در قسمت قبل به این مطالب پرداختیم : آفات وجدان ، خطر انحراف وجدان ، فواید پرورش وجدان ، فرجام و حاصل پرورش ، امكان پرورش وجدان ، سن پرورش وجدان . اینك در ادامه می خوانیم ...
راه های پرورش وجدان
این نكته قابل ذكر است كه وجدان كودكان برخلا ف بزرگسالان انعطاف پذیر است و به سادگی تسلیم می شود. شما ممكن است نكته ای و مسئله ای حتی خلاف وجدان به كودك بگویید و آن را با مهر یا خشونت درآمیزید و از طفل بخواهید كه آن را بپذیرد. او در برابر شما موضع نمی گیرد و با این كه آن امر را قبول ندارد ، زود تسلیم می شود.
این حالت از آن بابت است كه در سنین خردسالی هنوز حالات و رفتارهای كودك شكل نگرفته و مقاوم نشده است. هنوز او به خود ، اعتماد و اتكای كافی ندارد و وابسته به والدین و مربیان خویش است . به همین نظر باید به این مرحله توجه داشت و جنبه انعطاف پذیری او را به حساب آورد . به ویژه باید وجدان او را به گونه ای ساخت و رشد و پرورش داد كه رنجی و مصیبتی برای آینده اش نیافریند . اما در طریق پرورش وجدان ، اصول و ضوابطی را باید مد نظر داشت كه اهم آنها بدین قرارند :
1- آموزش ها : كودك مایه های اولیه مورد نیاز برای زندگی انسانی را با خود همراه دارد و هر آنچه كه كلاً نیك و یا بد است می داند و بدانها آگاه و هشیاراست وهم آن را مورد توجه و عمل قرار می دهد. اما این نكته هم قابل ذكراست كه همه مصداق ها را نمی شناسد ؛ بخصوص در مورد آنچه كه نیك و بد عرفی و اجتماعی است .
بدین سان بخشی از كار مربیان ، دادن آموزش های لازم و معرفی مصداق هاست . این امر باید در دوران كودكی صورت گیرد و كودك به كارهای خوب تشویق و از كارهای ناروا بازداشته شود ضمن این كه درهمین مرحله مصداق های نیك و بد را به او می آموزیم .
2- ارائه الگو : ما بارها در تشریح مباحث خود گفته ایم كه رفتار شما برای كودكان درس است . آنها از این طریق می آموزند چگونه باشند و در برابر جریانات و امور چگونه موضع بگیرند. بخصوص فراموش نكنید كه جنبه تقلید در كودكان نیرومند است ؛ آنچه را كه می بینند در وجدانشان اثر گذارده و تحت تأثیر آن قرار می گیرند. داوری آنها درباره امور و جریانات به تدریج بر اساس چیزی می شود كه شما آن را از طریق رفتار و حالات خود به كودك داده اید و درنتیجه شما باید پاسخگوی خوب و بد واقعه ای باشید كه بر اساس وجدان كودك با الگوگیری از شما شكل گرفته است .
3- آموزش های اخلاقی : تعلیمات اخلاقی ، خود رنگ دهنده ی وجدان است . دراین راه نباید تنها به تذكری قناعت كرد و یا اندیشید كه اگر یك بار مسئله ای را به كودك گفتیم او را كافی است. كودكان نیاز دارند مسئله ای را چندباره بشنوند تا به تدریج دارای خوی پسندیده شوند و اخلاق خوب به صورت عادتی در آنان درآید و طبعاً وجدانشان هم برهمان اساس رنگ پیدا كند. كودك در فطرت خود تنها از كلیات امور آگاه است ، مصداق های اخلاقی را شما باید به او بیاموزید.
4- استفاده از داستان ها : داستانهای سودمند و ارزنده ای وجود دارند كه استفاده از آنها برای كودكان درس است و هدایت كننده آنها به سوی خیر و نیكی هاست . شما از طریق قصه های خوب می توانید نوعی خاص از وجدان را در او بر اساس زمینه های فطریش رشد دهید. قهرمان های خوبی را برای داستان خود پیدا كنید، قهرمانی كه از طریق آنها بتوان مفاهیم نیك و بد ، زشت و زیبا و ... را به كودكان تفهیم كرد و راه را از چاه نمایاند.
