پندهای پیامبر اکرم (ص) به ابوذر غفاری
خيرالله سليم زاده
- ۲ -
47 – ای عیسی دنیا را دوست مدار.
يا اباذر: ان الله تبارك و تعالى اوحى الى اخى عيسى. يا عيسى: لاتحب الدنيا فأنى لست احبها، و احب الاخرة فانما هى دارالمعاد.
اى ابوذر: خداى تبارك و تعالى به برادرم عيسى وحى فرمود: اى عيسى دنيا را دوست مدار زيرا من آن را دوست ندارم و آخرت را دوست بدار، زيرا كه فقط همانجا خانه بازگشت است.
48 – هر گاه سیر شدم خدا را سپاس می گویم و هر گاه گرسنه شدم از او سؤال می کنم.
يا اباذر: ان جبرئيل اتانى بخزائن الدنيا على بغلة شهباء فقال لى يا محمد هذه خزائن الدنيا و لاينفصك من حظك عند ربك فقلت حبيبى جبرئيل لاحاجة لى فيها اذا شبعت شكرت ربى و اذا جعت سئلته.
اى ابوذر: همانا جبرئيل گنجهاى جهان را بر أسترى رنگارنگ پيش من آورد پس گفت به من اى محمد (ص) اينها گنجهاى دنياست، (بگير و بدان) كه چيزى از نصيب تو را پيش پروردگارت نخواهد كاست. پس گفتم: حبيب من جبرئيل مرا در آنها نيازى نيست، من هرگاه سير شدم خدا سپاس مىگويم و هرگاه گرسنه شدم از او سؤال مىكنم.
49 – خدا عزوجل هر گاه خیر کسی را بخواهد او را ...
يا اباذر: ان الله عزوجل اذا اراد بعبد خيراً فقهه فى الدين و زهده فى الدنيا و بصره بعيوب نفسه.
اى ابوذر: خدا عزوجل هرگاه خير كسى را بخواهد او را در دين فقه (و دانا) مىسازد و در دنيا زاهد ميگرداند و او را به عيبهاى خويش بينا مىسازد.
50 – بنده ای در دنیا زهد نورزید مگر خدا حکمت را در دلش می رویاند.
يا اباذر: ما زهد عبد فى النار الا انبت (8) الله الحكمة فى قلبه و انطق بها لسانه و بصره عيوب الدنيا و دائها و دوائها و اخرجه منها سالماً الى دار السللام.
اى ابوذر: بندهاى در دنيا زهد نورزيد مگر اينكه خدا حكمت را در دلش مىروياند (يا در قلب او جايگزين مىكند) و زبانش را به آن گويا ساخته و او را به عيبهاى دنيا، دردها و دواهاى آن بينا و آشنا گردانيده و او را سالم از دنيا بسوى بهشت بيرون مىبرد.
51 – آنگاه که دیدی برادر تو در دنیا زهد می ورزد به سخنان او گوش ده.
يا اباذر: اذا رأيت اخك قد زهد فى الدنيا فاستمع منه فانه يلقى اليك الحكمة قلت: يا رسول الله من ازهد الناس؟
قال (ص): من لم ينس المقابر و البلى و ترك فضل زينة الدنيا و اثر ما بيقى على ما يفنى و لم يعد غداً من ايامه و عد نفسه فى الموتى.
اى ابوذر: آنگاه كه ديدى برادر تو در دنيا زهد مىروزد و به دنيا بىعلاقه است به سخنان او گوش ده، زيرا او به تو حكمت فرا مىخواند.
گفتم: يا رسول الله زاهدترين مردم كيست؟ فرمود: كسى كه قبور و پوسيدن اجساد را فراموش نكند و زيادى زينت دنيا را ترك كند و آنچه را باقى مىماند (آخرت) بر آنچه فانى و نابود مىشود (دنيا) ترجيح دهد و فردا را از عمر خويش نشمرد و خود را در ميان مردگان به شمار آورد.
52 – خداوند به من وحی نفرموده است که مال و ثروت گردآوری کنم.
يا اباذر: ان الله تبارك و تعالى لم يوح الى ان اجمع المال و لكن اوحى الى ان سبح بحمد و كن من الساجدين و اعبد ربك حتى يأتيك اليقين.
