الدين، ج 3، ص 131 ، ناشر: دار االمعرفة – بيروت.
حکم تمسخر:
ابن كثير دمشقى در باره معنا و حكم استهزاى ديگران مىگويد:
ينهى تعالى عن السخرية بالناس، وهو احتقارهم والاستهزاء بهم، كما ثبت في الصحيح عن رسول الله صلى الله عليه وسلم أنه قال: "الكِبْر بطر الحق وغَمْص الناس" ويروى: "وغمط الناس" والمراد من ذلك: احتقارهم واستصغارهم، وهذا حرام، فإنه قد يكون المحتقر أعظم قدرا عند الله وأحب إليه من الساخر منه المحتقر له.
خداوند از تمسخر مردم نهى كرده است ؛ و آن تحقير و ريشخند كردن مردم است؛ چنانچه در صحيح (مسلم) از رسول خدا (ص) نقل شده است كه فرمود: «كبر، از بين برنده حق و تحقير كردن وكوچك شمردن مردم است» و اين كار ، حرام است؛ زيرا ممكن است كه شخص تحقير شده در پيشگاه خداوند مقام بالاترى داشته باشد و خداوند او را بيشتر از شخص تحقير كننده و مسخره كننده دوست داشته باشد .
ابن كثير الدمشقي، إسماعيل بن عمر ابوالفداء القرشي (متوفاي774هـ)، تفسير القرآن العظيم، ج 4، ص 213 ، ناشر: دار الفكر - بيروت – 1401هـ.
شأن نزول آيه :
مفسران اهل سنت قائل هستند كه اين آيه در باره عائشه كه ام سلمه و يا زينب بنت خزيمة را مسخره كرده بود، نازل شده است .
مقاتل بن سليمان ، متوفاى 150، مفسر مشهور و قديمى اهل سنت در اين باره مىنويسد:
« وَلا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ» نزلت في عائشة بنت أبي بكر ، رضي الله عنهما ، استهزأت من قصر أم سلمة بنت أبي أمية.
آيه : «ولا نساء ...» در باره عائشه نازل شده است؛ در آن هنگام كه ام سلمه را به خاطر كوتاه قد بودنش ريشخند كرد.
الأزدي البلخي، أبو الحسن مقاتل بن سليمان بن بشير (متوفاي150هـ) ، تفسير مقاتل بن سليمان، ج 3، ص 262، تحقيق : أحمد فريد ، ناشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1424هـ - 2003م .
قرطبى متوفاى 671 مفسر پرآوازه اهل سنت در اين باره مىنويسد:
قال المفسرون : نزلت في امرأتين من أزواج النبي صلى الله عليه وسلم سخرتا من أم سلمة وذلك أنها ربطت خصريها بسبيبة وهو ثوب أبيض ومثلها السب وسدلت طرفيها خلفها فكانت تجرها فقالت عائشة لحفصة رضي الله عنهما : انظري ما تجر خلفها كأنه لسان كلب فهذه كانت سخريتهما.
وقال أنس وبن زيد : نزلت في نساء النبي صلى الله عليه وسلم عيرن أم سلمة بالقصر وقيل : نزلت في عائشة أشارت بيدها إلى أم سلمة يا نبي الله إنها لقصيرة.
مفسران گفته اند: اين آيه در شان دو تن از همسران رسول خدا (ص) كه امّسلمه را مسخره كرده بودند نازل شده است؛ چون او لباسى سفيد پوشيده و دو طرف آن را پشت سرش رها كرده بود كه هنگام راه رفتن كشيده مىشد، عائشه به حفصه گفت: ببين چه چيزى پشت سرش مىكشد كه مانند زبان سگ است ! و اين بود مسخره كردن آنان .
انس و ابن زيد گفته اند: در باره همسران پيامبر خدا (ص) كه امّسلمه را به جهت كوتاهى قدش سرزنش كردهاند نازل شده است، و گفته شده است در باره عائشه است كه با دستش به امّسلمه اشاره كرد و گفت: اى فرستاده خدا بببين چقدر كوتاه قد است.
الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج 16، ص 326 ، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
شهاب الدين آلوسى متوفاى 1270براى اثبات اين مطلب كه مسخره ديگران هم براى مردان و هم براى زنان حرام است، به اين روايات استناد كرده است:
والآية على ما روي عن مقاتل نزلت في قوم من بني تميم سخروا من بلال وسلمان وعمار وخباب وصهيب وابن نهيرة وسالم مولى أبي حذيفة رضي الله تعالى عنهم ولا يضر فيه اشتمالها على نهي النساء عن السخرية كما لا يضراشتمالها علي نهي الرجال عنها فيما روي أن عائشة وحفصة رأتا أم سلمة ربطت حقويها بثوب أبيض وسدلت طرفه خلفها فقالت عائشة لحفصة تشير إلى ما تجر خلفها : كأنه لسان كلب فنزلت وما روي عن عائشة أنها كانت تسخر من زينب بنت خزيمة الهلالية وكانت قصيرة .
