پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

آفاق نیایش - تفسیر دعای کمیل
بخش شانزدهم‏
وَ انْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَليلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْيا وَ عُقُوباتِها وَ مايَجْرى فيها مِنَ الْمَكارِهِ عَلى اهْلِها عَلى انَّ ذلِكَ بَلاءٌ وَ مَكْرُوهٌ قَليلٌ مَكْثُهُ، يَسيرٌ بَقائُه، قَصيرٌ مُدَّتُهُ، فَكَيْفَ احْتِمالى لِبلاءِ الْآخِرَةِ وَ جَليلِ وُقُوعِ الْمَكارِهِ فيها وَ هُوَ بَلاءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ يَدُومُ مَقامُه وَ لايُخَفَّفُ عَنْ اهْلِهِ لِانَّهُ لايَكُونُ الّا عَنْ غَضَبِكَ وَانْتِقامِكَ وَ سَخَطِكَ وَ هذا ما لاتَقُومُ لَهُ السَّمواتُ وَ الْارْضُ. ياسِيَّدى فَكَيْفَ لى وَ انَا عَبْدُكَ الضَّعيفُ الذَّليلُ الْحَقيرُ الْمِسْكينُ الْمُسْتَكين؛
تو ناتوانى مرا در مقابل اندكى از بلاى دنيا و كيفرهاى ناچيز و ناملايماتى كه معمولًا بر اهل آن مى‏رسد مى‏دانى. در صورتى كه اين بلا و ناراحتى، دوامش كم، دورانش اندك و مدتش كوتاه است. پس چگونه تحمل بلاى آخرت و آن ناملايمات بزرگ را در آن جا دارم. در صورتى كه آن بلاء، مدتى طولانى، دوامش هميشگى است و هيچ گونه تخفيفى براى مبتلايان به آن نيست. زيرا از خشم، انتقام و غضب تو سرچشمه گرفته و آن هم چيزى است كه آسمان ها و زمين تاب و تحمل آن را ندارند. اى آقاى من! تا چه رسد به من كه بنده ناتوان، خوار، ناچيز و مستمند و بى چاره!!
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 271
نكته ادبى‏
«مكاره» جمع مكروه و ضد محبوب است به معناى ناگوار.
«انتقام» از ريشه نقمت، همان مؤاخذه به عقوبت است. لذا نقمت به معناى «عقوبت» است.
«سخط» به معناى ناخوشايندى است.
«مسكين» از ريشه سكون است. در اين جا فقر و ذلت منظور است. درمورد كسى به كار برده مى‏شود كه هيچ چيزى ندارد لذا حالش از فقير هم بدتر است.
«مستكين» از «كينه» و به معناى اظهار مذلت و «درماندگى» است.
غضب الهى‏
«مدعو» در اين بخش از دعا سيد قهارى است كه بر بنده گناه كارش خشم گين مى‏شود و از او انتقام مى‏گيرد و با او تندى مى‏كند. عذابش به قدرى دردناك و شديد است كه جهان آفرينش را ياراى تحمل آن نيست. اين عذاب و غضب و انتقام عظيمى است چرا كه از عظيم سرچشمه گرفته و صادر شده است.
«داعى» بنده خوار ناتوان حقير درمانده و بى چاره‏اى است كه طاقت عذاب و غضب او را ندارد.
به هر حال مستحق آن است كه مورد رحمت قرار گيرد حال يا به خاطر ضعف و عدم تحمل عذاب و يا به خاطر ذلت، كوچكى، درماندگى و بى چارگى‏اش.
«مدعو له» رهايى از آتش و آمرزش و گذشتن از گناهان است.
«مدعو به» هم عبارت از سيادت مولاست: «يا سيدى فكيف لى ...»
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 272
حجت او هم در اين بخش از دعا عدم تحمل عذاب و نقمت ها است كه اين حجت، از قبيل صحبت هاى بين بندگان و اربابان خودشان است. لذا هم چنان كه عدم قدرت و توان كارى عذر بنده است، عدم قدرت اداى دين هم براى مفلس و بى چاره عذر محسوب مى‏گردد.
با همه اين ها سياق اين جملات در بيان توبه و انابه است. پس از آن بر عهده خداى تعالى است كه از او درگذرد، چرا كه علاوه بر آن كه او خود به گذشت نسبت به ناتوان، درمانده و كسى كه تاب تحمل كارى را ندارد امر فرموده در بسيارى از آيات قرآن هم وعده داده است كه هر كس توبه كند مى‏آمرزد. شكى نيست كه خدا خلف وعده نمى‏فرمايد.
ديگر آن كه از اين جملات چنين بر مى‏آيد كه عذاب آخرت شديد است. در قرآن و روايات هم اين مطلب كرارا ذكر شده است:
؛ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ‏[1] در شيپور دميده مى‏شود و هر كس كه در آسمان ها و زمين باشد فرو خواهد افتاد مگر آن كه خدا نخواهد.
«صعق» همان مرگ است و ظاهرا در اين جا «ترس» و «وحشت» از آن اراده شده است. چنان كه در موارد متعدد ديگرى مى‏فرمايد:
؛ وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ‏[2] و روزى كه در شيپور دميده شود هر كس در آسمان ها و هر كس كه در زمين باشد از ترس قالب تهى خواهد كرد. مگر كسى كه خدا نخواهد.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 273