اى ابوذر: خداوند تبارك و تعالى به من وحى نفرموده است كه مال و ثروت گردآورى كنم بلكه به من وحى فرمود كه به پاس نعمتهاى پروردگارت او را تسبيح و تقديس نما و (به من وحى فرمود كه) از سجده كنندگان باش و تا آنگاه كه مرگ به تو فرا رسد او را عبادت كن.
53 – من لباس خشن می پوشم و بر زمین می نشینم و ...
يا اباذر: انى البس الغليظ و اجلس على الارض و العق اصابعى و اركب الحمار بغير سرج و اردف خلفى فمن رغب عن سنتى فليس منى.
اى ابوذر: من لباس خشن مىپوشم و بر زمين مىنشينم و انگشتان خود را (هنگام خوردن طعام) مىليزم و بر الاغ بىزين سوار مىشوم و ديگرى را در پشت سر خود سوار مىكنم پس هر كس از شيوه رفتار من روى بتابد از من نيست.
54 – ضرر دوستی مال و شرف و مقام دنیوی.
يا اباذر: حب المال و الشرف اذهب لدين الرجل من ذئبين ضاريين فى زرب الغنم فاغارا فيها حتى اصبحا فماذا ابقيا منها.
قلت: يا رسول الله الخائفون الخاضعون المتواضعون الذاكرون الله كثيراً اهم يسبقون الناس الى الجنة؟
قال: لا، و لكن فقراء المسلمين فانهم يتخطون رقاب الناس فيقول لهم خزنة الجنة كما انتم حتى تحاسبوا فيقولون بم نحاسب فوالله ما ملكنا فنجور و نعدل و لاافيض علينا فنقبض و نبسط و لكنا عبدنا و لكنا ربنا حتى دعانا فاجبنا.
اى ابوذر: دوستى مال و شرف و مقام دنيوى، بر دين مرد، از دو گرگ خونخوار بر گله گوسفند بيشتر صدمه مىزند كه (شبانه) بر آن هجوم آوردند تا چه از گوسفندان تا صبحگاه به جاى بگذارند؟!
گفتم: يا رسول الله كسانى كه از خدا همى ترسند و خاضع و متواضعند و خدا را زياد ياد مىكنند آيا آنان به ديگران در بهشت سبقت خواهند جست؟
فرمود: نه، بلكه بينوايان مسلمين قدم بر شانههاى مردم نهاده و به سوى بهشت روان خواهند شد، آنگاه خزانه داران بهشت مىگويند به جاى خويشتن باشيد تا درباره شما حساب به عمل آيد، پاسخ مىدهند بر چه ما را حساب خواهند نمود به خدا قسم ما حكومتى نداشتيم تا جور و ستم بكنيم و (يا) عدل و داد به كار بنديم و ثروتى به ما داده نشده بود كه ببخشيم و (يا) بخل ورزيم و لكن ما پروردگار خود را عبادت و بندگى كرديم تا دعوت حق را لبيك گفتيم.
55 – دنیا دل و جان و تن مردم را به خود مشغول می دارد.
يا اباذر: ان الدنيا مشغلة للقلوب و الابدان و ان الله تبارك و تعالى سائلنا عما نعمتا فى حلاله فكيف بما نعمنا فى حرامه.
اى ابوذر: دنيا دل و جان و تن مردم را به خود مشغول مىدارد و به حقيقت كه خداوند تبارك و تعالى ما را از نعمتهايى كه از حلال به ما ارزانى شده مورد بازجويى قرار خواهد داد تا چه رسد به نعمتهايى كه از حرام به دست آمده است.
56 – من از خدا جل جلاله خواسته ام که ...
يا اباذر: انى قد دعوت الله جل جلاله ان يجعل رزق من يحبنى الكفاف و ان يعطى من يبغضنى كثره المال و الولد.
اى ابوذر: من از خدا جل جلاله خواستهام كه روزى دوستداران مرا به قدر حاجت قرار دهد و مال و فرزند دشمنان مرا زياد گرداند.
57 – خوشا به حال کسانی که در دنیا زهد ورزیده و ...
يا اباذر: طوبى للزاهدين فى الدنيا الراغبين فى الاخرة الذين اتخذوا ارض الله بساطاً و ترابها و فراشاً و مائها طيباً و اتخذوا كتاب الله شعاراً و دعائه دثاراً يقرضون الدنيا قرضاً.