اين آيه بنابر نقل مقاتل (بن سليمان) در باره قوم بنى تميم نازل شده است كه بلال، سلمان، عمار، خباب، صهيب، ابن نهيره و سالم مولى حذيفه را مسخره كرده بودند . نزول اين آيه در باره اين افراد مشخص، به شمول حكم به زنان كه تمسخر كردن ديگران توسط آنان نيز حرام است، ضررى نمىزند؛ همان طورى كه اگر شامل ديگر مردان نيز بشود، ضرر نمىزند؛ زيرا روايت شده است كه عائشه و حفصه ديدند كه ام سلمه كمرش را با پارچه سفيد بسته است كه يك طرف آن از پشتش آويزان شده بود، عائشه در حالى كه به لباس آويزان شده ام سلمه اشاره مىكرد گفت: همانند زبان سگ است . پس اين آيه نازل شد و نيز نقل شده است كه عائشه، زينب بنت خزيمه هلالى را كه قد كوتاهى داشت، ريشخند كرده بود .
الآلوسي البغدادي الحنفي، أبو الفضل شهاب الدين السيد محمود بن عبد الله (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج 26، ص 152 ، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.
و زمخشرى، اديب و مفسر بنام اهل سنت در ذيل اين آيه مىنويسد:
وعن عائشة رضي الله عنها أنها كانت تسخر من زينب بنت خزيمة الهلالية وكانت قصيرة . وعن ابن عباس أن أمّ سلمة ربطت حقويها بسبنيّة وسدلت طرفها خلفها وكانت تجرّه ، فقالت عائشة لحفصة : انظري ما تجرّ خلفها كأنه لسان كلب . وعن أنس : عيرت نساء رسول الله صلى الله عليه وسلم أمّ سلمة بالقصر .
از عائشه نقل شده است كه او زينب بنت خزيمه هلاليه را كه قد كوتاهى داشته، مسخره كرده است و از ابن عباس نقل شده است كه ام سلمه كمربندى از پارچه كتان به كمر خود بسته بود كه يك طرف آن از پشتش آويزان شده بود و به زمين كشيده مىشود، عائشه به حفصه گفت: به آن چيزى كه از پشت او كشيده مىشود نگاه كن كه همانند زبان سگ آويزان شده است . از أنس نقل شد است كه زنان رسول خدا (ص) ام سلمه را به خاطر كوتاه قد بودنش تمسخر كرده بودند.
الزمخشري الخوارزمي، ابوالقاسم محمود بن عمر جار الله، الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل، ج 4، ص 373 ، تحقيق: عبد الرزاق المهدي، بيروت، ناشر: دار إحياء التراث العربي.
ديگر بزرگان اهل سنت نيز اين مطلب را تأييد كردهاند كه ما به جهت اختصار فقط به ذكر آدرس كتابهاى آنها اكتفاء مىكنيم :
السمرقندي، نصر بن محمد بن أحمد ابوالليث (متوفاي367 هـ)، تفسير السمرقندي المسمي بحر العلوم، ج 3، ص 311 ، تحقيق: د. محمود مطرجي، ناشر: دار الفكر – بيروت؛
الثعلبي النيسابوري، ابوإسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم (متوفاي427هـ) الكشف والبيان، ج 9، ص 311 ، تحقيق: الإمام أبي محمد بن عاشور، مراجعة وتدقيق الأستاذ نظير الساعدي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ-2002م؛
ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي 597 هـ)، زاد المسير في علم التفسير، ج 7، ص 466 ، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1404هـ.
أبي حيان الأندلسي، محمد بن يوسف (متوفاي745هـ)، تفسير البحر المحيط، ج 8، ص 165، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود - الشيخ علي محمد معوض، شارك في التحقيق 1) د.زكريا عبد المجيد النوقي 2) د.أحمد النجولي الجمل، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ -2001م؛
النسفي، أبو البركات عبد الله ابن أحمد بن محمود (متوفاي710هـ)، تفسير النسفي، ج 4، ص 165 ، طبق برنامه الجامع الكبير؛
النيسابوري، نظام الدين الحسن بن محمد بن حسين المعروف بالنظام الأعرج (متوفاي 728 هـ)، تفسير غرائب القرآن ورغائب الفرقان، ج 6، ص 165 ، تحقيق: الشيخ زكريا عميران، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1416هـ - 1996م؛
الثعالبي ، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفاي875هـ) ، الجواهر الحسان في تفسير القرآن ، ج 9، ص 165 ، ناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت.
2. نزول پنج آيه اول سوره تحريم در باره عائشه:
خداوند مهربان در قرآن كريم در سوره تحريم مىفرمايد:
يَأَيهَُّا النَّبىُِّ لِمَ تحَُرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِى مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ . قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكمُْ تحَِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَئكمُْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الحَْكِيمُ . وَإِذْ أَسَرَّ النَّبىُِّ إِلىَ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَاذَا قَالَ نَبَّأَنىَِ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ. إِن تَتُوبَا إِلىَ اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَئهُ وَجِبرِْيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَئكَةُ بَعْدَ ذَالِكَ ظَهِيرٌ. عَسىَ رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيرًْا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَئبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَئحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكاَرًا.
اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده بخاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مىكنى؟! و خداوند آمرزنده و رحيم است. خداوند راه گشودن سوگندهايتان را (در اين گونه موارد) روشن ساخته و خداوند مولاى شماست و او دانا و حكيم است.
