فاطمه زهرا - عليها السلام - بانوي دو سرا به هنگام ظهور اسلام و پس از بعثت پدرش پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله- و در آن هنگام كه قيام حياتبخش اسلام بتازگي ظهور نموده و بر پايگاههاي پيروزي گام مي گذاشت، چشم به اين جهان گشود.
فاطمه - عليها السلام - يادگاري از همسر عزيز محمد - صلي الله عليه و آله - خديجه كبري است، نخستين زني بود كه پيامبر - صلي الله عليه و آله - با وي ازدواج كرد و نيز اولين زني بود كه در آغاز بعثت آن حضرت به وي ايمان آورد،و آيين خداييش را به جان خريد.خديجه با مال سرشار خويش پايه هاي اسلام را استوار ساخت و با فداكاريش در راه تحقق نداي توحيد و اسلام، از هيچ فداكاري دريغ نورزيد.رسول خدا - صلي الله عليه و آله - بر اين فداكاري ارج نهاد و هيچ گاه او را از ياد نبرد.
به نقل مورخان شيعه فاطمه - عليها السلام - از چنين مادر بزرگواري سه و يا پنج سال بعد از بعثت پيامبر اكرم به دنيا آمد،اما اغلب مورخان اهل سنت ولادت آن بانوي دو سرا را پنج سال قبل از بعثت دانسته اند.به برخي از اقوال در اين زمينه - از شيعه و اهل سنت - اشاره مي كنيم:
1 - مرحوم كليني مي نويسد: «فاطمه زهرا - عليها السلام - پنج سال پس از بعثت رسول خدا - صلي الله عليه و آله- به دنيا آمد و 75 روز پس از رحلت آن حضرت در سن هيجده سالگي از دنيا رفت.»[1]
2 - ابن شهر آشوب چنين مي نويسد: «فاطمه زهرا - عليها السلام - پنج سال بعد از بعثت در بيستم جمادي الثاني متولد گرديد كه مصادف با سه سال پس از وقوع معراج بود.حضرت هشت سال همراه پدر گراميش در مكه زيست و سپس به مدينه مهاجرت كرد.عمر شريفش در زماني كه پيامبر - صلي الله عليه و آله - از دنيا رفت، هجده سال و هفت ماه بود،و بعد از رحلت پدرش 72 يا 75 روز بيشتر زندگي نكرد.»[2] طبري در كتاب «دلائل الامامه »[3] مرحوم مجلسي در بحار الانوار علامه اربلي در كشف الغمه[4] قول فوق را در ولادت آن حضرت تاييد كرده اند.رواياتي نيز در تاييد اين قول موجود است. به دليل اختصار از نقل آنها خودداري مي كنيم.
قول ديگر كه از علماي اهل سنت نقل شده چنين است: «ولادت فاطمه زهرا پنج سال قبل از بعثت پيامبر اسلام بوده است،زماني كه خانه كعبه را سيل خراب كرد و قريش كعبه را بنا مي نهاد. »[5]
علت اين كه ميلاد فاطمه - عليها السلام - را قبل از بعثت نقل كرده اند و تاريخ ولادت را تغيير داده اند،به نظر مي رسد به دو منظور بوده است:1- فضايلي كه در ولادت فاطمه زهرا - عليها السلام - در روايات آمده است،خدشه دار كنند، 2 - با نقل اين تاريخ دروغين،مي خواهند چنين جلوه دهند كه فاطمه - عليها السلام - در سن هجده سالگي با علي ازدواج كرده است،و چنين نتيجه بگيرند كه او دختري معمولي بوده و در خانه مانده بوده است و كسي براي ازدواج با او پيشقدم نمي شده است.
با تحريف تاريخ ولادت حضرت فاطمه - عليها السلام -،اين هدف را دنبال مي كنند كه هم سيده زنان را خفيف كنند و هم علي - عليه السلام- را كه در اين ازدواج از شان و منزلتي برخوردار شده است، سبك شمارند و اين فضيلت را ناديده انگارند.
