مقــدّمه
شناخت اجمالى امام سجاد عليه السلام
حضرت سجاد عليه السلام در ۵ شعبان سال ۳۸ (و يا ۱۵ جمادى الاوّل سال ۳۶) هجرى در ايّام حكومت حضرت امير عليه السلامدر مدينه متولد شد و در ۱۲ يا ۲۵ محرم ۹۴ يا ۹۵ هجرى در ايام حكومت وليدبن عبدالملك رحلت يافت (و يا به دست وليد مسموم و به شهادت رسيد) و مرقد منورش در قبرستان بقيع در كنار عموى بزرگوارش امام حسن مجتبى عليه السلام است.
پدربزرگوارش حضرت سيدالشهداء امام حسين و مادرش طبق مشهور شهربانو يا شاه زنان (دختر يزدگرد) بود.
مدت عمرش ۵۷ سال بود كه دو سال در كنار جدش و ۲۰ سال بهمراه عمو و پدر بزرگوارش و ۳۵ سال نيز مدت امامت خود آن بزرگوار طول كشيد.
مهتمرين شاخصه زندگانى ايشان زنده نگه داشتن عاشورا و تكميل آن حماسه بزرگ با گفتار و رفتار خود بود كه در كنار رسالت ديگرش، آموزش عبوديت وبندگى حق و تربيت جامعه اى متعهد و مؤمن و مصون در مقابل هجوم فرهنگ ترجمه و غرور علمى، هر دو وظيفه را به كمال رساند.
امام سجاد عليه السلام فرمود:
أَلا وَ اِنَّ أَبْغَضَ النّاسِ اِلىَ اللّه ِمَن يَقْتَدى بِسُنَّةِ اِمامٍ وَ لايَقتَدى بِأَعمالِهِ[ـ الكافى، 8: 234، ح 312.].
هشدار كه منفورترين مردم نزد پرورگار، كسى است كه شيوه امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئّيات صفات و رفتار آن حضرت است، نه كلّيات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خداى با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيـان احـكام و دستـوراهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخنى به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى جويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارد تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
در راستاى اين هدف و براى معرفى سيره عملى پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت معصوم او عليهم السلام گروهى از فضلا و شيفتگان اهلبيت در حوزه علميه قم گرد هم آمده و در گستره كتابهاى بسيارى دست به تحقيقى وسيع زده اند كه بخواست خداوند مجموعه اى ارزشمند را به زودى تقديم امّت اسلامى خواهند نمود. آشكار است كه در اين مجموعه تنها احاديثى كه بيانگر يك شيوه مستمر و عملى مداوم در زندگى معصومين عليهم السلام باشد آورده مى شود.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلام به پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و رهتوشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
* * *
چهل حديثى كه پيش روى شماست، گوشه اى از فضيلتهاى جاودان و ماندگار امام سجاد، زين العابدين عليه السلام را به شما شيفتگان مكتب اهل بيـت عليهم السلاممى آموزد. اميد است آشـنايى بـا نمونه هايى از سيره رفتـارى آن امام معصوم، رهگشاى ما در پيمودن مسير كمال و عبوديّت گردد و توفيق الگو گيرى از آن حضرت، پيوسته همراه شما باشد. ان شاء اللّه .
فصل اوّل:
سيره عبادى امام سجاد عليهالسلام
در محـضر قـرآن
۱ قالَ عَـلِىُّ بْنُ الْحُسَـيْنِ عليهماالسلام: لَو مـاتَ مَنْ بَيْنَ الْمَشْـرِقِ وَالْمَغْـرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ الْقُرآنُ مَعى، وَ كانَ عليه السلام إذا قَـرَءَ «مالِكِ يَـوْمِ الدّينِ» يُكَـرِّرُهـا، حَتّى كادَ أَنْ يَمُـوتَ. [بحارالانوار، ج 46، ص 107. و بلاغة الامام على بن الحسين عليهماالسلام ص 221 از كافى]
امام سجاد عليه السلام فرمود: اگر تمام كسانى كه در ميان مشرق و مغرب هسـتند از دنيا بروند (و من تنها بمانم) و قرآن با من باشد وحشت مرا نمى گيرد (و نمى ترسم). او چنين بود كه وقتى جمله «مالك يوم الدين» را مى خواند آنرا تكرار مى كرد تا جايى كه نزديك بود جـان دهد.
قرآن مجموعه اى حكمت آميز از كلمات خداوند است كه معارفى بى پايان دارد، البته براى آنان كه با زبان فهم اين معارف آشنا باشند. هر كه مونس و همدم كلام اللّه باشد، هيچ وقت احساس تنهايى و غربت نمى كند و تنهايى هاى او با تلاوت قرآن از بين مى رود.
قـرآن با صوت زيبا
۲ عَنْ أَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلامقالَ: ... إنَّ عَلىَ بْنَ الْحُسَيْنِ عليهماالسلامكانَ أَحْسَنَ النّاسِ صَوْتا بِالْقُرآنِ وَكانَ يَرْفَعُ صَوْتَهُ حَتّى يَسْمَعَهُ أَهلُ الدّارِ. [وسائل الشيعه، ج 4، ص 858.]
امام صادق عليه السلامفرمود: امام على بن الحسين عليهماالسلام خوش صداترين فرد در قرائت قرآن بود و صداى قرآن خواندنش را بلند مى كرد تا اهل خانه بشنوند و بهره مند گردند.
از آداب و مستحبات تلاوت قرآن، قرائت با صداى خوب است كه بر زيبايى و جاذبه قرآن مى افزايد.
كمال معرفت
۳ كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام اِذا قَرَءَ هذِهِ الآيَةَ «وَاِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّه ِ لاتُحْصُوها»[ـ النحل، آيه 18.]يَقُولُ: سُبْحانَ مَنْ لَمْ يَجْعَلْ فى أَحَدٍ مِنْ مَعْرِفَةِ نِعْمَةٍ اِلاَّالْمَعرِفَةَ بِالتَّقْصِيرِ عَنْ مَعْرِفَتِها، كَما لَمْ يَجْعَلْ فى أَحَـدٍ مِنْ مَعْـرِفَةِ اِدْراكِهِ أَكْثَـرَ مِنَ الْعِلْمِ بِانَّهُ لايُدْرِكُهُ. [روضة الكافى، ج 8، ص 394، بلاغة الامام على بن الحسين عليهماالسلامص 57.]
امام چهارم عليه السلام هنگامى كه اين آيه را كه مى گويد: «اگر نعمتهاى الهى را بخواهيد شمارش كنيد قابل شمارش نيستند» مى خواند مى فرمود: منزّه است خدايى كه شناخت (و شكر) نعمت را براى هيچ كس جز شناخت اينكه قادر به شناخت آن نعمتها نيست قرار نداده همانطور كه شناخت خودش را براى هيچ كس بيش از اين قرار نداده كه باور كند كه [ذات] او را نمى تواند بشناسد (يعنى: همينكه باور كند نعمتهاى الهى را نمى تواند بشناسد و سپاسگزارى كند و بفهمد حقيقت او را قادر نيست درك كند همين براى شناخت و شكرگزارى كافيست).
