آفاق نیایش - تفسیر دعای کمیل
بخش دوم
وَ بِقُوِّتِكَ الَّتى قَهَرْتَ بِها كُلَّ شىءٍ؛
و به حق آن نيرويت كه همه چيز را به وسيله آن مقهور خويش كردى.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 43
تفسير ادبى
قدرت و قوت:
«قوة» به معناى «قدرت» است، با اين تفاوت كه از بعضى جهات، با آن فرق دارد از جمله:
الف) «قوت» عبارت است از به كار بردن «قدرت»، يعنى «قوت» قدرت بالفعل، است بر خلاف «قدرت» كه اعم از آن است.
ب) به علت عظمت شأنش مورد استفاده قرار نمىگيرد.
ج) قوت معناى عظمت در قدرت را به همراه دارد، لذا غالباً به معناى عظيم الشأن در قدرت مورد استفاده قرار مىگيرد بر خلاف قدرت كه اعم از آن است.
د) قوت غالبا براى قدرتى مورد استفاده قرار مىگيرد كه در ذات چيزى واقع باشد و به عبارت منطقى «حمل از خارج محمول» است، يعنى از ذات چيزى گرفته مىشود و بر آن بار مىگردد، بر خلاف قدرت كه غالبا اين طور نيست. لذا به آهن گفته مىشود «قوى» ولى «با قدرت» گفته نمىشود. خداوند تعالى هم در اين آيات به همه اين موارد اشاره فرموده است:
-؛ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ[1] خداوند است كه روزى بخش قوى و مستحكم است.
-؛ فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ[2]
پروردگارت تواناى شكست ناپذير است.
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 44
-؛ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ[3] خداوند بى شك كسى را كه او را يارى كند يارى مىرساند چرا كه خداوند تواناى شكستناپذير است.
غير از اينها تفاوتهاى ديگرى هم دارد.
قهر و غلبه:
«قهر» نيز به معناى «غلبه» است، با اين تفاوت كه در «قهر» خوارى و افتادگى از جانب «مقهور» نمايان است، ولى «غلبه» اعم از «قهر» است. آن گونه خوارى و افتادگىاى كه در «قهر» نمايان است در «غلبه» مشهود نيست. خداوند تعالى در آيات زير به اين مطلب اشاره فرموده است:
؛ قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَ الْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ[4] خدا آفريدگار هر چيز است و اوست يكتاى پيروز.
رمز بقا
خداوند تعالى علاوه بر آن كه آفريدگار هر چيزى است، برپا نگه دارنده آن هم هست. وجود و بقاى اشيا وابسته به اوست. همه اشيا از: كوچك تا بزرگ و از خاك تا افلاك، همه نسبت به ذات مقدس حق تعالى، مثل وجودهاى ذهنى نسبت به ما هستند كه تا نظر خود را از آنها برگردانيم معدوم مىشوند. خداوند تعالى در اين رابطه فرموده است:
آفاق نيايش تفسير دعاى كميل، ص: 45
؛ اللَّهُ لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ[5] خداوندى كه هيچ معبودى جز او نيست زنده پايندهاى است كه نه خوابش مىگيرد و نه چرتش. هر چه در آسمانها و زمين است متعلق به اوست.
خلاصه آن كه خداوند قيوم است. پس به طورى كه معلول، تحت سيطره علتش قرار دارد و سايه تحت سيطره صاحب سايه است؛ همه اشيا هم تحت سيطره او هستند، يعنى همه آنها- به نحوى كه متجلى در برابر صاحب تجلى افتادگى به خرج مىدهد- در برابر او خاضعند و هم چنان كه فقير حقيقى در برابر غنى حقيقى خوار و بى مقدار است، در برابر او خوار و ذليلند. شايد بتوان گفت همه چيزها در برابر او كه غنى حقيقى است و گنجينه هاى هر چيزى نزد اوست اظهار فقر حقيقى و تدلّى صرف مىنمايند. اميرالمؤمنين (ع) نيز به آن اشاره فرموده است:
«وَ خَضَعَ لَها كُلُّ شىءٍ وَ ذَلَّ لَها كُلُّ شىءٍ.»
[1]. ذاريات، آيه 58.
[2]. هود، آيه 66.
[3]. حج، آيه 40.
[4]. رعد، آيه 16.
[5]. بقره، آيه 255.