اى ابوذر: خوشا به حال كسانى كه در دنيا زهد ورزيده و به آخرت دل بستند، زمين خدا را بساط و خاك آن را فرش و آب آن را عطر خويش قرار دادهاند و كتاب خدا را همانند پيراهن زيرين به خود نزديك ساختهاند و دعاء و (خواندن خدا) را به منزله لباس رويى خود گردانيدهاند و خود را از دنيا بريده و جدا مىسازند.
58 – کشت و زرع آخرت.
يا اباذر: حرث الاخرة العمل الصالح و حرث الدنيا المال و البنون. (9)
اى ابوذر: كشت و زرع آخرت كردار شايسته (عمل صالح) است و كشت و زراعت دنيا مال و فرزندان است.
59 – پاداش عبادت کنندگان.
يا اباذر: ان ربى اخبرنى فقال: و عزتى و جلالى ما ادرك العابدون درك البكاء عندى و انى لابنى لهم فى الرفيق الاعلى قصراً لايشركهم فيه احد.
قال قلت: يا رسول الله اىّ المؤمنين اكيس؟
قال: اكثرهم للموت ذكراً و احسنهم له استعداداً.
اى ابوذر: پروردگار من به من چنين اعلام فرموده است: به عزت و جلالم سوگند عبادتگزاران به قدر آن پاداش كه در نزد من براى گريه (از ترس خدا) تعيين شده است دريافت نخواهند داشت و من براى گريه كننده در عالىترين مراتب بهشت قصرى بپا خواهم داشت كه ديگرى در آن شريك نشود، گفتم: يا رسول الله، كدام يك از مؤمنان زيركتر است؟
فرمود: آن كس كه از همه بيشتر به ياد مرگ باشد و خود را بهتر از همه به استقبال آن آماده سازد.
60 – هر گاه نور در دل تابید دل گشاده می گردد.
يا اباذر: اذا دخل النور القلب انفسح القلب و استوسع قلت: فما علامة ذلك؟ بابى انت و امى يا رسول الله قال: الانابة الى دارالخلود و التجافى عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزوله.
اى ابوذر: هرگاه نور در دل تابيده دل گشاده و فراخ مىگردد، گفتم: يا رسول الله پدر و مادرم فداى تو باد نشانه آن چيست؟
فرمود: علامت آن ميل به سوى آخرت و كنار قبر رفتن از فريبكارى دنيا و آمادگى به مرگ پيش از رسيدن آن است.
61 – از خدا بترس.
يا اباذر: اتق الله و لاترى الناس انك تخشى الله فيكر موك و قلبك فاجر.
اى ابوذر: از خدا بترس و مردم تو را نبينند كه تو از خداى (بزرگ) مىترسى تا تو را به سبب آن گرامى دارند در صورتى كه دل تو به فكر گناه است.
62 – نیت نیک.
يا اباذر: ليكن لك فى كل شىء نية (صالحه) فى النوم و الاكل.
اى ابوذر: در هر چيز (حتى) در خوردن و خوابيدن داراى نيت نيك باش.
63 – خدا را بزرگ داشتن.
يا اباذر: ليعظم جلال الله فى صدرك فلا تذكره كما يذكره الجاهل عند الكلب اللهم اخزه و عند الخنزير اللهم اخزه.
اى ابوذر: بايد جلال (و عظمت) پروردگار عالم در دل تو عظيم و بزرگ باشد و او را سبك يا نكنى چنانچه مردمان جاهل و نادان هنگامى كه سگ و خوك را مىبيند مىگويند خدايا او را خوار كن.
64 – خدا فرشتگانی دارد که از ترس او همواره بر پا ایستاده اند.
يا اباذر: ان لله ملائكه قياماً من خيفته ما رفعوا رؤسهم حتى ينفخ فى الصور النفخة الاخرة فيقولون جميعاً.
سبحانك و بحمدك ما عبدناك كما ينبغى لك ان تعبد.
و لو كان لرجل عمل سبعين نبياً لاستقل عمله من شدة ما يرى يومئذ و لو ان دلواً صب من غسلين فى مطلع الشمس لغلت منه جماجم من فى مغربها، و لو زفرت جهنم زفرة لم يبق مقرب و لانبى مرسل الا خرجاثياً لركبتيه يقول: نفسى نفسى حتى ينسى ابراهيم اسحق يقول يا رب انا خليلك ابراهيم فلاتنسى.
اى ابوذر: خدا فرشتگانى دارد كه از ترس او همواره بر پا ايستادهاند سرهاى خود را به زير انداختهاند تا روز قيامت آنگاه همگى مىگويند:
منزه و پاكى تو، و سپاس توراست، ما تو را آنگونه كه سزاوار توست بندگى نكرديم.