اما با استناد به روايات صحيح و تاريخ،اين قول كه ولادت آن بانوي بزرگوار قبل از بعثت بوده، باطل و بدون دليل است،بلكه ولادت فاطمه زهرا - عليها السلام - پس از بعثت بوده است و با تشريفات و مقدمات خاصي نطفه اين در گرانمايه منعقد شده و با حضور زنان بهشتي به دنيا آمده كه بدان اشاره مي كنيم.
انعقاد نطفه فاطمه - عليها السلام - از ميوه بهشتي
ابوبكر بغدادي به سند خود از عايشه نقل مي كند كه گفت: «به رسول خدا عرض كردم: اي رسول خدا چرا وقتي فاطمه - عليها السلام - به حضور شما مي رسد،او را مي بوسي و زبانت را در دهان او مي گذاري...فرمود:
«نعم يا عائشه!اني لما اسري بي الي السماء ادخلني جبرئيل الجنة فناولني منها تفاحة فاكلتها فصارت نطفة في صلبي،فلما نزلت واقعت خديجة ففاطمة من تلك النطفة،و هي حوراء انسيه،كلما اشتقت الي الجنة قبلتها،آري اي عايشه!هنگامي كه به معراج رفتم جبرئيل مرا به بهشت برد و از سيب بهشتي به من داد و من خوردم و همان سيب تبديل به نطفه اي در صلب من شد و چون به زمين آمدم با خديجه بودم كه او فاطمه را حامله شد.فاطمه،حوراي انسيه است.هر گاه مشتاق بهشت مي شوم،دخترم فاطمه را مي بوسم.»[6]
علامه اخطب خوارزمي خبر فوق را با تفصيل بيشتر نقل مي كند،و با اين تفاوت كه پيامبر - صلي الله عليه و آله - فرمود: «ميوه اي از ميوه هاي بهشت خوردم...و هر وقت به بوي بهشت مشتاق مي شوم،فاطمه را استشمام مي كنم....»[7]
حاكم در مستدرك از سعد بن مالك نقل مي كند كه رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود:
«اتاني جبرئيل بسفرجلة من الجنة فاكلتها ليلة اسري بي فعلقت خديجة بفاطمة فكنت اذا اشتقت الي رائحة الجنة شممت رقبة فاطمة،در آن شبي كه به معراج برده شدم،جبرئيل يك گلابي از بهشت برايم آورد.آن را خوردم و خديجه به فاطمه حامله شد،پس هر وقت مشتاق بوي بهشت مي شوم،گردن فاطمه را مي بويم.»[8]
سخن گفتن فاطمه - عليها السلام - در رحم مادر
شيخ صدوق در امالي به سند خود از مفضل بن عمر روايت مي كند كه امام صادق - عليه السلام- فرمود:
«هنگامي كه خديجه با رسول خدا ازدواج كرد،زنان مكه از وي كناره گيري كرده و رفت و آمد خود را با او قطع نمودند.خديجه از اين جهت غمگين گرديد،تا اينكه به فاطمه - عليها السلام - حامله شد.اين نوزاد در رحم با خديجه سخن مي گفت و خديجه را دلداري مي داد و خديجه اين مطلب را از پيامبر - صلي الله عليه و آله - پنهان مي داشت،تا اينكه روزي حضرت وارد خانه شد و شنيد كه خديجه با كسي سخن مي گويد.پرسيد: خديجه با كه سخن مي گفتي؟خديجه پاسخ داد: جنيني كه در شكم دارم با من سخن مي گويد و همدم من است.پيامبر - صلي الله عليه و آله - فرمود: اي خديجه!جبرئيل به من خبر مي دهد كه جنين در شكم تو دختر است و خداي تعالي نسل مرا از وي قرار مي دهد و ائمه دين و پيشواياني كه خداوند پس از انقضاي وحي،جانشينان خود در زمين قرار خواهد داد از نسل او هستند.»[9]
چگونگي ولادت فاطمه - عليها السلام -
هنگامي كه وضع حمل فاطمه - عليها السلام - نزديك شد،خديجه كسي را به نزد زنان قريش فرستاد و از آنها خواست تا به خانه او آيند و هنگام ولادت فاطمه - عليها السلام -،او را ياري دهند. زنان براي خديجه پيغام دادند كه تو به سخن ما گوش نكردي و با يتيم ابوطالب - كه مالي نداشت - ازدواج كردي ما نيز به كمك تو نخواهيم آمد.
