در قسمت قبل به فنون و ابزار لازم در تربیت دینی پرداختیم . اینك در ادامه می خوانیم...
هـ - مراقبت های لازم
در طریق تربیت دینی كودكان مراقبت هایی باید صورت گیرد تا امر تربیت مؤثرتر باشد . این مراقبت ها از جهات مختلفی مورد بحث هستند كه اهم آنها عبارت اند از:
1- پاسخ درست به سؤالات : درك و فهم كودك نسبت به مسائل مذهبی بسیار محدود است و به همین نظراو دائماً در زمینه های گوناگون به سؤال و پرسش می پردازد تا دامنه اطلاعات خود را وسیع تر سازد. پرسش های او نشانه ی علاقه مندی او به عقلانی و مستدل كردن اطلاعات مذهبی است و برای مربی نقطه مثبتی می باشد .
آنچه مهم است دادن پاسخ به سؤالات است كه باید درست و قانع كننده باشد. ما نیاز نداریم كه با استدلالِ نیرومند و قوی به كودك جواب دهیم ؛ زیرا او دراین رابطه شاید نتواند حقایق را درك كند و مبانی درك منطقی و مستدل او چندان رشدی ندارند ؛ ولی ضروری است پاسخ ها قاطع باشند آن چنان كه او را قانع كنند نه ساكت ، قلب پاك و منزه او باید آن را بپذیرد و ذهنش آن را در خود جای دهد.
موفقیت در این امر بسته به آن است كه والدین و مربیان ، خود اعتقادات و اطلاعات روشنی داشته باشند و به آنچه كه می گویند مؤمن باشند. اگر جای ابهامی در زمینه ای خاص برایشان وجود دارد از خود دور سازند و در پاسخ هم خود را در وضع درك و فهم و موقعیت كودك قرار دهند.
2- جلوگیری از بدآموزی ها: چه بسیارند شبهات و بد آموزی هایی كه برای كودك پدید می آیند و ناشی ازجهل و یا بی توجهی مربیان است و البته آنها هم در این امر شاید معذور باشند. از آن بابت كه برخی از مستشرقان خیانتكار، دوستان نادان و دشمنان دانا ذهن ها را آلوده كرده اند و افسانه ها و اساطیری را به نام مذهب وارد جامعه نموده اند و اذهان مردم را آلوده اند.
عقاید و افكارغلطی كه وارد مغزها شده اند به زودی از بین رفتنی نیستند و ای بسا كه خود به گروه و نسل های دیگر القاء شوند ودر ذهن آنها هم ریشه دار گردند. در آموزش ها، بویژه در آموزش مذهبی باید چیزی را به كودك آموخت كه بعدها نیازی به اصلاح نداشته باشد.
والدین و مربیان اعتقاد به خدا، به مذهب و تعالیم آن را به گونه ای در كودك پدید آورند كه روح مذهب در آنان به صورتی صحیح استوار گردد. همچنین مسائل و مباحث آموخته شده به صورتی باشند كه كودك در حال و بعد ، آنها را منافی با حق و حقیقت نیابد. غرض این است بدانیم كه عقاید مذهبی كودكان با زندگی روزمره و تجارب و آگاهی های خانواده و مدرسه ارتباط نزدیك دارد.
3- ایجاد عادات مذهبی : زندگی خود و خانواده خود را مذهبی كنید. آن چنان كه رفتار و گفتار، رفت و آمدها ، معاشرت ها ، خور و خواب ها و موضعگیری ها همه رنگ مذهب داشته باشند. نماز خود را در اول وقت بخوانید و برنامه كار و بازی كودك را طوری ترتیب دهید كه در آن ساعت فارغ البال و با شما همراه باشد؛ روح خیر خواهی نسبت به همنوع را درخود زنده و متجلی سازید تا فرزند شما از آن درس بیاموزد؛ در برخوردها خوشرو باشید كه حاصل آن عملاً خوشرویی فرزند شما باشد و درهمه ی آنچه كه مورد نظر است به طور مداوم و مستمر عمل كنید تا این خوی ها در شما و فرزندنتان به صورت عادت درآید.
4- خستگی جسمی و ذهنی : ما دوست داریم كه فرزندان ما عامل به مذهب و تعالیم آن باشند ولی نمی خواهیم كه كودك را در طریق مذهب و عبادت و طاعت آن چنان خسته كنیم كه از آن متنفر و بیزار گردد. طفلی كه از همان آغاز حیات از عبادت خسته شود ترجیح خواهد داد كه بدون مذهب باشد.
غرض این است كه در اعمال مذهبی ظرفیت جسمانی ، روانی، فكری و عاطفی كودك را در نظر گیریم و ببینیم تا چه حد آمادگی پذیرش و عمل دارد. از كودك هفت ساله خود انتظار نداشته باشید كه پا به پای شما در راهپیمایی ها شركت كند و چون شما شعار دهد. او كودك است، خسته خواهد شد . از فرزند ده ساله خود انتظار نداشته باشید كه چون شما در جلسه مذهبی چند ساعته ساكت و آرام بنشیند وهمانند شما به خواندن دعا، سینه زنی و مرثیه خوانی بپردازد.
