معنی و مفهوم پرورش مذهبی ( قسمت چهارم )
در قسمت قبل به روش های پرورش مذهبی پرداختیم اینك در ادامه می خوانیم ...
در انسان كه موضوع تربیت است زمینه هایی وجود دارد كه بهره برداری از آنها رسیدن به هدف پرورش مذهبی را ممكن و آسان می سازد. این زمینه ها در كودك فطری و غریزی است پس نیازی به فرا گیری و آموختن و حتی تهیه مقدمات جهت فراهم آوردن آن زمینه ها نیست و این خود از امكانات ارزنده ای است كه كار مربی را در امر تربیت آسان می سازد. آن زمینه ها عبارت اند از :
1- فطرت :كه براساس پذیرش وجود آفریدگاری برای آفریده ها قرار دارد و ضوابط مذهبی آن سنگین و غیرقابل تحمل نیست. فطرت می پذیرد كه در زندگی نظم و اصولی حاكم باشد، و كارها درهم و برنامه ها مبتنی بر هرج و مرج نباشد. فطرت زمینه استدلالی و روابط علت و معلولی را می پذیرد و در برابر آنچه كه برای آن واقعیت دارد تسلیم می شود. هر انسانی براساس چنین فطرتی زاده می شود و این اجتماع و یا محیط است كه او را از این مسیر مستقیم منحرف می سازد.
2- كنجكاوی:طفل از محیطی تنگ و محدود وارد محیطی بس گسترده و وسیع می گردد. با پدیده های گوناگون و متعددی مواجه می شود. می خواهد آنها را بشناسد و به كـُنه آنها پی ببرد ، از اسرار آنها سر در آورد . بدین سان عجیب نیست كه از منشاء پدیده ها بپرسد. از روابط علت و معلولی امور جویا گردد و از چرایی و چگونگی مسائل پرسش كند. اینها زمینه های مناسبی برای پرورش مذهبی كودك هستند. باید از این امكانات سود جست و واقعیت ها را برای او معرفی كرد ، توضیح داد و توجیه نمود.
3- رغبت ها: كودك موجودی اجتماعی است می خواهد در میان جمع باشد ، با آنها بجوشد ، در بین آنها عرض وجود كند و رفتار آنها را تقلید نماید.
این خود زمینه ای است كه با استفاده از آن می توان بخشی از جنبه های مذهبی را به او آموخت و وادار به عملش كرد. مثلاً طفل مایل است در مجامع شركت كند ، پس او را همراه خود به مجامع مذهبی ببرید.
كودك می خواهد رفتار افراد بزرگتر را تقلید كند پس در حضور او نمازتان را بخوانید و یا او را همراه خود به مسجد ببرید. كودك رغبت دارد كه خود را در جای بزرگترها قالب بزند. پس او را با بزرگترها تماس دهید، آداب زندگی ، معاشرت ، اخلاق و جمعاً مذهب را از این راه به او بیاموزید و سعی كنید آنها كه در برابر او نقش الگو را ایفا می كنند از نظر عمل افرادی نمونه باشند.
4- حس غرور و خودپسندی : امری است كه در انسان ها وجود دارد ولی می بایست جهت داده شود . از حس غرور كودك در جهت مثبت و مذهبی می توان استفاده كرد. مثلاً باید گفت من مطمئنم كه تو می توانی نماز بخوانی ؛ می توانی مثل مادر در فلان اجتماع شركت كنی ؛ می توانی صبح تا ظهر روزه بگیری ؛ تومی توانی راست بگویی ؛ می توانی خوش اخلاق باشی ؛ می توانی كودك منظم و عاقلی باشی ، می توانی حرف بد نزنی ؛ می توانی دیگران را آزار ندهی و...
در طریق وصول به هدفِ پذیرش وعمل به مسائل مذهب ، باید هدف قابل وصول و نزدیك در برابر كودك قرار داد و آن گاه تشویقش كرد كه خود را برای رسیدن به آن اهداف آماده كند.
شك نیست به هر میزان كه سال و ماه بیشتری بركودك می گذرد می توان هدف های بلندتر و دورتری را در برابرش قرارداد و او را تشویق به دستیابی به آن نمود.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد به اصول پرورش مذهبی می پردازیم.