خديجه از اين پيغام غمگين شد و در حال غم و اندوه بسر مي برد كه ناگاه چهار زن گندمگون بلند قامت - همچون زنان بني هاشم - را مشاهده كرد كه وارد خانه شدند.خديجه از ديدن ايشان نگران شد.يكي از آن چهار زن به سخن آمد و گفت: «اي خديجه!نترس و محزون مباش كه پروردگار تو ما را فرستاده و ما خواهران تو هستيم.من ساره هستم،اين يك آسيه دختر مزاحم (همسر فرعون) است كه همدم تو در بهشت خواهد بود،و آن ديگر مريم دختر عمران و چهارمي كلثوم خواهر موسي بن عمران است.خداي تعالي ما را فرستاد تا در وضع حمل تو را كمك دهيم. »آن گاه كمك كردند تا فاطمه - عليها السلام - به دنيا آمد.[10]
نامگذاري فاطمه - - عليها السلام - -
يكي از مسائلي كه در اسلام به آن اهميت داده شده و حتي از حقوقي است كه فرزند نسبت به پدر و مادر دارد،مساله انتخاب نام خوب براي فرزند است.برخي از خانواده ها در نامگذاري فرزندان خود دقت لازم را نمي كنند و به دليل انتخاب نام نامناسب،فرزندان خود را در جامعه دچار مشكل مي سازند،چه بسا انتخاب نام غير مناسب گاهي موجب مي شود فرزند مورد استهزاء و توهين هم رديفان خود قرار گيرد،به علاوه نام مناسب حكايت از روشنگري خانواده و اعتقاد به آنچه در آن جامعه مي گذرد،دارد.اگر با دقت در اسامي پيامبران الهي بنگريم مي بينيم همه آن رهبران الهي از نامهاي پر محتوا و با معني و در ضمن مناسب با شخصيت خودشان برخوردار بوده اند،و بر همين اساس است كه اسامي امامان ما برخوردار از معني و محتواي مناسب است و از معاني زشت و مشمئز كننده به دور است.لذا ما معتقديم نامهايي كه رسول خدا براي دخترش حضرت فاطمه - عليها السلام - گذاشت،بي دليل نبوده و از معاني بلند برخوردار است.به اختصار به توضيح برخي از اسامي آن بانوي بزرگ اسلام مي پردازيم:
فاطمه
طبق برخي از روايات،اين نام از طرف خداوند انتخاب شده است: امام باقر - عليه السلام- مي فرمايد: «هنگامي كه فاطمه - عليها السلام - متولد شد خداي تعالي به يكي از فرشتگان وحي فرمود به زمين برود و اين نام را به زبان محمد بگذارد،و رسول خدا بدين ترتيب نام فاطمه را براي نوزاد تازه تولد يافته خود انتخاب كرد.سپس پروردگار عالميان فرمود:
«اني فطمتك بالعلم و فطمتك من الطمث،اي فاطمه!من به وسيله علم شير را از تو قطع كرده،[11] و از آلودگيهاي زنانگي تو را پاكيزه كردم.»آن گاه امام باقر - عليه السلام- در ادامه فرمودند: «و الله لقد فطمها الله بالعلم و عن الطمث في الميثاق،و الله،خداي تبارك و تعالي اين بانو را با علم بسيار از شير گرفت و در ميثاق او را از ناپاكيهاي زنانگي باز داشت.»[12]
برخي از روايات كه از طريق شيعه و اهل سنت به دست ما رسيده است علت اين نامگذاري را چنين بيان داشته است: ابوبكر احمد بن علي شافعي به سند خود از ابن عباس روايت كرده است كه رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: «ابنتي فاطمة حوراء آدمية لم تحض و لم تطمث و انما سماها فاطمة لان الله فطمها و محبيها عن النار، دخترم فاطمه حوراي انسيه است،حيض نشد و ناپاك نگرديد و او فاطمه نامگذاري شد،زيرا خداوند او و دوستدارانش را از آتش جهنم منع كرده است.»[13]