و اگر در آن روز اگر مردى داراى عمل هفتاد پيامبر باشد آن را از شدت آنچه در آن روز مىبيند كم مىشمارد و اگر سطلى از چرك و ريم دوزخ در مشرق زمين بريزند مغز سر كسانى كه در مغرب زمينند به جوش مىآيد و اگر جهنم به خروش آيد هيچ ملك مقرب و پيغمبر مرسلى نمىماند مگر به زانو در مىآيد و مىگويد: پروردگارا نجاتم را مىخواهم، نجاتم را، حتى ابراهيم (عليه السلام) اسحاق فرزند خود را از ياد مىبرد و مىگويد پروردگارا من خليل تو ابراهيم هستم پس مرا فراموش منما.
65 – اوصاف بهشتیان.
يا اباذر: لو ان امرأة من نساء اهل الجنة اطلعت من سماء الدنيا فى ليلة ظلماء لأضاءت لها الارض افضل مما يضيئها القمر ليلة البدر و لوجد ريح نشرها جميع اهل الارض و لو ان ثوباً من ثياب اهل الجنة بشر اليوم فى الدنيا لصعق من ينظر اليه و ما حملته ابصارهم.
اى ابوذر: اگر زنى از زنان اهل بهشت از آسمان دنيا سر خويش را در ميان شب تارى نمايان سازد، زمين از تابش آن بيشتر از تابش ماه شب چهارده روشن مىگردد و عطرى كه از (پريشان كردن زلف) او بلند شود به مشام تمامى اهل زمين برسد و اگر يكى از لباسهاى اهل بهشت، امروز در دنيا گشوده شود هر كس در آن بنگرد از هوش برود و ديدگان مرد تاب ديدن آن را نياورد.
66 – صدای کوتاه.
يا اباذر: احفظ صوتك عند الجنائز و عند القتال و عند القرآن.
اى ابوذر: آواز (صداى) خود از نزد جنازهها و هنگام جنگ (با دشمنان دين) و هنگام تلاوت قرآن آهسته ساز.
67 – هنگامی که دنبال جنازه می روی ...
يا اباذر: اذا تبعت جنازة فليكن عملك فيها التفكر و الخشوع و اعلم انك لاحق به.
اى ابوذر: هنگامى كه دنبال جنازه مىروى كار تو در آن حال تفكر و خشوع باشد و بدان كه تو نيز به او ملحق خواهى شد.
68 – هر گاه نمک فاسد گردد.
يا اباذر: اعلم ان لكل شيى اذا فسد فالملح دواؤه و اذا فسد الملح فليس له دواء و اعلم ان فيكم خلقين الضحك من غير عجب و الكسل من غير سهر.
اى ابوذر: بدان كه براى جلوگيرى از فساد هر چيز، نمك دواى آن است ولى هرگاه نمك فاسد گردد دوايى براى آن نيست و بدان كه در بين شما دو صفت ناپسند است يكى خنده بىتعجب و ديگرى كسالت بدون بىخوابى كشيدن. (يعنى در عبادت خداوند عالم در آخر شب)
69 – دو رکعت نماز میانه.
يا اباذر: ركعتان مثتصدتان فى تفكر خير من قيام ليلة و القلب ساه.
اى ابوذر: دو ركعت نماز ميانه (غير طولانى كه زياد هم سبك نباشد) با توجه به تفكر انجام يابد بهتر از يك شب به عبادت ايستادن است در حالى كه قلب از انديشه عبادت غفلت داشته باشد.
70 – حق سنگین و تلخ است.
يا اباذر: الحق ثقيل مرّ و الباطل خفيف حلو و رب شهوة ساعة تورث حزناً طويلاً.
اى ابوذر: حق سنگين و تلخ است و باطل سبك و شيرين است و چه بسا هوسرانى يك ساعت (در دنيا)، باعث حزن و غم طولانى (در آخرت) مىگردد (و چه بسا در دنيا هم)
71 – فقیه کامل.
يا اباذر: لايفقه الرجل كل الفقه حتى يرى الناس فى جنب الله تعالى امثال الاباعر ثم يرجع الى نفسه فيكون هو احقر حاقر لها.
