احترام به يكديگر و نقش آن در زندگي مشترك
سال دوم، شماره اول، زمستان 1389، صفحه 147 ـ 167
علي حسين زاده*
چكيده
در اين تحقيق به دنبال بيان معناي احترام به همسر، شرايط لازم، موانع، نمونهها و شيوههاي احترام براي هر يك از زن و شوهر نسبت به يكديگر و آثار آن است. هدف از اين پژوهش، يافتن بهترين راهكار براي ثبات و پايداري زندگي، آرامش و نشاط اعضاي خانواده، تامين مطالبات اعضا، رفع نيازمنديها در ابعاد مادي و معنوي و پيدا كردن سعادت و خوشبختي است. روش تحقيق پژوهش، تحليلي و توصيفي است كه بر دادههاي ديني و روانشناختي مبتني است. يافتههاي اصلي اين تحقيق، ضرورت توجه به تفاوتها و ويژگيهاي شخصيتي زن و مرد، توجه به سليقهها و برداشتهاي هر يك از زن و شوهر از رفتار يكديگر و شناخت نمونهها و مصاديق گوناگون احترام به همسر است.
كليد واژهها: مدل احترام، خانواده، همسران، زندگي مشترك، مديريت خانواده.
مقدمه
شناخت جايگاه هر يك از زن و شوهر در زندگي مشترك، حقوقي كه هر يك بر ديگري دارند و فضايلي كه براي آنان مطرح است، معناي احترام به همسر را مشخص ميسازد. در اين زمينه، كتابهاي اخلاقي از جمله «محجةالبيضاء» نوشته مرحوم فيض كاشاني، «جامع السعادات» نوشته مرحوم ملامهدي نراقي و «معراج السعاده» اثر مرحوم ملا احمد نراقي و ساير كتابهاي اخلاقي به نمونههايي از احترام به همسر اشاره كردهاند.
يكي از عوامل مهم براي همزيستي مسالمت آميز و آرامش در زندگي، حفظ حرمت يكديگر است. احترام به مؤمن به طور عام، زمينهاي مناسب براي سازگاري در زندگي اجتماعي است. در روايتي، امام صادق(ع) ميفرمايد: «المؤمن اعظم حرمةً من الكعبة؛ احترام مؤمن از احترام كعبه بيشتر است».1 بر اين اساس، بياحترامي به مؤمن از بياحترامي نسبت به كعبه ناپسندتر است. به قدري اين مسئله از اهمّيّت برخورداراست كه بدن فاقد روح مؤمن را نيز بايد احترام كرد؛ چرا كه روزگاري اين بدن با روح يك مؤمن ارتباط داشته است. گرچه اكنون بيجان بر زمين افتاده است. امام رضا(ع) ميفرمايد: «كان ابي يقول انّ حرمة بدن المؤمن ميّتا كحرمته حيّا؛ پدرم امام كاظم(ع) ميفرمود: احترام بدن مؤمن پس از مرگ همانند احترام آن در زمان حيات است».2
سؤالاتي كه در اين زمينه مطرح ميشود، عبارت است از: چه شاخصهايي براي احترام وجود دارد؟ آيا مدل احترام مرد به زن، با مدل احترام زن به مرد تفاوت ميكند؟ آيا در رفتارهاي حاكي از احترام، بايد به برداشت فرد از رفتار توجه كرد؟ يا اساساً احترام به انگيزة صاحب رفتار مربوط است و برداشت شخص مورد احترام نقش چنداني در انتخاب رفتار ندارد؟ و بالاخره، اينكه رفتارهاي همراه با احترام چه تأثيري در زندگي دارد؟
اولين نكتهاي كه بايد مورد توجه قرار گيرد؛ تفاوتهايي است كه ميان زن و مرد وجود دارد. اين تفاوتها ميتواند در رفتارهاي انتخابي، تاثير آن و برداشت شخص مقابل اثر مستقيم داشته باشد. در اين تحقيق، ابتدا به تفاوتهاي زن ومرد اشاره، سپس، به نوع احترام از زن و شوهر نسبت به يكديگر و آثار آن ميپردازيم.
تفاوت دنياي مرد و زن
براي آنكه به همسر خود احترام بگذاريم، ابتدا بايد روحيّات و مطالبات او را در نظر بگيريم. دنياي او را درك كنيم و بفهميم چه رفتاري از ما براي او نماد احترام محسوب ميشود. حالتهاي متفاوتي كه هر يك از زن و شوهر دارا هستند، نوع رفتار مورد انتظار را تعيين ميكند. در اين قسمت، به شيوههاي متفاوت ابراز احترام همسران نسبت به يكديگر اشاره ميكنيم:
1. دنياي مردان استدلالي و دنياي زنان احساسي و عاطفي است. زن بيشتر نيازهاي احساسي خود را ميبيند.3 راز صميميت ميان آنان اين است كه همديگر را درك كنند و اين تفاوت در ديدگاه را بپذيرند. بنابراين، پذيرش دنياي متفاوت همسران روشي براي احترام به يكديگر است.
