مذهب اقناع كننده روح و فطرت سلیم كودك است و مسائل اصیل مذهب همانهایی هستند كه فطرت كودك با آنها آشناست . او بههنگامی كه می شنود آدمی باید پاك و امین باشد آن را از دل و جان می پذیرد . به هنگامی كه به او می گویند جهان خدایی دارد و این همه پدیده ها را خدا آفریده،می پذیرد و بر او سنگین نمی آید .
اعمال و رفتار مذهبی برای كودك سنگین نیستند و انجام عبادات برای او حالت اقناع و ارضایی پدید می آورند . اگر كودك نماز بخواند گمان دارد كه وظیفه ای را ادا كرده ، و اگر روزه بگیرد حساب می كند كه این كار برای او ضروری بوده و در عین تحمل خستگی و یا گرسنگی و تشنگی در راه مذهب از آن نگران نیست .
او می خواهد برایش داستانهایی درباره خدا ، بهشت و داستانهایی از بزرگواری های اولیای مذهب بگویند . دوست دارد با خدا حرف بزند ، با او ارتباط برقرار كند ، زودتر به بهشت برسد و در زندگی رؤیایی آن آرام گیرد و این امر به هنگامی كه با تخیلات كودك در هم آمیخته شوند آثاری فوق العاده بر جای می گذارند .
البته این نكته هم قابل ذكر است كه او در عین لذت روحی و معنوی از عبادات بهدنبال نقشه است . دوست دارد حاصل عبادت او در همان ساعت روشن شودو مثلاً پدر و مادرش او را بپذیرند و نیكو تشویقش كنند و یا در غذا و لباس و در عرصه یزندگی،او را بیشتر مورد توجه قرار دهند .
كودك و محافل مذهبی
بچه ها دوست دارند در محافل مذهبی رشد یابند،در بین جمع باشندواعمال و رفتار گروهی را در مذهب ببینند . سرودهای دسته جمعی ، شعرها ، دعاها ، آوازها ، مرثیه خواندن های جمعی ، نماز جماعت و دیگر اموری از این قبیل برای طفل بسیار لذتبخش است .
شك نیست كه این آمدو شدها و این مشاركت ها برای كودكان خوب و ارزنده است ولی بدان شرط كه اولاً مسائلی در حدود درك و لمس كودك در آن باشد ، ثانیاً طفل در آن خسته و وامانده نشود كه كارش در فرجام به سرخوردگی برسد و ثالثاً پس از پایان مراسم لذتی مادی یا معنوی ، چون غذا و شربتی ، یا تشویق و تأییدی برای طفل حاصل آید.
ضرورت تربیت دینی كودكان
تربیت دینی كودكان امری ضروری و لازم است و این ضرورت لااقل از دو دید فردی و اجتماعی قابل رسیدگی است. تربیت مذهبی كنترلی برای اخلاق ، ضابطه ای برای حیات فردی و اجتماعی وبرای رشد معنویت و آرمان گرایی است . مذهب می تواند تقویت كنندهیجنبه فرا خود یا وجدان اخلاقی طفل باشد ، زمینه را برای وسعت بخشیدن اطلاعات او فراهم آوردو حجاب های شك و تردید در سایه آن دریده می شود و انسان به مراحلی از لحاظ رشد می رسد كه در سایه استدلال عقلی میسر نیست .
اگر تربیت مذهبی اندیشهایدرست استوار باشد موجب رشد و پیشرفت می شود ، فرد را از سقوط می رهاند ، برای زحمات كودك پاداشی از درون تهیه می شود ، آلودگی ها در او روی به كاهش می گذارد ، اضطراب و وسوسه ها كه مخصوصاً در سنین نوجوانی و جوانی عارض فرد می شود،از میان می رود و آرامش نسبی برای او حاصل می آید .
در جنبه اجتماعی
مذهب عامل انس و الفت است ، زمینه را برای انسان دوستی ، همدردیو استحكام بخشیدن به روابط فراهم می آورد. كودكان را از همان آغاز تحت ضابطه ای قرار می دهد كه در آن نسبت به دیگرانبا دید عواطف انسانی بنگرند .
مذهب عامل كنترلی برای فرد است كه در اجتماعی خود را از ایذاء و شرارتها دور نگه دارد، اذیت و آزارش به دیگران نرسد ، مردم از دست و زبان شرورش در امان باشندو در حب و بغض های اجتماعی خدا را فراموش نكند .
اگر باور داریم كه دین برای خانواده ، اقتصاد، سیاست ، آموزش و پرورش ، آداب حیات ، تعیین برنامه حیات اجتماعی در عرصه ملی و بین المللی،دستورات و تعالیمی دارد باید قبول كنیم كه تربیت دینی كودكان امری فوق العاده ضروری است و اگر والدین بدانند كه فرزندشان مسئول چه شكست ها ، صدمه ها و عقوبت ها برای افراد جامعهاست در نزد خود و اجتماع از این همه بی تفاوتی و بی توجهی نسبت به سرنوشت نسل شرمنده خواهند شد و كوشش خواهند كرد كه رنگ و روح مذهب را به فرزندان القاء كنند .
آمادگی برای پذیرش
ما معتقدیمنسبت بهدیگر سنین،قبول مذهبی در كودك فراهم تر است،از آن بابت كه فطرت او سالم تر و دست نخورده تر است و مطالب دینی و تربیت و آداب آن را بهتر می تواند به ذهن بسپارد .
مذهب از نظر ما رنگ خدایی برای افراد دارد و قرائنی در دست است كه نشان می دهد ریشه آن در اعماق وجود و روان و فطرت همه انسانها ست . جستجوها و كنكاش های كودك درباره علل و مبادی جریانات و پدیده ها وسیله ای مؤثر برای طفل است كه ذهن او را به كار اندازد و نشانه ای است از آمادگی او برای پذیرش خدا،و مربی می تواند با استفاده از این زمینه قلب كودك را با فروغ ایمان روشنی ببخشد .
از حدود هفت سال دوم و بهویژه از حدودده سالگی كودك احساس می كند كه خواستار سعادتی بی نهایت است كه نمی داند چیست و سعی دارد با تردید و كنجكاوی آن را بهدست آورد . او همچنین جهت اخذ و كسب معنویت و حمایت مذهب بیشتر بهخدا روی می آورد و این خواستاری و ارضاء آن در تأمین آرامش روانی كه ضروری حیات اوست نقش فوق العاده ای دارد .