71 -بسیاری از امور را گوش درمی یابد كه هرگز شنیدنی نیستند ، مثل : صدق گفتار ، آهنگ كلام ، لطافت و صراحت سخن و ... پس ، در گفتار خود خلوص و صداقت را همراه سازیم .
72 -اگر كودك را در محیط و شرایط سالم به حال خود بگذاریم بیشتر و بهتر می فهمد و عمیق تر فكر می كند . باید اجازه داد كه خود او بگردد ، اشیاء را لمس كند و احساسات خود را بروز دهد . این كه بزرگسال در چه زمانی باید خود را كنار بكشد خیلی مهم تر از آن است كه در چه زمانی دخالت كند ، بگذارید كودك با خود آغازگری ، خودآموزی و خودرهبری را فرا گیرد.
73 -برای پرورش نیروی خلاقیت كودك ، او را در موقعیت های مبهم قرار دهید تا خود ، آن را كشف كند . زیرا هیچ تجربه ای یافت نمی شود كه بیش از لذت كشف به پرورش آدمی كمك كند .
74 -هرگاه چیزی را به كودك بیاموزیم مانع شده ایم تا خود آن را كشف كند.
75 -هرگاه كودك را به اجبار و اكراه و اعمال زور تربیت كنیم،از انجام تربیت درونی مانع شده ایم.
76 -حُسنُ السّؤالِ نِصفُ العِلم : سؤال نیكو نیمی از علم است . ذهن كودك را" مسأله مدار" بار آورید زیرا ذهن سئوال انگیز در خلاقیت و نوآوری پیشتاز است .
77 -رسیدن از" معلوم" به" مجهول" فرایند تفكر و رساندن كودك از مجهول به معلوم ركود و جمود فكری است ، زیرا عظمت دانش و علم هر فرد به عظمت مجهولات و سئوالاتی است كه در ذهن پرورانده است . ("لا عِلمَ كَالتّفكر" هیچ دانشی مانند تفكرنیست".)
78 -همان گونه كه منطق شناخت و عقل در كودك با منطق شناخت بزرگسال به لحاظ مراحل تحول روانی متفاوت است ، باید تربیت نیز در كودك با منطق تربیت در بزرگسال تفاوت داشته باشد . كودك شیوه هایی برای دیدن ، شنیدن و احساس كردن دارد كه ویژهیخود اوست ، چیزی نامعقول تر از آن نیست كه بخواهیم شیوه های خود را جایگزین آن كنیم .
79 -مشیت الهی بر این تعلق گرفته است كه آدمی سرمایه های نهفته در فطرتش را خود به ثمر برساند .
80 -برای تربیت اصیل كودك ، باید از قانونی كه در طبیعت او نهفته است بهره گرفته شود .
81 -كیفیت ارائه مفاهیم تربیتی مهم تر از كمیت آن است . پیام های تربیتی هر چند اندك و قلیل اما با كیفیت مؤثر ، بهتر از پیام های طولانی و پی در پی است .
82 -پایه های تربیت و اعتقاد به ارزش ها و باورهای فرهنگی و دینی با یقین پس از شك تحكیم می یابد ، لذا مربی باید با طرح معماها ، تردیدها ، تعارض های سازنده و ابهامات تحریك آمیز ، انگیزه كنجكاوی افراد را تحریك نماید .
83 -هیچ تغییر رفتاری بدون میل و رغبت شخصی و درونی اصالت ندارد و اگر این تغییر رفتار با میل و رغبت نباشد ناپایدار ، كاذب و عاریه ای خواهد بود .
84 -دانش بنیادی ، زمانی تحكیم می یابد كه از مرحلهیعمل عبور كند ،" آن كس كه عمل می كند می داند" ، چنین دانشی شایستهیانتقال به دیگران است .
85 -كودك را با مراقبت و مساعدت در راه های مختلف عدم تعادل ذهنی قرار دهید؛ فطرت تعادل جوی او به او تعادل می بخشد .
86 -علمی كه ایمان را با خود نیاورد حجاب اكبر است . پیامی كه زمینهیپذیرش ندارد حجاب و مانع تربیت است .
87 -اظهار كردن چیزی قبل از استحكام آن خراب كردن آن است . بنابراین قبل از جاسازی و فضاسازی ، كار تربیتی ابتر و عقیم خواهد شد .
88 -كودك را باید آزاد گذاشت ولی به قدری كه به خود و دیگری زیانی نرساند ؛ نباید چنین تصور كرد كه چنین كودكی ، نافرمان خواهد بود،بلكه دیده خواهد شد كه این دسته از كودكان اطاعتی مطبوع و آگاهانه خواهند داشت . ( بگذارید كودك در كودكی خود ، به پختگی و بلوغ كودكی دست یابد !)
89 -فرمان ها وقتی قاطعانه اما صمیمی و بی تكلف باشند نافذ و پایدارند ؛در این صورت است كهاطاعت مطبوع جایگزین اطاعت منفور می گردد .
90- مطیع شدن كودك نباید هدف باشد . بلكه هدف تربیت،یاری رساندن به كودك است تا خود را در خود بیابد .