یكی از بارزترین نمونه های بزهكاری ، دزدی است . دیدگاه هر یك از صاحب نظران با توجه به رشته تخصصی و كاریشان در مورد پدیده سرقت متفاوت است؛اما با تمام این تفاوتها همگی معتقدند هیچ كودكی از شكم مادردزد بهدنیا نمی آید،بلكه عوامل اجتماعی و محیطی هستند كه او را به سوی عمل خلاف سوق می دهند. از جملهعواملیكهبروز پدیده دزدی را در نوجوانان سبب می شوندعبارت اند از :
1 -احساس نیاز :
نیاز در اقشار مختلف جامعه به گونه ای متفاوت بروز می كند.برای فردی كه از گرسنگی رنج می برد اساسی ترین نیاز ، لقمه ای نان است؛ حتی اگر خشكیده و كپك زده باشد . انسانی را در نظر بگیرید كه در كویری خشك و برهوت راه گم كرده است . اگر كوهی از جواهرات و چشمه ای آب در برابر او قرار دهند به طور قطع ابتدا به طرف چشمه خواهد دوید؛ زیرا آب است كه نیاز او را مرتفع كرده ، سیرابش می كند . طلا و جواهر در بیابانی خشك و برهوت به چه كار می آید . حال اگر این فرد همسفری در بیابان داشته باشد كه آبی به همراه دارد ، امكان دزدیدنآنبه مراتب بیش از جواهرات اوست . با این مثال مشخص شد كه اساسی ترین علت دزدی احساس نیاز است ( البته بهجز موارد نادری كه فرد به علت نوعی بیماری و علیرغم زندگی مرفه اموال دیگران را غارت می كند ).این احساس در افراد مختلف ، متفاوت است .ممكن استبرای یكی،لقمه ای نان نیاز حیاتی محسوب شود و برای كسی دیگر پوشیدن مدل یا نوع خاصی لباس ....در هر حال انسان سعی می كند نیاز خود را مرتفع كند و اگر به تنهایی قدرت برآورده كردن احتیاجاتش را نداشته باشد به طرق دیگر ، حتی اگر برخورداری از حقوق دیگران باشد سعی می كند نیازشرا برطرف سازد تابه آرامش روانی دست یابد .
معمولاً فقر و نیاز مالی عمده ترین دلیل انواع انحرافات ، خصوصاً دزدی در كودكان و نوجوانان و حتی بزرگسالان است . فقر ناملایمات و مشكلات را به دنبال دارد. حال اگر اعتقادات مستحكم مذهبی و اخلاقی بر فرد حاكم باشد هیچ وقت به سوی دزدی نمی رود . تهیدستی ، امكانات رفاهی ، تفریحی ، تحصیلی و حتی غذایی را از خانواده های فقیر می گیرد . افرادی كه دزدی می كنند خانواده هایی نابسامان و بی سرپرست دارندكه برای سیر كردن شكم خود از دوران كودكی و نوجوانی با كیف زنی و جیب بری و دزدی از مغازه ها شروع می كنند تا بدانجا می رسند كه ماهرانه وارد منازل مردم شده ، اشیاء و لوازم قیمتی آنها را می دزدند.