بنده همان به كه ز تقصير خويش عذر به درگاه خدا آورد ورنه سزاوار خداوندى اش كس نتواند كه به جا آورد
دعاى سفره امام عليهالسلام
۴ عَنْ أَبى حَمزَةَ الثُّمالى عَنْ عَلىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام: اِنَّهُ كانَ اِذا طَعِمَ قالَ: «اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى أَطْعَمَنا وَسَقانا وَ كَفانا وَاَيَّدَنا وَ آوانا وَ أَنْعَمَ عَلَينا وَاَفضَلَ، اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى يُطْعِمُ وَ لايُطْعَمْ. [من لايحضره الفقيه، ص 233، ح 4266.]
ابو حمزه ثمالى مى گويد: امام چهارم عليه السلامهنگامى كه غذا مى خورد مى فرمود: حمد و ستايش براى خدايى است كه ما را اطعام كرد و سيراب نمود و به قدر كفاف به ما نعمت داد و تأييد كرد و پناه داد و بر ما نعمت و برترى داد. ستايش مخصوص آن خدايى است كه اطعام مى كند ولى خود نمى خورد.
معرفت و كمال انسان در شناخت نعمت هاى خداوند و اداى شكر آنهاست. موحّد، همه نعمت ها را از خدا مى داند و به شكرانه برخوردارى از اين همه نعمت، به بندگى و نماز و شكر مى پردازد.
سجدههاى امام
۵ قالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمّدُ بْنُ عَلىٍّ الباقِرِ عليهماالسلام: اِنَّ أَبى عَلىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام ما ذَكَرَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ نِعْمَةً اِلاّ سَجَدَ، وَ لا قَرَأَ آيَةً مِنْ كِتابِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ فيها سُجُودٌ اِلاّ سَجَدَ وَ لا دَفَعَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ سُوءً يَخْشاهُ أَوْ كَيْدَ كائِدٍ اِلاّ سَجَدَ وَ لا فَرَغَ مِنْ صَلاةٍ مَفْرُوضَةٍ اِلاّ سَجَدَ، وَ لا وُفِّقَ لاِِصْلاحٍ بَيْنَ اثْنَيْنِ اِلاّ سَجَدَ وَ كانَ أَثَرُ السُجُودِ فى جَميعِ مَواضِعِ سُجُودِهِ، فَسُمِّىَ السَّجّادُ لِذلِكَ. [بحارالانوار، ج 46، ح 6.]
امام باقر عليه السلام فرمود: پدرم على بن الحسين عليهماالسلام هيچگاه نعمتى را ياد نمى كرد جز اينكه سجده شكر انجام مى داد، و آيه اى از كتاب خدا را نمى خواند كه داراى سجده بود مگر اينكه سجده مى كرد، و هرگاه خداوند، مكر حيله گرى يا خطرى را از او بر طرف مى كرد سجده شكر به جا مى آورد و هر وقت از نماز فارغ مى شد سجده مى كرد و زمانى كه موفق مى شد بين دو نفر اصلاح كند سجده مى كرد و طورى بود كه اثر سجده در تمام اعضاى هفتگانه سجده او نمايان بود از اين جهت او «سجّاد» ناميده شد.
توفيق بر بندگى خدا و انجام كارهاى خير هم يك نعمت الهى است و بر آن هم بايد خدا را شكر كرد. سجده شكر، حالتى است كه انسان را به خدا نزديك مى كند.
آثــار سـجده
۶ عَنِ الباقِرِ عليه السلام قالَ: كانَ لاَِبى عليه السلام فىمَوْضِعِ سُجُودِهِ آثارُ ناتِئَةٍ وَ كانَ يَقْطَعُها فِى السَّنَةِ مَرَّتَيْنِ، فىكُلِ مَرَّةٍ خَمْسَ ثَفَناتٍ، فَسُمِّىَ ذَاالثَّفَناتِ لِذلِكَ. [بحارالانوار، ج 46، ص 6.]
امام باقر عليه السلام فرمود: در سجدگاه پدر بزرگوارم آثار ورم بود و سالى دوبار آن را قطع مى كرد. در هر مرتبه پنج لايه پينه بود، از اين جهت او را «ذوالثّفنات» ناميدند.
«سجّاد»، صيغه مبالغه از سجود است، يعنى بسيار سجده كننده. پينه هاى پيشانى آن حضرت به خاطر سجده هاى فراوان او در پيشگاه خدا بود.
وضــوى امـام
۷ كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام اِذا تَوَضَّأَ اِصْفَرَّ لَونُهُ، فَيَقُولُ لَهُ أَهْلُهُ: مَا الَّذى يَغْشاكَ؟ فَيَقُولُ: أَتَـدْرُونَ لِمَنْ أَتـأَهَّـبُ لِلْقيامِ بَيْنَ يَدَيْهِ. [بحار الانوار، ج 46، ح 74.]
امام سجاد عليه السلام هنگامى كه وضو مى گرفت رنگ مباركش زرد مى شد، خانواده اش به او مى گفتند: چه حالتى است كه شما را دست مى دهد؟ مى فرمود: آيا مى دانيد آماده مى شوم تا در مقابل چه كسى بايستم؟
براى اقامه نماز، انجام مقدمات لازم است، تا حالت بندگى را بيشتر كند. وضو مقدّمه انجام اين عبادت است. كسى كه حقيقت نماز را بداند و در نماز، خود را ايستاده در برابر فرمانرواى هستى و خداى جهان آفرين ببيند، طبيعى است كه از مراحل مقدماتى نماز، يعنى هنگام وضو، رنگ چهره اش تغيير يابد و هراس وقوف در آستان الهى او را به خشيت آورد. چنين ادب و آدابى است كه نماز را اثرگذار مى كند و نماز در زندگى انسان تأثير سازنده مى گذارد.
نماز با بوى خوش
۸ كانَتْ لِعَلىِ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام قارُورَةُ مِسكٍ فىمَسْجِدِهِ، فَاِذا دَخَلَ اِلَى الصَّلاةِ أَخَذَ مِنْهُ وَتَمَسَّـحَ بِهِ. [بحار الانوار، ج 46، ص 58.]
امام چهارم عليه السلام يك شيشه مُشك در عبادتگاه خود داشت كه وقتى مى خواست وارد نماز شود از آن بر مى داشت و استفاده مى كرد. عطر زدن هنگام نماز و پوشيدن لباس هاى تميز و مرتب و آراستگى هنگام اين عبادت، مستحب است و ثواب نماز را مى افزايد.
نمازهاى امام سجاد
۹ عَنْ أَبى جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلىٍّ الْباقرِ عليهماالسلام قالَ: كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنُ عليهماالسلام يُصَلّى فِى الْيَوْمِ وَاللَّيْلَةِ أَلْفَ رَكْعَةٍ كَما كانَ يَفْعَلُ أَميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام. [بحارالانوار، ج 46، ص 61.]
امام باقر عليه السلام فرمود: امام على بن الحسين عليهماالسلامشبانه روز هـزار ركعت نمـاز مى خـواند، همانطور كه اميرمؤمنان هم چنـين مى كرد.
اولياى الهى از عبادت و نماز، لذّت مى برند و شوق نماز سبب مى شود اين همه نماز بخوانند و از نماز خسته نشوند.