2. مردان به هنگام سختي و فشار دوست دارند به درون خود بروند و مشكلات را در عالم ذهن خود حل كنند. امّا زنان وقتي دچار مشكل و گرفتاري ميشوند، دوست دارند حرف بزنند. پس، هرگاه مرد مشكلي دارد يا مسئلهاي برايش پيش آمده است، به او فرصت دهيم زماني را در تنهايي خودش باشد. اما زماني كه زن احساس ناراحتي ميكند يا نگراني دارد، مرد به او فرصت دهد حرفهايش را بزند. زن ميخواهد درباره دغدغههاي فكري خويش حرف بزند و مرد بنا به طبع مردانه خويش ميخواهد راهحل ارائه كند. زنان در حقيقت با حرف زدن صميمي ميشوند و بُعد زنانه خود را تقويت ميكنند. بنابراين، احترام به آنان آنجا نمود ميكند كه فرصتي در اختيارشان قرار دهيم تا حرف بزنند. درخواست زن اين است كه مرد به حرفهايش گوش دهد.4
3. زنان دوست دارند وقتي با گرفتاري و مشكل رو به رو ميشوند، علاوه بر حرف زدن، كسي را پيدا كنند كه سنگ صبورشان باشد و به حرفهايشان به صورت فعّال گوش كند. مردان نيز دوست دارند وقتي به عالم درون ذهن خود پناه ميبرند، كسي خلوت آنان را بر هم نزند. گوش كردن فعّال به سخن زنان، از سوي مردان و راحت گذاردن مردان در خلوتگاه ذهنيشان از سوي زنان احترام متقابل به حساب ميآيد. گوش كردن فعال در تكنيكهاي مشاوره به «هنر خوب شنيدن» موسوم است.5 خوب گوش دادن محبت همسر را به دنبال ميآورد،.6
4. زنان بر اساس برخورداري شديد از دنياي احساسي، به خود حق ميدهند كه در مواردي اظهار ناراحتي كنند. مردان بايد اين حالت برخاسته از طبيعت آنان را تحمل كنند. اين، يكي از رموز صميميّت است. احترام به آنان به اين است كه حق دهيد آنان ناراحت شوند و گهگاهي به آنان بگوييد: طبيعي است كه شما از اين موضوع ناراحت باشيد. گاهي مردان به اين مسئله توجّه نميكنند كه زنان از نظر احساسي، انعطاف پذيري بيشتري دارند.7
5. زماني كه زنان از مشكلات خويش مينالند و مشكلات خود را طرح ميكنند، نه براي اين است كه ضرورتاً مشكلات و مسايل آنان حل شود، بلكه حداقل درصدد تخليه مشكلات خود هستند. مردان در اين گونه مواقع، نبايد نقش حلّ المسايل را داشته باشند و مطابق دنياي خود به ارايه راه حل بپردازند. آنان حداقل بايد ده دقيقه با سكوت به حرفها و درد دلهاي همسر خود گوش كنند و با گفتن عبارتهاي كوتاهي همچون «كه اين طور»، «آخ»، «ناراحت شدم» و... او را به حرف زدن تشويق كنند تا روحيه و احساس خوبي به آنان دست دهد. زنان نه ميپذيرند كه همسرشان حلّ المسايل باشند و نه ميپذيرند به طور كامل ساكت و هيچ بازخوردي به او نشان ندهد. بنابراين، احترام در چنين مواردي به همراهي با عبارتهاي كوتاه معنا پيدا ميكند. وقتي به سخنان او خوب گوش ميكنيد، او در ابتدا احساس امنيت ميكند و در مرحله دوم، احساس پذيرش و احترام ميكند.8
6. مردان وقتي از سر كار ميآيند، دوست دارند سختي و سردي كار، با گرمي عاطفه و احساس همسران برطرف شود. پس زنان بايد آنان را مورد احترام قرار دهند. اگر ديدند همسرانشان به دنياي ذهني خود وارد شدهاند، مدّت كوتاهي به آنان كاري نداشته باشند. پس از آن، با زمينهسازي او را به صحبت كردن وادار كنند تا بُعد زنانه در مرد تقويت شود. اينجا عواطف و احساسات فرصت بروز پيدا ميكند. مردان اغلب وقتي نميتوانند احساسات خود را به صورت كلامي بيان كنند، به صورت فيزيكي نشان ميدهند.9 بنابراين، زمينهسازي براي تغيير موقعيت يكي از نمادهاي احترام به همسر تلقي ميشود.
7. مردان نميتوانند در يك زمان هم حرف بزنند، هم احساس كنند و هم فكر كنند. ولي زنان هر سه فعاليت را ميتوانند همزمان با هم داشته باشند. از اينروعت، اگر زني را به صحبت كردن وادار كنيد، علاوه بر حرف زدن، احساس صميميت ميكند و همزمان فكر ميكند. مغز زن براي كارهاي متفاوت در آن واحد شكل ميگيرد و ميتواند چند كار متفاوت انجام دهد. 10احترام به زنان، فرصت سخن دادن براي تحقق احساس و فكر است. ولي مردان به دليل آنكه نيازمند اعتماد، پذيرش، قدرداني، تحسين، تأييد و تشويق هستند، چنانچه خانمها به گونهاي رفتار كنند كه آنان احساس كنند همسرانشان به آنان اعتماد دارند، آنان را ميپذيرند، در كارهاي كوچك نيز از آنان تشكر ميكنند و آنان را مورد تشويق و ترغيب قرار ميدهند و احساس ميكنند كه مورد احترام واقع شدهاند.
8. مردان به دنبال آزادي و استقلال هستند. همسران آنان نبايد با حربههايي كه در زندگي زناشويي در اختيار دارند، مردان را زير سلطه خود در آورند، حسّ استقلال و آزادي آنان را از بين ببرند و آنان را به مهرهاي بيخاصيت در مديريت و تدبير منزل تبديل كنند. بنابراين، احترام به آنان در دادن حق تصميمگيري و حق نظارت به آنان تحقق پيدا ميكند.
9. مردان و زنان گاهي با فاصله گرفتن موقّت و بازگشت در احساسات خود، فراز و نشيبهايي را ايجاد ميكنند و از اين طريق به روابط مرده خود شوكي وارد ميكنند و آن را حيات تازه ميبخشند. به جا است گاهي دوريهاي يكديگر را تحمل كنيد تا قدر نزديكي را بدانيد. اين قدرشناسي حمايت و نزديكي بيشتري را در آينده به دنبال خواهد داشت.
10. زنان گاهي از بيان احساسات خود گريزان هستند. هنگامي كه مَحرم رازي پيدا كنند، احساسات خود را بروز ميدهند. پس شما همان محرم راز باشيد و اجازه دهيد همسر شما به هر گونهاي كه ميپسندد، ابراز احساسات كند. او ممكن است گاهي خندان و گاهي گريان باشد. درك احساسات او، احترام به او تلقي ميشود. او بايد احساس كند همانگونه كه هست، پذيرفته شده است. شما او را همانطور كه هست، انتخاب كردهايد؛ نه اينكه براي خروج از وضعيت موجود و ورود به وضعيت مطلوب خواهان او شدهايد. اين بزرگترين نماد احترام به همسر است. كاري كنيد كه او احساس كند آن گونه كه هست، مورد لطف و توجه شما است. شما نميتوانيد بدون او زندگي كند. وقتي حس كند شما او را به همين وضعيت ميخواهي تو را محرم راز ميداند. پس نشان بده آن گونه كه هست، مطلوب است تا حس كند مورد احترام است.
11. توجه و تمركز بر خوبيها و نكات ارزنده زنان، آنان را مظهر ناز ميسازد. چنان كه مرداني به هر دليل دست به خشونت بزنند، جايگاه واقعي خود را به عنوان يك مرد از دست ميدهند و زنان را دچار بيحرمتي ميكنند. با زنان درگير نشويد كه عاقبت بازندهايد و جز خود، نميتوانيد كسي را ملامت كنيد. پس، نگاه به خوبيها و گذشت از لغزشها براي زنان نوعي احترام به حساب ميآيد.
12. به جنبههاي فيزيكي به ظاهر كوچك توجه كنيد كه تأثير به سزايي در به حساب آوردن همسر دارد. آنگاه كه همسرتان با شما حرف ميزند، بسيار مليح در چشمانش نگاه كنيد و تا حرف او تمام نشده است، مژه بر هم نزنيد،عبوس نباشيد و هميشه كمي خنده بر لب داشته باشيد. خنده، تلخي زندگي را شيرين ميكند. به لباس، تيپ و قيافهاي كه او دوست دارد، توجه كنيد و رنگ دلخواه او را بر تن كنيد.