(به خاطر بياوريد) هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت ديگر خوددارى نمود هنگامى كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: «چه كسى تو را از اين راز آگاه ساخت؟» فرمود: «خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت!».
اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند.
اميد است كه اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، هجرتكننده، زنانى غير باكره و باكره!
شيعه و سنى اتفاق دارند كه اين آيات در باره عائشه و حفصه نازل شده است؛ چنانچه محمد بن اسماعيل بخارى در صحيح خود مىنويسد:
حدثني الْحَسَنُ بن مُحَمَّدِ بن صَبَّاحٍ حدثنا حَجَّاجٌ عن بن جُرَيْجٍ قال زَعَمَ عَطَاءٌ أَنَّهُ سمع عُبَيْدَ بن عُمَيْرٍ يقول: سمعت عَائِشَةَ رضي الله عنها أَنَّ النبي صلى الله عليه وسلم كان يَمْكُثُ عِنْدَ زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ وَيَشْرَبُ عِنْدَهَا عَسَلًا فَتَوَاصَيْتُ أنا وَحَفْصَةُ أَنَّ أَيَّتَنَا دخل عليها النبي صلى الله عليه وسلم فَلْتَقُلْ إني أَجِدُ مِنْكَ رِيحَ مَغَافِيرَ أَكَلْتَ مَغَافِيرَ .
فَدَخَلَ على إِحْدَاهُمَا فقالت له: ذلك. فقال: لَا بَلْ شَرِبْتُ عَسَلًا عِنْدَ زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ وَلَنْ أَعُودَ له. فَنَزَلَتْ «يا أَيُّهَا النبي لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ الله لك» إلى «إن تَتُوبَا إلى اللَّهِ» لِعَائِشَةَ وَحَفْصَةَ «وَإِذْ أَسَرَّ النبي إلى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ» لِقَوْلِهِ بَلْ شَرِبْتُ عَسَلًا.
عبيد بن عمير مىگويد: از عائشده شنيدم كه گفت: رسول خدا (ص) پيش زينب بنت حجش مىماند و (شربت) عسل مىنوشيد، من و حفصه بايكديگر قرار گذاشتيم كه رسول خدا پيش هر كدام از ما كه آمد به او بگوئيم : از تو بوى مغافير به مشام ما مىرسد، آيا مغافير خوردهاي؟ رسول خدا پيش يكى از آنها آمد و او همين را گفت. رسول خدا فرمود: نه بلكه در خانه زينب بنت جحش عسل خوردهام؛ ولى ديگر تكرار نمىكنم؛ پس اين ايه نازل شد « يا ايها النبى ...» .
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 5، ص 4964، ح4966، كِتَاب الطَّلَاقِ، بَاب «لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ الله لك»، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 هـ – 1987م.
معناي مغافير:
مغافير، صمغى بود كه از درختى به نام «رمث» يا «عُرفط» تراوش مىكرد؛ هرچند كه بسيار شيرين بود؛ ولى بوى نامناسب و كريهى داشت.
ابو منصور ازهرى در تهذيب اللغة مىنويسد:
المغافير : صمغ يسيل من شجر العرفط حُلو ، غير أن رائحته ليست بطيّبة.
مغافير، صمغ شيرينى است كه از درخت عرفط سرازير؛ ولى بوى خوشى ندارد.
الأزهري، ابومنصور محمد بن أحمد (متوفاي: 370هـ)، تهذيب اللغة، ج 3، ص 222، تحقيق: محمد عوض مرعب، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولى، 2001م.
و ابن حجر عسقلانى در شرح صحيح بخارى در باره معناى مغافير مىنويسد:
والمغفور صمغ حلو له رائحة كريهة وذكر البخاري أن المغفور شبيه بالصمغ يكون في الرمث بكسر الراء وسكون الميم بعدها مثلثة وهو من الشجر التي ترعاها الإبل وهو من الحمض وفي الصمغ المذكور حلاوة يقال اغفر الرمث إذا ظهر ذلك فيه .
مغفور صمغ شيرينى است كه بوى بدى دارد، بخارى گفته: مغفور شبيه صمغ است كه در در «رِمْث» يافت مىشود و آن درخى است كه شتر از آن مىخورد و ترش است . در اين صمغى شيرينى است كه به آن «اغفر الرمث» در آن هنگام كه بر (تنه) آن ظاهر مىشود، گفته مىشود .
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 9، ص 377، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.
بخارى در روايت ديگر به نقل از خليفه دوم مىنويسد كه آن دو زنى كه بر ضد رسول خدا همپيمان شده بودند، عائشه و حفصه بودند:
حدثنا عَلِيٌّ حدثنا سُفْيَانُ حدثنا يحيى بن سَعِيدٍ قال سمعت عُبَيْدَ بن حُنَيْنٍ قال سمعت بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما يقول أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ فقلت يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من الْمَرْأَتَانِ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا على رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فما أَتْمَمْتُ كَلَامِي حتى قال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ.