امام صادق - عليه السلام- از پدرانش از رسول خدا نقل مي كند كه پيامبر - صلي الله عليه و آله - به علي - عليه السلام- فرمود: «اي علي!آيا مي داني چرا فاطمه به اين اسم ناميده شد؟علي - عليه السلام- عرض كرد: چرا اي پيامبر خدا؟حضرت فرمود: لانها فطمت هي و شيعتها عن النار،چون او و شيعيانش از آتش باز داشته شده اند.»[14]
در تعبير ديگري آمده است: «چون فاطمه - عليها السلام - از شر و بدي به دور است،اين نام براي او انتخاب شده است.»امام صادق - عليه السلام- مي فرمايد: «آيا مي دانيد معناي فاطمه چيست؟»راوي پاسخ مي دهد: خير مولايم،مرا از تفسير آن آگاه فرماييد.حضرت فرمود: «فطمت من الشر، يعني شر و بدي در او راه ندارد».[15]
صديقه
از جمله اسامي حضرت فاطمه - عليها السلام - صديقه است. صديقه مؤنث صديق و صيغه مبالغه است، يعني بسيار راستگو يا كسي كه در راستگويي كامل است،يا كسي كه قول و اعتقاد خود را تصديق مي كند،ولي آنچه از آيات و روايات استفاده مي شود، اين است كه مرتبه صديقين در رديف مراتب انبيا و شهدا بوده و براي آنان درجه خاص و مقام مخصوص خواهد بود: (و اذكر في الكتاب ابراهيم انه كان صديقا نبيا،[16] ياد كن در كتاب خدا احوال ابراهيم را كه وي شخص بسيار راستگو و پيامبر بود) ، (و اذكر في الكتاب ادريس انه كان صديقا نبيا،[17] يادآور در كتاب خدا احوال ادريس را كه او شخصي بسيار راستگو و پيامبر خدا است) ، (ما المسيح بن مريم الا رسول قد خلت من قبله الرسل و امه صديقة،[18] مسيح پسر مريم پيامبر بيش نبود كه پيش از او پيامبراني آمده اند و مادرش هم زني بسيار راستگو و صديقه بود.)
بنابراين نتيجه مي گيريم كه سيده زنان عالميان فاطمه زهرا - عليها السلام - به مرتبه صديقين رسيده است.و لذا رسول اكرم ايشان را صديقه ناميده اند.
پيامبر - صلي الله عليه و آله - به علي - عليه السلام- فرمودند: «سه چيز به تو داده شده كه به هيچ كس حتي به من داده نشد:
1 - تو داماد كسي مانند رسول خدا هستي،و من داماد كسي نيستم كه پدر زنم مانند پدر زن تو باشد.
2 - همسري صديقه،مانند دختر من به تو داده شد كه من چنين همسري ندارم.
3 - به تو فرزنداني مانند حسن و حسين عنايت شده،در حالي كه من فرزنداني (پسر) مانند آنان ندارم ولي در عين حال تو از من هستي و من از تو.»[19]
شاهد اين مدعا اين است كه بنابر اعتقاد شيعه بدن صديق و صديقه را بايد صديق غسل دهد،لذا علي - عليه السلام- بدن فاطمه - عليها السلام - را غسل داده است.مفضل بن عمر از امام صادق - عليه السلام- چنين نقل مي كند: «بدن فاطمه - عليها السلام - را امير المؤمنين - عليه السلام- غسل داد...،تا جايي كه فرمود: «فانها صديقة و لم يكن يغسلها الا صديق،اما علمت ان مريم لم يغسلها الا عيسي، زيرا فاطمه - عليها السلام -،صديقه بود و صديقه را غسل نمي دهد مگر صديق،آيا ندانستي كه مريم را غير از عيسي،غسل نداده است؟» [20]
مباركه
مباركه از ماده بركت است.راغب مي نويسد: «جايي كه خير الهي به صورتي كه قابل نگهداري و شمارش و اندازه گيري و محدود كردن نباشد و هر كس به آن بنگرد فزوني محسوسي در آن خير مي بيند،گويند در آن بركت است و مبارك است.»