كيفيت نماز امام
۱۰ عَنْ أَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلامقالَ: كانَ عَلىُ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلاميَلْبِسُ الصُّوفَ وَأغْلَظَ ثيابِـهِ اِذا قامَ اِلَى الصَّـلاةِ، وَ كانَ عليه السلام اِذا صَلّى يَبْرِزُ اِلى مَوْضِعٍ خَشِنٍ فَيُصَلّى فيهِ وَيَسْجُدُ عَلَى الاَْرْضِ. [بحارالانوار، ج 46، ص 108.]
امام صادق عليه السلامفرمود: امام سجاد عليه السلامهنگام نماز لباس پشمى خشن مى پوشيد و در مكان زبر و سخت به نماز مى ايستاد و بر زمين سجده مى كرد.
آنچه به نماز، فضيلت و اثر مى بخشد، خضوع و خشوع و توجّه قلبى به خداى متعال است. هر كارى كه اين حالت را ايجاد كند، مستحب و پسنديده است. نماز در لباس خشن و زبر و در مكانِ سفت و سخت، حالت انكسار و فروتنى بيشترى پديد مى آورد و سجده بر زمين، نمادى از فروتنى و خضوع در پيشگاه خداوند است. نمازگزار اگر معناى اين عبادت را بداند از تكبّر و غرور نجات مى يابد.
سيره امام در نماز شب
۱۱ رَوَى المَجلِسىّ: اِنَّهُ عليه السلام كانَ لا يُحِبُّ اَنْ يُعينَهُ عَلى طَهُورِهِ أَحَدٌ وَ كانَ يَسْتَقى الْماءَ لِطَهُورِهِ وَ يُخَمِّرُهُ قَبْلَ أَنْ يَنامَ، فَاِذا قامَ مِنَ اللَّيْلِ بَدَأَ بِالسِّواكِ، ثُمَّ تَوَضَّأ ثُمَّ يَأْخُذُ فىصَلاتِهِ، وَ كانَ يَقْضى ما فاتَهُ مِنْ صَلاةِ نافِلَةِ النَّهارِ فِى اللَّيْلِ، وَ يَقُولُ: يا بُنَىَّ لَيْسَ هذا عَلَيْكُمْ بِواجِبٍ، وَلكِنْ اُحِبُّ لِمَنْ عَوَّدَ مِنْكُمْ نَفْسَهُ عادَةً مِنَ الْخَيْرِ أَنْ يَدُومَ عَلَيْها وَكانَ لايَدَعُ صَلاهَ اللَّيْلِ فِى السَّفَرِ وَالْحَضَرِ. [بحارالانوار، ج 46، ص 98.]
علامه مجلسى نقل كرده است: امام سجاد عليه السلام دوست نداشت در وضو گرفتن كسى او را كمك كند، خودش براى وضويش آب تهيه مى كرد و قبل از اينكه بخوابد رويش را مى پوشاند. شب هنگام كه براى نماز شب از خواب برمى خاست نخست مسواك مى زد و بعد وضو مى گرفت و شروع به نماز مى كرد. امام عليه السلامنافله هاى روزانه را كه نخوانده بود شب قضا مى كرد و مى فرمود: فرزندان من! اين قضا كردن بر شما واجب نيست، ولى دوست دارم كسى كه بر كار خيرى عادت كرده به آن ادامه دهد و خودش نماز شب را در خانه و سفر ترك نمى كرد.
نمــاز امـام
۱۲ قـالَ البـاقِرُ عليه السلام: كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام يُصَلّى فِى الْيَوْمِ وَاللَّيْلَةِ اَلْفَ رَكْعَةٍ وَ كانَتِ الرّيحُ تَميلُهُ بِمَنْزِلَةِ السُّنْبُلَةِ، وَكانَتْ لَهُ خَمْسَمِأَةَ نَخْلَةٍ، فَكانَ يُصَلّى عِنْدَ كُلِّ نَخْلَةٍ رَكْعَتَيْنِ، وَ كانَ اِذا قامَ فى صَلاتِهِ غَشِىَ لَوْنَهُ لَوْنٌ آخَرٌ، و كانَ قيامُهُ فى صَلاتِهِ قِيامَ الْعَبْدِ الذَّليلِ بَيْنَ يَدَىِ الْمَلِكِ الْجَليلِ، كانَ أَعْضائُهُ تَرْتَعِدُ مِنْ خَشْيَةِ اللّه ِ وَ كانَ يُصَلّى صَلاةَ مُوَدِّعٍ يَرى أَنَّهُ لايُصَلّى بَعْدَها أَبَدا. [بحارالانوار، ج 46، ص 79.]
امام باقر عليه السلام فرمود: امام چهارم عليه السلامشبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند و باد همانند سنبلى او را حركت مى داد و او داراى پانصد نخل بود، كه كنار هر كدام دو ركعت نماز مى خواند، و هنگامى كه به نماز مى ايستاد رنگ به رنگ مى شد و ايستادنش در نماز همانند ايستادن بنده در مقابل پادشاه بزرگ بود، بدن او از خوف خدا مى لرزيد، و همانند كسى كه با نماز وداع مى كند و فكر مى كند آخرين نماز اوست و ديگر هيچ وقت نماز نخواهد خواند نماز مى گزارد.
نماز اگر با حضور قلب و دور از غفلت و سهل انگارى باشد، چنين تأثيرى را بر نمازگزار مى گذارد. مهم، معرفت بنده نسبت به آفريدگار است.
قضاى اعمال مستحب
۱۳ عَنْ أَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلام قالَ: اِنَّ عَلىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام كانَ اِذا فاتَهُ شَى ءٌ مِنَ اللَّيْلِ قَضاهُ بِالنَّهارِ وَ اِنْ فاتَـهُ شَى ءٌ مِنَ الْيَومِ قَضاهُ مِنَ الْغَدِ أوْ فِى الْجُمُعَةِ أَوْ فِى الشَّـهْرِ، وَ كانَ اِذا اجْتَمَعَتْ عَلَيْهِ الاَْشْياءُ قَضاها فىشَعْبانَ حَتّى يَكْمُلَ لَهُ عَمَلُ السَّنَةِ كُلُّها كامِلَةً. [وسائل الشيعة، ج 3، ص 201.]
امام صادق عليه السلام فرمود: امام على بن الحسين عليهماالسلامهنگامى كه نمازهاى مستحب شبانه از او فوت مى شد آنرا روز قضا مى كرد و اگر از نمازهاى مستحبى روز فوت مى شد فرداى آنروز يا جمعه آينده يا ماه بعد آنرا قضا مى كرد و اگر نمازهاى مستحبى فوت شده جمع مى شد در ماه شعبان قضا مى كرد تا اينكه تمام نمازهاى مستحبى سال كامل شود.
گرچه اصلِ نمازهاى نافله و نماز شب مستحب است نه واجب، ولى همين مستحبّات را هم مى توان قضا كرد، تا به فضيلت و پاداش اقامه نمازهاى مستحب رسيد و از رحمت الهى برخوردار شد.