از ابن عباس نقل شده است كه مىگفت: مىخواستم از عمر سؤال كنم كه اى اميرمؤمنان ! آن دو زنى كه بر ضدّ رسول خدا (ص) همپيمان شدند، چه كسانى بودند؟ سخنم را تمام نكرده بودم كه عمر گفت: حفصه و عائشه بودند.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1868، ح4630، كِتَاب التفسير ، بَاب: وَإِذْ أَسَرَّ النبي إلى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 هـ – 1987م.
و در جائى ديگر مىنويسد:
عَنْ عُبَيْدِ بْنِ حُنَيْن، أَنَّهُ سَمِعَ ابْنَ عَبَّاس رضى الله عنهما يُحَدِّثُ أَنَّهُ قَالَ مَكَثْتُ سَنَةً أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ عَنْ آيَة، فَمَا أَسْتَطِيعُ أَنْ أَسْأَلَهُ هَيْبَةً لَهُ. حَتَّى خَرَجَ حَاجًّا فَخَرَجْتُ مَعَهُ فَلَمَّا رَجَعْتُ وَكُنَّا بِبَعْضِ الطَّرِيقِ عَدَلَ إِلَى الأَرَاكِ لِحَاجَة لَهُ قَالَ: فَوَقَفْتُ لَهُ حَتَّى فَرَغَ سِرْتُ مَعَهُ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَنِ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم مِنْ أَزْوَاجِهِ فَقَالَ تِلْكَ حَفْصَةُ وَعَائِشَةُ. قَالَ فَقُلْتُ وَاللَّهِ إِنْ كُنْتُ لأُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ هَذَا مُنْذُ سَنَة، فَمَا أَسْتَطِيعُ هَيْبَةً لَكَ.
ابن عباس مىگويد: يك سال منتظر ماندم تا شايد بتوانم از عمر در باره يك آيه قرآن چيزى بپرسم؛ ولى نتوانستم؛ چون ترس از عمر اجازه نمىداد.
تا اينكه قصد سفر حج كرد، من نيز با او همراه شدم، هنگام بازگشت، در ميان راه براى قضاى حاجت به طرف محل پر درختى رفت، من ايستادم تا او فارغ شد، به او ملحق شدم و گفتم: اى امير مؤمنان! آن دو زنى كه از بين زنان رسول خدا براى مقابله با آن حضرت پشت به پشت هم دادند (هم پيمان شدند) چه كسانى بودند؟ عمر گفت: آن دو حفصه و عائشه هستند.
گفتم: قسم به خدا يك سال است كه مىخواستم اين سؤال را از تو بپرسم؛ اما ترس از تو اجازه نمىداد.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1866، ح4629، كتاب التفسير، بَاب تَبْتَغِي مرضات أَزْوَاجِكَ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 هـ – 1987م.
و باز در جاى ديگر نقل مىكند:
حدثنا سُلَيْمَانُ بن حَرْبٍ حدثنا حَمَّادُ بن زَيْدٍ عن يحيى بن سَعِيدٍ عن عُبَيْدِ بن حُنَيْنٍ عن بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما قال لَبِثْتُ سَنَةً وأنا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ عن الْمَرْأَتَيْنِ اللَّتَيْنِ تَظَاهَرَتَا على النبي صلى الله عليه وسلم فَجَعَلْتُ أَهَابُهُ فَنَزَلَ يَوْمًا مَنْزِلًا فَدَخَلَ الْأَرَاكَ فلما خَرَجَ سَأَلْتُهُ فقال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ.
از ابن عباس نقل شده است كه يكسال صبر كردم تا از عمر سال كنم كه آن دو زنى كه بر ضدّ رسول خدا همپيمان شده بودند، چه كسانى بودند؟ اما از ترس او نمىتوانستم؛ تا اين كه روزى به منزلى رسيديم و عمر وارد محل پُر درختى (براى قضاى حاجت) شد و هنگامى خارج شد سؤالم را مطرح كردم و او گفت: آن دو زن عائشه و حفصه بودند.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 5، ص 2197، ح5505، كِتَاب اللِّبَاسِ ، بَاب ما كان النبي صلى الله عليه وسلم يَتَجَوَّزُ من اللِّبَاسِ وَالْبُسْطِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 هـ – 1987م.
مسلم نيشابورى نيز همين روايت را در صحيح خود به صورت ديگرى نقل كرده است :
وحدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ وَزُهَيْرُ بن حَرْبٍ واللفظ لِأَبِي بَكْرٍ قالا حدثنا سُفْيَانُ بن عُيَيْنَةَ عن يحيى بن سَعِيدٍ سمع عُبَيْدَ بن حُنَيْنٍ وهو مولى الْعَبَّاسِ قال سمعت بن عَبَّاسٍ يقول كنت أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ عن الْمَرْأَتَيْنِ اللَّتَيْنِ تَظَاهَرَتَا على عَهْدِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَلَبِثْتُ سَنَةً ما أَجِدُ له مَوْضِعًا حتى صَحِبْتُهُ إلى مَكَّةَ فلما كان بِمَرِّ الظَّهْرَانِ ذَهَبَ يقضى حَاجَتَهُ فقال أَدْرِكْنِي بِإِدَاوَةٍ من مَاءٍ فَأَتَيْتُهُ بها فلما قَضَى حَاجَتَهُ وَرَجَعَ ذَهَبْتُ أَصُبُّ عليه وَذَكَرْتُ فقلت له يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من الْمَرْأَتَانِ فما قَضَيْتُ كَلَامِي حتى قال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ.