بزهكاری در دوران نوجوانی بیش از كودكی است؛زیرا نوجوان به آن حد از كمال فكری رسیده كه اختلاف طبقاتی موجود در ساختار جامعه را درك كند .كودك وقتیمفهوم تبعیض را با تمام وجود لمس می كندكه با كودكان همسن و سال خود مواجه می شود . می بیند به لحاظ ظاهری هیچ تفاوتی با آنها ندارد اما او چه لباسهایی پوشیده ، چه امكاناتی در اختیار دارد و چگونه زندگی می كند و آنها چطور. می فهمد كودكانی كه متعلق به طبقات بالای جامعه هستند از هر گونه نعمتی برخوردارند اما او ، خانواده و یا بسیاری از نزدیكان و همسایگانش مفهومی برای راحتی ندارند . می بیند تنها به دلیل اوضاع اقتصادی نامطلوب ، تا چه حد به دیده تحقیرآمیزبه او می نگرند. پس به عنوان واكنشی در برابر این گونه ناكامی ها و فشارهای بی اندازه ای كه زندگی به آنها وارد می كند دست به طغیان زده و برای احقاق حق خود دست به هر عملی می زند كه به ستیزه جویی با جامعه ، بخصوص دزدی منجر می شود . در واقع دزدی در این گونه افراد دو بُعـد دارد؛ ابتدا انتقام جویی و دشمنی با جامعه و دوم رفع نیازهای شخصی . در اثر تقسیم ناعادلانه ثروت ، اختلاف طبقاتی در جامعه شدت می گیرد و فاصله فقیر و ثروتمند به اوج می رسد. با شیوع ماشینی شدن كارخانجات،قسمت اعظم كارها توسط رباطها و ماشین های مكانیكی انجام می گیرد و بالطبع نیاز به استفاده از نیروی انسانی كاهش می یابد . همراهی این دو عامل و تقسیم ناعادلانه ثروت و ماشینی شدن كارها به شیوع بیكاری ، ولگردی و گدایی دامن می زند . با ماشینی شدن هر كارخانه تعداد زیادی از كارگران بیكار می شوند و خانواده های آنان در معرض خطر فقر و گرسنگی قرار می گیرند. فرزندان این خانواده ها مجبور می شوند برای گذران زندگی،مشاغل كاذب اختیار كنند؛ سیگار بفروشند و اگردرآمد مناسبی بهدست نیاوردند،حتی دست به دزدی بزنند . در نظام سرمایه داری امكانات رفاهی ، پژوهشی و تحصیلات و .... به میزان ثروت هر خانواده در دسترس فرزندان آنها قرار می گیرد. خانوادهای كه به لحاظ مالی قدرت تأمین امكانات ساده زندگی را ندارد چطور می تواند شهریه سنگین مدارس و دانشگاه های خصوصی را بپردازد ؟(بخصوص در جوامع غربی كه تحصیل در اكثر مدارس ، خصوصی یا دولتی ، متضمن پرداخت شهریه است. )
بنابراین فقر و كمبود مالی ، ناآگاهی و بیسوادی را به دنبال می آورد و حتی بر نوع فرهنگ جوامع تأثیرمی گذارد. در نتیجه بسیاری از اعمال خلاف و منافی عفت شیوع پیدا می كند . رابطه اوضاع اقتصادی و انواع كجروی های اجتماعی خصوصاً دزدی در تحقیقات متفاوتی به اثبات رسیده است . در كشور سوئد همراه با صنعتی تر شدن ، رشد دزدی در نوجوانان كاملاً مشهود است .
2 -دوستان و همسالان :
دوستی با همسالان برای نوجوانان بسیار قابل اهمیت می باشد . زیرا آنها در یك محدوده سنی قرار دارند و با شكستها ، محدودیتها ، علایق ، تشویش ها ، اضطراب ها و احساسات مشابهی روبرو هستند . البته نه تنها برای نوجوانان ، بلكه برای بزرگسالان نیز بسیار اساسی و آرامش بخش است كه كسی را داشته باشند و بتوانند آئینه وار در او بنگرند. او را در افكار و احساساتش شریك كرده و ناگفته های خود را با او در میان بگذارند . نوجوانان از همسالان خود الگو می گیرند . به خصوص از دوستانی كه محبوبیتی در بین گروه همسالان دارند تقلید كرده و سعی می كنند راه حل هایی كه آنان برای مشكلات برگزیده اند ، بهكار گیرند.حال اگر دوست نوجوان فرضی ما راه و روشی بر خلاف ارزش های فرهنگی و سنت های جامعه اش داشته باشد مسلماً اعمال او با پیامد مثبت روبرو نخواهد شد . دوست سارق، نوجوان را به دزدی می كشاند و به همین سادگی است كه با كمی غفلت ، در یك چشم بر هم زدن ، هنگامی والدین به خود می آیند كه نوجوان سر به راهشان ، به جرم سرقت یا كیف زنی در كلانتری است .