13. گاهي اجازه دهيد او احساس كند كه برنده شده است. همه چيز نشان ميدهد كه او پيروز ميدان است. اين احساس، ذرّهاي از بزرگي شما نميكاهد. امّا براي او حسّ داشتن جايگاه ايجاد ميكند. مطمئن باشيد در ميان ما انسانهاي عادي، برنده كسي است كه گاهي هم بازنده باشد. ما با در نظر گرفتن شكستها به پيروزيهاي بزرگ ميرسيم و با افتادنها راه رفتن را ميآموزيم.
14. زنان بيش از آنكه با تحليل و تشخيص روابط علّي، معلولي كه يك كار فكري است، احترام را درك كنند، با حسّ شنوايي، بينايي و لامسه احترام را درك ميكنند. از گفتن عبارت «دوستت دارم» غافل نشويد. سخنان عاشقانه بزنيد، با او بخنديد، با او راه برويد و او را در آغوش بگيريد. هرگز اين گونه فكر نكنيد كه گفتن عبارت عاشقانه لازم نيست. او اگر كمي تأمّل كند، خود خواهد فهميد كه من به او احترام ميگذارم و او را دوست دارم. اين گونه فكر نكنيد و حتماً صميميت و دوستي را به زبان بياوريد و نمادهاي آن را بروز دهيد.
15. احساس مالكيت در روابط جنسي و كسب لذّت يك سويه براي مرد تفكري جاهلانه است. شما بايد همسرتان را براي لذّت جنسي آماده كنيد و براي همسرتان آن گونه آماده شويد كه دوست داريد او خودش را براي شما آماده كند. بعضي از زنان تصور ميكنند كه مردان آنان را براي كامجويي خود ميخواهند و اين را كاملاً بيحرمتي به خود تلقي ميكنند و خود را كالاي بي اراده براي خوش گذراني شوهر ميبيند. شما وظيفه داريد اين تلقي نادرست را عوض كنيد. به فرموده استاد علامه حسنزاده نكاح براي ايجاد صورت انساني است، نه اطفاي شهوت حيواني. مقامات زن در عرفان بسيار متعالي است. او براي سلوك، به شهود نزديكتر است و مظهر اسم خالق و مخلوق است.11 پس، توجه به روابط انساني حتي در آميزش جنسي، به حساب آوردن زن و احترام به او تلقي ميشود.
16. به او اجازه فعاليت دهيد و تا كاري مضرّ به حال او يا مخلّ به زندگي مشترك نيست، از آن منع نكنيد. پاي همسر را از خانه پدر و مادرش نبريد و گرنه او هرگز شما را نخواهد بخشيد. او اين برخورد را توهين بزرگي به خود تلقي ميكند. به خصوص در زمان بارداري، زنان به مادران خود نياز فراوان دارند. اجازه فعاليت به او و توجه به خانواده او، به خصوص مادرش نمادي از احترام به او است.
17. زنان بايد مردان را بزرگ جلوه دهند. وقتي آنان كاري را انجام ميدهند، اجازه دهيد تصور كنند كه بينظير هستند. از آنان ايراد نگيريد، به آنان سركوفت نزنيد و از كار و مهارتشان تعريف كنيد تا در دل آنان نفوذ كنيد. به آنان فرصت دهيد پيش شما از خودشان تعريف كنند. بگذاريد گاهي پز بدهند. عزّت نفس براي مرد بسيار لازم است. به گونهاي با او رفتار كنيد كه اين حس از او گرفته نشود. او نبايد خود را بيمحل و دور از موقعيت بداند، بلكه بايد حس كند جايگاه و خريدار دارد و همسرش در كارها نظر او را جويا ميشود. مردان اين را احترام به خود تلقي ميكنند. به آنان بگوييد كه شما بهترين شوهر دنيا هستيد و خوشا به حال من كه تو را دارم.
18. هرگز همسر خود را با ديگران مقايسه نكنيم. از برشمردن محاسن ديگران در برابر او خودداري كنيم. اين رفتار به رابطه حسنه ميان همسران آسيب وارد ميكند. همسر ما انساني منحصر به فرد است و داراي ويژگيهاي شخصيتي مثبت و منفي، كه قابل مقايسه با هيچ فرد ديگري نيست. او مقايسه كردن خود با ديگران از سوي شما را نتيجة بيحرمتي و فقدان جايگاه ميداند. شما ميتوانيد در مواقع ضروري او را با خودش و گذشته او مقايسه نماييد.12 اين كار، بر حرمت او ميافزايد و زمينه تفاهم را زياد ميكند.
اگر بتوانيم خود را جاي او بگذاريم، به گونهاي كه نحوه تفكر و بينش او را نسبت به مسايل موجود در زندگي عيناً درك كنيم و از ديدگاه او به مسايل و دنيا بنگريم، به تفاهم با همسر خود نزديك ميشويم. در چنين موقعيتي، رابطه نيكو به مفهوم عميق آن بر زندگي ما سايه ميافكند. نماد اين تفكر احترام به يكديگر است. اين شاخص بيانگر احساس ارزشي است كه شما براي همسرتان در خلوت و در حضور ديگران داريد. اگر از زاويه نگاه او مسايل را ببينيد، در مواردي كه همفكر و همدل هستيد، آنان را با تصديق و تأييد تقويت ميكنيد و در مواردي كه نتيجه آن را مطالب بيجا و غير ضروري ميبينيد، او را با سكوت و پيشنهاد خويش، به مسير گفت و گوهاي مفيد و سازنده باز ميگردانيد. زماني كه همسرتان در ميان جمع صحبت ميكند، هيچ گاه تأثير سخن او را از بين نبريد. از بدترين همسران، كساني هستند كه بلافاصله پس از سخن همسر، با اين تصور كه با او راحت هستند، موضعگيري كنند و اثر سخن او را در برابر ديگران خنثي كنند. هر چه مرد بيشتر از همسرش حمايت كند اعتماد او را بيشتر جلب ميكند.13
احترام زن و شوهر نسبت به يكديگر در آيين مقدس اسلام به صورت ويژه مورد توجه است كه در دو بخش بدان اشاره ميكنيم. نمادهاي احترام هر يك از زن و شوهر نسبت به يكديگر را جداگانه بررسي ميكنيم:
الف. احترام زن و شوهر نسبت به يكديگر
نمونههايي از احترام همسران نسبت به يكديگر عبارت است از:
1.تقسيم كار
در بخشي از مناطق، سنّت رايج اين است كه همه كارهاي زندگي را زن انجام ميدهد. مردها در حلقههاي مردانه خود مشغول تفريح و گشت و گذار هستند. اين نوع زندگي در آيين مقدس اسلام مطلوب نيست. اساساً نبايد چنين ذهنيّتي براي مردان وجود داشته باشد كه در كارهاي زندگي احساس مسئوليت نداشته باشند و تمام كارها را به دوش زنان قرار دهند. بالاخره، زندگي از كارهاي بيرون و درون منزل تركيب شده است و زن و مرد بايد بخشي از آن را متكفل شوند. بهترين شيوة تقسيم كار از ديدگاه اسلام اين است كه مرد كارهاي خارج از منزل و زن كارهاي درون آن را متكفل شوند. امام باقر(ع) ميفرمايد: «تَفاضي علي و فاطمة الي رسولالله(ص) في الخدمة فَقَضي عَلي فاطمة بخدمتها مادون الباب و قَضَي علي علي(ع) بما خلفه؛14 علي(ع) و فاطمه(س) از رسول خدا(ص) دربارة خدمت در زندگي مشترك تقاضاي تقسيم كار كردند. پس حضرت فرمودند: فاطمه(س) كارهاي درون خانه و علي(ع) كارهاي بيرون خانه را انجام دهند.