از ابن عباس نقل شده است كه مىگفت: مىخواستم از عمر سؤال كنم كه آن دو زنى كه بر ضدّ رسول خدا همپيمان شده بودند، چه كسانى بودند؛ يكسال صبر كردم و مكان مناسبى پيدا نمىشد؛ تا اين كه در مسافرت مكه همراه او شدم، وقتى به منطقه مر الظهران رسيديم، عمر براى قضاى حاجت رفت؛ سپس گفت: برايم آب بياور و من براى او آب بردم، وقتى كارش تمام شد و برگشت پيش او رفتم و سؤالم را مطرح كردم ، سخنم به پايان نرسيده بود كه عمر گفت: آن دو زن عائشه و حفصه بودند.
النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 2، ص 1110، ح1479، كِتَاب الطَّلَاقِ، بَاب في الْإِيلَاءِ وَاعْتِزَالِ النِّسَاءِ وَتَخْيِيرِهِنَّ وَقَوْلِهِ تَعَالَى وَإِنْ تَظَاهَرَا عليه، تحقيق محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
طبرى در تفسير اين آيات مىنويسد:
عن بن عباس قوله «يَأَيهَُّا النَّبىُِّ لِمَ تحَُرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ» إلى قوله « وَهُوَ الْعَلِيمُ الحَْكِيمُ» قال كانت حفصة وعائشة متحابتين وكانتا زوجتي النبي صلى الله عليه وسلم فذهبت حفصة إلى أبيها فتحدثت عنده فأرسل النبي صلى الله عليه وسلم إلى جاريته فظلت معه في بيت حفصة وكان اليوم الذي يأتي فيه عائشة فرجعت حفصة فوجدتهما في بيتها فجعلت تنتظر خروجها وغارت غيرة شديدة فأخرج رسول الله صلى الله عليه وسلم جاريته ودخلت حفصة فقالت قد رأيت من كان عندك والله لقد سؤتني فقال النبي صلى الله عليه وسلم والله لأرضينك فإني مسر إليك سرا فاحفظيه قالت ما هو قال إني أشهدك أن سريتي هذه علي حرام رضا لك.
وكانت حفصة وعائشة تظاهران على نساء النبي صلى الله عليه وسلم فانطلقت حفصة إلى عائشة فأسرت إليها أن أبشري إن النبي صلى الله عليه وسلم قد حرم عليه فتاته فلما أخبرت بسر النبي صلى الله عليه وسلم أظهر الله عز وجل النبي صلى الله عليه وسلم فأنزل الله على رسوله لما تظاهرتا عليه يا أيها النبي لم تحرم ماأحل الله لك تبتغي مرضاة أزواجك إلى قوله وهو العليم الحكيم.
از ابن عباس در تفسير اين آيه «يا ايها النبى ...» نقل شده است كه گفت: عائشه و حفصه يكديگر را دوست مىداشتند و هر دو همسر رسول خدا بودند . حفصه پيش پدرش رفته تا با او سخن بگويد، در اين زمان رسول خدا يكى از كنيزان خود را خواست و با او در خانه حفصه ماندند و آن روزى بود كه عائشه (پيش رسول خدا) مىآمد. حفصه وقتى برگشت رسول خدا و آن كنيز را در خانه خود يافت، منتظر خروج آنها ماند و حسادت او به شدت به جوش آمد، وقتى رسول خدا كنيزش را فرستاد، حفصه وارد شد و گفت: من آن كسى را كه نزد تو بودم ديدم، به خدا قسم كه مرا ناراحت كردي، رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: به خدا سوگند كه تو را راضى خواهم كرد، من رازى با تو در ميان مىگذارم، آن را حفظ كن، حفصه گفت: آن راز چيست؟ فرمود: من پيش تو شهادت مىدهم كه به خاطر رضايت تو همخوابى با او بر من حرام باشد.
حفصه و عائشه كه عليه زنان رسول خدا همدست بودند، پس حفصه پيش عائشه رفت و راز را با او در ميان گذاشت و گفت: بشارت باد كه رسول خدا همخوابى با كنيزان را بر خود حرام كرد. وقتى راز رسول خدا را فاش كرد، خداوند رسولش را از اين قضيه آگاه كرد و هنگامى كه آن دو بر ضدّ رسول خدا همدست شدند، خداوند اين آيه را نازل كرد كه اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مىكنى؟! ... .
الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 28، ص 2197 ، ناشر: دار الفكر، بيروت – 1405هـ
قرطبى، مفسر مشهور اهل سنت در تفسير اين آيات مىنويسد:
قوله تعالى : « إِن تَتُوبَا إِلىَ اللَّهِ» يعني حفصة وعائشة حثهما على التوبة على ما كان منهما من الميل إلى خلاف محبة رسول الله (ص) «فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا» أي زاغت ومالت عن الحق وهو أنهما أحبتا ما كره النبي ...
قوله تعالى: « وَإِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ» أي تتظاهرا وتتعاونا على النبي صلى الله عليه وسلم بالمعصية والايذاء.