نمــاز شـب امـام
۱۴ كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعابِدينَ عليه السلام يَقُولُ: اَلْعَـفْوَ الْعَـفْوَ ثَلاثَمِاَةَ مَرَّةٍ فِى الْوَتْرِ فِى السَّـحَرِ. [وسائل الشيعة، ج 4، ص 910.]
نقل شده است كه: امام سجاد عليه السلامدر نماز وتر هنگام سحر سيصد مرتبه العفو، العفو مى گفت.
درخواست عفو و گذشت از آستان خدا و اقرار به خطا و گناه از سوى بنده عاصى، سبب برخوردارى از غفران الهى است. بايد استغفار كرد تا بخشوده شد.
امام در شبهاى رمضان
۱۵ عَن أَبى حَمزَةَ الثُمالى قالَ: كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام سَيِّدُ الْعابِدينَ يُصَلّى عامَّـةَ اللَّـيْلِ فى شَهْرِ رَمضـانَ فَاِذا كانَ فِى السَّحَرِ دَعا بِهذَا الدُّعـاءِ: اِلهى لا تُؤَدِّبْنى بِعُقوبَتِكَ . . . الخ. [وسائل الشيعة، ج 5، ص 174.]
ابوحمزه ثمالى مى گويد: امـام چهارم عليه السلام در مـاه مبارك رمضان تمام شب را نماز مى خواند و هنگامى كه سـحر مى شد اين دعـا را مى خـواند: الهى لا تؤدّبنى بعقوبتك . . .[ـ همان دعاى معروف ابو حمزه ثمالى است.]تا آخر يعنى: خدايا مرا با عذاب خودت ادب مكن ... .
شب مردان خدا، روز جهان افروز است روشنان را به حقيقت، شبِ ظلمانى نيست نماز شب در همه ايام، بخصوص در شبهاى ماه رمضان فضيلت بسيار دارد و مقرّبان درگاه الهى با تهجّد شبانه و قنوت هاى مفصّل و سجده هاى طولانى و دعاهاى همراه با گريه، پله پله راه عروج به آسمان معرفت و كمال را مى پيمايند.
امامسجاد عليهالسلام درماهرمضان
۱۶ عَنْ أَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلامقالَ: كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام اِذا كانَ شَهْرُ رَمَضانَ لَمْ يَتَكَلَّمْ اِلاّ بِالدُّعاءِ وَالتَّسْبيحِ وَالاِْسْتِغْفارِ وَالتَّكْبيرِ فَاِذا أَفْـطَرَ قـالَ عليه السلام: اَللّهُـمَّ اِنْ شِئْتَ أَنْ تَفْعَلَ فَعَلْتَ. [كافى، ج 4 ، ص 88، ح 8.]
امام صادق عليه السلامفرمود: امام سجاد عليه السلام در ماه مبارك رمضان جز به دعا و تسبيح و استغفار و تكبير لب نمى گشود و سخن نمى گفت، هنگامى كه افطار مى كرد مى فرمود: معبودا! هركارى را خواسته باشى انجام دهى انجام خواهى داد.
ماه رمضان چنان فضيلتى دارد كه به فرموده پيامبر خدا صلي الله عليه و آله حتّى نفس كشيدن هاى روزه دار هم ثواب تسبيح و ذكر دارد. اگر كسى در حال روزه، از حرف هاى بيهوده بپرهيزد و پيوسته اهل ذكر و دعا و تسبيح و تكبير باشد، از ثواب بيشترى بهره مند مى شود و حالت معنوى او در زمان افطار، بهتر خواهد بود.
امام سجاد عليهالسلام و روزه
۱۷ عَنْ أَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلام قالَ: كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام يَصِـلُ مـا بَيْنَ شَعـْبانَ وَ رَمَضانَ وَ يَقُـولُ: صَوْمُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ تَوْبَةٌ مِنَ اللّه ِ. [كافى، ج 4، ص 92، ح 3.]
امام صادق عليه السلام فرمود: امام سجاد عليه السلام روزه ماه شعبان و رمضان را به همديگر وصل مى كرد و مى فرمود: روزه دو ماه پشت سر هم موجب پذيرش توبه از طرف خداست.
عفو و گذشت امام
۱۸ مُحَمَّدُ بنُ عجلان قالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللّه ِ عليه السلاميَقُولُ: كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام اِذا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضانَ لا يَضْرِبُ عَبْدا لَهُ وَ لا أَمَةً، وَ كانَ اِذا أذْنَبَ الْعَبْدُ وَالاَْمَةُ يَكْتُبُ عِنْدَهُ: أَذْنَبَ فُلانٌ، أَذْنَبَتْ فُلانَةٌ يَوْمَ كَذا وَ كَذا، وَ لَمْ يُعاقِبْهُ فَيَجْتَمِعُ عَلَيْهِمُ الاَْدَبَ، حَتّى اِذا كانَ آخَرَ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ دَعاهُمْ وَجَمَعَهُمْ حَوْلَهُ ثُمَّ أَظْهَرَ الْكِتابَ ثُمَّ قالَ: يا فُلانُ فَعَلْتَ كَذا وَكَذا، وَ لَمْ اُؤَدِّبْكَ أَتَذْكُرُ ذلِكَ؟ فَيَقُولُ: بَلى يَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ. حَتّى يَأْتِىَ عَلى آخِرِهِمْ وَيُقَرِّرُهُمْ جَميعا ثُمَّ يَقُومُ وَسَطَهُمْ وَيَقُـولُ: اِرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ وَ قُولُوا: يا عَلىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ إنَّ رَبَّكَ قَدْ أَحْصى عَلَيْكَ كُلَّما عَمِلْتَ كَما اَحْصَيْتَ عَلَيْنا كُلَّما عَمِلْنا وَلَدَيْهِ كِتابٌ يَنْطِقُ عَلَيْكَ بِالْحَقِّ لايُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرةً مِمّا أَتَيْتَ اِلاّ أَحْصاها، وَ تَجِدُ كُلَّما عَمِلْتَ لَدَيْهِ حاضِرا كَما وَجَدْنا كُلَّما عَمِلْنا لَدَيْكَ حاضِرا، فَاعْفُ وَاصْفَحْ كَما تَرْجُو مِنَ الْمَليكِ الْعَفْوَ وَ كَما تُحِبُّ أَنْ يَعْفُوَ الْمَليكُ عَنْكَ فَاعْفُ عَنّا تَجِدُهُ عَفُوّا... الــخ. [بحارالانوار، ج 46، ص 103.]
امام صادق عليه السلامفرمود: امام چهارم عليه السلامهنگامى كه ماه رمضان داخل مى شد غلام و كنيز خود را نمى زد، هر وقت هر يك خلافى انجام مى داد پيش خود مى نوشت. فلان غلام يا كنيز فلان روز چنين و چنان كرد هيچ مجازات نمى كرد تا همه موارد را جمع مى كرد وقتى كه آخرين شب ماه مبارك رمضان مى شد همه را صدا مى كرد و اطراف خود جمع مى كرد و بعد نوشته ها را رو مى كرد و بعد مى فرمود: فلانى چنين و چنان كردى ولى من تنبيه نكردم آيا يادت هست؟ طرف مى گفت: آرى تا اينكه به آخرين نفر آنان مى رسيد و از همه اقرار مى گرفت. بعد در ميان آنان مى ايستاد و مى فرمود: صداى خودتان را بلند كنيد و بگوييد: اى على بن الحسين خداوند هر كارى را كه انجام دادى نوشته همانطور كه كارهاى خلاف ما را نوشتى و پيش خدا كتاب و نوشته اى هست كه عليه تو به حق سخن گويد و چيز كوچك يا درشتى را فروگذارى نكرده مگر اينكه آنها را نوشته است و هرچه كردى پيش خدا حاضر و روشن است همانطور كه كارهاى ما پيش تو حاضر است. پس گذشت كن و بيامرز همانطور كه از خداوند اميد عفو و گذشت دارى و همانطور كه دوست دارى خدا از تو بگذرد پس خودت هم گذشت كن تا او از تو بگذرد.
