دين و مهارتهاي خويشتنداري جنسي (1)
خويشتنداري، در هر امري و از جمله در قلمرو غريزه جنسي، نياز به كسب «مهارت» دارد. بدون برخورداري از مهارت، نميتوان به خويشتنداري دست يافت. يكي از علل مهم ناكامي در خويشتنداري، برخوردار نبودن از مهارتهاي خويشتنداري است.
دانشمندان، يكي از عوامل موفّقيت را برخورداري از توان «انتظار كشيدن» دانستهاند و بر اين باورند كه بدون اين عامل، نميتوان يك زندگي كامياب را رقم زد. افرادي كه توان انتظار كشيدن ندارند و نميتوانند صبر كنند، كساني هستند كه هم لذتهاي آني و فوري را طلب ميكنند و به آينده نميانديشند، و هم خواستههايشان بايد فوراً ارضا شود. در حالي كه زندگي موفّق، نيازمند صبر و گذشت از لذتهاي آني، براي رسيدن به لذّت پايدار آتي است.
افراد فاقد اين توانايي، هر چند لذتهاي آني را به دست ميآورند، امّا آينده و لذتهاي پايدار آن را از دست ميدهند. به همين دليل، دانشمندان، توان انتظار كشيدن را عامل اساسي موفّقيت ميدانند و در همين زمينه، از اموري همانند توان منع و بازداري، 1 به تأخير انداختن ارضاي خواسته 2 و مقاومت در برابر وسوسه، 3 ياد ميكنند.
اين نظريه پردازان، با آزمايشي كه انجام دادند، نشان دادند كساني كه در كودكي، توان انتظار كشيدن و به تأخير انداختن خواسته را آموختهاند، در بزرگ سالي، زندگي موفّقي داشتهاند و بر عكس، كساني كه فاقد چنين نيرويي بودهاند، در آينده، خلافكار و بزهكار شدهاند.
نكته جالبي كه در اين آزمايش به دست آمد، وجود روشهايي بود كه كودكان، براي به تأخير انداختن خواستههاي خود و بالا بردن توان انتظار كشيدن، به كار برده بودند. همه آنها به نوعي (نقاشي كردن، بازي كردن، صحبت كردن با دوست خود و خوابيدن و...)، حواس خود را از موضوعي كه بايد نسبت به آن انتظار ميكشيدند (مثل غذاي خوش مزه، پس از يك گرسنگي طولاني)، پرت ميكردند. توان انتظار كشيدن و قدرت بازداري از خواستهها، همان چيزي است كه در ادبيات دين، تحت عنوان «تقوا» شناخته ميشود؛ البته در سطحي بالاتر و متعاليتر.
آنچه دانشمندان طرح كردهاند، قاعدهاي فراگير بوده و تمام جنبههاي زندگي را در بر ميگيرد، كه يكي از آنها «غريزه جنسي» است. آنچه در اين بحثْ مهم است، روشهاي مؤثّر در بالا بردن توانِ انتظار كشيدن و تحقّق خويشتنداري جنسي است. خويشتنداري، در هر امري و از جمله در قلمرو غريزه جنسي، نياز به كسب «مهارت» دارد. بدون برخورداري از مهارت، نميتوان به خويشتنداري دست يافت. يكي از علل مهم ناكامي در خويشتنداري، برخوردار نبودن از مهارتهاي خويشتنداري است. بنا بر اين، يكي از مسائل مهم در بحث عفاف، «مهارتهاي خويشتنداري جنسي» است كه در متون ديني، فراوان به آن پرداخته شده و در ادامه، به بيان آنها ميپردازيم.
مهارتهاي خويشتنداري جنسي
مهارتهاي خويشتنداري جنسي را در دو بخش ارائه ميكنيم : «مهارتهاي شناختي ـ معنوي» و «مهارتهاي رفتاري».
الف. مهارتهاي شناختي ـ معنوي
شناخت، منشأ رفتارها و احساسات انسان است. خويشتنداري و بازداري، در هر قلمرويي از جمله در قلمرو جنسي، نيازمند برخورداري از شناخت ها و باورهاي لازم است. اين جاست كه مفاهيمي همانند معرفت، ايمان و باور به خدا معنا مييابند. ايمان و باور به خدا، يكي از مهمترين عوامل در تقويت خويشتنداري جنسي است كه كمتر مورد توجّه قرار گرفته و قفل شده، مانده است.
نقش ايمان در خويشتنداري جنسي، بحث دامنه داري است كه نميتوان در اين نوشتار، به آن پرداخت. اموري همچون محبّت به خدا، شكر، حيا، اميد به بهشت، ترس از دوزخ و... از زيرمجموعههاي اين بحثند. فقط به عنوان نمونه، بحثي كوتاه درباره حيا خواهيم داشت.