اى ابوذر: مرد، فقيه تمام فقيه نمىشود تا مردم را در جنب عظمت خداى تعالى بمانند شتران بىادراك بيند، سپس به خود نگريسته و خود را كمتر از آنان بيابد.
72 – به حقیقت ایمان نمی رسی تا ...
يا اباذر: لاتصيب حقيقة الايمان حتى ترى الناس كلهم حمقى فى دينهم عقلاء فى دنياهم.
اى ابوذر: تو به حقيقت ايمان نمىرسى تا همه مردم را در دين خود ابله و در دنياى خود عاقل بينى. (10)
73 – به حساب خودت پیش از آنکه تو را به پای محاسبه آرند برس.
يا اباذر: حاسب نفسك قبل ان تحاسب فهو اهون لحسابك غداً و زن نفسك قبل ان توزن و تجهز للعرض الاكبر يوم تعرض لاتخفى على الله منك خافية.
اى ابوذر، تو خود به حساب خودت پيش از آنكه تو را به پاى محاسبه آرند برس تا فردا محاسبه بر تو آسان گردد و خويشتن را بسنج پيش از آنكه تو را بسنجند و براى عرضه بزرگ به پيشگاه خدا در روز رستاخيز آمادگى پيدا كن كه هيچ چيز از تو بر خدا پنهان نمىماند.
74 – حیاء.
يا اباذر: استحى من الله فانى و الذى نفسى بيده لاازال حين اذهب الى الغائط متقنعاً بثوبى استحيى من الملكين الذين معى.
اى ابوذر: از خدا حيا كن به خدايى كه جانم در كف اختيار اوست هر وقت براى تطهير مىروم سر و روى خودم را با لباس مىپوشانم و از آن دو فرشته كه با من همراهند حيا مىكنم.
75 – آیا دوست داری که به بهشت درآیی؟
يا اباذر: اتحب ان تدخل الجنة؟
قلت: نعم، فداك ابى و امى.
قال: فاقصر من الامل و اجعل الموت نصب عينيك، و استحى من الله حق الحياء.
قال قلت: يا رسول الله كلنا نستحيى من الله.
قال: ليس ذلك الحياء و لكن الحياء من الله ان لاتنسى المقابر و البلى و تحفظ الجوف و ماوعى و الرأس و ما حوى و من اراد كرامة الاخرة فليدع زينة الدنيا فاذا كنت كذلك اصبت و لاية الله.
اى ابوذر: آيا دوست دارى كه به بهشت درآيى؟
گفتم: آرى پدر و مادرم به فدايت.
فرمود: آرزو را كوتاه كن و مرگ را نصب العين خويش گردان و از خدا چنانچه لازم است حيا كن.
گفتم: يا رسول الله همه ما از خدا حيا مىكنيم؟
فرمود: حيا از خدا چنان نيست (كه به نظر مىرسد) حيا از خدا آن است كه گورها و پوسيدن در آن را فراموش نكنى و جوف (يعنى شكم و عورت) و هرچه در آن است و سر و آنچه در آن است (يعنى اعضاء داخلى و چشم و گوش و زبان را) كنترل كنى (از حرام و گناه نگهدارى)، هر كس كرامت و بزرگى آخرت را بخواهد بايد زينت دنيا را ترك نمايد، پس آنگاه كه چنين باشى (يا بشوى) به مقام دوستى خدا رسيدهاى.
76 – دعا با کردارهای شایسته
يا اباذر: يكفى من الدعاء مع البر ما يكفى الطعام من الملح.
اى ابوذر: كافى از دعا با كردارهاى شايسته، آن مقدار كه از نمك براى طعام كافى است.
77 – مثل کسی که بدون عمل (شایسته) دعا می کند.
يا اباذر: مثل الذى يدعو بغير عمل كمثل الذى يرمى بغير وتر.
اى ابوذر: مثل كسى كه بدون عمل (شايسته) دعا مىكند مانند كسى كه بدون زه كمان را مىكشد براى تيراندازى.
78 – اصلاح خداوند.
يا اباذر: ان الله يصلح بصلاح العبد و لده و ولد ولده و يحفظه فى دويرته و الدور حوله مادام فيهم.
اى ابوذر: خداوند با صالح بودن شخصى اصلاح مىكند فرزندان و فرزندان فرزندان او را و حرمت او را دوباره خانه و خانههاى مجاورش مادامى كه در ميان آنان است نگهدارى مىكند.
79 – پروردگار با سه شخص بر فرشتگان مباهات می کند.