خداوند انواع بركات را به اين بانوي بزرگ عطا فرموده و نسل رسول گرامش را در ايشان قرار داد و با اين كه بعد از شهادتش،دو پسر و دو دختر بيشتر از او نماند و در واقعه كربلا تمام فرزندان امام حسن - عليه السلام- و به نقلي تا هفت تن شهيد شدند و از زينب كبري نيز دو فرزند شهيد شدند و از امام حسين - عليه السلام- تنها امام سجاد - عليه السلام- باقي ماند،و ام كلثوم بدون فرزند از دنيا رفت،و پس از واقعه كربلا نيز حوادث بسياري نسبت به كشتار فرزندان پاك رسول خدا و فاطمه زهرا - عليها السلام - و علي مرتضي - عليه السلام- واقع شد،با اين همه خداوند در نسل فاطمه - عليها السلام - بركت قرار داد و به مصداق آيه: (انا اعطيناك الكوثر) منشا و منبع فرزندان بسيار شد كه امروزه براحتي مي توان صدق اين مطلب را دريافت كه فرزندان فاطمه - عليها السلام - كه همان فرزندان رسول خدا هستند،در تمام نقاط جهان پراكنده اند،مطابق آماري كه در دست است در ايران حدود سه ميليون سيد و در عراق يك ميليون و در مصر پنج ميليون و در مغرب نزديك به پنج ميليون و...از اولاد و نسل فاطمه - عليها السلام - به چشم مي خورند.جمعيت سادات به سي و پنج ميليون نفر مي رسد. [21]
طاهره
از نامهاي ديگر فاطمه زهرا - عليها السلام - «طاهره »است.علماي شيعه و بسياري از علماي اهل سنت بر اين عقيده اند كه فاطمه - عليها السلام - مصداق آيه: (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا)[22] است.در اين باره روايت بسياري موجود است در اين جا فقط به ذكر يك حديث اكتفا مي كنيم [23]
از طرق اهل سنت از ام سلمه و عايشه،و ابي سعيد خدري،و زيد بن ارقم و ابن عباس و ضحاك بن مزاحم و ابي الحمراء و عمر بن ابي سلمه و غير آنان چنين روايت شد است: «وقتي آيه تطهير نازل گرديد رسول خدا،علي - عليه السلام- و فاطمه - عليها السلام - و حسن - عليه السلام- و حسين - عليه السلام- را طلب كرد و به وسيله عبا آنان را پوشانيد و فرمود: به خداوند سوگند اينان اهل بيت من اند،خدايا پليدي را از آنان دور كن و پاكشان گردان.» [24]
زهرا
ريشه اين نام از«زهر»به معناي روشني و صفا گرفته شده است.از امام صادق - عليه السلام- سؤال كردند چرا فاطمه - عليها السلام - را زهرا ناميدند؟فرمود: «زيرا او در بهشت قبه اي از ياقوت سرخ خواهد بود كه اهل بهشت آن قبه را به واسطه ارتفاع و عظمتي كه دارد همانند ستاره اي درخشان كه در آسمان است خواهند ديد و به يكديگر مي گويند: «هذه الزهراء لفاطمة،اين قبه نوراني از آن فاطمه است.» [25]
نامهاي ديگري كه براي فاطمه - عليها السلام - ذكر شده عبارتند از: بتول،عذرا،زكيه،راضيه،مرضيه، محدثه،حورا، انسيه.كنيه هاي آن حضرت عبارت است از: ام الحسن،ام الحسين،ام المحسن،ام الائمه،ام ابيها،ام المؤمنين.[26] به جهت رعايت اختصار از توضيح درباره اين نامها و كنيه ها صرف نظر مي كنيم و به فضايل آن حضرت مي پردازيم.
[1] . كافي،ج 1،ص 458.
[2] . مناقب ابن شهر آشوب،ج 3،ص 357.
[3] . همان مدرك،ص 9.