عامل خويشتنداري حضرت يوسف، چه بود؟
حضرت يوسف عليه السلام ضربالمثل پاك دامني و خويشتنداري جنسي است. آنچه حضرت يوسف را نجات داد، اين بود كه ابتدا به ياد خدا افتاد و سپس شرم كرد. قرآن مجيد، هنگام طرح داستان خلوت كردن زليخا با حضرت يوسف، در بيان علّت امتناع حضرت يوسف عليه السلام ميفرمايد : و در حقيقت [آن زن] آهنگ وي كرد، و [يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود، آهنگ او ميكرد. 4
در اين آيه شريف، از «برهان پروردگار»، به عنوان عامل بازدارندگي از گناه، اشاره شده است. امام زينالعابدين عليه السلام در تفسير «برهان پروردگار» ميفرمايد:
همسر عزيز مصر، به سوي بُت رفت و پارچهاي روي آن انداخت. يوسف از او پرسيد : «براي چه اين كار را كردي؟» .
پاسخ داد : «شرم دارم از اين كه اين بت، ما را ببيند!» . در اين هنگام، يوسف به وي گفت : «آيا تو شرم ميكني از چيزي كه نه ميشنود و نه ميبيند و نه ميفهمد و نه ميخورد و نه مينوشد، ولي من، شرم نكنم از كسي كه بشر را آفريده و او را دانش آموخته است!؟» .
اين است معناي سخن خداوند كه ميفرمايد : «[يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود، آهنگ او ميكرد». 5 آنچه باعث حياي زليخا شد، ناظر بودن بت بود، هر چند نظارت بُت بر اعمال بشر، خيال باطل است و آنچه مايه شرم حضرت يوسف عليه السلام شد، اين بود كه خداوند، آگاه و ناظر بر اعمال بشر است.
ب. مهارتهاي رفتاري.
هدف از آموختن مهارتهاي رفتاري، كاهش زمينههاي خطر جنسي است. براي تحقّق خويشتنداري، بايد زمينههاي خطر را كاهش داد. اين راهبرد، خود، دو بخش دارد : «كاهش تماس» و «كاهش تحريك» كه در ادامه، به بررسي آنها ميپردازيم :
اصل اول : كاهش تماس.
مراد از كاهش تماس، به حداقل رساندن تماسهاي بي دليل و غير موجّه است كه ممكن است زمينه فساد جنسي را فراهم سازد. تماس زياد و بدون دليل با نامحرم، زن و مرد را در معرض تهديد قرار ميدهد و امكان شكسته شدن حريم امنيتي آنان را افزايش ميدهد. براي تحقّق اين امر، چند راه كار وجود دارد :
1 . كاهش خروج از خانه.
در فرهنگ دين، از خانه، به عنوان دژ مستحكم و قلعه نفوذناپذير زنْ ياد شده است. 6 بديهي است كه خروج «بي دليل» و «زياد» از اين قلعه امنيتي كه به شكل پَرسه زدن و پديده خيابان گردي بروز ميكند، زن را بيشتر در معرض خطر قرار ميدهد و در معرض قرار گرفتن، هم توان بازداري مردان را كاهش ميدهد و آنان را تحريك ميكند و هم توان بازداري خودِ زن را كاهش ميدهد و امكان تمايل او را به رابطه نادرست، افزايش ميدهد. بنا بر اين، كمتر خارج شدنِ زنان تنها (بدون همراهي مرد مَحرم) از خانه، يكي از مهارتهاي لازم براي حفظ و تقويت توان خويشتنداري است. به همين جهت، خداوند متعال به زنان پيامبر صلي الله عليه و آله خطاب ميكند : و در خانههايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم، زينتهاي خود را آشكار نكنيد. 7
بر همين اساس، رسول خدا ميفرمايد : در خروج از خانه براي زنان، بهرهاي نيست. 8
البته رسول خدا، به مسلمانان توصيه ميكردند كه اگر زنان شما خواستند به مسجد بيايند، مانع آنها نشويد. 9
به زنان نيز توصيه كرده است كه نماز خواندن در خانه، بهتر از نماز خواندن در مسجد است و اين، به جهت آن است كه كمتر در معرض ديد نامحرم قرار گيرند و بر اين اساس، نماز خواندن در جايي كه كمتر در معرض ديد است، بهتر است.
در روايات، آمده كه نماز خواندن زن درون اتاق، بهتر از نماز خواندن در ايوان خانه است و نماز خواندن در ايوان، بهتر از نماز خواندن در وسط حياط خانه است و نماز خواندن در وسط حياط خانه، بهتر از نماز خواندن در مسجد است. 10
2 . جداسازي مكاني
مهارت ديگر، جدا كردن محلّ زنان و مردان از يكديگر، به جهت جلوگيري از اختلاط است. گاهي اختلاط زن و مرد، خواسته يا ناخواسته، صحنههاي ناخوشايندي را به وجود ميآورد. براي جلوگيري از اين امر ميتوان مكانهاي ويژهاي را به بانوان اختصاص داد. امروز در برخي كشورهاي توسعه يافته، در مكانهايي مثل اتوبوس و مترو، محل خانمها و آقايان را جدا كردهاند و جالب اين كه اين كار، به خواست زنان و فشار اجتماعي از سوي آنان انجام شده است.
