روح
اصبخ بن نباته گوید: مردی از علی (علیه السلام) پرسید: روح چیست؟ فرمودند: او جبرئیل نیست. جبرئیل از فرشتگان به حساب می آید ولی روح غیر از آن است. آن مرد در این مسأله شک داشت و این پاسخ بر وی گران آمد گفت: شما سخن بزرگی گفتی و همه مرد گمان می کنند که روح، جبرئیل است. علی (علیه السلام) فرمودند: تو گمراه هستی و از گمراهان حدیث نقل می کنی، خداوند در قرآن کریم می فرماید: اتی امر الله فلا تستعجلوه سبحانه و تعالی عما یشرکون ینزل الملائکه بالروح من امره علی من یشآء من عباده**نحل/ 2 1، ترجمه: فرمان خدا (برای مجازات مشرکان و مجرمان) فرارسیده است برای آن عجله نکنید منزه و برتر است خداوند از آنچه همتای او قرار می دهند فرشتگان را با روح (الهی) به فرمانش به هرکس از بندگانش بخواهد نازل می کند. *** اینک مشاهده می کنی که در این آیه شریفه روح غیر از ملائکه است.
در جای دیگر می فرماید: لیله القدر خیر من الف شهر تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم**قدر/ 4 3، ترجمه: شب قدر بهتر از هزار ماه است، فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان (برای تقدیر هر کاری) نازل می شوند. ***. و نیز فرموده: یوم یقوم الروح و الملائکه صفا**نبأ/ 38، ترجمه: روزی که روح و ملائکه در یک صف می ایستند. ***.
و در جای دیگر می فرماید: انی خالق بشراً من طین فاذا سویته و نفحت فیه من روحی فقعوا له ساجدین**ص/ 72 71، ترجمه: من بشری را از گل می آفرینم هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم برای او به سجده افتید. *** در این جا جبرئیل (علیه السلام) و فرشتگان به روح سجده کردند، خداوند درباره مریم (علیها السلام) فرمود: فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراً سویاً**مریم/ 17، ترجمه: در این هنگام ما روح خود را به سوی او فرستادیم و او در شکل انسانی بی عیب و نقص بر مریم ظاهر شد. *** و به محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: نزل به الروح الامین علی قلبک لتکون من المنذرین بلسان عربی مبین و انه لفی زبر الاولین**شعراء/ 196 193، ترجمه: روح الامین آن ( قرآن) را نازل کرده است بر قلب (پاک) تو تا از انذارکنندگان باشی (آن را) به زبان عربی آشکار (نازل کرد) و توصیف آن در کتاب های پیشینیان نیز آمده است. *** مقصود از زبر کتاب آسمانی و اولین نیز رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. روح یکی است ولی صورت ها پراکنده و متفرق هستند. سعد گوید: مرد شک دار کلمات علی (علیه السلام) را درک نکر و همین را گفت که: روح غیر از جبرئیل است**ر.ک: الغارات/ 85. ***.
خردمند گیتی چو دریا نهاد - برانگیخته موج از او تندباد
چو هفتاد کشتی در او ساخته - همه بادبانها برافراخته
میانه یکی خوب کشتی عروس - برآراسته همچو چشم خروس
پیمبر بدو اندرون با علی - همه اهل بیت نبی و وصی
اگر خلد خواهی به دیگر سرای - به نزد نبی و وصی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است - چنین دان و این راه، راه من است
براین زادم و هم براین بگذرم - چنین دان که خاک پی حیدرم
من از مهر این هردو شه نگذرم - وگر تیغ شه بگذرد برسرم
فردوسی