- ..؛ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً[3] آن روز هم گنه كاران را در حالى كه چشمشان بسته شده و از شدت ترس و وحشت بى نور شده باشد برمى‏انگيزيم.
-؛ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْ‏ءٌ عَظِيمٌ يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَ تَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَ مَا هُمْ بِسُكَارَى وَ لكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ[4] اى مردم! براى خدا خويشتن دارى كنيد كه زلزله قيامت چيز عظيمى است. روزى كه آن را ببينيد مادران شيرده كودكان خود را فراموش خواهند كرد كه شير بدهند و بارداران وضع حمل خواهند كرد و مردم را مست خواهى ديد در حالى كه مست نيستند بلكه عذاب خدا شديد است.
-؛ وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ هذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ‏[5] و اما اصحاب شمال. چه اصحاب شمالى؟ آن‏ها در آتش نافذ و آب جوشان و سايه دود گرم كه به هيچ وجه خوشايند نيست ... از درخت تلخ بد طعم و بويى مى‏خورند و شكمشان‏
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 274
را از آن پر مى‏كنند و آب گرمى هم روى آن مى‏نوشند، آن آب را هم با حرص و ولع و از سرتشنگى سر مى‏كشند. روز جزا از آن‏ها اين چنين پذيرايى خواهد شد.
-؛ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَاراً خَالِداً فِيهَا وَ لَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ‏[6] و هركس كه از خدا و رسولش سرپيچى كرده و از حدود الهى تجاوز نمايد وارد آتشى مى‏شود كه جاودانه در آن خواهد ماند. و شكنجه خوار كننده‏اى خواهد ديد.
-؛[7] و هر كس كه مؤمنى را عمدا بكشد سزايش جهنم است كه مدت ها در آن خواهد بود و خشم و نفرين خدا بر او خواهد بود. برايش هم شكنجه دردناكى آماده شده است.
«خلود» در آياتى از اين قبيل به معناى دراز مدت يا هميشگى عرفى آمده است چرا كه فرد مسلمان براى هميشه در آتش نخواهد ماند ولى غير مسلمان چرا. فرق بين كافر و مسلمان گناه كار نيز همين است.
كلام الهى است:
؛ إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَاداً جَزَاءً وِفَاقاً[8] دوزخ از ديرباز در كمين بوده است. آن جا پايگاه طغيانگران است كه چندين دوره هشتاد ساله در آن باقى خواهند ماند. غير از آب جوشان و چرك آلود نه طعم خنكى را در
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 275
آن خواهند چشيد، نه نسيم خنكى بر آنان خواهد وزيد، و نه نوشابه اى خواهند نوشيد. اين‏ها سزاى مناسب آنان است.
«مرصاد» در اين جا به معناى كمين است زيرا نگهبانان جهنم در كمين ايشان بوده‏اند.
«احقاب» جمع «حقب» است كه به معناى زمان طولانى آمده و مفسران و علماى لغت در مدت آن اختلاف دارند و اين اختلاف از رواياتى ناشى شده است كه معناى آن معلوم و مشخص نبوده است.
در مجمع البيان‏ از رسول خدا (ص) روايت شده است كه:
«إِنَّ لايَخْرُجُ مِنَ النّارِ مَنْ دَخَلَها حَتّى يَمْكُثَ فيها احْقاباً وَ الْحُقُبُ بِضْعَ وَ سِتُّونَ سَنَةً؛[9]
بدرستى كه هر كس در آتش داخل شود از آن بيرون نمى‏آيد مگر پس از آن كه چندين حقب در آن مانده باشد. كه حقب عبارت از شصت و چند سال است.»
«حميم» به معناى آب داغ است.
«غسّاق» چركى است كه از دوزخيان جريان پيدا مى‏كند.
«وفاق» مصدر است كه به معناى فاعل به كار رفته است، يعنى اين پاداش موافق عملى است كه از ايشان سرزده است. شايد منظور از آن تجسم اعمال بوده و به اين معناست كه همه اين ها همان اعمالى است كه در دنيا از ايشان سرزده است.
ولى بهشتيان برعكس دوزخيان ترس و وحشتى نخواهند داشت و هر نعمتى را بخواهند به دست مى‏آورند و جاودانه در آن ها خواهند بود.
و اين در قران كريم بارها به عنوان نمونه ذكر شده است:
؛ لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ‏[10] آن‏ها را وحشت بزرگ اندوهگين نخواهد كرد و فرشتگان به ديدار ايشان خواهند شتافت- و به ايشان خواهند گفت- اين همان روزگار شماست كه وعده داده مى‏شديد.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 276
