سه شنبه 4 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

آفاق نیایش - تفسیر دعای کمیل
بخش پنجم‏
وَ بِوَجْهِكَ الْباقى بَعْدَ فَناءِ كُلِّ شَى‏ءٍ وَ بِاسْمائِكَ الَّتى مَلَأَتْ ارْكانَ كُلِّ شَى‏ءٍ وَ بِعِلْمِكَ الَّذى احاطَ بِكُلِّ شَى‏ءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذى اضاءَ لَهُ كُلُّ شَى‏ءٍ؛ و به ذاتت كه بعد از فناى هر چيز باقى است و به نام‏هاى مقدست كه اساس هر چيزى را پر كرده است و به علمت كه بر هر چيزى احاطه دارد و به نور ذاتت كه هر چيزى توسط آن روشن است قسم مى‏دهم.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 73
تفسير ادبى‏
الف) «وجه»: عبارت است از صورت و سيما. گاهى منظور از ذكر آن، ذات چيز است و گاهى هم نما وجاهت آن. هم چنين مى‏تواند به طور كلى خود آن چيز يا آن بعدى كه مورد توجه و التفات قرار مى‏گيرد ومانند آن مورد نظر باشد.
ب) «فنا»: عبارت است از هلاكت كه گاهى منظور از آن، نابودى ظاهر هر چيز است؛ لذا انسان مرده بر حسب ظاهر «فانى» و از بين رفته است، زيرا در ظاهر اثرى از او باقى نمى‏ماند. گاهى هم منظور چيزى است كه ذاتا استقلال ندارد و در وجودش نيازمند به ديگرى است، مثل همه ممكنات كه ذاتا از خود استقلالى ندارند و نيازمند هستند؛ بلكه مى‏توان گفت كه فقر و تدلّى محض اند.
ج) «اسم»: همان علامت است و منظور از ذكر آن «مسماى» اوست. مثلًا وقتى گفته مى‏شود كه «زيد آمد» منظور از لفظ زيد در اين جمله مسمّاى اوست. گاهى هم خود نشانه و علامت در نظر گرفته مى‏شود مثل اين كه گفته مى‏شود: «اسم فلانى زيد است».
د) «علم»: عبارت از چيزى است كه فهميده مى‏شود كه گاهى شهودى، حضورى و رسيدنى است، مثل علمى كه نفس از اشيا متصوره در مى‏يابد و دست گيرش مى‏شود كه به آن، علم «حضورى»، «شهودى» و «حقيقى» مى‏گويند. گاهى هم «حصولى» است. كه با صورت اشيا پيش نفس حاصل مى‏شود، چنان كه نفس آن چه را در خارج قرار دارد در مى‏يابد لذا به آن «علم حصولى» و «عرضى» مى‏گويند. پس اگر از ذكر علم در برابر نفس صورت‏هاى قائمه منظور باشد به آن، علم حضورى حقيقى گفته مى‏شود، ولى اگر صورت‏هاى خارج از نفس و موجود در اشياى خارجى منظور باشد به آن، علم حصولى عرضى گفته مى‏شود كه در حقيقت اصلًا علم نيست.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 74
ه) «نور»: آن چيزى است كه ذاتا نمايان است؛ حتى نمايان گر هر چيز غير از خود نيز هست. لذا به «وجود» هم «نور» اطلاق مى‏شود، زيرا هم قائم به نفس است و هم نگه دارنده هر چيز.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 75
بقا و فنا
در اين كه ذات واجب تعالى زنده است و حيات و بقا عين ذات او است، بحثى نيست چنان كه در اين مسئله هم كه ذات ممكن الوجود، نيستى و نيازمندى است بحثى نيست. پس حيات و بقايش به غير خودش- واجب الوجود- وابسته است. معناى كلام الهى هم كه مى‏فرمايد:؛ اللَّهُ لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لَا يُحِيطُونَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ‏[1] همين است. بنابراين معناى كلام حضرت كه فرمود: «وَ بِوَجْهِكَ الْباقى بَعْدَ فَناءِ كُلِّ شى‏ءٍ» نيز اين طور مى‏شود كه بقا و ماندگارى فقط مختص ذات اوست و جز ذات او هر چه كه باشد فانى و از بين رفتنى است. لذا اين كلام با اين كلام الهى مرادف مى‏شود كه فرمود:
؛ وَ لَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ‏[2] هر چيزى فانى است الّا ذات مقدس پروردگار.
و نيز اين كلام الهى كه فرموده است:
؛ كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَ يَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ‏[3] هر كس كه بر روى زمين است از بين رفتنى است و تنها سيماى پروردگارت كه صاحب جلال و كرامت است باقى مى‏ماند.
ممكن است منظور حضرت، اين معناى آخر باشد كه از معناى اولى نزديك تر است و آن اين كه، اين دنيا سراى تعيّنات، اسباب و سراى موهومات است و اين تعينات، اسباب و موهومات موجب غفلت آدمى از حقيقت امر مى‏شود. چه بسا آدمى براى خود استقلالى فرض كند و با مرگ معلوم شود كه اين‏ها هيچ نبوده اند و حقيقت امر هويدا و آشكار گردد.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 76