رسول خدا، هنگامي كه مسجد مدينه را بنا ميكرد، دري مخصوص زنان قرار داد و استفاده مردان را از آن ممنوع ساخت. اين الگو ميتواند در همه جا رعايت شود. 11
3 . تأخير زماني
مهارت ديگر، استفاده از «تأخير زماني» است. اگر در اجتماعي مثل مسجد، زن و مرد حضور دارند، هنگام خروج، با استفاده از تأخير زماني، ميتوان مانع اختلاط آنها شد و زمانِ در ديد قرار گرفتن زنان را كاهش داد. رسول خدا، وقتي نمازش تمام ميشد، قدري صبر مينمود و از جا حركت نميكرد، تا زنان از مسجد خارج شوند؛ زيرا عادت مردان، اين بود كه تا رسول خدا از جا بر نميخاست، از مسجد خارج نميشدند. به همين جهت، صبر رسول خدا، سبب ميشد كه زنان، بدون اين كه در معرض ديد مردان قرار گيرند، مسجد را ترك كنند و به خانههاي خود باز گردند. اين نيز روشي است كه ميتواند به كاهش مدّت زماني كه ممكن است زن، در ديد نامحرم قرار گيرد، منجر شود. 12
4 . تقدّم و تأخّر مكاني
مهارت ديگر «تقدّم و تأخّر مكاني» است. قرار گرفتن زنان در پشت سر مردان، آنان را از ديد مردان، دور نگه ميدارد. اين راه كار، در اجتماعات، ميتواند مانع اختلاط زن و مرد شود و در عين حال، زنان را از ديد مردان خارج سازد. در مسير حركت نيز بهتر است زنان، جلوتر از مردان نباشند. وقتي پيامبر صلي الله عليه و آله شنيدند كه در راهها و مسيرها، زنان و مردان، در كنار هم حركت ميكنند، توصيه كردند كه زنان، پشت سر مردان حركت نمايند. 13 مردان با حيا، خودشان ميدانند كه نبايد پشت سر زنان حركت كنند. حضرت داوود عليه السلام به فرزند خود توصيه ميكند كه : «پشت سر زنان، حركت نكن». اين، نشان از خطري است كه چنين كاري ميتواند براي طرفين، در پي داشته باشد. 14
در جايي ديگر نيز، وقتي قرار شد حضرت موسي عليه السلام همراه يكي از دختران حضرت شعيب عليه السلام نزد ايشان برود، به وي گفت: همسر عزيز مصر، به سوي بُت رفت و پارچهاي روي آن انداخت. يوسف از او پرسيد : «براي چه اين كار را كردي؟» . پاسخ داد : «شرم دارم از اين كه اين بت، ما را ببيند!» . در اين هنگام، يوسف به وي گفت : «آيا تو شرم ميكني از چيزي كه نه ميشنود و نه ميبيند و نه ميفهمد و نه ميخورد و نه مينوشد، ولي من، شرم نكنم از كسي كه بشر را آفريده و او را دانش آموخته است!؟» .
اين است معناي سخن خداوند كه ميفرمايد : «[يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود، آهنگ او ميكرد». 15 آنچه باعث حياي زليخا شد، ناظر بودن بت بود، هر چند نظارت بُت بر اعمال بشر، خيال باطل است و آنچه مايه شرم حضرت يوسف عليه السلام شد، اين بود كه خداوند، آگاه و ناظر بر اعمال بشر است.
...............................................................
پينوشتها:
1.Suppression _ inhibition.
2.Delay Gratification.
3.Temptation.
4.سوره يوسف، آيه 24 .
5.بحار الأنوار، ج 12، ص 266 .
6.الكافي، ج 5، ص 337 .
7.سوره احزاب، آيه 33 .
8.كنز العمّال، ج 16، ص 391، ح 45062 .
9.ر. ك : صحيح مسلم، ج 2، ص 32؛ مسند ابن حنبل، ج 2، ص 9 و 36 و 43 و 45 .
10.ر. ك : كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 374؛ السنن الكبري، ج 3، ص 132 .
11.ر. ك : حلية الأولياء، ج 1، ص 313 .
12.صحيح بخاري، ج 1، ص 203؛ مسند ابن حنبل، ج 6، ص 296 .
13.ر. ك : التاريخ الكبير، ج 8، ص 55، ح 476؛ كنز العمّال، ج 16، ح 4536 .
14.مستدرك الوسائل، ج 14، ص 275 .
15.بحار الأنوار ، ج 12 ، ص 266 .
منبع: كتاب جوان، هيجان و خويشتنداري، گروه نويسندگان،سازمان چاپ و نشر دارالحديث