3 -سایر عوامل:
به جز فقر مالی و دوستان ناباب،عوامل دیگری نظیر زندگی در مناطق جرم زا ، تزلزل ارزش ها ، بیكاری ، نبود تعلیم و تربیت صحیح و كافی ، كمبود محبت ، تبعیض در محیط خانواده و یا بیرون از منزل ، والدین منحرف ، بیسوادی و ... از دیگر عواملی هستند كه می توانند در نوجوان حالتی را ایجاد كنند كه برای رفع نیاز خود ، دست به سرقت بزند .
راهكارها :
-اگر دولت ها سعی كنند با سیاست های اقتصادی مناسب ، موقعیتی را فراهم كنند كه افراد جامعه به صورت یكسان از امكانات موجود استفاده كنند و با تعدیل اوضاع اقتصادی ، طبقات جامعه را به هم نزدیك كنند بسیاری از جرایم و انحرافات اجتماعی خصوصاً دزدی ، كاهش چشمگیری را نشان خواهد داد . زیرا عامل اساسی دستبردها ،احساس نیاز و تبعیض ، كمبود و فقر مالی است .
-بدون تعارف ، میزان جرم و جنایت و دزدی در كسانی كه اعتقادات مذهبی قوی دارند چیزی در حد صفر است . در تمام ادیان ( زرتشت ، یهود ، مسیح ، اسلام، بودا و ... ) دزدی مورد نكوهش قرار گرفته است . فرد مذهبی ، چه بودایی باشد چه مسیحی ، چه مسلمان ،اموال دیگران را غارت نمی كند؛زیرا معتقد است این كار گناهی است نابخشودنی و لذتی كه از این اموال و امكانات در زندگی دنیایی به دست می آید با ذلت و رنجی كه در عالم اخروی بدان دچار خواهد شد قابل قیاس نیست . ( تمام ادیان به وجود جهان پس از مرگ معتقدند ، البته با تفاوتهای ظریفی ).اگر خانواده ها با تكیه بر مسائل اخلاقی،فرزندانشان را به دوران نوجوانی و بزرگسالی برسانند قطعاً با مشكلات كمتری روبرو خواهند بود .
-كمك های مردمی و دولتی به خانواده های بی سرپرست
-ایجاد كار در سطوح مختلف سنی و تحصیلاتی
-بالا بردن سطح فرهنگ جامعه
-پر كردن اوقات فراغت نوجوانان به شیوه ای صحیح و اصولی
- تلاش خانواده ها برای پرورش كودكانی با عزت نفس بالا تا آنها بدانند اراده ای دارند كه می توانند بر تمام نیازها و مشكلات فایق آیند. بایدبه كودكآموخت حتی در صورت سخت ترین گرسنگی ها بسیار شرم آور است كه شكم خود را با دارایی دیگران سیر كند . وجود عزت نفس درانسان ، از بروز بسیاری انحرافات كه زاییده هوای نفس است جلوگیری می كند.
-قرار دادن الگوهای مناسب برای كودكان و نوجوانان ( والدین مناسب ، شخصیت های مذهبی ، امامان ، پیشوایان دینی و ... )
-تقویت ارزش های معنوی در كودكان و نوجوانان به جای اهمیت گذاشتن بر مسائل.
-جلوگیری از مهاجرت ها ،با ایجاد امكانات مناسب در روستاها و شهرهایكوچك.
-استفاده از عنصر تبلیغات خصوصاً صدا و سیما و وسایل ارتباط جمعی برای بالا بردن سطح آگاهی و اعتماد به نفس در كلیه اقشار جامعه .
-جمع آوری سارقین وباندهای سرقت و درمان آنها در مراكز مخصوص بازپروری نوجوانان .
-افزایش و تشدید مقررات .