پس فناى حقيقى همان استقلال انسان و روابط و اسباب است، نه جان انسان، زيرا جان انسان نمى‏ميرد بلكه از جايى به جاى ديگر منتقل مى‏شود. خداوند تعالى در آيه زير اشاره به اين دارد كه مى‏فرمايد:
؛ يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْ‏ءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ[4] روزى كه آن‏ها نمود مى‏كنند هيچ چيزشان بر خدا پنهان نيست. امروز ملك از آن كيست؟ از آن يكتاى قهار.
پس معناى جمله اين مى‏شود: كه وجه خداى تعالى باقى است و نيستى نمى‏پذيرد. غير از او هر چيز ديگر فانى و مرگ‏پذير است و خداوند تعالى از قول غير مؤمنان كه خيال مى‏كنند مال و قدرت براى ايشان فايده‏اى دارد مى‏فرمايد:
؛ مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ‏[5] مال و ثروتم هرگز مرا بى نياز تكرار قدرتم نيز از دست رفت.
نقل شده است كه هارون الرشيد هنگام مرگ اين آيه را بارها و بارها تكرار كرد تا آن كه جان داد.
خوشا به حال آن كس كه در اين دنيا بقاى ذات الهى را دريابد و بفهمد كه هر چيزى نابودشدنى است مگر چيزى كه براى كسى پيش خدا نگه دارى شود و واى به حال آن كس كه از اين امر تا دم مرگ در غفلت به سر برد.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 77
اسما خدا
ظاهر اسما در اين جا همان صفات و منظور از اسم، «مسمى» است. از آن جا كه اشيا مظاهر و تجليات صفات حق تعالى هستند. پس اين صفات، نگه دارنده و قيوم اين مظاهر و تجلياتند. پس اشيا قائم به صفاتند از نوع قيام و تجلى و مظهر با صاحب تجلى و اصل مظهر و او قيومى است كه زنده است و نمى‏ميرد ولى هر چه غير از او هست فقر، تدلّى، تجلّى و مسكنت اند.
خلاصه آن كه ذات مقدس او گاهى در صفت رحمت رحمانى تجلى مى‏كند، و گاهى در صفت رحمت رحيمى. گاهى در صفت قهاريت تجلى مى‏كند، و گاهى در صفت عظمت، گاهى هم در صفت حلم، بردبارى و مانند آن.
بنابر اعتبارات فوق، صفات اساس وجودى هر چيزى را پر كرده، ولى با نظر ديگر ذات مقدس اوست كه اركان هر چيزى را پر كرده. لذا اوست كه قيوم است و غير از ذات مقدس او همه توسط او پابرجا هستند چنان كه فقير توسط غنى باقى مى‏ماند.
هم‏چنين ممكن است كه منظور از اسما اهل بيت (ع) باشند؛ چرا كه ايشان واسطه‏هاى فيض حق تعالى هستند و در روايات است كه در ذيل آيه:؛ وَ لِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ‏[6] آمده است:
«نَحْنُ وَاللّهِ الْاسْماءُ الْحُسْنى‏
؛[7] به خدا قسم كه ما اسماى حسنا هستيم.»
اين احتمال گرچه احتمال بسيار نزديكى است ولى سياق عبارت با آن مناسب نيست، مگر آن كه منظور از همه جملات فوق، اهل بيت (ع) باشند كه در اين صورت منظور از
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 78
اسما «علامت» مى‏شود نه «مسمى»، زيرا اهل بيت (ع) «علامت‏هاى الهى» هستند. چنان كه مى‏توان گفت مراد از اسما لفظ هايى است كه بر ذات مقدس حق تعالى دلالت مى‏كنند. عرفا و علماى علم حروف و اعداد در اين مسئله حرف هايى دارند كه خارج از بحث ماست. بدون شك اسما به اين معنا تأثيرات شفابخشى در اصلاح امور دنيا و آخرت به ويژه در اصلاح قلب دارند. پس اسما هم مثل قرآن هستند. هم چنان كه الفاظ قرآن نور هستند و دل را منور مى‏كنند، الفاظ اسما هم نور هستند و دل را منوّر مى‏گردانند. خداوند تعالى مى‏فرمايد:
...؛ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ‏[8] نور و نوشته آشكارى از جانب خدا به سوى شما آمد كه خداوند با آن هر كسى را كه در پى رضايت بى‏حد او باشد به راه هاى سلامتى راهنمايى مى‏كند و ايشان را از تاريكى ها به سوى نور بيرون مى‏برد و آنان را به سمت باريك راه راست رهنمون مى‏گردد.
ما كسانى را مى‏شناختيم كه نور قرآن را مى‏ديدند. كسى در عصر ما بود كه الفاظ را نمى‏شناخت و بى سواد بود به عنايت ولى الله الاعظم (حج تعالى) حافظ قرآن شد و قرآن و الفاظ آن را از نورى كه از آن‏ها پرتو افكن بود مى‏شناخت.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 79
علم خدا
در اين كه خداوند متعال به غير خود عالم است و هيچ چيز مادى و مجرد از او پنهان نمى‏ماند بحثى نيست. همان طورى كه خداوند متعال در موارد مختلف و در جاى‏جاى قرآن فرموده است، كه مواردى را براى مثال بيان مى‏كنيم:
-.؛ وَ مَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَ مَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَ مَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السَّمَاءِ وَ لَا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ‏[9] از نظر پروردگارت هيچ چيزى حتى اگر به سنگينى ذره اى باشد نه در زمين و نه در آسمان پنهان نمى‏ماند.
-.؛ وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَ رَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ لَا فِي الْأَرْضِ وَ لَا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ‏[10] هيچ چيز حتى به اندازه سنگينى ذره اى نه در آسمان‏ها از او پنهان مى‏ماند و نه در زمين.
-.؛ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً[11] و خداوند بر همه چيز احاطه علمى دارد.
از آن جا كه علم او عين ذات اوست لذا او بر هر چيز احاطه دارد. كلام الهى است:
-.؛ أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطٌ[12] بدانيد كه او بر همه چيز احاطه دارد.
-.؛ وَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ كَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطاً[13] و خداوند بر همه چيز احاطه داشته است.
احاطه او بر اشيا چه از نظر ذاتى و چه از نظر علم، نظير احاطه چيزى بر چيز ديگر نيست، چرا كه اميرالمؤمنين على (ع) فرموده اند:
«داخِلٌ فِى الْاشْياءِ، لا كَشَى‏ءٍ داخلٍ؛ خارِجٌ مِنَ الاشياءِ، لا كَشَى‏ءٍ خارجٍ.»[14]
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 80
بلكه مثل احاطه نفس است به صورت هايى كه در آن، نقش بسته است. به عبارت ديگر احاطه او احاطه قيّومى است. لذا او ذاتا وعلما مستقل وبى‏نياز است و غير از او همه تدلّى و نيازمند بلكه فقر محض‏اند.
بدون شك اين گونه علم، علم حضورى شهودى حقيقى است و اگر انسان همين يك مطلب را دريابد براى نگه دارى و جلوگيرى او از خطا كافى است. لذا در قرآن شريف بارها و بارها تكرار شده است كه خداوند تعالى كارها را مى‏بيند و بر مردم احاطه دارد. او به هر كارى كه صورت گيرد احاطه دارد و هيچ چيز از او فروگذار نمى‏شود.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 81
نور وجه الله‏
منظور از نور در اين جا وجود امكانى است كه به آن فيض مقدس، رحمت رحمانيه، فعل خداوند، تجلى ذاتى و ... اطلاق مى‏شود. لذا همه اشيايى كه بر عرصه وجود پا نهاده اند و يا مى‏نهند از نور خداوند و تجلّى حق تعالى برخوردارند. اگر اين چنين نبود همه مواد و ماهيات در ظلمت عدم باقى مى‏ماندند. اگر در اشيا نورى هم وجود داشته باشد توسط همان وجود و تجلى اوست. لذا معناى جمله به اين صورت مى‏شود كه همه موجودات به خاطر وجود موجودند و وجودنيز فعل حق تعالى، تجلى او و نور ذات اوست و ممكن است كه منظور از ذكر نور وجه الله حقيقت اهل بيت (ع) باشد، زيرا ايشان برترين موجودات وگل سرسبد وجودند و از هر موجود ديگرى شايسته تر به نام «وجود» هستند؛ چنان كه در روايت‏ها هم آمده است:
«اوّلُ ما خَلَقَ هُوَ نُورُ مُحَمَّدٍ
؛[15] اولين چيزى كه آفريد شده نور محمد بود.»
و
«انَّهُمْ نُورٌ واحدٌ
؛[16] آن‏ها همه يك نورند.»
در مجموع، اشكالى ندارد كه منظور از ذكر «نور وجه الله» در اين جمله اهل بيت (ع) باشند، و اين معنا با آن چه كه در مقدمات هم درباره لزوم توسل به اهل بيت (ع) در دعا بحث كرديم، موافق تر و مناسب تر است، اما با عين حال سياق عبارت اين احتمال را بعيد مى‏نمايد.

[1]. بقره، آيه 255.

[2]. قصص، آيه 88.

[3]. الرحمن، آيه 26 و 27.

[4]. غافر، آيه 16.

[5]. حاقه، آيه 28 و 29.

[6]. اعراف، آيه 180.

[7]. بحارالانوار، ج 91، ص 6،( باب 28، الاستشفاع بمحمد و آل محمد ...)، ح 7.

[8]. مائده، آيه 15 و 16.

[9]. يونس، آيه 61.

[10]. سبأ، آيه 3.

[11]. طلاق، آيه 12.

[12]. فصلت، آيه 54.

[13]. نساء، آيه 126.

[14]. بحارالانوار، ج 58، ص 105،( باب 42)، ذيل ح 52.

[15]. بحار الانوار، ج 15، ص 25،( باب 1، بدء خلقه و ماجرى ...)، ح 47.

[16]. شبيه به اين مضمون در روايات گوناگون وارد شده است؛ ر. ك: بحارالانوار، ج 15، ص 11 و 25؛ ج 16، ص 97.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group