چهارشنبه 25 مهر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

دعوت به قرآن در جنگ جمل

ابومخنف می گوید: همین که مردم در جریان جنگ جمل برای نبرد کشیدند و رویاروی شدند امام علی (علیه السلام) به یاران خود فرمود: هیچ کس از شما پیش از آنکه آنان شروع به جنگ و کشتار کنند یک تیر نیندازد و نیزه ای نزد تا من فرمان دهم. یاران جلم شروع به تیرباران سخت و پیاپی کردند. یاران امیر المؤمنین (علیه السلام) فریاد برآوردند و گفتند: ای امیر المؤمنین! تیرهای آنان ما را از پای در آورد. جسد مردی را هم که کشته شده بود کنار خیمه کوچکی که امام علی (علیه السلام) در آن بود آوردند و گفتند: این فلانی است که کشته شده است. حضرت علی (علیه السلام) فرمود: بار خدایا! گواه باش. سپس فرمود: این را براین قوم حجت آورید، در این هنگام جسد مردی دیگر را که کشته شده بود آوردند و گفتند: این هم کشته شده است. علی (علیه السلام) همچنان عرضه داشت: بار خدایا گواه باش و افزود که این را هم براین قوم حجت آورید در این هنگام عبد الله بن بدیل بن ورقآء خزاعی که ز اصحاب بود در حالی که جسد برادر خود عبد الرحمن را که تیری خورده و کشته شده بود بردوش می کشید آمد و جسد را مقابل علی (علیه السلام) بر زمین نهاد و گفت: ای امیر المؤمنین! این برادر من است که کشته شده است. در این هنگام علی (علیه السلام) آیه شریفه انا لله و انا الیه راجعون**بقره 156، ترجمه: ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم. (این فراز معروف را کلمه استرجاع می نامند). *** بر زبان آورد و زره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را که نامش ذات الفضول بود، خواست و پوشید. دامن زره را به دست خویش از شکم خویش بالاتر گرفت و به یکی از نزدیکان خود فرمود تا برکمر او عمامه ای به صورت کمربند بست و سپس شمشیر را برشانه انداخت و رایت سیاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که نامش عقاب بود به فرزندش محمد سپرد و به دو فرزند گرامی خود حسن و حسین (علیهم السلام) فرمود: من به سبب قرب شما به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شما را رها کردم و رایت را به برادرتان دادم. ابو مخنف گوید: علی (علیه السلام) گرد یاران خود گشت و این آیه را تلاوت می کرد: ام حسبتم ان تدخلوا الجنه و لما یأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم البأسآء و الضرآء و زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه متی نصرالله الا ان نصرالله قریب**بقره/ 214، ترجمه: آیا گمان کردید داخل بهشت می شوید بی آن که حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاری ها و ناراحتی ها به آنان رسید و آنچنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که با او ایمان آورده بودند گفتند پس یاری خدا کی خواهد آمد (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند و به آنها گفته شد:) آگاه باشید که یاری خدا نزیک است. ***سپس فرمود: خداوند بر ما و شما صبر ارزانی فرماید و برای ما و شما نصرت و عزت مقدر دارد و برای ما و شما در هر کاری پشتیبان باشد سپس قرآنی را با دست خود برافراشت و فرمود: چه کسی این قرآن را می گیرد و ایشان را به آنچه در آن است فرا می خواند؟ و در قبال این کار بهشت برای او خواهد بود. پسری جوان که نامش مسلم بود و جامه ای سپید برتن داشت، برخاست و گفت: من این قرآن را می گیرم، امام علی (علیه السلام) به او نگریست و فرمود: ای جوانمرد! اگر این قرآن را بگیری، نخست دست راست تو قطع می شود باید آن را با دست چپ بگیری که آن هم قطع خواهد شد و سپس چندان شمشیر بر تو زده می شود تا کشته شوی. جوان گفت: مرا صبر بر این کار نیست. امام علی (علیه السلام) برای بار دوم فریا بر آورد باز همان جوان برخاست و حضرت علی (علیه السلام) همان سخن را تکرار کرد و آن جوان نیز همان سخن را چند بار تکرار کرد. سرانجام جوان گفت: من این قرآن را می گیرم و آنچه تو گفتی در راه خدا اندک است. پس قرآن را گرفت و راه افتاد و همین که میان آنان رسید، فریاد بر آورد و گفت: این کتاب خدا میان ما و شما حکم باشد. مردی بر او ضربتی زد و دست راست او را برید قرآن را به دست چپ گرفت دیگری ضربه ای زد و دست چپش را جدا کرد قرآن را در آغوش گرفت چندان بر او شمشیر زدند تا کشته شد. ابو مخنف گوید: در این هنگام امام علی (علیه السلام) به پسر خود محمد دستور داد رایت را پیش برد، او رایت را پیش برد و کشتار در هر دو گروه صورت گرفت و جنگ بر پا شد**ر.ک: جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 4/ 290 289 و همچنین ر.ک: تاریخ طبری ذیل حوادث سال 36 ق. ***.
پسری فاطمه بنت اسد زاد چو شیر - روبهان را همه اندیشه از آن شیر نر است
قاسم رسا

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group