زن با تقسيم كار احساس ميكند كه در زندگي جايگاهي دارد و فقط تكليف ندارد تا همه كارهاي خانه به دوش او باشد. هم تكليف دارد و هم حق دارد و بايد حرمتش حفظ شود.
2. ناديده گرفتن خطاها
زناني كه در پي اثبات حقّانيت خود هستند و مسائل را از زاويه حقوقي پيگيري ميكنند و به جنبههاي اخلاقي توجه چنداني ندارند، در رفتارهاي روزمرّه زندگي نيز آرامش لازم را ندارند. آنان لازم است آنجا كه خودشان خطايي را مرتكب شدهاند و يا جايي كه شوهرشان رفتار اشتباهي از خود نشان داده است، براي همدلي پيش قدم شوند. احترامي كه از زن نسبت به مرد انتظار ميرود، يعني كسي كه مظهر عطوفت الهي است، همين است كه فداكاري كند و براي سازگاري قدم پيش نهد. امام صادق(ع) ميفرمايد: «خير نسائكم التي ان غضبت او اُغضبت قالت لزوجها يدي في يدك لااَكتحل بغمض حتّي ترضي عنّي؛ بهترين زنان شما زني است كه اگر غضب كرد يا از سوي شوهر مورد غضب قرار گرفت، به شوهرش بگويد: خواب به چشمان من نميآيد، مگر اينكه تو از من راضي شوي، حتي جايي كه رفتار مرد باعث بحث و جدل ميان زن و شوهر شده است.15 با اين حال، فضيلت زن به اين است كه براي فرو كش دادن غضب پيش قدم شود.
3. دوري از خشونت
شخصيّت زن به قدري ظريف و لطيف است كه حتّي در صورتي كه نقصي در رفتارهايش باشد، عمدتاً نميتوان در برابر او خشونت روا داشت. برخورد كريمانه و برخاسته از پايگاه عطوفت براي تربيت و زندگي با او امري ضروري است. براي اينكه دچار برخوردي خشونتآميز نشويم، به چند نكته بايد توجه كرد:
الف. كسي كه در زندگي به رفع نواقص همسرش ميپردازد و به گمان او در اين زمينه ميتوان از خشونت استفاده كرد، كمي فكر كند. ببيند آيا خودش نقصي ندارد؟ اگر نقصي يا نواقصي دارد، آيا دوست دارد ديگران براي هدايت او به سوي كمال، از برخوردهاي خشونتآميز استفاده كنند؟ جاي تعجب است كه كساني اين برخوردها را از ديگران در باره خود نميپسندند، ولي از خود در باره ديگران ميپسندند. پيامبراكرم(ص) ميفرمايد: «انّي اَتعجب ممّن يضرب امرأته و هو بالضرب اولي؛ من از كسي كه همسرش را ميزند، در حالي كه خودش به كتك خوردن سزاوارتر است، تعجب ميكنم».16
پس براي اينكه دچار رفتار خشونتآميز نشويم، بايد به نواقص خود فكر كنيم. به اين نكته بينديشيم كه ما از برخوردهاي خشونتآميز ديگران در برابر خودمان ناخرسنديم.
ب. به آينده خود بينديشيم. ببينيم پس از اين رفتار خشونتآميز، چه انتظاراتي از او داريم. مسايل عاطفي و قلبي با اكراه سازگار نيست. اگر انتظار داريم او به عنوان يك انسان با انس خود با ما مواجه شود، نه همچون يك مجسّمه بي روح، بدانيم به فرض اينكه او دچار اشتباهي شده باشد، برخورد خشونتآميز اجازه نميدهد، دل او نسبت به ما مركز عطوفت و مهرباني باشد. ما پس از اين رفتارها نيز بايد با هم زندگي مشترك داشته باشيم. با چگونه ميتوان به صورت يكديگر نگاه كرد. انتظار لبخند داشته باشيم، براي او نسبت به خودمان ذهنيّت مثبتي تصور كنيم و زندگي را كانون محبّت ببينيم؟! از سوي ديگر، بينديشيم كه خودمان پس از اين برخورد خشن، ميخواهيم با او چه مواجههاي داشته باشيم. آيا در يك سري خواستهها و التذاذي كه طالب آن هستيم، از او دوري خواهيم كرد، يا غير انساني به ارضاي خود ميانديشيم؟ پيامبراكرم(ص) ميفرمايد: «اَيَضربُ احذكم المرأة ثمّ يَظِلَّ معانقها؛ آيا كسي از شما همسر خود را ميزند سپس با او همبستر ميشود و بر گردن او سايه ميافكند»؟!17
آيا خجالت نميكشد با آن پيشينه رفتاري خود، چنين كاري را انجام دهد؟!
قرآن كريم حتي در باره زناني كه بيم سركشي از آنان ميرود، ميفرمايد: «آنان را موعظه كنيد، در بسترها از آنان دوري گزينيد و آنان را بزنيد.(نساء: 34)
بحث تفصيلي در زمينه تربيتي و حقوق اين آيه را بايد در تفاسير و كتابهاي تربيتي جستجو كرد. امّا به اجمال ميتوان گفت: مسلّما منظور از «ضرب» در آيه، نوع متداول آن، كه در تعزيرات و حدود مطرح شده است، نيست. در تعزيرات و حدود طبيعي است كه بدن فرد آسيب ميبيند، سياه ميشود، گاهي جراحت بر ميدارد. اين در بحث حدود و تعزيرات طبيعي است. امّا در زندگي مشترك، مرد حقّ ندارد اين گونه رفتار كند. چنان كه با زدن زن، بدن او را كبود يا سياه شود، مرتكب خلاف شده است. حتّي اگر كاري كند كه بدن او سرخ شود، مسئول است و بايد كفاره آن را بدهد و كار خود را جبران كند. پس معلوم ميشود مراد از زدن، نوعي اظهار رنجش از سوي مرد نسبت به رفتار همسر است. زن از هر نوع برخوردي از سوي مرد، بايد احساس كند رفتار او براي مرد غير منتظره بوده است. مرد ميخواهد زن را آگاه كند كه نقش او طنّازي و دلربايي است، بايد دل مرد را به دست آورد و مرد را شيفته خود سازد. امّا او در اين پُست ناموفق عمل كرده است. مرد درصدد نيست كه با اين رفتار جسم و پوست يا روح او را بيازارد، بلكه در صدد است او را به لحاظ رواني با زندگي سازگار كند. زن بايد به جايي برسد كه خود را نبخشد تا با تغيير رفتارش به خواسته مرد خود لباس عمل بپوشاند.