افطار و اطعام امام
۱۹ عَنْ أَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلام قالَ: كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام اِذا كانَ الْيَوْمُ الَّذى يَصُومُ فيهِ، يَأْمُرُ بِشاةٍ فَتُذْبَحُ وَ تُقْطَعُ أَعْضاؤُهُ وَ تُطْبَخُ، وَ اِذا كانَ عِنْدَ الْمَساءِ أَكَبَّ عَلَى الْقُدُورِ حَتّى يَجِدَ ريحَ الْمَرَقِ وَ هُوَ صائِمٌ، ثُمَّ يَقُولُ: هاتُواالْقُصاعَ اِغْرِفُوا لاِلِ فُلانٍ، وَ اغْرِفِوا لاِلِ فُلانٍ حَتّى يَأْتِىَ عَلى آخِرِ الْقُدُورِ، ثُمَّ يُـؤْتى بِخُبْزٍ وَ تَمْرٍ فَيَكُونُ ذلِكَ عِشـاءُهُ. [بحار، ج 46، ص 71؛ من لا يحضره الفقيه 90، ح 1955.]
امام صادق عليه السلام فرمود: روزى كه امام سجاد عليه السلامروزه مى گرفت دستور مى داد گوسفندى تهيه و ذبح شود و تكه شود و پخته شود هنگامى كه شب مى شد سر خود را بالاى ديگها خم مى كرد تا بوى آبگوشت را با دهان روزه بچشد و بعد از چشيدن مى فرمود: كاسه ها را بياوريد براى فلان خاندان و فلانى پر كنيد تا اينكه به آخرين ديگها مى رسيد، نان و خرما آورده مى شد، پس اين شامش مى شد.
اوج وارستگى از تعلّقات و شهوتِ شكم آن است كه انسان روزه دار باشد و طعام هاى لذيذ براى ديگران فراهم كند و افطارى دهد، امّا خودش با غذاى ساده اى افطار كند.
فصل دوم:
سـيره مردمى امام عليهالسلام
امــام عليهالسلام در سـفرها
۲۰ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام قالَ: كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام لايُسافِرُ اِلاّ مَعَ رُفْقَةٍ لايَعْرِفُونَهُ وَ يَشْتَرِطُ عَلَيْهِمْ أَنْ يَكُونَ مِنْ خَدَمِ الرُّفْقَةِ فيما يَحْتاجُونَ اِلَيْهِ. [بحارالانوار، ج 46، ص 69.]
امام صادق عليه السلام فرمود: امام چهارم عليه السلام جز با كاروانى كه او را نشناسند مسافرت نمى كرد و با آنان شرط مى كرد كه از خدمتگزاران كاروان در نيازمندى هاى آنان باشد.
از آداب سفر آن است كه انسان اخلاق خوب با همسفران داشته باشد و با آنان در كارها همكارى كند و از خواسته هاى شخصى به نفع جمع همسفران بگذرد، نه آنكه پيوسته ايراد بگيرد، يا كار خود را به دوش ديگران بگذارد و كَلّ بر آنان و خودخواه و تن پرور باشد. سفر امام سجاد عليه السلام در جمع كاروانيان به صورت ناشناس براى آن بود كه بارى بر دوش آنان نباشد، بلكه يار و همكارشان گردد.
تواضـع امـام عليهالسلام
۲۱ قيلَ لَهُ عليه السلام: اِذا سافَرْتَ كَتَمْتَ نَفْسَكَ أهْلَ الرُّفْقَةِ؟ فَقالَ: أكْرَهُ أنْ آخُذَ بِرَسُولِ اللّه ِ مالا اُعْطى مِثْلَهُ. [بحارالانوار، ج 46، ص 93، ح 82.]
به امام سجاد عليه السلامگفته شد: هنگامى كه مسافرت مى كنى چرا خودت را از اهل كاروان كتمان مى كنى و نمى شناسانى؟ فرمود: دوست ندارم از وابستگى به رسول خدا استفاده كنم با اينكه خدمتى در مقابل آن وابستگى انجام ندادم.
صدقـات امـام عليهالسلام
۲۲ عَن أبى عَبْدِاللّه ِ الدّامْغانى: كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام يَتَصَدَّقُ بِالسُّكَّرِ وَاللَّـوْزِ. فَسُئِلَ عَنْ ذلِكَ فَقَرأَ قَوْلَهُ تَعالى: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ[ـ آل عمران، 92.]. [بحار الانوار، ج 46، ص 89.]
ابو عبداللّه دامغانى مى گويد: امام چهارم عليه السلام از گردو و شَكر صدقه مى داد. از حكمت اين كار سؤال شد، اين آيه را خواند كه: «به نيكى و رستگارى نمى رسيد تا اينكه از آنچه دوست داريد انفاق كنيد.» (امام عليه السلام شِكر و گردو را دوست داشت.)
صدقه و انفاق، افزون بر آنكه كمكى به نيازمندان جامعه است، خصلت ايثار را هم در انسان تقويت مى كند. از اين رو بهترين صدقه آن است كه از آنچه انسان به آن علاقه دارد انفاق كند، تا از وابستگى رها شود. روش امام سجاد عليه السلام با الهام از آيه شريفه، بر اساس همين نكته است.
امـام عليهالسلام و صـدقه
۲۳ عَنْ أبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلامقالَ: كانَ [عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام] يُقَبِّلُ الصَّدَقَةَ قَبْلَ اَنْ يُعْطِيَهَا السائِلَ، قيلَ لَهُ: ما يَحْمِلُكَ عَلى هذا؟ قالَ: فَقالَ: لَسْتُ اُقَبِّلُ يَدَ السائِلِ اِنّما اُقَبِّـلُ يَدَ رَبّى، اِنَّـها تَقَعُ فى يَدِ رَبّى قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فى يَدِ السائِلِ… [بحارالانوار، ج 46، ص 74.]
امام صادق عليه السلامفرمود: امام چهارم عليه السلام قبل از اينكه صدقه را به فقير بدهد مى بوسيد، از امام سؤال شد، حكمت اين كار شما چيست؟ فرمود: من دست پروردگارم را مى بوسم نه دست فقير را، زيرا صدقه قبل از اينكه به دست فقير برسد در دست خدا قرار مى گيرد.
گر چه ظاهر صدقه، بيرون رفتن مال از دست انسان است، ولى نزد خداوند ذخيره مى شود و در روز نياز، چند برابر به انسان بر مى گردد و اين وعده حتمى خداست و پاداش عظيم آن را خداوند بر عهده گرفته است.
