ارائه محتوا
حجت الاسلام والمسلمین رفیعی (انتفال تجارب منبر , مدرسه فیضیه 1394)
نکته آخر این است که ارائه محتوا را باید با نگاه به مخاطب درست کنی، ببینی مخاطب چقدر زمینه پذیرش درش است گاهی اصلاً خطبه نباید خواند ۱۰ دقیقه وقت دادهاند در دانشگاه یا در دبیرسان جوانها ایستادهاند حوصله هم ندارند بسم الله الرحمن الرحیم (گاهی وقتها پیغمبر خدا اینطور میکرد) ألا أخبرکم بأشبهکم بی؟[۲۹] سؤالی شروع میکرد. بگویم کی به من خیلی شباهت دارد؟ آقای سید حسین تقوی کتابی نوشته به نامه خطابههای پیامبر که هم از شیعه و هم از سنی جمع کرده خطبة جمعهاش را ببینید. خطبه مسجد خیف[۳۰] را ببینید خطبه منا و عرفات، خطبه غدیر را ببینید. نگاه میکرد در مسجد خیف خطبهاش ۴ خط است، در نماز جمعة اولش خطبهاش یک صفحه است در مجمعالبیان ذیل سوره جمعه آمده. خطبه غدیر مفصل است. سخن پیغمبر به مخاطب گاهی ۵ ـ ۱۰ صفحه است عبدالله بن مسعود پیغمبر باهاش ۵ صفحه صحبت کرد اما گاهی فرموده احْفَظْ لِسَانَکَ[۳۱] همین لَا تَغْضَبْ[۳۲].
سیره تبلیغی پیامبر از ما زیر چاپ است این را بنده ۵ ـ ۶ سال است که مشغولم ولی امسال تمام شد. جامعة المصطفی چاپ میکند. من در آنجا روش تبلیغی پیامبر را آوردهام که چی بود، چه توصیههایی میکرد به مبلغینش میفرمود کوتاه صبحت بکنید (یَسِّر: آسان بگیرید) (لا تعسر: سخت نگیرید) (بَشِّر: بشارت بدهید) (لا تنفر)[۳۳] همة اینها را من آوردهام در جلد ۱۶ بحار الأنوار مرحوم مجلسی آورده است. علامه طباطبایی در سنن النبی آورده است.
نگاه به مخاطبتان بکنید گاهی باید با یک شعر گاهی با یک آیه گاهی با یک تاریخ نحوة ارائه مطلب، بله، شب ۲۱ رمضان در مشهد مقدس جمعیت زیادی هم برای منبر آمده تکان هم نمیخورد و میخواهد تا ساعت ۲ نیمه شب هم اینجا باشد در اینجا باید: بسم الله الرحمن الرحیم خطبه بخوان، آیه بخوان، مقدمه بگو، ترسیم موضع بکن اصلاً کار شما همین است ماه رمضان است و مسجد. جمعیت هم ظهر آمده، شب احیاء هم هست مسجد اما یک وقت مدرسه، دانشگاه بین دو نماز است این اشکال کار است که خیلیها توجه به این نکته ندارند که متن صحبت به گونهای ارائه بشود ولو اینکه شما متن مفصلی تهیه کردهاید ولی به گونهای ارائه بشود که مخاطب را اغنا بکند ۲۰ روز پیش تهران جلسهای دعوت کردند من متن سخنرانی آماده کردم، رفتم بعد فهمیدم جمع نانواهای تهران است کارگران نانوایی. دیدم این متن که من تهیه کردهام به درد اینها نمیخورد جواب نمیدهد (یک ربع منبر بود) هی فکر کردم، فکر کردم یک مرتبه حدیثی از رسول خدا یادم آمد گفتم شخصی آمد پیش پیغمبر خدا عرض کرد جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ عَلِّمْنِی عَمَلًا یُحِبُّنِی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ یُحِبُّنِی الْمَخْلُوقُونَ وَ یُثْرِی اللَّهُ مَالِی وَ یُصِحُّ بَدَنِی وَ یُطِیلُ عُمُرِی وَ یَحْشُرُنِی مَعَکَ[۳۴] یک کاری به من یاد بده که ۶ تا اثر داشته باشد ۱ـ خدا دوستم داشته باشد. ۲ـ مردم دوستم داشته باشند. ۳ـ مالم زیاد شود. ۴ـ عمرم طولانی شود. ۵ـ بدنم سالم باشد. ۶ـ بهشت هم با شما محشور شوم و با شما همسایه باشم. همة توجّها جلی شد که (عجب آدم زرنگی بوده) گفتم از اینها بیشتر سراغ دارید هم خدا، مردم دوستتان دارند هم پول زیاد شود هم عمرت زیاد شود و هم بدن سالم و هم بهشت همسایه رسول الله باشید گفتم رسول خدا از آن زرنگتر بود یک نگاهی کرد گفت نمیشود یک عمل با ۶ اثر نمیشود «هَذِهِ سِتُ خِصَالٍ تَحْتَاجُ إِلَى سِتِ خِصَالٍ» حضرت فرمودند: اینها ۶ تا احتیاج است ۶ تا کار لازم دارد ۶ چیز میخواهی ۶ تا کار باید انجام بدهی.