هدف از زدن اعمال قدرت و درهم كوبيدن جسم نحيف و اندام لطيف زن نيست،18 بلكه منظور آيه، زدن او در پايينترين مراتب است. از امام باقر(ع) روايت شدهاست كه «انه الضرب بالسواك»19 مقصود از اين ضرب، زدن با مسواك است و اين نمادي است كه به روشني نشان ميدهد كه مرد از رفتار زن ناراحت شده است و اصلاً آزردن جسم زن مطرح نيست.
امير مؤمنان علي(ع) ميفرمايد: «فداروهنّ علي كل حال؛ در همه حال، با زنان مدارا كنيد».20
در جايي ديگر حضرت ميفرمايد: «فدارِها علي كل حال و اَحسن الصحبة لها ليصفو عيشك؛ مرد در هر حال بايد با زن مدارا كند و همدمي با او را نيكو قرار دهد تا زندگي او را صفا و صميميّت فراگيرد».21
قرار نيست ما با آنها بر اساس مقررات و قوانين حقوقي و خشك برخورد كنيم و در برابر رفتار ناپسند آنان از نيروي قهريّه خود بهره بگيريم.
ب. احترام همسر نسبت به زن
نمونههايي از احترام همسر نسبت به زن عبارت است از :
1. گوش دادن فعّال
رفتارها به صورت كليشهاي و ثابت در همه جا تكريم به محسوب نميشود. گاهي سكوت در برابر يك نفر، تكريم است و گاهي با او هم زبان شدن و سكوت را شكستن تكريم به حساب ميآيد. احترام به يك دانشمند بزرگ، اين است كه مؤدّب در برابر او بنشيني، فراوان سؤال نكني، منتظر بماني تا از ناحيه او درسي و هديهاي به تو برسد. در حالي كه، وقتي در برابر يك فرد عادي قرار ميگيري، تكرار بخشي از جملات او و تكميل جملات ناقص او، ميتواند بيانگر توجه شما به او و سخنانش باشد. پس نميتوان به طور مطلق گفت: سكوت كردن يا سخن گفتن، كدام نشانه تكريم و احترام است. هر يك در جايگاه خودش ميتواند نشانه احترام باشد.
دانشجويي هنگام سخن گفتن استاد خود، تلاش ميكرد با تكميل جملات استاد و همراهي با او، نشان دهد سخنان استاد را خوب ميفهمد. استاد بزرگوارش اين رفتار را پسنديده ندانست و به او فرمود: «شما بهتر است بيش از آنكه زبانتان را به كار گيريد، گوش خود را استخدام كنيد.» اين در حالي است كه بسياري از افراد عادي ممكن است چنين بازخوردي را از شنونده، نشانه توجه به خود تلقي كنند.
در برخورد با زن نيز مرد بايد تكريم متناسب با روحيات او را در نظر بگيرد و آن را به جا آورد. امام باقر(ع) ميفرمايد: «من اتّخذ امراةً فليُكرمها فانّما امرأة احدكم لعبةٌ فمن اتّخذها فلايضّيعها؛ هر كس همسري برميگزيند، بايد او را تكريم كند. همانا زنان شما طنّاز و دلربا هستند. هركس با آنان ازدواج كرد، نبايد آنان را ضايع كند».22
از رسول خدا(ص) نقل شدهاست كه حضرت فرمودند: «از جوانمردي است كه برادر به گفته برادر خويش گوش فرا دهد».23 وقتي در برابر يك برادر ديني گوش دادن جوانمردي است، قطعاً در زندگي مشترك با توجّه به دستوراتي كه حضرت براي حسن خلق و رعايت آداب در ميان زن و شوهر صادر فرموده است، گوش دادن يك فضيلت اخلاقي محسوب ميشود.
روحيه زن را كدر كردن، طراوت و شادابي را از او گرفتن، حالت سكوت جبري بر او حاكم كردن و او را در پُستي غير از پُست حقيقي خود به كار گرفتن، تضييع حقوق او است. از او ميتوان انتظار طنّازي و دلربايي داشت. چنان كه او را به كارهاي سخت واداريم، انتظارات مردانه از او داشته باشيم، از او بخواهيم به كلّيّات فكر كند و جزيينگر نباشد يا به ظواهر توجه نكند و عمق مسايل را ببيند. در حقيقت، او را تضييع كردهايم. بايد او را در همان ساختاري كه هست، به سوي خوشبختي سوق داد. ما بايد بگذاريم او به جزييات بينديشد. امّا به نمونههايي از جزييات او را هدايت كنيم كه به كمال او منتهي ميشود.