اخلاص امام سجاد عليهالسلام
۲۴ وَكانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام لَيَخْرُجُ فِى اللَّيْلَةِ الظَّلْماءِ فَيَحْمِلُ الْجِرابَ فيهِ الصُّرُرُ مِنَ الدَّنانيرِ وَالدَّراهِمِ حَتّى يَأْتى بابا بابا فَيَقْرَعُهُ ثُمَّ يُناوِلُ مَنْ يَخْرُجُ اِلَيْهِ، فَلمّاماتَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام فَقَدُوا ذلِكَ فَعَلِمُوا أَنَّ عَلىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ الَّذى كانَ يَفْعَلُ ذلِكَ. [بحارالانوار، ج 46، ص 66.]
امام سجاد عليه السلام شب تاريك از خانه خارج مى شد و انبانى را كه در آن كيسه هاى درهم و دينار بود با خود برمى داشت و مى آمد درب منزلها و در مى زد و از آنها به كسى كه دم درب مى آمد مى داد. (بدون اينكه شناخته شود.) زمانى كه به شهادت رسيد و ديگر او را نديدند دانستند كه امام سجاد بود كه آن كار را مى كرد.
اين مصداق بارز رأفت به مردم و دلسوزى نسبت به ديگران و اخلاص در انفاق و صدقه است و عمل خالص، كارى دشوار و كمياب است و مخلصان هم در معرض وسوسه هاى شيطانى اند.
امام سجاد عليهالسلام و بينوايان
۲۵ فى رِوايَةِ أَحْمَدَ بْنَ حَنْبَلِ عَنْ مُعَمَّرٍ، عَنْ شَيْبَةِ بْنِ نُعامَة: اِنَّهُ كانَ يَقُوتُ مِأةَ أَهْلِ بَيْتٍ بِالْمَدينَةِ. [بحارالانوار، ج 46، ص 88.]
در روايت احمد بن حنبل از معمر به نقل از شيبه بن نعامه آمده است كه: امام سجاد عليه السلام صد خانواده را در مدينه غذا مى داد و آنان را تأمين مى كرد.
امامان، پناه بى پناهان و اميد نااميدان بودند و پيوسته به دست آنان خير به مردم مى رسيد و مردم را نيز به اين شيوه دعوت مى كردند.
برخورد با مستمندان
۲۶ وَ كـانَ عليه السلام اِذا أتـاهُ السائِلَ يَقُـولُ: مَرْحَبا بِمَنْ يَحْمِلُ زادى اِلَى الآخِرَةِ. [بحارالانوار، ج 46، ص 98.]
هنگامى كه فقير خدمت امام چهارم عليه السلام مى آمد امام مى فرمود: آفرين بر كسى كه زاد و توشه مرا به آخرت حمل مى كند.
صدقه به فقير، مثل آن است كه انسان بار سنگين خود را به كسى بسپارد تا آن طرف پل و رودخانه، سالم به انسان تحويل دهد. آخرت، آن سوى رود است و صدقه، در قيامت به انسان بر مى گردد.
فصل سوم:
سيره شخصى وخانوادگى امام عليهالسلام
خـدمت به خـانواده
۲۷ قالَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام: لَأَنْ أدْخُلَ السُّوقَ وَمَعى دِرْهَمٌ أَبْتاعُ بِهِ لَحْما لِعِيالى وَقَدْ قَرَمُوا اِلَيْهِ أَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ أَنْ أُعْتِقَ نَسِمَةً. [وسائل الشيعة، ج 15، ص 251، ح 6.]
امام على بن الحسين عليهماالسلامفرمود: اينكه وارد بازار شوم و همراهم درهمى باشد كه با آن براى خانواده ام گوشتى بخرم كه به آن اشتياق دارند، براى من محبوبتر است از اينكه فردى را آزاد كنم.
كسى كه مسؤوليت خانواده اى را بر عهده مى گيرد، بايد در حدّ توان مالى به آنان وسعت دهد و نيازهايشان را برآورده كند، تا احساس كمبود نكنند. رسيدگى به خانواده و تأمين خواسته هاى آنان در حدّ معقول و متعادل، وظيفه مردِ خانه است و خدا هم به چنين كسانى اجر و ثواب عطا مى كند. در حديث است: كسى كه ثروت دارد، ولى به خانواده و فرزندانش نمى رسد، آنان آرزوى مرگ او را خواهند داشت.
برخـورد بـا نـوزاد
۲۸ كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام اِذا بُشِّرَ بِوَلَدٍ لَمْ يَسْأَلْ أَذَكَرٌ هُوَ أَمْ اُنْثى حَتّى يَقُولَ: أَسَوِىٌّ؟ فَاِذا كانَ سَوِيّا قالَ: اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى لَمْ يَخْلُقْ مِنّى خَلْقا مُشَوَّها. [وسائل الشيعه، ج 15، ص 143، ح 1.]
امام چـهارم عليه السلاماينچنين بود: هنـگامى كه به او بشـارت فرزندى مى دادند نمى پرسيد پسر است يـا دختر؟ مى پرسيد: آيا سالم است؟ وقتى سالم بود مى فرمود: حمد و ستايش مخصوص خدايى است كه از من مخلوق ناقص و زشت خلق نكرده است.
مهم تر از دختر يا پسر بودن فرزند، سلامتى آنان است. گاهى يك فرزند كه معلول فكرى و جسمى است، يك عمر مايه غصّه و سختى والدين مى شود. از اين رو بر سلامت جسمى نوزاد بايد خدا را شكر كرد و قدر اين نعمت را دانست.
مداومت وپشتكار دركارها
۲۹ عَنْ أَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلام قالَ: كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام يَقُولُ: اِنّى لاَُحِبُّ أنْ اُداوِمَ عَلَى الْعَمَلِ وَ اِنْ قَلَّ. [وسائل الشيعة، ج 1، ص 70.]
امام صادق عليه السلام فرمود: امام على بن الحسين عليهماالسلاممى فرمود: من دوست دارم كه بر كار مداومت داشته باشم اگر چه كم باشد.
از عوامل موفقيت انسان در راه هدف، استمرار و تداوم و پشتكار است. قطرات آب، وقتى به صورت پيوسته بر سنگى بچكد، سنگ را سوراخ مى كند و اين نتيجه تداوم و استمرار است. در ارزيابى اعمال، بايد بر كيفيّت و استمرار آن انديشيد. كار نيك و مثبت، هر چند اندك باشد، اگر تداوم داشته باشد ارزشمندتر است.
برخورد با دانشجو
۳۰ اِنَّ عَلىَّ بْنَ الْحُسَـيْنِ صَلواتُ اللّه ِ عَلَيْه كانَ اِذا جـاءَهُ طالِـبُ عِلْمٍ قالَ: مَرْحَبا بِوَصيَّةِ رَسُولِ اللّه ِ صَلَّى اللّه ُ عَلَيْهِ وَآلِهِ. ثُمَّ يَقُولُ: اِنَّ طالِبَ الْعِلْمِ اِذا خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ لَمْ يَضَعْ رِجْلَهُ عَلى رَطْبٍ وَلا يابِسٍ مِنَ الاَْرْضِ اِلاّ سَبَّحَتْ لَهُ اِلَى الاَْرَضينَ السّابِعَةِ. [بحارالانوار، ج 1، ص 168، ح 16.]