5- استفاده از بازی ها : بازی ها در مواردی می توانند كودك را به داوری واظهار نظر درباره آنچه روا یا نارواست وا دارند و شما بعنوان پدرومادر و یا مربی می توانید بازی هایی را برگزینید كه ضمانت كننده بیداری وجدان كودك و به راه آورنده و هدایت كننده او باشد. در هر بازی سعی كنید شعور نفسانی او را بیدار كنید و به او بفهمانید چه چیزی خوب یا ناپسند است، چه عملی زشت و یا زیباست و او چگونه موضعی اتخاذ كند تا موفق باشد.
6- استفاده از پند و تشویق : ما در مواردی ، بسیار نیازمندیم فرزندان خود را موعظه كنیم و پند و اندرز خود را از آنان دریغ نداریم . به هنگامی كه كار پسندیده ای انجام داد او را مورد تشویق قرار دهیم و درجایی كه مرتكب لغزش و خطاهایی شد با پند و موعظه سعی كنیم او را از راهی كه درآن است باز داریم .این امر درباره كودكان اثرات نیكو و مطلوبی دارد و مقتضای طبیعت و خوی آنهاست كه تسلیم موعظه ها و تحت تأثیر تشویق ها هستند.
7- واداشتن به تأمل و اندیشه: قدرت تفكر می تواند مایه ای باشد كه بر اثرآن تضادها و برخوردهای درونی ازمیان بروند و انسان دراثر تأمل در امور به جاهایی برسد كه ضوابط شرع و وجدان را در یابد و به نظارت خود و تأیید آنچه كه مورد رضای وجدان است دست پیدا كند.
اندیشه در باره امور و جریانات ، وجدان را از آلودگی دور و برحذر می دارد و انسان می تواند در طریقی گام بردارد كه منافع و مصالح خود و دیگران را رعایت كند و گامی برخلاف فطرت خویش بر ندارد.
8- واداشتن به تمرین و تجربه : انسان به تدریج كه رشد می كند حوادث و جریانات را هم تجربه می نماید و به آگاهی هایی دست می یابد كه برای رشد و كمال او ضروری است . آگاهی عملی بر آنچه كه می گذرد و لمس حقایق و واقعیت ها ، او را در معرض داوری و اظهار نظر درباره امور قرار می دهد . عملاً در می یابد كه دروغ نارواست و صداقت و صفا پیش برنده و سازنده است و این خود سبب پیدایش اصول و ضوابطی برای وجدان خواهد شد.
عبادت ها حتی اگر در مراحل كودكی باشد، وعظ ها ، دعاها ، تبلیغ ها و ارشاد ها می توانند سازنده وجدان و سازمان بخش آن باشند و انسان را به رفتارهای ارزنده و صالح جهت دهند . كنترل رفتار برای حفظ وجدان از خطر انحراف ضروری است ؛ از آن بابت كه انسان در مسیر حیات ممكن است تغییراتی كند و از مرز خویش عدول نماید. همچنین برای موفقیت لحظه ای تن به تجاهل و تملق دهد. در چنین مواردی اگر كنترلی از سوی مربی صورت نگیرد خطر دامنه دار شدن انحراف وجود خواهد داشت .
حفظ و تقویت وجدان
ما از قبل هم گفته ایم كه وجدانها در معرض انحراف و آلودگی هستند و ممكن است خدای نخواسته موجبات سقوط انسان را فراهم كنند. این امر درباره كودكان خردسال و نیز نوجوانان صادق تر است از آن بابت كه وجدان آنها پاك و در مرحله انعطاف پذیری است و به همانگونه كه سریعاً برانگیخته می شوند ، به سرعت هم تحت تأثیر قرار می گیرند.
بدین سان وجدان ها نیازمند حفاظت از خطر و محتاج تقویت اند. باید آن را با منطق حق پسند و سخن صواب تقویت كرد و از همه ی آنچه كه سبب آلودگی چشم و گوش و دیگر اعضای آدمی است دور و بر حذر داشت . حواس انسان مانند دریچه هایی هستند كه ما را به جهان خارج وصل می كنند. آلودگی وجدان و انحرافات و لغزش ها معمولاً از طریق وجدان پدید می آیند. غفلت از این نكات و اصول ممكن است خطرآفرین باشد و فردی پدید آید كه عمری برای خود و دیگران شّر و گرفتاری بیافریند.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد به این عناوین می پردازیم : ایجاد وحدت بین ابعاد شخصیت ، هدایت وجدان ، كنترل وجدان ، تشویق و تحسین ، تذكر و اخطار ، اعمال ترس و مجازات.