كاربر محترم شما می توانید این مطلب را در پنج قسمت مطالعه نمایید.
وجدان را آگاهی شخص از شخصیت و درون خود تعریف كرده اند كه عاملی برای شناخت مسائل و جوانب مربوط به حیات اوست.
بر این اساس وجدان یك درك باطنی است ، دركی كه انسان حتی بدون آموزش در می یابد برای این جهان گرداننده ای است ( وجدان توحیدی) و هم درمی یابد كه مسیر حیات باید در جهت امانت و صداقت باشد و دروغ و خیانت زشت و نارواست .
می دانیم كودكان ذاتاً و وجداناً دروغگویی را بد می دانند و حتی در آغاز زندگی نمی توانند دروغ بگویند. وجدان آنها دروغ را امری ناپسند معرفی می كند و طفل بعدها در اثر تربیت غلط و عدم كنترل مربیان و بدآموزی ها ، در جریانی قرار می گیرد كه قادر می شود دروغ بگوید.
ریشه و منشاء وجدان
در این مورد دو عقیده وجود دارد. یكی از نظر مذهب و دیگری از نظر علمای روان .
1- اكتساب و یادگیری : طرفداران این طرز فكر كه اغلب روان شناسان با اندیشه مادی هستند می گویند كودك در حین تولد وجدان ندارد و برای او معیار و مقیاسی جهت درك ارزشها نیست. او در برابر امانت و خیانت ، راست و دروغ ، بی تفاوت است. بعدها در اثر یادگیری و آموزش و اكتساب درمی یابد كه فلان امر خوب است و آن دیگری بد و ناپسند. تبلیغات و آموزش هاست كه این زمینه را در افراد ، به وجود آورده و یا این آگاهی را به آنها می دهد.
2- فطرت و ذات : گروهی دیگر كه در رأس آنها الهیون هستند وجدان را امری فطری دانسته اند و می گویند وجدان فطرتی و یا غریزه ای فنا ناپذیر است و راهنمایی قابل اعتمادی به انسان می دهد. حتی انسان را به صورتی ناخودآگاه به طرف خیر و سعادت جلب كرده و از لغزش ها دور می دارد.
اصل در آفرینش بر صداقت است و اطفال در اثر بدآموزی یاد می گیرند چگونه فریبكاری كنند و چگونه از طریق دروغ خود را از دامی نجات بخشند .
دلیل فطری بودن وجدان
در مورد استدلال به این امر كه وجدان امری فطری است باید به این نكته اشاره كرد كه وجدان تنها در بین افراد مذهبی نیست ، در افراد غیر مذهبی هم نشانه های آن را می توان یافت . دلیلش وجود تمایلات عالی در انسان ها و فرار از انگیزه های زیانبخش است. ممكن است افرادی در اثر مبارزه با خود ، آن را در خود خفه كنند ولی واقعیت مسئله این است كه ریشه آن هرگز از بین رفتنی نیست.
مسئله وجدان توحیدی و وجدان اخلاقی دراندرون همه انسانها وجود دارد . حتی بدون داشتن مربی می توانند دریابند كه جهان آفریدگاری دارد ، صداقت خوبست و خیانت بد است.
هدفداری وجدان
وجدانها هدفی را تعقیب می كنند كه در تحلیل های مذهبی می توان آن را نشأت گرفته از روح خدایی دانست . این هدف همان نقطه ای است كه در سیر خودسازی و كمال جویی سرانجام به آن می رسیم و در طول مدت زندگی جلوه آن در تمایلات عالی انسان چون فداكاری ، ایثار، كسب معرفت و ... دیده می شود.
از طریق هدفداری وجدان است كه انسان كوششی برای ساختن خود دارد و در برابر هر جریانی می كوشد به گونه ای عمل كند كه لغزشی از او سرنزند. فردی كه فطرتی دست نخورده و وجدانی سالم دارد ، در طریق نیكو كاری در مسیر كنترل خویش است . وجدان او مراقب و نگهبانی برای اوست كه او را به اعمال نیكو ترغیب و تشویق می كند و از كارهای بد و ناروا دور می دارد .
در امر تربیت این وظیفه مربی است كه وجدان كودك را سالم و دست نخورده نگه دارد و در موارد لغزش او را هشدار و حتی كیفر دهد. انبیای الهی در طریق تربیت انسانها با استفاده از این نیرو - كه در نهاد هر كس وجود دارد - سعی می كردند آنها را در مسیر شایسته ای قرار دهند و از آلودگی وجدان دور دارند.