امام چهارم كه درود خدا بر او باد هنگامى كه دانشجويى خدمتش مى رسيد مى فرمود: آفرين بر وصيّت رسول خدا. صلي الله عليه و آله سپس مى فرمود: هنگامى كه طالب علم از منزلش خارج مى شود پايش را روى هيچ تر و خشكى از زمين نمى گذارد مگر اينكه زمين تا طبقه هفتم بر او تسبيح مى گويد.
خداوند، طالبانِ علم را دوست مى دارد و دانش، معيار برترى و ارزش است. به وسيله علم و دانش مى توان به خداشناسى رسيد و كارهاى خير را شناخت و عمل كرد. هر قدمى كه در اين راه برداشته شود، مقدس و ارزشمند است.
امام و ايمان كامل
۳۱ عَنْ أَبى جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلىٍّ عليهماالسلام قالَ: كانَ أَبى عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام يَقُولُ: اَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيهِ كَمُلَ اِيمانُهُ، و مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِىَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راضٍ: مَنْ وَفى لِلّهِ بِما جَعَلَ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاسِ، وَ صَدَقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ، وَاسْتَحْيى مِنْ كُلِّ قَبيحٍ عِنْدَاللّه ِ وَ عِنْدَ النّاسِ، وَ حَسُنَ خُلْقُهُ مَعَ أَهْلِهِ. [امالى مفيد، ص 299.]
امام باقر عليه السلام فرمود: پدرم امام على بن الحسين عليهماالسلام مى فرمود: هركس داراى چهار ويژگى باشد، ايمانش كامـل است، و گناهانش از او خواهد ريخت و پروردگارش را در حالى كه از او خوشنود است ملاقات خواهد كرد:
۱ ـ كسى كه حق مردم را به خاطر خدا ادا كند
۲ ـ با مردم راست سخن گويد
۳ ـ از زشتيها پيش خدا و مردم حيا و پرهيزكند
۴ ـ با خانواده اش با اخلاق خوب برخورد كند.
ادب امـام سجـاد عليهالسلام
۳۲ عَنِ الْباقِرِ عليه السلام قالَ: قالَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلاممَرِضْتُ مَرَضا شَديدا فَقالَ لى أَبى عليه السلام : ما تَشْتَهى؟ فَقُلْتُ: أَشْتَهى أَنْ أَكوُنَ مِمَّن لا أَقْتَرِحُ عَلَى اللّه ِ رَبّى ما يُدَبِّرُهُ لى، فَقالَ لى: أَحْسَنْتَ ضاهَيْتَ اِبراهيمَ الْخَليلَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيْهِ حَيْثُ قالَ جَبْرَئيلُ عليه السلام : هَلْ مِن حاجَةٍ؟ فقالَ: لااَقْتَرِحُ عَلى رَبّى، بَلْ حَسْبِىَ اللّه ُ وَنِعْمَ الْوَكيلُ. [بحار الانوار، ج 46، ص 67.]
امام باقر عليه السلام فرمود: امام على بن الحسين عليهماالسلام فرمود: من به بيمارى شديدى مبتلا شدم. پدرم به من فرمود: چه ميل دارى؟ گفتم: ميل دارم از كسانى باشم كه در مورد چيزى كه خدا برايم انديشيده، پيشنهادى نداشته باشم. (يعنى: راضى و خشنودم به آنچه را كه خدا برايم پيش آورد) پدرم فرمود: آفرين بر تو كه شبيه ابراهيم خليل عليه السلامهستى كه وقتى جبرئيل به او گفت: آيا حاجتى دارى (هنگامى كه مى خواستند او را در آتش بيندازند) فرمود: پيشنهادى به پروردگارم نمى كنم، او بهترين وكيل است و مرا كفايت مى كند.
برخورد با بىادب
۳۳ عَنْ عَبْدِاللّه ِ بْنِ مِسْكانَ قالَ سَمِعْتُ أَبا جَعْفَرٍ عليه السلام يَقُولُ: اِنَّ أَبى كَرَّمَ اللّه ُ وَجْهَهُ نَظَرَ اِلى رَجُلٍ وَ مَعَهُ اِبْنُهُ، وِالاِْبْنُ مُتَّكٍ عَلى ذِراعِ الْعَبْدِ. قالَ عليه السلام: فَما كَلَّمَهُ عَلىُّ بْنُ الْحُسَـيْنِ عليهماالسلام مَقْتا لَهُ حَتّى فارَقَ الدُّنْيا. [مشكاة الانوار، ص 165.]
عبداللّه بن مسكان مى گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: پدرم نگاهش افتاد به مردى كه پسرش همراهش بود و بر بازوى پدر تكيه كرده بود. تا وقتى كه پدرم زنده بود بخاطر بى ادبى پسر، با او صحبت نكرد.
ادب و احترام فرزند نسبت به پدر، نشانه فهم و كمال فرزندان است. فرزند نبايد از پدرش جلوتر بيفتد، به او تكيه كند، صدايش را در مقابل پدر بلند كند و پرخاشگرى نمايد. «حق پدر» بسيار عظيم است و كسى كه اين حق را نشناسد و مراعات نكند، از زندگى خير نمى بيند.
برخورد امام عليهالسلام با مادر
۳۴ قيلَ لَهُ عليه السلام: اِنَّكَ أَبَرُّالنّاسِ وَ لا تَأْكُلُ مَعَ اُمِّكَ فىقَصْعَةٍ وَ هِىَ تُريدُ ذلِكَ؟ فَقالَ عليه السلام: أَكْرَهُ أَنْ تَسْبِقَ يَدى اِلى ما سَبَقَتْ اِلَيْهِ عَيْنُها فَأكَونَ عاقّا لَها فَكانَ بَعْدَ ذلِكَ يُغَطّىالْغَضَارَةَ بِطَبَقٍ وَيُدْخِلُ يَدَهُ مِنْ تَحْتِ الطَّبَقِ وَيَأْكُلُ. [بحارالانوار، ج 46، ص 93 و بلاغة الامام على بن الحسين عليهماالسلام ص214 باب سوم كلمات قصار.]
به امام سجاد عليه السلامگفته شد: شما برترين مردميد ولى با مادرتان در يك كاسه غذا نمى خوريد با اينكه او چنين مى خواهد. امام عليه السلام فرمود: من دوست ندارم دستانم به طرف چيزى دراز شود كه قبلش چشم مادرم به آن افتاده است و من عاقّ او شوم. پس از اين امام با طبقى روى كاسه سفالى را مى پوشاند و دستش را از زير طبق مى برد و غذا مى خورد.
اين حديث، گوشه اى از «حقّ مادر» را نشان مى دهد. هر كارى كه مايه آزردگى خاطر مادر شود، زشت و گناه است.
دقّـت امــام عليهالسلام
۳۵ عَنْ أَبى عَبدِاللّه ِ عليه السلام فى حَديثِ الْلُّقَطَةِ قالَ: وَكانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام يَقُولُ لاَِهْلِهِ: لا تَمَسُّـوها. [وسائل الشيعة، ج 17، ص 348، ح 1.]