2. توجه به خواسته زن
هر كس به طور طبيعي ميتواند خواسته و سليقهاي داشته باشد و در امور فردي مطابق آن تصميم گيري نمايد. امّا در زندگي مشترك، به دليل اجتماعي بودن نهاد خانواده، ضرورت دارد كه افراد به خواستههاي يكديگر توجه نموده و احترام بگذارند. اين دقتها احترام به علايق و سلايق ديگران را نشان ميدهد. ممكن است مردي قبل از تشكيل زندگي مشترك، تنها به خواستههاي خود در نوع غذا، لباس و... توجه داشته باشد، ولي اكنون پس از ازدواج، حتماً بايد به خواستههاي همسر و ساير افراد خانواده توجه كند. امام صادق(ع) از پيامبراكرم(ص) نقل ميكند كه حضرت فرمود: «المؤمن يأكل بشهوة اهله و المنافق يأكل اهله بشهوته؛ مؤمن مطابق ميل خانوادهاش غذا ميخورد و منافق خانوادهاش مطابق با ميل او غذا ميخورند».24
در نظر گرفتن ميل و خواسته كساني كه زير مجموعه مديريتي يك فرد به حساب ميآيند، احترام به آنان تلقّي ميشود و اسلام اين نوع تكريم و احترام را مطلوب دانسته و از نشانههاي مؤمن برشمرده است. امير المؤمنين(ع) در زمينه مراعات اين مسئله ميفرمايند: «انّ النساء عند الرّجال لايملكن لانفسهن ضَرّا و لا نفعا و انهنّ اَمانة الله عندكم فلاتُضْارَّوهنّ و لاتَعضُلوهُنَّ؛ سود و زيان زنان در اختيار مردان است. به درستي كه آنان امانت خدا نزد شما هستند. پس به آنان ضرر وارد نسازيد و از روي ظلم، آنان را محبوس نكنيد».25
امام صادق(ع) ميفرمايد: «رحم اللّه عبدا اَحسن فيما بينه و بين زوجته فان اللّه عزوجل قد ملَّكه ناصيتها و جعله القيم عليها؛ خدا رحمت كند بندهاي راكه رابطه ميان خود و همسرش را نيكو قرار دهد. به درستي كه خداوند امور همسر را در اختيار مرد و مرد را سياستگذار امور همسر خود قرار داده است».26
ج. احترام زن نسبت به شوهر
براي احترام زن نسبت به شوهر نيز نمونههايي است كه به برخي از آنان اشاره ميكنيم:
1. پذيرش مديريت شوهر
يكي از عوامل سازگاري، تدبير مرد براي ايجاد زمينههاي مناسب سازگاري و از بين بردن زمينههاي نامناسب آن است. چنان كه زن مديريت مرد را پذيرفته باشد، در حقيقت حق او را پاس داشته است. البته زماني از اين پذيرش خرسند خواهد بود كه اولاً، با انگيزه الهي اين كار را انجام دهد و ثانياً، در زمان انتخاب همسر به شاخصهاي انتخاب همسر و تحقيق لازم در تحقق شاخصها كوتاهي نكرده باشد. در چنين صورتي، با طيب خاطر به مديريت مرد تن ميدهد. معروف است كه پيشگيري همواره بر درمان مقدّم است. البته چنان كه اين مهم مورد توجّه قرار نگرفته باشد، مرد با كار دشواري روبهرو است و بايد همه حزم و عزم خود را براي مديريت زندگي به كار بندد. آيين اسلام مرد را موظف ساخته است تا با مديريت صحيح زمينه حركت خانواده به سوي آرامش و سازگاري هر چه بيشتر را فراهم سازد. طبيعتاً مديريت عمدتاً در زمانهاي بحران و در موارد مشتبه خود را نشان ميدهد. در مسايل خانوادگي توليد زمينههاي مناسب براي زندگي مطلوب و حذف زمينههاي كدورت ضروري است. اين مهم، با تدبير و مديريت مرد حاصل ميشود. بخشي از زمينههاي مولّد سازگاري، به حسن تدبير و مديريت مرد وابسته است.
به عنوان مثال، براي حفظ آرامش و امنيت در زندگي، مرد بايد با مديريت خود بسترهاي شك و ترديد را از زندگي حذف كند. يكي از ويروسهاي خانمان سوز در ميان خانوادهها، پيدا شدن ذهنيّتهاي منفي در وجود اعضاي خانواده است كه در پي حركات و فعاليتهاي مشكوك هر يك از افراد خانواده ميتواند ايجاد شود. براي مقابله با اين ويروس و تثبيت آرامش در زندگي، لازم است شك زدايي كنيم. اين امر محقق نميشود مگر آنكه فضاهاي جذب و كشش در محدوده خاصّي قرار گيرد و مرد با مديريت خود از اختلاطهاي بيمورد جلوگيري كند. امير مؤمنان علي(ع) ميفرمايد: «خُلِقَ الرّجال من الارض و انّما همّهم في الارض و خُلِقَتِ المرأة من الرجال و انّما هَمُّها في الرجال فاحِبسوا نِساءكم يا معاشرَ الرّجال؛ مردان از زمين خلق شدهاند و همانا اهتمام آنان در زمين است و زنان از مردان آفريده شده و همانا اهتمام آنان در مردان است. پس اي مردان، زنانتان را حفظ كنيد».27 اين روايت نشان ميدهد حركت مردان به سوي جمعآوري املاك و توجه آنان به كار و تلاش، براي پيدا كردن ثروت بيشتر، امري طبيعي است. البته نبايد افراط كنند و ساير وظايف خود را ناديده انگارند. از سوي ديگر، زن همة همّ خود را صرف مرد ميكند؛ چون از او آفريده شدهاست. اين اهتمام عمدتاً در دلربايي و دلبري مرد است و روابط جنسي در اغلب موارد، پس از دلربايي شكل ميگيرد. به همين دليل، زنان نسبت به مردان اهتمام ويژه دارند. در حالي كه، بايد اهتمامشان را محدود كرد تا فسادي به وجود نيايد. حضرت علي(ع) در نامهاي به فرزند گرامي خود امام مجتبي(ع) فرمودند: «و اكفف عليهن من ابصارهن بحجابك اياهنَّ، فان شدّة الحجاب ابقي عليهن وليس خروجهن باشدّ من ادخالك من لايوثق به عليهن و ان استطعت الّا يعرفن غيرك فافعل؛ از طريق حجاب مشاهده زنان را بپوشان! زيرا حجاب و پوشش، آنان را سالمتر و پاكتر نگاه خواهد داشت؛ خارج شدن و بيرون رفتن آنان بدتر از اين نيست كه افراد غير مطمئن را در ميان آنان راه دهي. اگر بتواني كاري كني كه آنان غير ار تو ديگري را نشناسند، اين كار را بكن».28 حفظ حريم ميان زنان و مردان، زمينههاي جذب و انجذاب را در محدوده مثبت نگه ميدارد و از پيدايش روابط منفي جلوگيري ميكند. به ناچار، به جهت اهتمامي كه زنان در دلربايي و محبوبيت طلبي ويژه دارند، براي حفظ سلامت زندگي بايد اين زمينه را ايجاد كرد. و نميتوان هر گونه اختلاطي ميان افراد را اجازه داد و به سلامت زندگي انديشيد. وظيفه مردان است كه تدبير كنند و چنين فضاهايي را بسازند.
نكته
بيشك احترام مرد نسبت به زن و احترام زن نسبت به مرد در زندگي لازم و ضروري است و صفاي زندگي به احترام متقابل است. امّا از يك نكته نبايد غافل ماند كه احترام و اطاعت دو مقوله از هم جدا است. هر يك جداگانه بايد مورد بحث قرار گيرد. دربارة پدر و مادر به هر دو مقوله توصيه شده است. ولي با اين حال اطاعت و احترام دو مقوله هستند و از ويژگيهاي خاصّ خود برخوردارند. احترام به پدر و مادر هيچ قيد و شرطي ندارد. در برابر پدر و مادر هر نوع اعتقادي كه داشته باشند و هر نوع رفتاري كه انجام دهند، بايد احترام كرد. در حالي كه اطاعت از آنان بيقيد و شرط نيست. چنان كه اعتقادات آنان صحيح نبود، يا رفتار آنان مطلوب دين نبود، نه تنها فرزند مأمور به تبعيت و اطاعت از آنان نيست، بلكه از آن اعتقاد و رفتار بايد دوري كند.
