تربیت و جزئت اخلاقی
كاربران عزیز شما می توانید مطالب مربوط به تربیت و جرئت اخلاقی را در چهار قسمت مطالعه نمایید.
دراین قسمت به بررسی قسمت های زیر پرداخته می شود :
جرئت و جلوه های آن :
جرئت را ضد جُبن و بزدلی ذكر كرده و گفته اند : با جرئت كسی است كه در بدبختی و خوشبختی خود را نبازد و اعمالی انجام دهد كه دیگران از ترس قادر به انجام آن نباشند .
با جرئت كسی است كه وقتی طرز فكر و عقیده اش با دلائل و براهین ثابت شده باشد از آن دست بر ندارد و روزی هم كه ثابت شد نظرش خطاست اگر چه عمری در آن گذشته باشد از آن دست بكشد و تائب شود .
با جرئت كسی است كه صدمه و فشار وارده را برای وصول به هدف تحمل كند،از رنج و مشقت نهراسد ، از كوشش و تلاش،با وجود هزاران سد و مانع باز نایستد و بالاخره با جرئت كسی است كه در گیر و دارها ، در دشواری ها و مشقات هدف خود را فراموش نكند و خود را نبازد .
از نشانه های انسان با جرئت این است كه دائمدرجستجوی حقیقت است . عدالت و پاكدامنی را شعار خود قرار داده و در مقابل هوسها ایستادگی می كند .
انسان با جرئت برای احیای حق می جنگد ، مغلوب می شود ولی بازهم سر پا می ایستد .
آن انسانی كه در برابر سیل انتقادها ایستادگی می كند و با آغوش باز آن را می پذیرد،با جرئت است .
آن شهیدی كه در میان هلهله های خصم و سركوفت های دشمن گردنی برافراشته دارد با جرئت است .
و بالاخره آن انسانی كه خود را آن چنان كه هست می نمایاند و از لاف زدنها و ستایش پذیری ها بر كنار است با جرئت و شجاع است .
جلوه های جُبن
جبن را خلاف جرئت معرفی كردیم كه جلوه اش به صورت مداهنه( چاپلوسی )، تملق ، خودفروشی و تسلیم است.
آن كسی كه در برابر دیگران خلاف آنچه را كه معتقد است بیان می كند جبن دارد .
آن كسی كه برای فردی تملق و چاپلوسی می كند و فضائلو مزایایی را به او نسبت می دهد كه خودش هم قائل نیست بی جرئت است .
آن كسی كه وقتی تعریفش را می گویند و او به جای اعتراض سر تكان می دهد؛او را دانشمند معرفی می كنند،خوشحال می شود؛ تقوایش را می ستایند،در دل آفرین می گویدنیز بی جرئت است .
و بالاخره آن كسی كه به مذاق دیگران سخن می گوید و حرف جامعه پسند می گوید نه وجدان پسند و خداپسند ، او نیز جَبون و بزدل است .
افراد بی جرئت از حقیقت می ترسند و از آن فرار می كنند ، حتی نمی خواهند اسرار و واقعیت خودشان برملا شود ، به نزد پزشك نمی روند تا مبادا از او بشنوند كه بیمارند .
گرفتاران جُبن
-كسانی كه گرفتار اعتیاد و یا گناههستند و جرئت ندارند همین امروز دست از كار و برنامه خویش بكشندو كار را به امروز و فردا وا می گذارند.
- كسانی كهدر صحنهی علم پاسخ درستی برای سؤالات ندارند و جرئت ندارند كه جهل خود را نسبت به موضوع اعلام كنند ، از پاسخ طفره می روند ، رسوا گری به راه می اندازند و مسخره می كنند، باشد كه اینها پرده ای بر بزدلی شان باشد .
-از دیگر گرفتاران می توان ریاكاران ، متقلبان ، دروغگوی ان و تعریف كنندگان از خود را نام برد .
تربیت و جزئت اخلاقی
فایده جرئت
گامهای مفیدی كه در طول تاریخ به نفع بشریت برداشته شده از سوی افراد با جرئت و شجاع بوده است .
شالوده و اساس هر گونه پیشرفت خواه علمی و خواه مدنی ، پیدایش طرز فكر ها و بر اثر آن تحول ها و انقلابات،زائیده جرئتها و دلاوری هاست .