امام صادق عليه السلام ضمن حديث اشياء پيدا شده فرمود: امام على بن الحسين عليهماالسلامبه خاندانش مى فرمود: به اشياء پيدا شده دست نزنيد.
تصرّف در مال ديگرى بدون اجازه، حرام است. اموال پيدا شده، ملك ديگران است و نمى توان به آن دست زد و آن را براى خود برداشت و اگر كسى به آن دست زد، مسؤول است تا صاحبش را پيدا كرده به او برساند.
راه رفتن امـام عليهالسلام
۳۶ عَنْ أَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلامقالَ: كانَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام يَمْشى مَشْيَةً كَأَنَّ عَلى رَأْسِهِ الطَّيْرُ لايَسْبِقُ يَمينُهُ شِمالَهُ. [مشكاة الانوار، 227.]
امام صادق عليه السلامفرمود: امام چهارم عليه السلامچنان با آرامش راه مى رفت مثل اينكه بالا سرش پرنده اى قرار دارد [كه نمى خواهد او حركتش را متوجه شود و پرواز كند ]دست راست او جلوتر از دست چپش نمى رفت.
رعايت متانت و ادب و وقار در راه رفتن، بر شخصيّت انسان مى افزايد. راه رفتن بايد متواضعانه باشد نه متكبّرانه، با وقار باشد نه سبك و نامناسب. حركتِ متعادل دست ها هنگام راه رفتن هم نشانه اى از وقار است.
تعهّد و خضوع امام عليهالسلام
۳۷ كانَ عليه السلام يَمُرُّ عَلَى الْمَدَرَةِ فى وَسَطِ الطَّريقِ فَيَنْزِلُ عَنْ دابَّتِهِ حَتّى يُنَحّيها بِيَدِهِ عَنِ الطَّريقِ. [بحار الانوار، ج 46، ص 93.]
امام چهارم عليه السلام هنـگامى كه وسط راه به كلوخ پاره اى بر مى خـورد از مركب خود پياده مى شد و با دست مباركش آنرا از سر راه بر مـى داشت.
در آموزه هاى دينى، هر نوع خدمت رسانى به مردم و رفع مشكلات از آنان، مطلوب است. در احاديث است كه حتّى برطرف كردن اندوه از چهره يك مسلمان يا برداشتن سنگى از سر راه مردم «صدقه» است و ثواب دارد. بر اساس اين حديث، تميز كردن مسير و صاف كردن جادّه و برداشتن سنگ و آشغال و موانع از سر راه مردم، كارى پسنديده و ثواب است.
يـاد كـربــلا
۳۸ عَنْ أَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلامقالَ: اَلْبَكّاؤُونَ خَمْسَةٌ: آدَمُ وَيَعْقُوبُ وَيُوسُفُ وَفاطِمَةُ بِنْتُ مُحَّمَدٍ صلي الله عليه و آله وَعَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام ... فَبَكى عَلىُ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام عِشْرِينَ أَوْ أَرْبَعينَ سَنَةٍ، ماوُضِعَ بَيَنْ يَدَيْهِ طَعامٌ اِلاّبَكى… [بحار 82 : 86 ح 33.]
امام صادق عليه السلامفرمود: افراد زياد گريه كن پنج نفر بودند: حضرت آدم، يعقوب، يوسف، فاطمه دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله و امام سجاد عليه السلام ... كه امام بيست يا چهل سال گريه كرد، هيچ گاه غذا جلوى امام عليه السلامنگذاشتند مگر اينكه گريه كرد.
فرهنگ «ياد»، در سيره امامان معصوم نسبت به حادثه عاشورا، عامل زنده نگه داشتن آن بود. حادثه كربلا، هم اوج مظلوميت اهل بيت عليهم السلام بود، هم اوج فداكارى و جهاد در راه حق. گريه بر شهيد كربلا، اين دو نكته را زنده مى كند و مقابله با سياست دشمن است كه مى خواهد عاشورا از يادها برود.
راوى شــهادت
۳۹ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام: اِنَّ زَيْنَ الْعابِدينَ بَكى عَلى أَبيهِ أَرْبَعينَ سَنَةً، صائِما نَهارَهُ، قائِما لَيْلَهُ، فَاِذا حَضَرَ الاِْفْطارُ جاءَ غُلامُهُ بِطَعامِهِ وَشَرابِهِ فَيَضَعُهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَيَقُولُ: كُلْ يا مَوْلاىَ، فَيَقُولُ عليه السلام: قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللّه ِ عليه السلام جائِعا، قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللّه عليه السلامعَطْشانا، فَلايَزالُ يُكَرِّرُ ذلِكَ وَيَبْكى حَتّى يَبِلَّ طَعامُهُ بِدُمُوعِهِ، وَيَمْزِجُ شَرابُهُ بِدُمُوعِهِ فَلَمْ يَزَلْ كَذلِكَ حَتّى لَحِقَ بِاللّه ِ عَزِّوَجَلَّ. [وسائل الشيعة، 2 ، 923.]
امام صادق عليه السلام فرمود: امام زين العابدين عليه السلامچهل سال براى پدر بزرگوارش گريه كرد، در حالى كه روزش، روزه دار بود و شبش، شب زنده دارى مى كرد، هنگامى كه وقت افطار مى شد غلامش غذا و نوشيدنى براى او مى آورد و جلويش مى گذاشت و مى گفت: بخور، امام عليه السلام مى فرمود: فرزند رسول خدا عليه السلامگرسنه و تشنه شهيد شد. اين جمله را تكرار مى كرد و گريه سر مى داد تا اينكه آب و غذايش با اشك چشمش مخلوط مى شد. او همواره چنين بود تا اينكه به جوار رحمت حق شتافت.
برخـورد با حـيوان
۴۰ عَنْ أَبى جَعْفَرٍ عليه السلامقالَ: لَمّا ماتَ عَلىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهماالسلامكانَتْ ناقَةٌ لَهُ فِى الرَّعْىِ جاءَتْ حتَّى ضَرَبَتْ بِجِّرانِها عَلَى الْقَبْرِ وَتَمَرَّغَتْ عَلَيْهِ وَإِنَّ أَبى كانَ يَحِّجُ عَلَيها وَما قَرَعَها قَرْعَةً قَطُّ. [بحارالانوار 27: 168 ح 16.]
امام باقر عليه السلام فرمود: وقتى كه امام چهارم عليه السلام به شهادت رسيد شترى داشت كه در چراگاه بود. از آنجا آمد و سر و گردنش را به قبر امام زد و به خاك غلطيد. پدر بزرگوارم سوار بر آن مى شد و حجّ انجام مى داد و هرگز به آن حيوان ضربه اى نزد.
رعايت حقوق حيوانات و پرهيز از اذيت و آزار آنها از توصيه هاى دينى است، به خصوص اگر وفادار باشند و ويژگى هاى خاصى داشته باشند. اين حديث مى رساند كه حيوانات هم نسبت به مقام والاى امامان آگاهند، هر چند ما از زبان و دنياى آنها بى خبر باشيم.