اطاعت نقطه مرتبط با مديريت است. كسي كه مديريت مرد را ميپذيرد، بايد از او اطاعت كند. البته اين اطاعت در محدودهاي است كه خداوند به مرد حقّ مديريت داده است. مرد كه بالاصاله حقّ مديريت ندارد، حقي كه پيدا كرده، همچون ساير حقوق از سوي خداوند براي او قرار داده شده است. پس در محدوده جعل و قرارداد قابل اجرا است. چنانچه مرد به امور ناصحيح چه اعتقادي و چه رفتاري امر كند، امر او مُطاع نيست، و زن وظيفه دارد با برخوردي محترمانه با او مواجه شود و از فرمان او سرپيچي كند. همچنين مرد حق ندارد انتظار داشته باشد زن همه دستورات او را عمل كند. بعضي از دستورات ممكن است في حدّ نفسه بدون اشكال باشد. امّا زن ملزم به اطاعت نيست. به عنوان مثال، مرد نميتواند زن خود را مجبور كند كه كار كند يا حتماً با او به خانه مادر شوهر يا اقوام مرد برود.
براي شوهر نسبت به زن نيز توصيههاي ديني، به هر دو مقوله احترام و اطاعت تعلق نگرفته است. در متون ديني به مرد توصيه شده است كه به زن احترام بگذارد. اما به اطاعت از زن و پيروي از او توصيه نشده است. اسلام ميخواهد اين انتظار و توقع در وجود زن شكل نگيرد كه شوهرش از او پيروي كند. امام باقر(ع) ميفرمايد: «شكي رجلٌ من اصحاب امير المؤمنين(ع) فقام عليهالسلام خطيبا فقال معاشر النّاس لاتطيعوا النساء علي حال؛ مردي از اصحاب امير المؤمنان از زنان خود شكايت كرد. پس حضرت خطاب به مردم كرد و فرمود: اي مردم، در هيچ حالي از زنانتان پيروي نكنيد».29
در دستورات ديني پيروي از زنان توصيه نشده است. البته چنانچه زن به رفتاري اظهار تمايل كند و مرد منفعت و بهره دنيوي و اُخروي آن را درك كند يا زن سخن پسنديدهاي بگويد و مرد از باب عمل نيك آن را انجام دهد، كار معقول و مطلوبي انجام داده است. اين از مقوله اطاعت بيرون است. صحيح نيست كه زن مسئله احترام به خود از سوي مرد را با عمل كردن او به خواستههايش گره بزند و انتظار داشته باشد، هر چه گفت و به نظرش صحيح آمد، حتماً مرد بدان پايبند باشد.
اساساً اسلام مديريت و تدبير امور مربوط به خانواده را به مرد واگذارده است. امام امير المؤمنين(ع) ميفرمايد: «كلّ امريءِ تُدَبّره امرأة فهو ملعون؛ هر مردي كه تدبير كارش به دست زن باشد، ملعون است».30
بنابراين، ميان احترام و اطاعت رابطه ضروري وجود ندارد. اسلام به احترام مردان نسبت به زنان و در مقابل احترام زنان به مردان فراوان توصيه كرده است. چنان كه انتظارات نا به جا در حاشيه آن مطرح نگردد. اين توصيه ميتواند كاركرد خوبي در سازگاري ميان همسران داشته باشد. نبايد چنين تصور كنيم كه مگر ميشود انسان براي كسي احترام قائل باشد و به حرف او عمل نكند. آري ميتوان چنين كرد، چون مقوله احترام از مقوله اطاعت جدا است و ارتباط ضروري ميان آن دو وجود ندارد.
2. استقبال و همراهي
يكي از رفتارهايي كه از ناحيه زن نسبت به شوهر تكريم به شمار ميآيد، اين است كه وقتي مرد وارد منزل ميشود. زن به استقبال او برود و وقتي از خانه خارج ميشود او را همراهي كند. امام باقر(ع) ميفرمايد: «مردي نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض كرد: همسري دارم كه وقتي وارد منزل ميشوم، به پيشواز من ميآيد و وقتي از خانه خارج ميشوم مرا مشايعت و همراهي ميكند. حضرت رسول(ص) فرمودند: «اِنّ لِلِّه عُمّالاً و هذه من عمّاله، لها نصفُ اَجر الشهيد؛ به درستي كه خداوند را كارگزارني است و اين زن از كارگزاران خدا است كه نيمي از اجر و پاداش شهيد را با اين كار به دست ميآورد».31
همراهي كردن، به استقبال رفتن، در آغوش گرفتن و ... از ناحيه زن نسبت به شوهر، داراي چنين اثري است كه براي او نيمي از اجر شهيد داده ميشود و از نظر اسلام اين پاداش بسيار مطلوب است. خانمها در ارايه چنين احترامهايي نبايد به خود ترديد راه دهند و در درستي كارشان شك كنند يا خجالت بكشند و حيا از خود نشان دهند، چرا كه اين حيا عاقلانه نيست و اسلام به شكستن چنين حيايي دستور داده است
پيامدهاي برخورد احترامآميز با همسر
اينك به بعضي از آثار و پيامدهاي برخورد احترامآميز با همسر اشاره ميكنيم:
1. بهره مندي اُخروي
مؤمن به اين دليل كه از زيركي و حكمت برخوردار است، تلاش ميكند رفتارهايي را انجام دهد كه در عين سادگي و آساني از پاداش وارزش بالايي برخوردار باشد. امام صادق(ع) ميفرمايد: «ما من امرأة تسقي زوجَها شربةً من ماء الّا كان خيراً لها من عبادة سَنةٍ صيام نهارِها و قيام ليلِها و يبني اللّهُ لها بكلّ شَربَةٍ تَسقي زوجَها مدينةً في الجنّة و غفر لها ستّين خطيئة؛ هيچ زني نيست كه شوهرش را يك بار آب دهد، مگر اينكه اين رفتار براي او از عبادت يك سال كه روزهايش روزه و شبهايش به شب زنده داري مشغول باشد، بهتر است و خداوند به عوض هر بار كه شوهرش را آب ميدهد، شهري در بهشت براي او بنا ميكند و شصت گناه از او ميآمرزد».32
با چه فعّاليّتي ميتوان اين قدر بهرهمندي اُخروي كسب كرد؟! در برابر يك رفتار ساده و طبيعي، خداوند متعال اين قدر بهره نصيب زن ميسازد.