من یک عملی سراغ ندارم که بگویم انجام بدهی که این ۶ تا نتیجه را داشته باشد یک مقدار فکر کرد گفت آقا عیب ندارد قبول است. خوب، مخاطب خوب آمد در مُشت من. گفتم: حالا گوش بدهید فرمود: « إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُحِبَّکَ اللَّهُ فَخَفْهُ وَ اتَّقِهِ» میخواهی دوستت داشته باشد تقوا داشته باش. بابا، معلم کدام بچه، شاگرد را دوست دارد به حرفش گوش بدهد شما نانواها کدام کارگر را دوست داریت برایش بگویی ۶ صبح بیا، ۶ صبح میآید. میگویی ۷ بیا، میآید. میگویی نان خوب بپز، خوب میپزد. اینها را دیگر باید از خودت بیان بکنی. خدا میداند من این منبر را قبلاً رویش فکر نکردهام حدیثش را بلد بودم گفتم: « إِذَا أَرَدْتَ أَنْ یُحِبَّکَ الْمَخْلُوقُونَ فَأَحْسِنْ إِلَیْهِمْ وَ ارْفُضْ مَا فِی أَیْدِیهِمْ» فرمود میخواهی مردم دوست داشته باشند دو تا کار بکن (حالا شما این حدیث را ۶ شب میتوانی منبر بروی عیب ندارد من در یک شب گفتم چون یک جلسه بود) به مردم احسان بکن، پشت سر مردم هم صفحه نگذار به خدا همة مردم دوستان دارند میخواهد برود مسافرت اُوه! با این برویم هم خوش اخلاق است، هم دست به جیب است و هم پشت سر ما حرف نمیزند. اما بعضیها بگویید برویم با خانواده میگوید آه! این هم بد اخلاق است و هم پول خرج نمیکند هم بعداًپشت سر ما حرف میزند، من با این نمیآیم. ببینید اینها ملموس است به ذهن مردم.
ما را دعوت کردند برای پارک بانهای قم صحبت بکنیم. مأمورهای شهرداری که کوچهها را جارو میکنند ۲ ـ ۳ هزار نفر در ورزشگاه حیدریات ببینید من نمیتوانم مخاطبم را الآن با یک بحث فرض بفرمایید تئوری صرف اداره بکنم رفتم کتاب آیتالله جوادی را نگاه کردم (مفاتیح الحیاة) روایاتی را که در ثواب از سر راه مردم خار برداشتن گفتم رسول خدا (ص) فرمود: اگر کسی یک کلوخی را از سر راه مردم بردارد معادل قرائت ۴۰۰ تا آیه است گفتم امام سجاد (ع) سوار مرکب بود پیاده شد یک کلوخ سر راه مردم بود پیاده شد برداشت به گوشهای انداخت فرمود به همین ندازه شاید ما بهشتی بشویم گفتم، گفتم بعد هم شهردار زنگ زد از من گرفت گفت در شهر نصب بکنیم بعد هم مثال زدهم شماها توفیق دارید نصف شب کوچه جارو بزنید خوب، ماه رجب هم که هست وضو داشته باش همینطور که جارو میزی سوره توحید را هم بخوان اگر شهردار اجازه میدهد شهردار از لای جمعیت گفت که شرعاً من اجازه میدهم به اندازه ۱۰ دقیقه در یک گوشه تمیز نماز شبت را هم بخوان اگر اجازه نمیدهد در همان حال جارو کردن نمازت را بخوان ببینید برای پارکبان باید این را گفت در جمع آن نانواها آن را گفت پس این خیلی مهم است که ما مخاطب را در نظر بگیریم ما گاهی دعوت میشویم دانشگاه، شریف، بهشتی، دو هفته، سه هفتهای یک بار اصلاً پذیرش نیست ما را میشناسند یک مقدار گوش میدهند اگر آخوند ناشناس باشد هنوز بیایند پای سخنرانیش خوب حال جمع شدند با آن استادهایی که گاهاً بدبینی در ذهنها ایجاد کردهاند اینجا کاملاً فضای بحث باید علمی بشود یعنی بداند که این آخوند هم میتواند در این فضا وارد بشود. علمی بحث بکند اینها نکاتی است که بنده راجب تبلیغ به ذهنم رسید یک مبلغ خوب ۱ـ موضوع خوب دارد ۲ـ مخاطب شناس خوبی است ۳ـ محتوای خوب آماده میکند ۴ـ محتوای خوب را خوب ارائه میدهد. برای مقتل و روضه هم بحث مستقلی میخواهد که نمیرسیم بنده به همین میزان اکتفا میکنم.