اين سخن خداوند « اگر آن دو توبه كنند به سوى خداوند» يعنى حفصه و عائشه كه خداوند آن را براى توبه تحريك مىكند؛ چرا كه آنها بر انجام چيزى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله آنها را دوست نداشت تمايل پيدا كردند . فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ؛ يعنى آنها از حق منحرف شده و چيزى را دوست داشتند كه رسول خدا آن را دوست نداشت ... .
معنى اين فرمايش خداوند: ( وإن تظاهرا عليه ) اين است كه اگر شما دو نفر به كمك يكديگر پيامبر را با نا فرمانى واذيت وآزار مورد بى مهرى قرار دهيد.
الأنصاري القرطبي، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671، الجامع لأحكام القرآن، ج 18، ص 189، ذيل آيه، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
رسول خدا (ص) يكماه با عائشه و حفصه قهر كرد:
قرطبى در جاى ديگر در باره نهايت مدت قهر كردن تصريح مىكند كه رسول خدا صلى الله عليه وآله، به خاطر همپيمان شدن عائشه و حفصه عليه آن حضرت ، يك ماه با آن دو قهر بوده است :
وهذا الهجر غايته عند العلماء شهر كما فعل النبي صلى الله عليه وسلم حين أسر إلى حفصة فأفشته إلى عائشة وتظاهرتا عليه.
نهايت قهر كردن با ديگران از ديدگاه علما يك ماه است؛ چنانچه رسول خدا در هنگامى حفصه راز آن حضرت را پيش عائشه فاش كرد و آنها عليه رسول خدا همپيمان شدند، اين چنين كرد.
الأنصاري القرطبي، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671، الجامع لأحكام القرآن، ج 5، ص 172، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
تشبيه عائشه و حفصه به زنان نوح و لوط
بسيارى از مفسران اهل سنت در ذيل آيه ، عائشه و حفصه را با زنان نوح و لوط مقايسه و تشبيه كردهاند كه ما در اين جا به گفته يكى از آنها اشاره مىكنيم ؛ هر چند كه در بررسى آيه بعدى گفتارهاى ديگرى نيز نقل خواهد شد .
سمرقندى از مفسران شهير اهل سنت در تفسير بحر العلوم مىنويسد:
ثم قال « وَإِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ» يعني تعاونا على أذاه ومعصيته فيكون مثلكما كمثل امرأة نوح وامرأة لوط تعملان عملا تؤذيان بذلك رسول الله صلى الله عليه وسلم.
( وإن تظاهرا عليه ) يعنى با كمك همديگر رسول خدا را اذيت يا نافرمانى كنيد، كه در اين صورت داستان شما همانند داستان همسر نوح و لوط خواهد بود كه با اعمالشان پيامبر خدا را اذيت مىكردند.
السمرقندي، نصر بن محمد بن أحمد أبو الليث (متوفاي367 هـ)، تفسير السمرقندي المسمى بحر العلوم، ج 3، ص 446، ذيل آيه، تحقيق: د. محمود مطرجي، ناشر: دار الفكر - بيروت.
آزار و اذيت رسول خدا توسط عائشه و حفصه:
مسلم نيشابورى به نقل از عمر بن الخطاب مىنويسد كه عائشه و حفصه با همپيمانى خود بر ضدّ رسول خدا صلى الله عليه وآله آن حضرت را اذيت كرده بودند:
فَدَخَلْتُ عَلَى عَائِشَةَ فَقُلْتُ يَا بِنْتَ أَبِي بَكْر أَقَدْ بَلَغَ مِنْ شَأْنِكِ أَنْ تُؤْذِي رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَقَالَتْ مَا لِي وَمَا لَكَ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ عَلَيْكَ بِعَيْبَتِكَ. قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَى حَفْصَةَ بِنْتِ عُمَرَ فَقُلْتُ لَهَا يَا حَفْصَةُ أَقَدْ بَلَغَ مِنْ شَأْنِكِ أَنْ تُؤْذِي رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لاَ يُحِبُّكِ. وَلَوْلاَ أَنَا لَطَلَّقَكِ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم.
نزد عائشه رفتم، گفتم: اى دختر ابوبكر كارت به آنجا رسيده است كه رسول خدا را اذيت مىكنى؟! گفت: اى پسر خطاب! تو با من چه كار داري؟ به فكر مشكلات دختر خودت باش! سپس نزد حفصه رفتم و گفتم: چرا پيامبر خدا را اذيت مىكنى؟ به خدا سوگند خودت مىدانى كه رسول خدا (ص) تو را دوست ندارد و اگر من نبودم تو را طلاق مىداد.
النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 2، ص 1105، ح1479، كتاب الطلاق، باب فِي الإِيلاَءِ وَاعْتِزَالِ النِّسَاءِ وَتَخْيِيرِهِنَّ وَقَوْلِهِ تَعَالَى ( وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ )، تحقيق محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
با توجه به حرمت قطعى آزار و اذيت رسول خدا، حال سؤال ما از علما و دانشمندان اهل سنت اين است كه جواب شما از اين روايات چيست؟
آيا اين اذيت و آزارى كه توسط عائشه و حفصه انجام شد مصداق اين آيه از قرآن كريم نيست كه خداوند مىفرمايد:
إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهينا. الأحزاب/57.