بررسی های علمی نشان می دهند كه بیشتر لامذهبان و یا مخالفان مذهب از دو گروهند:یكی فردی كه در دوران كودكی و نوجوانی آگاهی و تربیت مذهبی به او نداده اند و دیگر فردی كه تربیت مذهبی دوران كودكی اش با خشونت و سختگیری توأم و همراه بوده است و یا كودك را در عین نفهمیدن مسئله ای وادار به عمل كرده اند.
و- هشدار
غرض هشداری است به والدین و مربیان كه بر اثر بی توجهی ، سهل انگاری و جهل و نادانی ، وضع و موقعیتی را برای كودكان پدید می آورند كه آنان در آینده با دشواری هایی مواجه خواهند شد. فی المثل برخی از والدین و مربیان طفل را در دوران كودكی از تربیت دینی دور نگه می دارند. بدان مقصد كه این امر برایشان زود است و بعدها در سنین نوجوانی امكان اعمال نظر برایشان نخواهد بود. و یا بعضی از مربیان مسئله ای را وارونه و غلط به كودك القاء می كنند بدان گمان كه در آینده پس از بزرگ شدن كودك آن را اصلاح نمایند ؛ و اینان روزی به خود می آیند كه كار از كار گذشته و در امر تربیت با صدها دشواری مواجه خواهند بود.
رمز از دست دادن عقاید
این كه چرا برخی از افراد با این كه در خانواده مذهبی به دنیا آمده اند ترك دین و مذهب می گویند پاسخش تا حدودی مربوط می شود به بخشی از تحلیلی كه ارائه دادیم . در عین حال برای هشیاری برخی از والدین علاقه مند به پرورش مذهبی فرزندان ، عرض می كنیم كه به موارد زیر هم توجه داشته باشند و رمز ترك عقاید و لا مذهبی فرزندشان را در این روابط جستجو كنند:
1- عدم آگاهی و معرفت نسبت به مسائل مذهبی كه خود سبب رسیدن به این نكته می شود كه كار مذهب عملی پوچ و بی فایده است.
2- وجود تناقض در رفتار و كردار، در گفتار و عمل والدین و مربیان كه كودك را نسبت به آنها بدبین می سازد.
3- اِعمال روش های خشك و مستبدانه در آموزش مذهبی و درخواست اطاعت كوركورانه و بی قید و شرط.
4- عدم توان استدلال منطقی در این رابطه كه وجودش برای دفاع از كیان عقیدتی هركس ضروری است .
5- وجود افسانه و اساطیر و خرافات و موهومات و شبهات به اسم مذهب كه سبب بدنام كردن مذهب می شود.
6- عدم ایجاد رابطه بین دین و دانش و حتی اصرار به متضاد نشان دادن این دو مسئله .
7- القاء ترك لذات به اسم دین ، بدین ادعا كه لازمه دینداری ترك لذات است .
8- وجود تفاوت بین آنچه كه از لحاظ تعالیم مطرح می شود و عمل آن در اجتماع و مسئولان مذهبی جامعه .
9- تحمیل بدون در نظر داشتن ظرفیت جسمی و روانی كودك.
10- عدم زمینه سازی برای ایجاد آمادگی در كودك به گونه ای كه گاهی جاذبه تلویزیون نمی گذارد كودك به دنبال نمازش برود.
11- معاشرت های بی بند و بار و بی ضابطه كه موجبات فساد و گمراهی ها را فراهم می آورند.
12- زرق و برق ها ی فسادانگیز محیط و القائات ناروا در این رابطه كه ناشی از تلاش جاهلان و دشمنان دوست نما است .
توجه به امانت داری
در همه حال فراموش نكنیم كه ما امانتدار خداییم . كودك، امانتی است از خدا در دست ما و بعد هم در دست خودش و بعد هم در دست اجتماع و مسئولان دینی. ما در برابر این امانت مسئولیم و باید حساب پس بدهیم . بار مصیبت دو چندان خواهد بود وقتی كه ما نه برای خود فكری كرده باشیم ، نه برای فرزندانمان، بی اعتنایی و یا سهل انگاری در انجام وظیفه عقوبت آفرین است.
در این راه از چه كسی مدد گیریم؟
در تربیت فرزندان و ساختن و به عمل آوردنشان باید از مددها و نیروهایی استفاده كرد. نخست باید از همت و عزم و اراده خود مدد خواست كه جداً به تربیت كودك همت گماریم و بكوشیم او را بسازیم و به عمل آوریم . ثانیاً از آنها كه آگاه و صاحبنظرند ، از مسئولان تربیت، از معلمان اخلاق ، از صاحبنظران در فهم قرآن باید مدد بخواهیم كه آگاهی ها و اطلاعات لازم را در این رابطه در اختیارما بگذارند. از فرصت هایی كه در اجتماع است ، از امكاناتی كه دولت و دستگاه های آموزشی در اختیار می گذارند باید به نفع سازندگی و اصلاح كودك استفاده كرد.
و سرانجام باید از هستی بخش مطلق ، از مددرسان توانا و نزدیك ، از خداوند خلق و امر برای حفظ و به ثمر رساندن امانت خودش طلب كمك كرد