يا اباذر: ان ربك عزوجل بياهى الملائكة بثلاثة نفر؛ رجل فى ارض قفر فيوذن ثم يقيم يصلى، فيقول ربك للملائكة انظروا الى عبدى يصلى و لايراه احد غيرى فينزل سبعون الف ملك يصلون و راءه و يستتغفرون له الى الغد من ذلك اليوم و رجل قام من الليل فصلى وحده فسجد و نام و هو ساجد، فيقول تعالى: انظروا الى عبدى، روحه عندى و جسده ساجد و رجل فى زحف يفرّ اصحابه و يثبت هو يقاتل حتى يقتل.
اى ابوذر: پروردگار عزيز و جليل تو سه شخص بر فرشتگان مباهات مىكند: 1- مردى كه در ميان بيابان اذان و بعد اقامه بگويد و بعد نماز بپا دارد پس پروردگارت به فرشتگان مىفرمايد به بندهام بنگريد و بعد نماز مىخواند در حالى كه كسى غير از من او را نمىبيند آن گاه هفتاد هزار ملك نازل مىگردد و دنبال او نماز مىگذارند و تا فرداى آن روز براى او (از خدا) آمرزش مىخواهند، 2- مردى كه پاسى از شب از جا بلند شود و به تنهايى نماز بخواند پس سجده كند و در حال سجده به خواب رود خداى تعالى مىفرمايد بنگريد به بنده من كه روح او پيش من و تنش در سجده است، 3- مردى كه در ميدان جهاد باشد همراهانش فرار كنند و او ثابت قدم به جهاد پردازد تا كشته شود.
80 – هیچ مردی پیشانی خود را به زمین نمی گذارد مگر ...
يا اباذر: ما من رجل يجعل جبهته فى بقعة من بقاع الارض الا شهدت له بها يوم القيامة و ما من منزل ينزله قوم الا و اصبح ذالك المنزل يصلى عليهم و يلعنهم.
اى ابوذر: هيچ مردى پيشانى خود را به نقطهاى از نقاط زمين نمىگذارد مگر اين كه آن نقطه در روز قيامت بر آن سجده به نفع او شهادت دهد و منزلى نيست كه گروهى در آن فرود آيند مگر سحرگاهان همان منزل بر آنان صلوات مىفرستند يا لعنتشان مىكند.
81 – آنگاه که خدا زمین و درختانی که در آن است بیافرید.
يا اباذر: ان الله جل ثناؤه لما خلق الارض و خلق ما فيها من الشجر لم تكن فى الارض شجرة يأتيها بنوادم الّا اصابوا منها منفعة فلم تزل الارض و الشجر كذلك حتى تكلم فجرة بنى آدم بالكلمة العظيمة قولهم: (((اتخذالله ولداً))) فلما قالوها اقشعرت الارض و ذهبت منفعة الاشجار.
اى ابوذر: آنگاه كه خدا جل ثناؤه زمين و درختانى كه در آن است بيافريد به هر درختى كه فرزندان آدم مىرسيدند منتفع مىگشتند و زمين و درختان همين گونه بودند، تا آنگاه كه گناهكاران فرزندان آدم به آن كلمه (نادرست) بزرگ تكلم كردند و به خدا نسبت پدر و فرزندى دادند چون آن سخن بگفتند زمين بر خود بلرزيد و نفع درختان از ميان رفت.
82 – گریه زمین.
يا اباذر: ان الارض لتبكى على المؤمن اذا مات اربعين صباحاً.
اى ابوذر: همانا كه زمين، بر مؤمن، تا چهل روز بعد از موت او مىگريد.
83 – هر گاه بنده ای در بیابانی تنها باشد.
يا اباذر: اذا كان العبد فى ارض قفر فتوضاً او تيمم ثم كان اذن و اقام و صلى امرالله عزوجل الملائكة فصفوا خلفه صفّاً لايرى طرفاه يركعون بركوعه و يسجدون بسجوده و يؤمنون على دعائه.
اى ابوذر: هرگاه بندهاى در بيابانى تنها باشد پس وضو بسازد و يا تيمم كند (اگر آب نباشد) سپس اذان و اقامه بگويد و نماز بخواند خداى عزيز و جليل فرشتگان را امر كند كه پشت سر او صفى تشكيل دهند كه دو طرف آن ديده نشود و به ركوع او ركوع و به سجودش سجده نمايند و به دعاى او آمين گويند.