آنها كه خدا و پيامبرش را آزار مىدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خواركنندهاى آماده كرده است.
اميدواريم كه علماى اهل سنت جواب صريح و قانع كنندهاى از اين روايات داشته باشند.
3. نزول آيه « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً...» در باره عايشه و حفصه:
خداوند كريم در ادامه سوره تحريم مىفرمايد:
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلينَ. التحريم/10.
خداوند براى كسانى كه كافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مىشوند!».
بسيارى از مفسران اهل سنت تصريح كردهاند كه اين آيه نيز در باره عائشه و حفصه نازل شده است .
قرطبى در تفسير اين آيه مىنويسد:
قوله «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا» مثل ضربه الله يحذر به عائشة وحفصة في المخالفة حين تظاهرتا على رسول الله.
اين سخن خداوند «ضرب الله...» مثلى است كه خداوند به منظور ترساندن عائشه و حفصه نازل كرده است ؛ در آن هنگام كه مخالفت كردند و عليه رسو ل خدا همپيمان شدند .
الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج 18، ص 202 ، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
و ابن القيم الجوزيه، شاگرد شخيص ابن تيميه و ناشر افكار او، بعد از نقل اين روايت مىگويد:
ثُمَّ في هذه الْأَمْثَالِ من الْأَسْرَارِ الْبَدِيعَةِ ما يُنَاسِبُ سِيَاقَ السُّورَةِ فَإِنَّهَا سِيقَتْ في ذِكْرِ أَزْوَاجِ النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم وَالتَّحْذِيرِ من تَظَاهُرِهِنَّ عليه وَأَنَّهُنَّ إنْ لم يُطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُرِدْنَ الدَّارَ الْآخِرَةَ لم يَنْفَعْهُنَّ اتِّصَالُهُنَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم كما لم يَنْفَعْ امْرَأَة نُوحٍ وَلُوط اتِّصَالهمَا بِهِمَا وَلِهَذَا إنَّمَا ضَرْب في هذه السُّورَةِ مَثَلَ اتِّصَالَ النِّكَاحِ دُونَ الْقَرَابَةِ.
قال يحيى بن سَلَّامٍ ضَرَبَ اللَّهُ الْمَثَلَ الْأَوَّلَ يُحَذِّرُ عَائِشَةَ وَحَفْصَةَ ثُمَّ ضَرَبَ لَهُمَا الْمَثَلَ الثَّانِيَ يُحَرِّضُهُمَا على التَّمَسُّكِ بِالطَّاعَةِ.
در اين مثالها اسرار عالى نهفته است كه با سياق آيه تناسب دارد؛ زيرا در باره همسران پيامبر و بر حذر داشتن آنان از نافرمانى آن حضرت نازل شده است كه اگر از خدا و رسول اطاعت نكنند و در عين حال مشتاق سعادت اخروى باشند، پيوند با رسول خدا (ص) نفعى براى آنان نخواهد داشت؛ همانگونه كه ازدواج با نوح و لوط براى همسران آنان فايدهاى نداشت و به همين جهت هم در اين سوره از رابطه سببى يعنى ازدواج مثال آورد نه نسبى مثل فرزند و غيره.
يحيى بن سلام گفته است: خداوند در مثال اول عائشه و حفصه را بر حذر داشته و در مثل دوم آن دو را به پيروى و اطاعت از رسول خدا (ص) ترغيب فرموده است.
الزرعي الدمشقي، محمد بن أبي بكر أيوب (معروف به ابن قيم الجوزية)، إعلام الموقعين عن رب العالمين، ج 1، ص 189، تحقيق: طه عبد الرؤوف سعد، ناشر: دار الجيل - بيروت - 1973؛
الزرعي الدمشقي، محمد بن أبي بكر أيوب (معروف به ابن قيم الجوزية)، الأمثال في القرآن الكريم، ج 1، ص 57، تحقيق: إبراهيم محمد، ناشر: مكتبة الصحابة - طنطا - مصر - 1406، الطبعة: الأولى.
علامه محمد بن على شوكانى نيز مىنويسد:
وما أحسن من قال فإن ذكر امرأتي النبيين بعد ذكر قصتهما ومظاهرتهما على رسول الله صلى الله عليه وإله وسلم يرشد أقم إرشاد ويلوح أبلغ تلويح إلى ان المراد تخويفهما مع سائر أمهات المؤمنين وبيان أنهما وإن كانتا تحت عصمة خير خلق الله وخاتم رسله فإن ذلك لا يغني عنهما من الله شيئا... .
و چه نيكو سخنى گفته است آنكه گفت: ياد آورى داستان دو نفر (عائشه و حفصه) از همسران پيامبر و حركت آن دو بر ضد رسول خدا (ص)، محكمترين پيام و ارشاد را همراه دارد، كه به آن دو نفر و ديگر همسران رسول خدا (ص) اعلام مىدارد كه همسر خاتم پيامبران بودن سبب نجات آنان نخواهد بود.
الشوكاني، محمد بن علي بن محمد (متوفاي1255هـ)، فتح القدير الجامع بين فني الرواية والدراية من علم التفسير، ج 5، ص 256، ناشر: دار الفكر – بيروت.