ضرورت وجودی وجدان آن
وجود وجدان و حالات وجدانی برای انسانها امری ضروری است ؛ از آن بابت كه فقدانش سبب سرگشتگی و سردرگمی انسان و در مواردی تن دادن به لغزش ها و ناروایی هاست . ما گاهی از نظر عقلی دچار ناراحتی و ناامنی هستیم و در اتخاذ تصمیم راجع به یك مسئله و یك امر دچار وحشت و تردید می شویم .امكان اتخاذ موضعی اندیشیده در قبال این جریان برای ما نیست . در چنان صورتی اگر وجدان ، زنده و بیدار باشد مسئله ای پدید نخواهد آورد زیرا با هدایت آن می توانیم راه خود را باز یابیم .وجدان یك بهره خداوندی است كه در آن ، حالت شور و آشفتگی به جنبه های منفی و علاقه مندی و گرایش به جنبه های مثبت و عالی است. انسان را به سوی كمال هدایت می كند و به طریق شادكامی سوق می دهد. وجودش به ویژه از آن بابت ضروری است كه رفتار و حالات انسان را زیر نظر دارد و شادی و غم انسان براساس آن تحت ضابطه در می آید.
نقش و وظیفه وجدان
در تعبیرات علمی ، وجدان را ناخدای كشتی وجود و فرمانده انسان معرفی كرده اند كه فرمان حیات را در دست دارد . به ما دستور می دهد به چه سویی حركت كنیم و از حركت درچه سمتی بپرهیزیم .
وجدان نظارت كننده انسان دراعمال ورفتار اوست و آنچه درمسیر حیات پیش می آید براساس داوری آن است . اگر در مسیر آدمی خطایی رخ دهد ، وجدان جلوی آن را می گیرد و او را به لغزش و خطایش آگاه و حتی در مواردی او را سرزنش می كند.
وجدان همانند یك آئینه است كه همه گونه رفتار وسلوك انسان ، چه در نهان و چه در آشكار ، در آن منعكس می شود. انسان وضع آن اعمال را در برابر دیدگانش می بیند و آن را می یابد و می سنجد و درباره خوبی یا بدی آن اظهار نظر و سرانجام آن را قبول یا رد می كند. این تحت نظر گرفتن ها و این سنجش و داوری ، وسیله ارزنده ای برای كنترل خود است و حتی كودك هم در سایه آن قادر به كنترل خویش می شود.
اهمیت وجدان
بر این اساس وجدان در آدمی مهم است. زیرا قاضی است ، ناظر و راهنمای مطمئن است ، درباره زشت و زیبا اظهار می كند و از این دید پایگاه بزرگی برای تربیت و سعادت بشر است .
وجدان از نظر ما یك محك و میزان است كه راحت شدن از آن كاری ساده و آسان نیست . اگر آدمی از آن تخلف كند دچار سرزنش می شود. و این امر خود در رشد شخصیت و جلوگیری انسان از انحراف و تن دادن او به آنچه كه مصلحت است نقش فوق العاده ای دارد.
اسلام وجدان را گواه و شاهدی برای انسان می داند كه نگهبانی راستین در تشخیص اعمال نیك از بد است وسعی دارد از رهگذر انس و عادت به آن ، رفتار آدمی را تحت كنترل در آورد. در جنبه ی اهمیت وجدان باید گفت آن را برتر از دانش دانسته اند زیرا در وضع ومقامی است كه برتر از پرسش و پاسخ ، مشاهده ی ظاهر ، و ارزیابی از باطن كار می كند . درهمان هنگام كه فردی خلاف واقعیت می گوید و در برابر قاضی به دروغ متوسل می شود ، خود می داند كه واقعیت چیست و جداً دچارعذاب وجدان است.
رفتار وجدانی
رفتار وجدانی آن رفتاری است كه درآن دروغ وخیانت نیست ، فریب و ریا نیست ، كلك زدن و تظاهرنیست . رفتاری است طبیعی ، عادی ، موافق خواست درونی و همراه با رضایت خاطر و بدون هیچ دغدغه و تشویش.
در این رفتار زجر دادن و آزار كردن ، كشتن و ناراحت كردن مطرح نیست . اگرعمل نادرستی پدید آید ، وجدان آن را تقبیح می كند. وجدان بدی ها را شناخته و از آن احتراز می كند.
رفتار وجدانی رفتاری توأم با آرامش و تعادل است . انسان از ظهور و بروز آن احساس نگرانی ندارد. موجب زحمتی برای دیگری نیست و خود انسان هم از آن احساس گناه و پشیمانی ندارد. انسانها اگر در مسیر حیات خود مانعی برای خویش نبینند تن به چنین رفتاری خواهند داد. زیرا در زندگی شخصی و اجتماعی اصل را براین قرار داده اند كه از محاكمه وجدان دور و بر كنارباشند.
مذهب نه تنها كمك كار وجدان ، بلكه از عوامل نگهدارنده آن است . تعلیمات مذهبی در جهت رشد وجدان و بالا بردن درجه قضاوت آن است و سعی دارد مصداق های متعدد و گوناگونی را در اختیارش بگذارد و درك و داوری او را درباره امور گسترش دهد.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد به این عناوین می پردازیم : ابعاد و انواع وجدان ، محكمه وجدان ، كیفر وجدانی ، وجدان سد راه ، آلودگی وجدان ، تحول و تكامل وجدان ، وجدان در سنین بلوغ .