84 – هر کس برای نماز، اقامه بگوید.
يا اباذر: من اقام و لم يؤذون لم يصل معه الا ملكاه اللذان معه.
اى ابوذر: هركس براى نماز، اقامه بگويد و اذان بگويد با او جز آن دو ملك كه با وى هستند نماز نمىخوانند.
85 – هر جوانی که برای خدا دنیا و لهو آن را ترک نماید.
يا اباذر: ما من شاب يدع لله الدنيا و لهوها و اهرم شبابه فى طاعة الله الا اعطاه الله اجر اثنين و سبعين صديقاً.
اى ابوذر: هر جوانى كه براى خدا دنيا و لهو آن را ترك نمايد و جوانى خود را در اطاعت خدا به پيروى رساند خدا هم به او اجر و ثواب هفتاد و دو صديق عطا فرمايد.
86 – کسی که در میان غافلان خدا را یاد کند.
يا اباذر: الذاكر فى الغافلين كالمقاتل فى الفارين.
اى ابوذر: كسى كه در ميان غافلان خدا را ياد كند مانند كسى مىباشد كه در ميان فراركنندگان، جهاد كند.
87 – همنشین نیکو بهتر از تنهایی است.
يا اباذر: الجليس الصالح خير من الوحدة خير من جليس السوء و املاء الخير من السكوت و السكوت خير من املااء الشرّ.
اى ابوذر: همنشين نيكو بهتر از تنهايى است و تنهايى بهتر از همنشين بد است و بيان خير و بهتر از سكوت و سكوت بهتر از بيان و گفتار شر است.
88 – همنشینی مکن جز با افراد با ایمان.
يا اباذر: لاتصاحب الا مؤمناً و لاياكل طعامك الا تقى و لاتأكل طعام الفاسقين، يا اباذر: اطعم طعامك من تحبه فى الله و كل طعام من يحبك فى الله عزوجل.
اى ابوذر: همنشينى مكن جز با افراد باايمان و طعام تو را جز شخص پرهيزكار نخورد، طعام افراد فاسق را نخور. اى ابوذر: به كسى طعام خود را بخوران كه در راه خدا او را دوست مىدارى تو نيز طعام كسى را بخور كه تو را در راه خداى عزوجل دوست مىدارد.
89 – احتیاط سخن گفتن.
يا اباذر: ان الله عزوجل عند لسان كل قائل فليتق الله امرء وليعلم ما يقول.
اى ابوذر: خداوند عزوجل نزد زبان هر گويندهاى است، پس بايد سخنگو از خدا بترسد و بايد بداند چه مىگويد.
90 – سخنان زائد.
يا اباذر: اترك فضول الكلام و حسبك من الكلام ما تبلغ به حاجتك.
اى ابوذر: از گفتن سخنان زائد و لغو خوددارى كن، تو را از سخن همان بس كه رفع احتياجات را بنمايد.
91 – دروغگو بودن.
يا اباذر: كفى بالمرء كذباً ان يحدث بكل ما يسمع.
اى ابوذر: در دروغگو بودن كافى است كه شخص هر چه مىشنود نقل نمايد.
92 – زندانی کردن زبان.
يا اباذر: ما من شىء احق بطول السجن من اللسان.
اى ابوذر: براى زندان طولانى هيچ چيز سزاوارتر از زبان نيست.
93 – احترام به پیرمرد ریش سفید مسلمان.
يا اباذر: من اجلال الله تعالى اكرام ذى الشيبة المسلم و اكرام حملة القرآن العاملين و اكرام السطان المقسط.
اى ابوذر: از (مصاديق) بزرگداشت و تعظيم خداى تبارك و تعالى: احترام به پيرمرد ريش سفيد مسلمان و احترام به حاملان قرآن كه بر طبق دستورات آن رفتار مىنمايند و احترام به سلطان دادگر است.
94 – کسی که زبانش را نگهداری نکند، عمل برای او نیست.
يا اباذر: ما عمل من لم يحفظ لسانه، يا اباذر لاتكن عياباً و لامداحاً و لاطعاناً و لاممارياً.
اى ابوذر: كسى كه زبانش را (از بدى) نگهدارى نكند، عمل (خيرى و خوبى) براى او نيست، اى ابوذر: عيبجو و ثناخوان و طعنهزن و ستيزهجو مباش.
95 – سوء خلق.