فيروزآبادى، مفسر، اديب و لغت شناس مشهور اهل سنت در كتاب تفسير ابن عباس مىنويسد:
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً ... .
ثم خوّف عائشة وحفصة لإيذائهما النبى صلى الله عليه وسلم بامرأة نوح وامرأة لوط فقال «ضَرَبَ اللَّهُ» بين الله «مثلا» صفة «لِلَّذينَ كَفَرُوا» بالمرأتين الكافرتين « امْرَأَةَ نُوحٍ» واهلة « وَامْرَأَةَ لُوطٍ» واعلة « كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ» مرسلين « فَخانَتاهُما»... .
سپس خداوند عائشه و حفصه به خاطر اذيت كردن رسول خدا مىترساند و سرنوشت زن نوح و لوط را براى آنها مثال مىزند و ... .
الفيروز آبادي ، أبو طاهر الشيخ مجد الدين محمد بن يعقوب بن محمد بن إبراهيم بن عمر (متوفاي817 هـ)، تنوير المقباس من تفسير ابن عباس، ج 1، ص 478 ، ناشر: دار الكتب العلمية – لبنان.
فخرالدين رازى، تفسير پرداز شهير اهل سنت، در كتاب المحصول خود مىنويسد كه عثمان بن عفان نيز اعتقاد داشته است كه اين آيه در باره عائشه و حفصه نازل شده است :
الحكاية الثانية:
أن عثمان رضي الله عنه أخر عن عائشة رضي الله عنها بعض أرزاقها فغضبت ثم قالت يا عثمان أكلت أمانتك وضيعت الرعية وسلطت عليهم الأشرار من أهل بيتك والله لولا الصلوات الخمس لمشى إليك أقوام ذوو بصائر يذبحونك كما يذبح الجمل
فقال عثمان رضي الله عنه ضرب الله مثلا للذين كفروا امرأة نوح وامرأة لوط الآية فكانت عائشة رضي الله عنها تحرض عليه جهدها وطاقتها وتقول أيها الناس هذا قميص رسول الله صلى الله عليه وسلم لم يبل وقد بليت سنته اقتلوا نعثلا قتل الله نعثلا.
عثمان در ارسال بعضى از ما سهم بيت المال عائشه تاخير كرد ؛ به همين جهت عائشه ناراحت شد وبه عثمان گفت: آنچه نزد تو به امانت بود خوردي، امت را تحقير كردي، افراد بد خاندانت را بر آنان مسلط كردي، به خدا سوگند! اگر نمازهاى پنجگانه نبود گروههايى از مردم آگاه بر تو هجوم مىآوردند و تو را همانند شتر ذبح مىكردند.
عثمان به آيهاى از قرآن كه در آن از دو تن از همسران پيامبران يعنى همسر نوح و لوط به بدى ياد شده است استشهاد مىكند: خدا براى افرادى كه كفر ورزيده اند، زن نوح وزن لوط را مثل آورده است.
به همين سبب بود كه عائشه با تمام توان وقدرتش مردم را عليه عثمان تحريك مىكرد و مىگفت: اى مردم اين پيراهن رسول خدا (ص) است كه هنوز كهنه نشده است؛ ولى سنت او را از بين بردند، بكشيد نعثل را (اسم مردى از يهوديان مصر كه ريش بلندى داشت وبه حماقت معروف بود)، خدا او را بكشد.
الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي604هـ)، المحصول في علم الأصول ، ج 4، ص 492، تحقيق : طه جابر فياض العلواني ، ناشر : جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية - الرياض ، الطبعة : الأولى ، 1400هـ.
ديگر مفسران اهل سنت نيز تصريح كردهاند كه اين آيه در باره عائشه و حفصه نازل شده است كه ما به نام و آدرس كتاب برخى از آنها اشاره مىكنيم :
ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي 597 هـ)، زاد المسير في علم التفسير، ج 8، ص 314، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1404هـ؛
الأزدي البلخي، أبو الحسن مقاتل بن سليمان بن بشير (متوفاي150هـ) ، تفسير مقاتل بن سليمان، ج 3، ص 379 ، تحقيق : أحمد فريد ، ناشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1424هـ - 2003م؛
ابن عادل الدمشقي الحنبلي، ابوحفص عمر بن علي (متوفاي بعد 880 هـ)، اللباب في علوم الكتاب، ج 19، ص 351 ، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود والشيخ علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1419 هـ ـ 1998م؛
الثعالبي ، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفاي875هـ) ، الجواهر الحسان في تفسير القرآن ، ج 9، ص 351 ، ناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت؛
الشوكاني، محمد بن علي بن محمد (متوفاي1255هـ)، فتح القدير الجامع بين فني الرواية والدراية من علم التفسير، ج 5، ص 255 ، ناشر: دار الفكر – بيروت؛
القنوجي البخاري، أبو الطيب السيد محمد صديق خان بن السيد حسن خان (متوفاي1307هـ)، حسن الأسوة بما ثبت من الله ورسوله في النسوة، ج 1، ص 242 ، تحقيق: الدكتور- مصطفي الخن/ ومحي الدين ستو ناشر: مؤسسة الرسالة – بيروت، الطبعة: الخامسة، 1406هـ/ 1985م.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقيقاتى حضرت ولى عصر (عج)