[4] . همان مدرك،ص 4.
[5] . ر.ك: احقاق الحق،ج 10،ص 11 به نقل از المختار في مناقب الاخيار،ص 56،ذخائر العقبي،ص 26؛الثغور الباسمه،ص 15.
[6] . تاريخ بغداد،ج 5،ص 87،ر.ك: ينابيع الموده،ج 2،ص 24،بحار الانوار،ج 43،ص 4.
[7] . ر.ك:احقاق الحق،ج 10،ص 5.
[8] . مستدرك حاكم،ج 3،ص 169.براي آگاهي بيشتر در اين باره ر.ك: احقاق الحق،ج 10،ص 12 به نقل از محاضرة الاوائل،ص 88،ميزان الاعتدال،ج 1،ص 38،مجمع الزوائد،ج 6،ص 202،لسان الميزان،ج 5،ص 97،ينابيع الموده،ص 197،ارجح المطالب،ص 239،وسيلة المآل،ص 78.
[9] . بحار الانوار،ج 43،ص 2.روايت سخن گفتن فاطمه - عليها السلام - با مادرش را برخي از علماي اهل سنت نيز نقل كرده اند.براي آگاهي بيشتر ر.ك: عبد الرحمان صفوري شافعي در«نزهة المجالس »،ج 2،ص 227»،قندوزي حنفي در«ينابيع الموده »،ص 198،حسن بن مولوي در«تجهيز الجيش »ص 99 (مخطوط) ،شعيب ابو مدين بن سعد مصري در«روض الفائق) ،ص 214.براي توضيح بيشتر در زمينه رواياتي كه علماي عامه نقل كرده اند،ر.ك: به احقاق الحق،ج 10،ص 12.
[10] . بحار الانوار،ج 43،ص 3،ر.ك:ذخائر العقبي،ص 44،ينابيع الموده،ص 199،وسيلة المآل،ص 77 نزهة المجالس،ج 2،ص 227،احقاق الحق،ج 10،ص 13.
[11] . هر گاه بخواهند طفلي را از شير بگيرند،به جاي شير به او غذا مي دهند تا كم كم از شير گرفته شود.خداوند غذاي جانشين شير را براي فاطمه - عليها السلام - علم بيان مي كند.
[12] . كافي،ج 1،ص 460،كشف الغمه،ج 2،ص 19،بحار الانوار،ج 43،ص 13.
[13] . احقاق الحق،ج 10،ص 16،به نقل از تاريخ بغداد،ج 13،ص 331.
[14] . مناقب ابن شهر آشوب،ج 3،ص 329،محب الدين طبري با مختصري تفاوت در ذخائر العقبي، ص 26،علامه حلي و متقي هندي در كنز العمال،ج 3،ص 94،علامه حضرمي در رشفة الصادي،ص 47،مناوي شافعي در شرح جامع الصغير،ص 328،و بسياري ديگر از علماي اهل سنت.براي مطالعه بيشتر ر.ك:احقاق الحق،ج 10،ص 24 - 17.
[15] . مناقب ابن شهر آشوب،ج 3،ص 330.
[16] . مريم (19) آيه 41.
[17] . همان،آيه 56.
[18] . مائده (5) آيه 75.
[19] . ر.ك: فاطمه زهرا من المهد الي اللحد (مترجم) ،ص 73.
[20] . كافي،ج 1،ص 459،ر.ك: بحار الانوار،ج 43،ص 211 و 215.
[21] . ر.ك: فاطمة الزهرا من المهد الي اللحد (مترجم) ص 78.
[22] . احزاب (33) آيه 33.
[23] . روايات درباره آيه تطهير در كتاب «علي عليه السلام در قرآن و سنت »اثر ديگر نگارنده خواهد آمد.
[24] . الدر المنثور،ج 5،ص 198،الاتقان في علوم القرآن،ج 2،ص 1268،مستدرك حاكم،ج 3،ص 159 - 160.
[25] . بحار الانوار،ج 43،ص 16.
[26] . بيت الاحزان، ص 23.
سيداصغر ناظم زاده قمي - مظهر ولايت، ص 232