يا اباذر: لايزال العبد يزداد من الله بعداً ما ساء خلقه.
اى ابوذر: مادام كه بندهاى سوء خلق دارد. (بداخلاقى مىكند) از خدا دورتر مىشود.
96 – سخن پاک (از گناه و بدی) صدقه است.
يا اباذر: الكلمة الطيبة صدقه و كل خطوة تخطوها الى الصلواة صدقة.
اى ابوذر: سخن پاك (از گناه و بدى) صدقه است و هر قدم كه به سوى نماز (جماعت مسجد) بر مىدارى صدقه است (براى خداست و ثواب صدقه دارد.)
97 – اجابت دعوت خدا.
يا اباذر: من اجاب داعى الله و احسن عمارة مساجد الله كان ثواب من الله الجنة.
قلت: بابى انت و امى يا رسول الله كيف نعمر مساجد الله؟
قال: لاترفع فيها الاصوات و لايحاض فيها بالباطل و لايشترى فيها و لايبايع و اترك اللغو ما دمت فيها فان لم تفعل فلاتلو من يوم القيامة الا نفسك.
اى ابوذر: هر كس دعوت كننده به سوى خدا (كسى كه اذان يا اقامه مىگويد) را لبيك گويد و دعوتش را اجابت كند و آباد ساختن مسجدهاى خدا را به نيكى انجام دهد پاداش او از خانه خدا بهشت است.
گفتم: يا رسول الله پدر و مادرم فداى تو باد چگونه مسجدهاى خدا را آباد سازيم.
فرمود: (آبادانى مسجد به آن است كه) صداها (به گفتگو) در آنها بلند نشود و در آنها از كارهاى باطل و از بيهوده كارى خوددارى شود و خريد و فروش در آنها انجام نگيرد و از لغو، تا در مسجد هستى بپرهيز و الا در روز رستاخيز جز خودت را سرزنش منما.
98 – تا در مسجد هستی خدا به شماره نفسهایت درجه در بهشت عطا خواهد فرمود.
يا اباذر: ان الله تعالى يعطيك ما دمت جالساً فى المسجد بكل نفس تنفست فيه درجة فى الجنة و تصلى عليك الملائكة و تكتب لك بكل نفس تنفست فيه عشر حسنات و تمحى عنك عشر سيئات.
اى ابوذر: خداى تبارك و تعالى تا تو در مسجد هستى به تو به شماره نفسهايت درجه در بهشت عطا خواهد فرمود و فرشتگان بر تو صلوات مىفرستند و به هر نفس تو در مسجد ده حسنه برايت نوشته مىشود و ده سيئه از تو محو مىگردد.
99 – نماز اول وقت.
يا اباذر: اتعلم فى اى شىء انزلت هذه الاية. اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقواالله لعلمك تفلحون. (11)
قلت: لا، فداك ابى و امى.
قال: فى انتظار الصلوة خلف الصلوة.
يا اباذر: اباغ الوضوء فى المكاره من الكفارات و كثرة الاختلاف الى المساجد فذالكم الرباط.
اى ابوذر: آيا مىدانى كه اين آيه (((اصبروا و صابروا و رابطوا...))) در چه مورد نازل شده است.
گفتم: نه، پدر و مادرم فداى تو باد، فرمود: درباره انتظار بردن (اول وقت) نماز است پس از نماز (ديگر).
اى ابوذر: اى ابوذر وضوء را به طور كامل ساختن در ناگواريها (مانند سردى هوا) از كفارات گناهان است و زياده و بسيار به مسجدها رفتن همينها رباط است (كه در آيهاى كه گفته شده به آن اشاره شده است).
(8) - احتمالاً أثبت نيز مىباشد.
(9) - اشاره به آيه 20 از سوره (شورى) مىباشد. من كان يريد حرث الاخرة... .
(10) - مرحوم علامه مجلسى در اين كلام فرموده است: كه مراد از همه مردم در اينجا غالب مرد است يا مراد از (ناس) در (ترى الناس) مردم اهل دنيا است.
(11) - سوره آل عمران، آيه 200 يا ايها الذين آمنوا اصبروا و صابروا... اى كسانى كه ايمان آوردهايد (در برابر مشكلات و هوسها) صبر و استقامت كنيد و در برابر دشمنان پايدار باشيد و از مرزهاى خود مراقبت كنيد و از (معصيت و عذاب) خدا بپرهيزيد شايد رستگار شويد.