به هنگامی كه آدمی جرئت و دلاوری نشان می دهد گویا عظمت و جلال و قدرت و تقدس ملكوتی در آدمی قوی می شود و درعالم اثر می گذارد وپدیده ها را بدان گونه كه او می خواهد رنگ و جهت می دهد.
رهبران فكریو قائدین بزرگ در سایه جرئتی كه نشان دادند توانستند از موانع و مشكلات بگذرند و اندیشه ای را در جهان، زنده و جاوید نگه بدارند .
بدین سان آنچه ما در جنبهیعلم و معارفوسنت و آداب داریم در سایه جرئت است .
زیان جبن
انسان بی جرئت خود را به زنجیری وابسته می بیند،زنجیری كه خلاصی از آن را در سایه مكر و حیله و توسلبه تملق و گزافه گویی می بیند .
انسان بی جرئت سست عنصر است و قبل از مرگ چندین بار می میرد. اومرده ای است متحرككه دائم در زیر نقاب حیله و ریا ، مجبور به مشتبه كردن امر بر خود و دیگران ، عزلت طلب و انزواجو ، طالب ایجاد فاصله بین خود و دیگران است،چون چرخ وجودش در میان جمع نمی گردد .
فضل فروشی هاو دوگانگیها بین فكر و عمل و حتی خودكشی ها،ناشی از جبن است. زیان افراد جبون برای جامعه این است كه نظام جامعه را از خط مشی عادی خود دور می سازدوچون از همه كس و همه چیز در هراس است،راه ظلم و تعدی در پیش می گیرد .
انواع جرئت
جرئت ها از نظر نوع و فرم به دو دسته قابل تقسیم است:جرئت مادی یا جسمی و جرئت غیر مادی یا معنوی.
جرئت از كجا ریشه می گیرد ؟
برای یافتن منشاء آن باید به دنبال عوامل ذیل برویم .
1- فطرت :
همان گونه كه قبلاً اشاره شد انسان به دنیا می آید در حالی كه فطرتاً جلوه ای از خدای توانا در جنبهیصدق وحقیقت مطلق در اندرون دارد واین والدین و اجتماعهستند كه بر روی این زمینه پرده می نهند و او را جبون و ترسو بار می آورند .
2- وراثت :
منظور خصایصی است كه از والدین به كودكان منتقل می شود و بخشی از آن جرئت و تهور آنهاست.
3- خصوصیت جسمی و كالبدی :
جرئت از یك سو به خصایص جسمی مربوط است.میزان كمی یا زیادی ترشحاتغدد داخلی در این امر مؤثر است . مثلاً كمی ترشحغدد فوق كلیویدر توسعهیترس و فزونی آن در توسعهیتهور بی اثر نیست .مسئله دیگر خود بدن است ، بدن توانا و رشید ، خود تهور آفرین است و در ایجاد جرئت نقش مثبت دارد .
4- محیط :
منظور ما از محیط لااقل دو محیط خانواده و اجتماع است .الف – خانواده : خانواده نخستین پرورشگاه اخلاقی است . هم بهترین است وهم بدترین ، بسیاری از تباهی ها ، فسادها و امراض اخلاقی از آنجا منشاء می گیرد.تأثیر خانواده بیشتر از آن بابت است كه طفل بخش اعظم اوقات خود را درآن می گذراند. خانواده ای كه روح وظیفه شناسی درآن حاكم باشد،بچه های جسور می پروراند .این امر به هنگامی صادق تر است كه مادر با تهور باشد.یك مادر خوب به صد استاد و آموزگار می ارزد. از آن باب كه زمام حكومت خانواده به دست مادر است.اوست كه چون آهن ربا دلهای كودكان را به سوی خود جذب می كند و در آنها سازندگی به وجود می آورد .
به همین نظر سیستم تربیتی خانواده باید به گونه ای باشد كه آدمی را متكی به خودو با اراده بار آورد.
ب – محیط اجتماعی : منظور مدرسه، اجتماع ، همسالانو بزرگسالان هستند كه به گوشه هایی از نفوذ آنان اشاره خواهد شد .