سخن، آگاهانه باشد
حجت الاسلام والمسلمین رفیعی (انتفال تجارب منبر , مدرسه فیضیه 1394)
قرآن میفرماید: «لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ»[۲] چیزی که علم، دانایی و آگاهی نداری از آن پیروی نکن چه برسد که مردم را بخواهی به پیروی دعوت کنی و بخواهی برای مردم بیان کنی حدیث هم داریم «لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ»[۳] چیزی را که نمیدانی برای خودت حل نشده است دَرَش ورود پیدا نکن. چرا؟ «فَتُتَّهَمَ فِی إِخْبَارِکَ بِمَا تَعْلَمُ»[۴] آنها را هم که بلدی زیر سؤال میرود متهم میشوی.
من مشهد مقدس بودم پای سخنرانی یکی از عزیزان بودم آدم مشهوری است و جمعیت میلیونی هم بودند ایشان روضهای را خواندند از زنان که آمدند بدن امام رضا را به خاک سپردند و بعد هم الآن هم رسم است این زنان میآیند گل بر دست میگیردند روز شهادت امام رضا(ع). آمدند پایین. گفتم: حاج آقا سند این کجا است من در هیچ کتابی این را پیدا نکردم تا حالا هم نخواندم که زنان نوقان گفتند که مَهرمان را میبخشیم و میآییم، حالا اگر دوستان جایی دیدهاند بفرمایند. (من روی صغرای مسئله کاری ندارم بحثم روی کبرای مسئله است) ایشان گفت ما یک رفیقی داشتیم ۴۰ سال بود منبر میرفت. بارها و بارها این را خوانده بود من از ایشان شنیدهام. این نمیشود سند و مدرک. همین بزرگوار در یک روز دیگری که یک جمعیت بسیار زیادی در مشهد بود به نظرم روز شهادت امام رضا(ع) بود و تمام صحنها پُر بود. فرمودند: یک میلیون پانصد هزار نفر در تشیع جنازه موسی بن جعفر (ع) شرکت کردند. وقتی آمدند من خدمتشان عرض کردم یک میلیون پانصد هزار نفر، خیلی آدم است. بغداد اینقدر جمعیت نداشته، شهر تازه تأسیس است این شهر را منصور داونیقی ساخته یک میلیون پانصد هزار نفر، آخر در تشیع جنازه امام راحل ما از همه جا آمده بودند خود تهران یکی دو میلیون جمعیت میشده یعنی جمعیت کل قم. گفت من دیدم در یک جایی هزاران نفر اصلاً هزاران نفر، دهها هزار نفر حتی صدها هزار نفر آخر یک چیزی!!! همان وقت قصهای هم گفتم که ایشان ناراحت هم شد گفتم عبیدالله بن زبیر خطیب بود در بصره، امام جمعه و فرماندار بود یک روز داشت داستان حضرت صالح پیغمبر را میگفت. گفت: بلی. مردم از حضرت صالح خواستند شتری از کوه بیرون بیاورد ایشان هم اجابت کرد و به اذن خداوند شتر از کوه بیرون آمد. هر چه هم سفارش کرد کارش نداشته باشید معجزه و ناقةالله است خیلی هم قشنگ میگفت داستان را. مردم، عوام توجه نکردند و ریختند این شتر ۵۰۰ درهمی را کشتند بعد عذاب آمد و همه را عذاب گرفت «فعقروها فدم دم علیهم» آمد پایین گفتند چه کسی گفته این شتر ۵۰۰ درهم بوده چه کسی؟ اصلاً آن زمان قیمت گذاشت همین یک کلمه از دهنش در رفت (۵۰۰ درهم) یکی از همان پایین منبرش داد زد (مُقَوَّمٌ ناقه؛ شتر قیمت گذار) آمد برود خانه یکی از پشت سرش گفت مقوم ناقه رفت به محل کارش دید یک کاغذ روی میزش گذاشتهاند و نوشتهاند مقوم ناقه توی شهر پیچید بطوری که بهش میگفتند مقوم ناقه به پدرش نامه نوشت من را از اینجا بردار من دیگر نمیتوانم اینجا خطبه جمعه بخوانم همةشهر من را مسخره میکنند میگویند مقوم ناقه یعنی یک کلمه باعث شد از یک شهر خوب شما همین الآن بعضی از دوستان ما به خاطر یک بلوتوث محروم شدهاند از سخنرانیشان در سیما، صدا، در همة جا چرا هواست را جمع نمی کنی چرا انسان دقت نکند وقتی آدم یک چیزی را نمیداند مخصوصاً این مهم است بعضی از عزیزان میشناسم خود من گاهی وقتها جایی که میخواهم بروم صحبت بکنم به آن مسئول مربوطه مثلاً خانة جوان یا یک وقتی با آقای ناظمی اردکانی رئیس ثبت احوال گفتم آمار طلاق چقدر است به من بگویید در قم، در تهران، آمار اهل سنت، شیعه، زاد و ولد، انسان هوایی یک چیزی را بپراند.
لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ببینید آقایان عزیز سروران معزم منبر عرصة علم و آگاهی و آگاهی دادن است عرصة اقرار به جهل نیست عرصة این نیست که افراد اصلاً گاهی مقایسه میکنند میگویند آقا مدرس و منبری است میخواهند تحقیق بکنند میگویند حرف منبری است این نیست منبر؛ مرحوم فلسفی منبر میرفتند آیتالله العظمی وحید منبر میرفتند بزرگان ما لذا یک منبری باید آگاهی کامل داشته باشد اگر واقعاً قضا و قدر برای خودتان حل نشده واردش نشوید اگر کنه بحث علم امام را نمیدانید وارد نشوید.
اگر میتوانیداثبات بکند شبههای را که در توسل است وارد نشوید رو به منابر اخلاقی بیاورید چرا که منابر اخلاقی بارش کمتر است. منابر کلامی و اعتقادی سختتر است.
خدا رحمت کند آیت الله فاضل را به من میگفت آقای رفیعی برای منبر مطالعه نکن همةجوانب را مطالعه بکن، نگو، من میخواهم برای ۵۰ نفر حرف بزنم یک آیه کافی است همة تفسیرها را ولو ۲۰ درصدش را برای مردم بگویی ببین این آگاهانه سخن گفتن خیلی مهم است.