2. بهرهمندي دنيوي
نه تنها با چنين احساني انسان از نعمتهاي اُخروي بهرهمند ميشود، بلكه در همين دنيا نيز از بركاتي برخوردار ميگردد. طول عمر خواسته نوع انسانها است. به طور طبيعي، هر كس به زندگي و حيات ميل فطري دارد. زندگي و حيات به خودي خود، به دور از عوارض و مسايل جانبي براي هر كس دلخواه است. اگر از همين زاويه نگاه كنيم، همه طالب حيات هستيم. حال بايد رفتارهايي را جستجو كنيم كه ميتواند حيات انسان را طولاني كند. آگاهي از اين نوع رفتارها با توجه به خواسته اي كه در انسان وجود دارد، او را به انجام كار برميانگيزد. امام صادق(ع) ميفرمايد: «من حسن برّه باهله زاد الله في عمره؛ كسي كه خوب به اهل خود نيكي كند، خداوند عمر او را افزايش ميدهد».33
زن و شوهر با تكيه بر اين اطلاعات، كه از ناحيه معصومان(ع) به ما رسيده است، در صدد برميآيند به يكديگر احترام بگذارند و نيكي كنند تا از اين نتايج مثبت برخوردار گردند.
نتيجهگيري
توجه به حفظ حرمت زن و شوهر در برخورد با يكديگر و نگه داشتن حريم هر يك توسط ديگري از مهم ترين عوامل زندگي مشترك سالم و با نشاط است. براي رسيدن به اين مهم، اولين شرط لازم، شناخت صحيح زن و مرد از يكديگر است. دنياي زن و مرد متفاوت است. روحيهها، سليقهها، برداشتها و خواستههاي متفاوت آنان، اقتضا ميكند براي احترام هر يك نسبت به ديگري همديگر را خوب بشناسند تا بتوانند به خوبي همديگر را درك كنند و پيام رفتار و گفتار او را درست دريافت نمايند. بر اين اساس، الگوي احترام هر يك نسبت به ديگري، به خاطر همين تفاوتها يكسان نخواهد بود. تفاوت وظايف و نقش زن و مرد در زندگي ناشي از همين تفاوتها است. آگاهي از آثار و بركات احترام زن و شوهر نسبت به يكديگر، انگيزه انجام رفتارهاي حاكي از احترام را در ميان آنان افزايش ميدهد.
منابع
بهايى، (شيخ بهايى) محمدبن حسين، مفتاح الفلاح، بيروت، دار الاضواء، 1405 ق.
بهشتي، احمد، خانواده در قرآن، قم، بوستان کتاب، 1377، ص 114.
پيز، آلن و باربارا آن چه زنان و مردان نميدانند، ترجمه زهرا افتخاري، تهران، نوانديش، 1384، ص87.
حرّ عاملى، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت،1409 ق.
حسنزاده آملى، حسن، فصّ الحكيمية فى كلمة الفاطميه.
باربارا دو آنجلس، دفترچه راهنماي طرز استفاده از مردان، ترجمه مريم زريني، تهران، نشر آسيم، 1384.
شرفى، محمدرضا، خانواده متعادل (آناتومى خانواده)، چ هفتم، تهران، انجمن اوليا و مربيان، 1381.
شعيرى، تاج الدين، جامع الاخبار، قم، رضى، 1363.
صدوق، محمد بن على، امالى، قم ، كتابخانه اسلاميه، 1364.
طبرسى، حسن، مكارم الاخلاق، قم، رضى، 1412 ق.
طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الاحكام، تهران، دار الكتب الاسلاميه،1365 .
كلينى، محمد بن يعقوب، الكافى، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365 ق.
گري، جان نياز زنها، خواسته مردها، ترجمه ندا شاد نظر، تهران، عقيل، 1384،
گري، جان، خواسته زنها و مردها، ترجمه رامين شهبازي،، تهران، نقش سيمرغ، 1388
مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت ،مؤسسه الوفا، 1404 ق.
نورى، حسين، مستدرك الوسايل، قم، مؤسسة آل البيت،1408 ق.
* استاديار دانشگاه كاشان. دريافت: 22/6/89 ـ پذيرش: 9/11/89 این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
1. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 64، ص 71.
2. محمد بن الحسن طوسى، تهذيب الاحكام، ج 1، ص 445.
3. جان گري، خواسته زنها، خواسته مردها، ترجمه رامين شهبازي، ص 279.
4 همان، ص 17.
5. محمدرضا شرفى، خانواده متعادل (آناتومى خانواده)، ص 64
6قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع انَّ الصَّمْتَ يَكْسِبُ الْمَحَبَّةَ محمد بن يعقوب کليني، همان، ج : 4 ص 286:
7 باربارا دو آنجلس، دفترچه راهنماي طرز استفاده از مردان، ترجمه مريم زريني، تهران، نشر آسيم، 1384، ص 147.
8 الصَّمْتَ يَكْسِبُ الْمَحَبَّةَ محمد بن يعقوب کليني، همان، ج : 4 ص 286:
9. باربارا، دو آنجلس، همان، ص 156.
10. جان گري، نياز زنها، همان، ص 83 ؛ آلن و باربارا پيز، آن چه زنان و مردان نميدانند، ترجمه زهرا افتخاري، تهران، نوانديش، 1384، ص87.
11. حسن حسنزاده آملى، فصّ الحكيمية فى كلمة الفاطميه.
12. محمد رضا شرفى، خانواده متعادل (آناتومى خانواده)، ص 64.
13 جان گري، خواسته زنها و مردها، ترجمه رامين شهبازي، ص 312.
14. همان، ص 172.
15. محمد بن حسن حرّ عاملى، وسايل الشيعه، ج 20، ص 39.
16. تاج الدين شعيرى، جامع الاخبار، ص 158.
17. محمد بن يعقوب كلينى، همان، ج 5، ص 509.
18. احمد بهشتي، خانواده در قرآن، ص 114.
19. محمد حسين طباطبايي، تفسير الميزان، ج4، ص 371.
20. حسين نورى، مستدرك الوسايل، ج 11، ص 86.
21. محمد بن حسن حرّ عاملى، وسايل الشيعه، ج 20، ص 169.
22. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 100، ص 224.
23 . محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج4، ص 2880.
24. محمد بن حسين، (شيخ بهايى)، مفتاح الفلاح، ص 175.
25. حسين نورى، مستدرك الوسايل، ج 14، ص 251.
26. حسن طبرسى، مكارم الاخلاق، ص 217.
27. همان، ج 20، ص 64.
28. نهج البلاغه، نامه 31.
29. محمد بن على صدوق، امالى، ص 206.
30. محمد بن يعقوب كلينى، الكافى، ج 5، ص 518.
31. همان، ج 5، ص 338.
32. همان، ج 20، ص 172.
33. همان، ج 29، ص 172.