-؛ مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ‏[11] هر كس كه حسنه اى بياورد به او بهتر از آن را خواهند داد و آن‏ها از وحشت چنان روزى در امان خواهند بود.
-؛ فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ[12] پس كسى كه نامه اعمالش به دست راستش مى‏دهند فرياد مى‏زند: نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد. من يقين داشتم كه به حساب اعمالم مى‏رسم. او در يك زندگى رضايت بخش قرار خواهد داشت. در بهشتى عالى. كه ميوه هايش در دست‏رس است. بخوريد و بياشاميد گوارا در برابر اعمالى كه در ايام گذشته انجام داده ايد.
«هاؤُم» فعل امر است كه در حق اهل قيامت صادر مى‏شود.
«ظنّ». گفته شده كه در اين جا به معناى «يقين» به كار برده شده است، ولى ظاهرا معناى حقيقى خودش را دارد. قرآن هم درباره قيامت و آن چه كه به قيامت وابسته است غالبا آن را به كار مى‏برد.
وكلام الهى- ...؛ وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ‏[13]- شايد از اين جهت استعمال شده باشد كه گمان داشتن به قيامت هم در بازداشتن انسان ها از مخالفت و طغيان گرى كافى باشد.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 277
«قُطُوف» به معناى ميوه و ثمر است كه به عنوان مثال ذكر شده و مقصود از آن «نعمت» است.
«دانيه» به معناى نزديك است. معنايش آن است كه هر طور، هر وقت و هر كجا كه بخواهد از آن بهره بردارى خواهد كرد و نيز به معناى آن است كه به هر چه اراده كنند دست خواهند يافت. كلام الهى است:
؛ إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ‏[14] كسانى كه از جانب ما خيرى به ايشان رسيد، آن‏ها از جهنم دورند. صداى سوختن آن را نمى‏شنوند و در هر آن چه كه دل خواهشان باشد جاودانه خواهند بود.
در مورد «ايّام خاليه» گفته شده است كه منظور از آن روزهايى است كه در آن روزه گرفته شده است. كلام الهى است:
؛ وَ حُورٌ عِينٌ إِلَّا قِيلًا سَلَاماً سَلَاماً[15] و زنان سيه‏چشم زيبا صورت كه در بهاء و لطافت چون درّ و لؤلؤ مكنونند بر آن‏ها مهيّاست. اين نعمت‏هاى الهى پاداش آن بهشتيان است. نه آن جا هيچ حرفى لغو و بيهوده شنوند و نه به يكديگر گناهى بربندند. هيچ جز سلام و تحيّت و احترام هم نگويند و نشنوند.
«حور» جمع حوراء است به معناى زن سفيد و نورانى كه ساق هايش از پشت هفتاد لباس هم پيداست.
«عين» جمع عين است. در اين جا منظور از آن زن زيباروى و گشاد چشم است.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 278
«مكنون» يعنى در برابر غير شوهر پوشيده است. در وصف آن‏ها در قرآن آمده است:
؛ فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَاراً عُرُباً أَتْرَاباً[16] و هميشه آن زنان را باكره گردانيده‏ايم. و شوهر دوست و همسالان‏اند.
«عُرب» جمع عروب است به معناى زنى كه عاشق و شيفته همسرش باشد.
«اتراب» جمع تُرْب است به معناى نظير و همانند. دراين‏جا به اين معناست كه با هم توافق سنى و اخلاقى دارند.
بكارت، تازگى و دست نخوردگى در اين جا به قرينه كلام حق تعالى هميشگى و دائمى است:
؛[17] هر بار كه با همسرانشان روبه رو مى‏شوند آن‏ها را تازه و دست نخورده خواهند يافت.
معناى كلام الهى هم كه فرمود:
.[18] اين است كه نه چيزى را كه برايشان بى فايده باشد مى‏شنوند و نه به گناه منتسب مى‏شوند، بلكه حرف آن‏ها در آن جا سخن نيكو و سالمى است كه در آن لذت، فايده، آسايش و سلامتى باشد.
اين ها بخش مختصرى از آيات در وصف آتش و گرفتارى هاى آن و بهشت و نعمت هايش بود.
از خداوند مى‏خواهيم كه بهشت را على الخصوص بهشت رضوان را نصيب ما بگرداند و ما را از جهنم و گرفتارى‏هاى آن دور بدارد.

[1]. زمر، آيه 68.

[2]. نمل، آيه 87.

[3]. طه، آيه 102.

[4]. حج، آيه 1 و 2.

[5]. واقعه، آيه 41- 56.

[6]. نساء، آيه 14.

[7]. همان، آيه 93.

[8]. نبأ، آيه 21- 26.

[9]. بحارالانوار، ج 8، ص 276،( باب 24، النار أعاذنا الله وسائر المؤمنين من لهبها و ...).

[10]. انبياء آيه 103.

[11]. نمل، آيه 89.

[12]. حاقّه، آيه 19- 24.

[13]. مطففين، آيه 1- 5.

[14]. انبياء آيه 101 و 102.

[15]. واقعه، آيه 22- 26.

[16]. واقعه، آيه 36 و 37.

[17]. همان، آيه 35 و 36.

[18]. همان، آيه 25.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group